انتظار می رود در صورت موفقیت هر کدام از این دو جناح، جریان پیروز توانایی و اختیار تشکیل دولت از بین مدیران ارشد و میانی وفادار به اهداف، برنامه ها و وعده های انتخاباتی ارائه شده به رای دهندگان را داشته باشد. تا در صورت عدم توفیق جناح پیروز در تحقق آن اهداف، برنامه ها و وعده ها، هزینه و عواقب این ناکارآمدی متوجه آن جناح و جریان سیاسی شود.به طوریکه عمده رای دهندگان به یک جریان پیروز تکلیف خود را برای انتخابات آینده با آن جناح به وضوح بدانند.
معمولا هر جناح و جریان پیروز سعی می کند مدیران ارشد و میانی را متناسب با اهداف و برنامه های خود تغییر دهد ولی بدنه کارشناسی به عنوان سرمایه بوروکراتیک کل کشور که عامل پیشبرد برنامه های هر دولتی می باشند را حفظ نموده و کمترین تغییرات را در آن بدنه ایجاد نماید .
واضح است به هر میزان که مدیران ارشد یک جناح و جریان سیاسی وفادار به آرمان ها، اهداف و مانیفست آن جریان باشند در پیشبرد آن اهداف و آرمان ها تلاش بیشتری به خرج می دهند. متاسفانه در وضعیت فعلی روز به روز از تعداد افراد سیاسی وفادار به اصول و پرنسیپ های مورد نظر جناح های سیاسی کم می شود و این مدیران سعی می کنند با پنهان کردن گرایش سیاسی خود، ژست کارشناس و تکنوکرات به خود بگیرند تا بتوانند در مواقع لزوم با هر جناح و جریان سیاسی همراه شوند و از غنائم آن پیروزی بهره مند شده و برای تصدی پست ها و سمت ها اقدام کنند. این عدم باورمندی به اصول و مبانی شکل گیری جناح ها و جریانات سیاسی کشور باعث به وجود آمدن طیفی از کنشگران و مدیرانی شده است که تقریبا هیچ اعتقادی به هیچکدام از اهداف و آرمان های آن دو جریان اصلی کشور ندارند و فرصت طلبانه در کمین نشسته اند که با روی کار آمدن هر کدام از آنها بتوانند به سرعت تغییر گفتمان و تغییر مسیر دهند. متاسفانه به مرور این خوی و خصلت نه تنها در بین مدیران اجرایی ارشد و میانی بوروکراتیک کشور به وجود آمده بلکه در حال سرایت به فعالان سیاسی و تشکیلاتی دو جریان نیز می باشد. به طوری که شاهد مواضع سیاسی متناقض در برخی از فعالان تشکل های سیاسی اصلی کشور و حتی تشکل های سیاسی حوزه های تخصصی مثلا در حوزه آموزش و پرورش هم هستیم. این آفت باعث می شود جناح های سیاسی دچار بحران هویت شده و عمده هواداران و رای دهندگان به آن جریان نیز دچار سرخوردگی شوند.
از دیگر آسیب هایی که این مدیران بی هویت و فاقد وفاداری به جناح های سیاسی وارد می سازند این است که باعث می شوند در دراز مدت جناح های سیاسی به حزب دارای پایگاه اجتماعی تبدیل نشوند بلکه همچنان به عنوان جریان سیاسی ژلاتینی و فاقد هویت مشخص باقی بمانند و این یکی بزرگترین موانع در راه شکل گیری احزاب است.
از طرف دیگر اینگونه مدیران بی هویت با تحمیل هزینه به دولت ها، از زیر بار مسئولیت در می روند و با معرفی خود به عنوان فرد آکادمیک، مدیر مجرب، کارشناس و عناوین و القاب دیگر در کمین دولت بعدی با هر گرایشی می مانند.
نویسنده : کامران رحیمی
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت دمادم، تاریخ انتشار: 1396 ، کدخبر: 9628068، www.damadam.ir