شعارسال : «ما را رها نکنید» عنوان گزارشی بود که هفته گذشته در همین صفحه به چاپ رسید. گزارشی که ماجرای تکان دهندهای از زندگی کودکان ونوجوانانی را به تصویر کشید که سالها زندگی خود را در مراکز بهزیستی سپری کرده و حالا پس از ترخیص با مشکلات جدی تری همچون اعتیاد، دزدی و جرایم خرد روبهرو شدهاند. قرارمان با خوانندگان این بود که تنها به این گزارش بسنده نکنیم و پای مسئولان بهزیستی را هم به این پرونده باز کنیم و نظر آنها را خوب یا بد، درباره اینکه برای این بچهها چه کرده وخواهند کرد جویا شویم. این هفته با حبیبالله مسعودی فرید معاون اجتماعی سازمان بهزیستی گفتوگو کردیم. کسی که اشکال در فرآیند ترخیص را به وضوح تأیید میکند وبه گفته خودش، وضعیت بچهها نگرانش کرده و دغدغههای زیادی برای بچهها دارد و سالهاست که میکوشد تا به کمک کارشناسان دستورالعمل جدیدی را برای رهایی بچهها از مشکلات تدوین کند.
بهتر است در ابتدا این سؤال را مطرح کنیم که اکنون چه تعداد مراکز شبه خانواده با چند کودک صفر تا 18 سال در کشور وجود دارد؟
نه، در این چند سال گذشته تعداد بچهها ثابت مانده.
یعنی چه؟
ببینید در چند سال گذشته چندین اتفاق در فرآیند نگهداری ما رخ داده است که این اتفاق منحصر به ما نیست و در دنیا هم این اتفاق افتاده است. در واقع این فرآیند یک نگاه جهانی است که در بعضی از جاها با سرعت زیاد ودر بعضی جاها با سرعت کمی در حال تغییر است.
مثلاً چه فرآیندی تغییر کرده است؟
نه منظور کل بچههای مرکز است.
ولی ما با بچهها وقتی صحبت میکنیم آمار بالاتری اعلام میکنند.
الان اینطور نیست البته فضا هم مهم است. حداقل فضای خواب بچهها باید 3 متر مربع باشد. این در دستورالعمل جدید ما آمده است. مسأله مهم دیگر تفکیک سنی بچه هاست که بچههایی که 6 تا 12 سال، 12 تا 18 سال هستند جدا از هم باشند حتی میخواهیم 12 تا 18 سال را هم جدا کنیم. مثلاً 12 تا 15 سال یک جا و15 تا 18 سال جای دیگری نگهداری شوند.
یعنی الآن تفکیک سنی بچهها در مراکزبه چه صورت تعریف شده است؟
صفر تا 3 سال، 3 تا 6 سال، 6 تا 12 سال و 12 تا 18 سال.
بله این نگرانی کاملاً طبیعی است. به هر حال آنها وضعیت دوستان قبلی خود را که ترخیص شدند دیدهاند. ما در واقع پدر و مادر این بچهها محسوب میشویم و اینطور هم نیست که تنها پول عامل اصلی ترخیص آنها باشد. اینکه ما یک پولی به بچهها بدهیم و بعد آنها را رها کنیم این به تنهایی کافی نیست باید همراه آن مهارت هم داشته باشند. همه اینها یک فرآیند است نه تنها برای ترخیص بلکه باید از همان ابتدا برای توانمندی آنها تلاش کنیم وبرنامه داشته باشیم. این اتفاق باید بیفتد تا در 20 سالگی بچه موفق داشته باشیم. البته نداشتن مهارت مختص بچههای بهزیستی نیست حتی برخی بچههای عادی که پدر و مادر دارند هم مهارت ندارند ولی به هر حال ما مسئول هستیم. بویژه برای دختران باید حتماً تا زمان ازدواج در مراکز بمانند. یک مشکل دیگری که در مراکز بوده وهست بحث نیروی انسانی ماهراست که باید به آن توجه کنیم. سواد، انگیزه، مهارت و... از جمله فاکتورهای مهمی است که باید یک مربی داشته باشد.
برخی از مربیها که نقش پدر و مادر برای بچهها دارند متأسفانه کارشان را یک شغل میدانند تا زمانیکه این نگاه وجود دارد ما با مشکل روبهرو هستیم. آیا شما در گزینش مربی تنها تخصص آنها را در نظر میگیرید یا نه موارد دیگری هم ملاک هست؟
خب مهارت و تخصص یکی از اولویتهای ماست ولی کافی نیست چون باید علاوه برآن بتواند ارتباط عاطفی هم با بچه برقرار کند. البته عکس آن هم خوب نیست یعنی تنها علاقه کفایت نمیکند باید از رشد و کیفیت نگهداری کودک هم آگاه باشد چون اکثر این بچهها کودکانی بودند که در معرض آسیب بودند و به مراکز آمدند و عادی نیستند. برخی از آنها پرخاشگرند ورفتارهای متفاوتی دارند. پس نیاز به مربی حرفهای دارند حتی 30 درصد بچهها شب ادراری دارند.
نه، اینطور هم نیست. مددیاری که میآید از کجا میآید؟ خود او هم زندگی دارد نمیتواند همه وقت آنجا
بماند. باید اینها را هم در نظر گرفت.
شما موافق سه مربی هستید؟
من موافق این هستم که اینها از سیاست یکسان برخوردار باشند. گرچه ممکن است سخت باشد ولی نمیشود فردی را پیدا کرد که دائم اینجا باشد و ارتباط بیرونی نداشته باشد.
حداقل مربی روزها یکی باشد.
سخت است ولی میشود 12 ساعت یک مربی باشد به شرط اینکه رویکردها یکی باشد.
فکر نمیکنید این چند گانگی به بچه آسیب بزند؟
تفاوت روحیات است که به بچهها آسیب میزند، ادبیاتهای متفاوت است که آسیب میزند که متأسفانه الان در مراکز داریم وباید اصلاح شود.
به نظر شما 18 سال سن مناسبی برای ترخیص است؟
نه.
پس چرا ترخیص میکنید؟
18 سال حداقل سن ورود بچه به فرآیند ترخیص است. یعنی به هیچ وجه کسی حق ندارد بچههای زیر 18 سال را از مرکز ترخیص کند. در واقع این یکی از شرایط ترخیص است. شرایط دیگری مثل داشتن توان مالی یا مهارت هم لازم است و اینکه از نظر روحی و روانی آمادگی داشته باشند.
ولی به نظر میرسد هیچ کدام ازبچهها این شرایط را ندارند وترخیص میشوند.
متأسفانه اینطور است و حق باشماست.
پس چرا ترخیص میشوند؟
خب نباید این اتفاق بیفتد برخی این شرایط را دارند و برخی ندارند. البته بیشتر به سالهای قبل برمی گردد شاید هم الان این اتفاق بیفتد. تأکید ما این است که زیر 18 سال ترخیص نشوند. الان کمیته ترخیص داریم که ارزیابی میکند بچه میتواند ترخیص شود یا نه حتی ما بعد از ترخیص بازدید میکنیم که بچهها کجا زندگی میکنند.
البته قبول کنید که بازدیدی صورت نمیگیرد. اینطور نیست؟
چرا؛ پیگیری میشود. شاید به ندرت. ببینید یکی از اشکالات ما یا در واقع مشکلات ما نداشتن اعتبار کافی است. مثلا یکی از بچهها که چند سال پیش ترخیص شده و ازدواج کرده بود هنوز خانه ندارد و وقتی به ما مراجعه کرد تنها کاری که توانستیم برای او بکنیم تهیه 10 میلیون تومان بود. به طور کلی اشکالات برمی گردد اول به فرآیند ترخیص که باید بچهها از 14 سالگی یا کمتر مهارتهای زندگی را یاد بگیرند و آموزش ببینند واشتغال داشته باشند ودوم اعتبارات است. ما اگر بهترین بچه را هم تربیت کنیم و تنها بتوانیم 14میلیون تومان به او بدهیم کار درست نمیشود. گرچه خیرین هستند ولی تهیه مسکن واشتغال برای اینها وظیفه ما و دولت است. سرجمع روند خوبی داشتیم ولی به نقطه آرمانی نرسیدیم.
ولی بودند بچههایی که مشکل داشتند.
بله ما اشکالاتی هم داریم ولی هیچ مطالعهای نشده، برخی میگویند اینها کارتن خواب شدند ولی اینها براساس مطالعات نبوده. این را قبول دارم که مشکل دارند ولی مطالعه نشده است.
الان چی؟ آموزش و مهارتی وجود دارد؟
در برخی از جاها بله، البته سیاستها را پیگیری میکنیم. راهاندازی خانههای مستقل یکی از کارهای ما بود که برخی توجهی به آن نکردند.
یعنی چه؟
اعتبار میخواهد؛ البته از ظرفیت خیرین هم میشود استفاده کرد. ما حتی برای بچهها برنامه پول توجیبی هم در نظر داریم نه به معنی اینکه پول پسانداز کنند بلکه مدیریت منابع داشته باشند تا در آینده بتوانند پول خود را مدیریت کنند.
این خیلی مهم است.
بله حتی معتقدیم که گاهی با بزرگترها خرید هم بروند.
اگر کمیته ترخیص تشخیص دهد بچهای نمیتواند ترخیص شود حتی بعد از رسیدن به 18 سال میتواند مانع ترخیص او شود؟
بله دختران ما تا سن ازدواج در مراکز میمانند و اگر پسری آمادگی ترخیص نداشته باشد میتواند در مرکز بماند. البته باید برای آنها برنامه گذاشت. گرچه باز تأکید میکنم که نباید منتظر 18 سال شد؛ باید زودتر از اینها شروع کرد تا آموزش ببینند. آمادهسازی شغلی یکی از کارهایی است که باید انجام داد. ما معتقدیم که نباید خیلی به بچهها رسید چون توقع ایجاد میشود وبعد از ترخیص به مشکل برمی خورند ولی کسب مهارت لازم است.
برخی از بچهها معتقدند که توانمند هستند ولی از آنها استفاده نمیشود تاکنون بچههای توانمند ومستعد را شناسایی کردید؟
نه انجام ندادیم.
خب این یک ضعف نیست؟
بله قبول داریم، با بنیاد نخبگان وارد مذاکره شدیم تا نه تنها برای نخبهیابی بلکه برای نخبهسازی اقدام کنیم
منتهی باید فراگیر شود. خب گفتن این حرفها خیلی قشنگ است ولی باید زیرساختها فراهم شود و بعد عملیاتی شود.
اشاره کردید بچههایی را که ترخیص شدند ولی مشکل دارند حمایت میکنید، چطور؟ چون برخی میگویند
وقتی بهزیستی ما را میبیند از ما فرار میکند؟
بله ما شمارهای داریم که میتوانند با آن تماس بگیرند
شهریه و مستمری نامنظم به بچهها داده میشود، چرا؟
میتوانند تماس بگیرند. قرار است خط تلفنی را مخصوص این کار راهاندازی کنیم.
قرار بود آذرماه راهاندازی شود.
بله ولی برخی مخالفت کردند و کار عقب افتاد.
یعنی بچهها تک تک زنگ بزنند و مشکلات را مطرح کنند، خب بهتر نیست قبل از اینکه این اتفاق بیفتد خودتان نظارت هایتان را تقویت کنید؟
بله ولی موردی. ما کودک آزاری را قبول نداریم ولی گاهی خبر نداریم در مراکز چه میگذرد. راه دیگری نداریم.
14پولی که میدهید کافی است؟
نه حداقل باید دو برابر شود.
برای ازدواج آنها چه برنامهای دارید؟
برای دختران جهیزیه وحتی سیسمونی میدهیم برای پسران هم کمکهای نقدی.
مثلاً چه کمکی؟
ودیعه مسکن.چقدر؟
5تا 10 میلیون تومان.
به نظرتان کافی است؟نه، ولی اعتباراتمان کم است میتوان از خیرین استفاده کرد.
می گویند دختران مشکلات بیشتری از پسران دارند؟
نه اینطور نیست، به نظر من حمایت از دختران بیشتر است و مشکلات آنها کمتر است.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، سالبيست و يكم ، شماره ،6123 سه شنبه 22 دی ماه1394 ، صفحه16