شعار سال: تأسفآور است که کلمه بازنشستگی برای ما
مترادف با واژههایی چون نداری و بیماری شده است. وضعیت رنجآوری برای همه کسانی
که حتی از دور و با فاصله دردهای هموطنان خود را میشنوند. درست است که کشور در یک
وضعیت خاص اقتصادی قرار دارد و همه ما کمابیش در جریان تنگناهای کلان هستیم اما با
این همه قابل انکار نیست که در همین تنگناها هم فاصله زندگی و برخورداری ما ایرانیها
از هم گاه بسیار زیاد
است و در این میان بخش قابل توجهی از بازنشستگان در تنگناهای فرسایندهای روزگار
میگذرانند.
برای یک بازنشسته، هزار تومان هم هزار تومان است
آقای بخشوده 76 ساله بازنشسته وزارت نیرو: بنده چهار فرزند (دو دختر و دو پسر) دارم. مدت دو ماه است که یارانهام قطع شده و به هر جایی شکایت میکنم کسی پاسخگو نیست. ما در شهران خانهای از خودمان داریم اما با حقوق یک میلیون و 400 هزار تومان با وجود نوه و داماد و عروس زندگی به سختی میگذرد. شما تصور کنید وقتی بچهها هنوز در خانه هستند دخل و خرج به هم نمی رسد و این موضوع با ازدواج و افزایش تعداد افراد خانوار حادتر هم می شود. متأسفانه دولت این موضوعات را در نظر نمی گیرد و فرد با بازنشستگی، تازه مشکلاتش شروع میشود وگرنه بازنشستگی هر فرد باید اول دوران استراحت و خوشیاش باشد. من به عنوان عضوی از کانون بازنشستگان وزارت نیرو در گفتوگو با دوستانم طرحها و پیشنهادهایی را به مجلس و دولت و حتی وزارت نیرو ارائه دادهایم اما دریغ از یک پاسخ نیم بند یا حتی منفی. به نظر من غم انگیزتر از پاسخ منفی نبود پاسخگویی و حس مسئولیتپذیری مسئولان نسبت به مردم است. بازنشستگانی مثل من در این سن نباید دغدغه معاش داشته باشند و هر شب با فکر و خیال سپری کنند و هزینه بیماری هم متقبل شوند. ما در کانون پیشنهاد کردیم بازنشستگان از 10 تا 15 درصد خدمات رفاهی شاغلان بهرهمند شوند تا حداقل کمک هزینهای برای ایشان باشد. استفاده از استخر نیم بها، رستوران، خوابگاههای استانی، کمک هزینه سفر و... میتواند ضمن تقویت روحیه بازنشستگان برخی هزینه هایشان را هم کاهش دهد. برای یک بازنشسته هزارتومان هم هزار تومان است اما وقتی یارانهاش قطع میشود حساب کنید چقدر ضربه روحی و مالی به او میخورد. در ایران متأسفانه کانون ها و تشکیلات صنفی را تحویل نمیگیرند و این تجمعات تنها برای دلخوشی خود ماست که بگوییم کاری انجام میدهیم اما در دیگر کشورها وضعیت برعکس است. یک بازنشسته بعد از فراغت از 30 سال کار با کمک دولت به سفر میرود و از خدمات رفاهی و یارانههای مختلف بهره میبرد. ما در کانون پس از دریافت نکردن پاسخ از مسئولان به سمت روزنامه ایران سوق داده شدیم تا بلکه از طریق رسانه صدای خودمان را به مسئولان برسانیم و فرجی بشود. از دیگر پیشنهادهای ما به مسئولان استخدام یک فرزند بود که باز هم توجهی به آن نشد. من فکر میکنم دولت اصلاً به بازنشستهها بها نمیدهد و آنها را فراموش کرده است در حالی که بازنشستهها هم جزئی از این جامعه هستند، حق زندگی دارند و چشمشان به دولت است. آنها دیگر جوان و جویای کار نیستند تنها دنبال رفاه و استراحت هستند.
شما با رفتارهایتان آزارمان میدهید، بازنشستگان سربار نیستند
محمد کیانی 65 ساله بازنشسته فولاد مبارکه اصفهان: دوران بازنشستگی
برای من و همسرم که لیلی و مجنون هستیم خوش نمیگذرد چرا که هیچ تفریحی برای بازنشستهها
در نظر گرفته نشده است؛ البته در جامعهای که درکل موضوع تفریح به حساب نمیآید
توقع بیجایی است که بخواهیم برای بازنشستگان تفریحی وجود داشته باشد. تفریح ما
شده است پارک ها، راهپیماییها
و مراسم مذهبی در حالی که من به عنوان کسی که 30 سال برای دولت کار کردهام به
چیزهای دیگری به غیر از مراسم مذهبی هم نیاز دارم. از دیگر مسائل دوران بازنشستگی
برای من اوضاع بد فولاد است که به رغم تلاشهای ما برای عضویت این بخش اشتغالزای کشور
در صندوق بازنشستگی، مجلس با طرحهای یک فوریت و دو فوریت آن موافقت نکرد و روند
بررسی را عادی تلقی کرد. من با پست مدیریت انبار صنایع فولاد و حقوق سه میلیونی
بازنشستهام و دخل و خرج مان کفاف زندگی را میدهد اما تأخیر در پرداخت حقوق به
امری کلافهکننده تبدیل شده است به طورمیانگین یک ماه نیست که حقوق ما بموقع
پرداخت شود و همین امر موجب تأخیر در پرداخت اقساط و جریمه مان شده که به نظر حق
خوری آشکاری است. به نظر من شکایت بازنشستهها تمامی ندارد پس نمیتوان یک نسخه
کلی برای بهبود وضعیت این قشر از جامعه ارائه کرد. هر بازنشستهای با نوع فرهنگ و
دیدگاه و دانشی که دارد یک جور فکر میکند که لزوماً با دیگری برابر نیست اما من به
عنوان یک بازنشسته معتقدم دولت باید شأن بازنشستگان را رعایت کند و آنها را سربار اجتماع
نداند. متأسفانه رفتارهای دولت در قبال بازنشستگان احساس ضعف در آنها القا میکند.
حداقل انتظاری که از دولت میرود احترام است. به طور مثال یک بار میگویند همسانسازی
حقوق یک بار حرف از افزایش حقوقها میزنند بعد در موعد افزایش حقوقها وعده 10
درصد افزایش میدهند و ناگهان میگویند 15 درصد ودرنهایت با بند و تبصره این
افزایش به هفت درصد تقلیل مییابد، گویی بازنشستگان گدا هستند و دولت بابت 30 سال خدمتشان
به آنها صدقه میدهد، در حالی که بازنشستگان کسانی هستند که 30 سال عمر و جوانی ودانش
و علم خود را برای بخشهای مختلف صرف کردهاند و بعضی هایشان هنوز هم در حال خدمت
هستند پس سزاوار نیست با آنها اینگونه برخورد شود. بازنشستهها شعور دارند و درک میکنند پس نه برایش
دلسوزی بیمورد و نمایشی داشته باشید نه با رفتارهایتان آزارشان دهید. همه شما
روزی بازنشسته خواهید شد و در موقعیتهای مشابهی قرار خواهید گرفت پس همانگونه
رفتار کنید که دوست دارید با خودتان رفتار شود. گاهی رفتارهای دولت در قبال بازنشستگان
آنچنان توأم با بیاحترامی است که می خواهم بگویم اگر فکر میکنید بازنشسته ها از
این ملت نیستند و مزاحمند همه آنها را در یک هواپیما سوار کنید و در دریا بریزید و
خلاص.
هزینه دندانپزشکی حقوق دو ماه بازنشستگی من است
خندان آلماتی اسکویی 56 ساله بازنشسته وزارت بهداشت: من با لیسانس
مامایی و 30 سال
سابقه خدمت مهرماه 90 بازنشسته شدم. دریافتی من در حال حاضر یک میلیون و 900 تومان
است اما اختلاف دریافتی ما با کسانی که دو سال بعد از ما بازنشسته شدند یک میلیون
تومان است که به نظرم این اختلاف اجحاف و ناعادلانه است. به نظر من واقعاً عدالتی
در پرداختیهای بازنشستگان وجود ندارد. نه تنها اختلاف دریافتیهای یک اداره بیعدالتی
است که در قیاس با دیگر ادارات مثل بانک ها این
اختلاف بشدت ناراحتکننده است. من در مورد این اختلاف حقوق در سازمان خودمان به
دیوان عدالت اداری هم شکایت کردم اما میگویند بعد از بازنشستگی من در شهریور همان
سال یک بخشنامه آمده که من شامل آن نمیشوم برای همین حقوقم همین قدر است در حالی
که به نظرم همه بازنشستهها باید یکسان حقوق بگیرند و از یک ساز وکار عادلانه
برخوردار باشند نه اینکه یک بازنشسته سه میلیون بگیرد و یکی دیگر دو میلیون مگر
آنها بیشتر از ما کار کردهاند یا خرجشان با ما متفاوت است. تقاضای من از مسئولان
این است که اختلاف حقوق برداشته شود. در خصوص خدمات بیمهای نیز ما خیلی در مضیقه
هستیم ماه پیش به دندانپزشکی مراجعه کردم اما باید حقوق دو ماهم را هزینه می کردم.
متأسفانه وقتی آدم بازنشسته میشود او را مرده میدانند و از دور خارجش میکنند.
کاش دولت به فکر بود نه اینکه تا نفس داری برای دولت زحمت بکشی و بعد از
بازنشستگی دیده نشوی. نه خدمات رفاهی و نه اجتماعی.
آیا میتوانم به فرزندانم بگویم به منزل من نیایند؟
کبری باقر حمامی بازنشسته تأمین اجتماعی همسر: سؤال من از
مسئولان این است مگر نه اینکه همان گوشتی که آنها می خورند ما هم میخواهیم
بخوریم. همان لباس و همان خوراکی که آنها دارند حالا از مسکن میگذریم و نمیگوییم
همان خانهای که آنها دارند و همان تفریح و مسافرتی که آنها دارند ، هم ما میخواهیم.
اما کافی است به همین یک سؤال پاسخ دهند تا حال و روز ما بازنشستگان را درک کنند.
با این هزینهها و قیمتها چه کسی میتواند زندگی بچرخاند آن هم خانه عیال واری که
بعد از ازدواج بچهها تعدادشان زیادتر میشود. تا کی این وضعیت میخواهد ادامه
داشته باشد. در ماجرای حقوقهای نجومی آنکه بیشتر از همه قلبش درد آمد تمام قشر
محروم بود. ما بازنشستهها که با حقوق همسرانمان زندگی میکنیم و نهایت ماهی یک
میلیون دریافت میکنیم و هیچ یارانهای نداریم در رنج هستیم و با آبرو زندگی میگذرانیم.
آیا من به عنوان یک مادر میتوانم به فرزندانم بگویم به منزل من نیایند؟ مسئولان از
آه هزاران نفر مثل من بترسند و راه چارهای بیابند. مملکت کم منابع و پول ندارد
اما به ما چیزی نمی رسد. اگر یک مدیر عادل باشد جلوی این ظلمها را میگیرد. ما
مردم نیازمند زندگی هستیم اما با این روش فقط عذاب میکشیم. قیمتها را مشاهده کنید بعد خود را جای بازنشستهها
بگذارید و تصمیم بگیرید و نظر بدهید.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار 4 آبان 96، شماره: 205398