«و هر آینه در هر امتی پیامبری برانگیختیم که خدای را بپرستید و از طاغوت (هر معبودی جز خدا) دوری جویید.» (نحل/36).
این آیه که درباره بعثت پیامبران به طور کلی سخن میگوید، رسالت آنان را در عبودیت خدا و پرهیز از طاغوت خلاصه میکند، زیرا پیامبران در جوامعی برانگیخته میشوند که انسانها در زیر بار گمراهی و در بند و زنجیر جهالت و ستم و استثمار و بتپرستی به سر میبرند و تا این بند و زنجیرها پاره نگردد و انسانها آزاد نشوند، پیوستن به حق تحقق نمیپذیرد و اصلاحی صورت نمیگیرد.
اساس کار پیامبران بر دعوت به «عبودیتالله» و «اجتناب از طاغوت» است زیرا در برابر انسان دو راه بیشتر وجود ندارد، یا «عبودیت طاغوت» یا «عبودیت الله»؛ و مادام که انسان به آن پشت نکند و به این روی نکند، اصلاحی انجام نمیشود. نظام تربیتی انبیا و سیره تربیتی ایشان بر همین اصل و اساس استوار است.
ریشه همه مفاسد در این است که بشر خود را مستقل از مدبر هستی میانگارد، خود را آزاد از خالق عالم میداند، خود را خدای خویش میشمارد، یا مطیع و اسیر طاغوتهای دیگر میشود؛ و مادام که چنین حاکمیتی وجود دارد، اسارت نیز هست و هر روزنهای بسته گردد، راهی دیگر باز میشود.
تلاش همه پیامبران در جهت نفی بندگی غیرخدا و اثبات بندگی خدا بوده است، چنانکه آیات قرآن گویای این واقعیت است. (نک: انبیا/25؛ اعراف/59؛ مؤمنون/23؛ اعراف/ 65؛ هود/50؛ اعراف/73؛ هود/61؛ نحل/45؛ عنکبوت/16؛ اعراف/85؛ هود/84؛ عنکبوت/36)
خط پیامبران و مسیر دعوت و راه تربیتشان بر یک چیز است، و آن بندگی خدا و پذیرش ربوبیت او و نفی بندگی و ربوبیت غیر است. آنان یکی پس از دیگری قیام کردند و فریاد رسای خود را در جهت عبودیتالله و گسستن بندهای رقیت و پرستش و بندگی غیرخدا به گوش همگان رساندند؛ و آخرین ایشان حضرت ختمی مرتبت(ص) این رسالت را به تمام معنا داشت؛ رسالت آزاد کردن مردمان از همه اسارتها و رساندنشان به مقصد بندگی خدا.
«بار گرانشان و بند و زنجیرشان را از آنها فرو نهد ـ آزادشان میکند ـ پس کسانی که به او گرویدند و او را بزرگ و گرامی داشتند و یاریش کردند و از آن نوری که با او فرو آمده (قرآن) پیروی کردند، ایشانند رستگاران». (اعراف/157)
اسلام «حریت» را با «عبودیتالله» معنا میکند؛ یعنی نفی هر معبودی و سر فرو نیاوردن و خضوع نکردن در برابر غیرخدا.
آزادی حقیقی همین است و خداوند آنان را که در برابر غیرخدا خضوع میکنند و از ایشان انتظار اجابت خواستههایشان را دارند، سرزنش میکند.
«همانا کسانی را که به جای خدای یکتا میخوانید بندگانی (آفریدگانی) مانند شمایند. پس آنها را بخوانید که اگر راستگویید باید شما را پاسخ دهند». (اعراف/194)
خداوند پیامبر گرامی اسلام(ص) را فرمان میدهد که مردم را به آزادی از معبودهای مجازی بخواند و یادآور شود که خدای یکتای قادر بسنده است.
«و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ هر آینه گویند: خدا. بگو: چه گویید درباره آنچه جز خدا میخوانند؟ اگر خدای خواهد که به من گزندی رسد آیا آنها بازدارنده گزند اویند؟ بگو: خدا مرا بس است؛ توکلکنندگان تنها بر او توکل میکنند.» (زمر/38).
آن حضرت مردم را از لبه پرتگاه آتش جهنم نجات داد:
«شما بر لبه پرتگاهی از آتش بودید پس شما را از آن رهانید.» (آلعمران/103).
رسول خدا(ص) و اوصیای آن حضرت مردمان را به حریتی تام و تمام دعوت کردهاند. رسالت آنان آزاد کردن انسان از هرگونه بندگی غیرخدا، اوهام و خرافات، عادات و رسوم غلط، اندیشههای باطل و سر خم کردن در برابر غیرخدا است.
بر همین اساس و مبتنی بر همین نگرش، مولای موحدان، امیرمؤمنان علی(ع) در نامهای که پس از بازگشت از نهروان نوشت و فرمان داد هر روز جمعه برای مردم بخوانند (ر. ک: ابن هلال الثقفی، الغارات، صص302–322؛ الطبری الامامی، المسترشد، صص94– 104؛ سید بن طاووس، کشف المحجه، صص173–189) این حقیقت را گوشزد کرد:
پیامبر خدا(ص) فرمود: «ولایت از آنِ کسی است که آزاد ساخته باشد.» رسول خدا(ص) برای آزاد ساختن گردنها از آتش آمد و انسانها را از قید بندگی[غیر خدا ]آزاد کرد؛ بنابراین ولایت این امت را پیامبر دارد و هر حقی که او داشت پس از او از آنِ من است.» (سید بن طاووس، کشف المحجه، ص178)
این همان حقیقتی است که در «غدیر خم» بر زبان مبارک حضرت ختمی مرتبت(ص) جاری شد:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، اللّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ.» (احمد بن حنبل، المسند، ج 1، صص84، 119، 152، 331، ج 4، صص281، 368، 370، 372، ج 5، صص347، 350، 358، 361، 366، 419؛ ابن ماجه، السنن، ج 1، صص43، 45)
هر که را من مولای اویم، علی مولای او است، خداوندا، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار.
آنان مولایند، یعنی آزادکننده انسانها از همه کند و زنجیرها، و این رسالت حریت است.
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نامِ خود وانِ علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست
ابنِ عم من علی مولای اوست
کیست مولا آنکه آزادت کند
بند رقیت ز پایت بر کند
چون به آزادی نبوت هادی است
مؤمنان را ز انبیا آزادی است
ای گروه مؤمنان شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید
(مولوی، مثنوی معنوی، دفتر ششم، ابیات 4538–4542)
راهی که پیامبر اکرم(ص) و اوصیایش برای نجات و سعادت انسان نشان دادند، راه آزادی انسان از قید بندگی غیر خدا (حریت) است.
اسلام با عبودیت الله، حریت را فراهم میکند و در حقیقت اقرار و اعتراف به بندگی خداوند است که موجب آزادی انسان از بندگی دیگران میشود، و موجب کرامت شخصیت او میگردد و او را شایسته و لایق مقام انسانیت و فردی صالح در جامعه برتر میسازد؛ و گوهرغدیر چنین گوهری است.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 6040 ، چهارشنبه 8 مهر 1394، صفحه17