شعار سال: در سالهای اخیر و در دنیای پیچیدۀ امروزین که بحث هزینههای عمومی به یکی از مهمترین مباحث داخلی کشورها بدل شده است، تقاضا برای شفافیت و مسئولیتپذیری بهطور شگفتآوری افزایش یافته است بهطوریکه انگیزش و محرکهای بیشتری را برای ریاضتکشی و صرفهجویی درونشبکۀ صرف منابع مالی و مادی کشورهای مختلف به وجود آورده است.
بر همین اساس، بخشهای گوناگون جامعه و اقتصاد در سراسر دنیا، موضوع مورد مطالعۀ سنجهها، معیارها و شاخصهای اجرایی پیچیده و سختی قرار گرفته اند. گفته میشود تمامی این امور تحت لوای در دسترسپذیری]۱[، شفافیت]۲[و مسئولیتپذیری]۳[ قابل اجرا میشود. این شاخصهای اجرایی در سطح بینالمللی به محکی برای رقابت کشورها با یکدیگر، در سطح ملی به ابزاری برای آگاهی از سیاست حکومتی و در سطح محلی به شاخصی برای بهبود عملکرد سازمانی تبدیل شده است.
در ایران، بحث از کارآمدی و بهینگی ساختارها و کنشگران تولید علم -به مثابه یکی از مراکز صرف هزینههای عمومی -به یکی از مناقشات و مسائل اجتماعی-اقتصادی مهم کشور تبدیل شده است. چنانکه بهطور قابل ملاحظهای در بین اصحاب مختلف دانشگاهی، سیاسی و سیاستگذاری نگرانیهای عمدهای در باب به صرفه بودن این ساختارها بهوجود آمده است. مباحث و نمونههایی مانند فرار مغزها، انبوهسازی مراکز تولید علم– همانند رشد قارچگونه دانشگاههای گوناگون- گسترش تقلب علمی در میان اصحاب علمی، افزایش بی سابقه تعداد دانشجویان در مقاطع تحصیلی مختلف، نبود سازوکارهای پیوند میان رشتههای دانشگاهی با بخش صنعت و اقتصاد و مواردی نظیر این مثالهایی از این مسئله اجتماعی-اقتصادی اند.
گفته میشود در میان عمدۀ دلنگرانیها و دغدغههای معطوف به نظام علمی در ایران، علوم انسانی و اجتماعی در نوک اتهاماتی همچون ناکارآمدی، عدم تطابق و سازگاری محتوای آن با مباحث اجتماعی و اقتصادی خاص جامعه ایران و گاه در مواردی تناقض با ارزشهای بومی کشور قرار دارد.
طرح این اتهامات علیه رشتههای علوم انسانی و اجتماعی چندان هم بلامنازع نبوده است و در نوع خودش مخالفتهایی را برای طرح چنین اتهاماتی در پی داشته است. برای مثال، پارادایمها یا صاحبنظرانی نیز ادعا بر این دارند که طرح مسئله ناکارآمدی علوم انسانی، به نوعی ریشه در جوان بودن این رشته در ایران دارد یا اینکه مدعی شده اند که طرح چنین انتقاداتی به رشتههای علوم انسانی و اجتماعی از روی شهود پژوهشگران است و صبغۀ اسنادی و مطالعاتی موثقی ندارد. در افراطیترین وضعیت این جهتگیری، متخصصانی نیز بر این باورند که طرح اتهامات علیه دروس علوم انسانی و رشتههای آن جنبهای سیاسی و ایدئولوژیکی داشته و فاقد بنیانی منطقی، عقلانی و علمی است.
رویهمرفته، با اینکه دعواهای جناحی، سیاسی و ایدئولوژیک مختلفی در قالب عناوینی همچون متحولسازی، بومیسازی و تجاریسازی علوم انسانی و اجتماعی برپا بوده و ادامه نیز دارد، نمیتوان مبحث ارزیابی اقتصادی-اجتماعی علوم انسانی را به بحثهای جاری در کشور تقلیل داده و از طرح آن چشمپوشی کرد. چنانکه گفته شد، ارزیابی این رشته از یک سو به مثابه بخش کوچکی از نظام علمی کشور و از سوی دیگر به عنوان بخشی از هزینههای عمومی کشور، هر پژوهشگری را وا میدارد تا به دور از جهتگیریهای شخصی و پایگاهیاش به قضاوت و پژوهش در مورد کارآمدی و تأثیرگذاری این رشتهها بپردازد.
ابعاد و جنبههای ارزیابی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی
1. ارزیابی و گزارش ارزیابی، نیازمند دامنه وسیعی از مطالعات بر روی تاثیرات دانشگاهی ای است که بازیگران علوم انسانی بر حیات دانشگاهی و محافل علمی دارند.
2. تهیه گزارش ارزیابی، مستلزم به دست آوردن مجموعه دادههایی است که بیانگر تأثیرات خارجی علوم انسانی است. این تأثیرات شامل اثرات تحقیقات علوم انسانی بر تجارت، حکومت و جامعه مدنی میشود.
چشم انداز ارزیابی تاثیر اقتصادی-اجتماعی علوم انسانی
بر اساس آنچه که گفته شد، هدف از تحقیقات ارزیابی علوم انسانی در وهله اول کمک به مشکلات موجود در نظام علمی علوم انسانی و دانشگاهی است. در مرحله دوم نیز شناخت و ارزیابی چنین مطالعاتی منجر به بهبود رابطه بین نظام علمی علوم انسانی و بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و صنعتی میشود. بدین صورت، ملاحظه میگردد ارزیابی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی از چندین طریق به جامعه و اقتصاد کمک میرساند. در بخش اول میتواند به پویایی حیات علمی چنین رشتههایی منجر شود و در گام دوم نیز میتواند به بهبود رابطه این رشتهها با بخشهای بیرون از دانشگاه نایل شود. گفته میشود مجموع این اقدامات میتواند باعث کاهش هزینههای عمومی کشور و صرفه جویی در صرف منابع اقتصادی و مادی کشور شود.
بر همین اساس، میتوان در چشماندازهای گستردهتر ارزیابی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی رد پاهای شرکتهای خصوصی و تجاری را نیز متصور شد. چه با افزایش بهینگی رشتههای علوم انسانی، بخشهای تجاری و صنعتی نیز میتوانند به اهداف موردنظر خود برسند. برای مثال، با کارآمد کردن رشتههایی همانند روانشناسی صنعتی یا بازاریابی میتوان به تجاریسازی علوم انسانی کمک رساند.
Grimson, jane (2014). Measuring research impact: not everything that can be counted counts, and not everything that counts can be counted. Portland press.
The impacts of Humanities and Social Science Research (2014). Working paper.
Openness
Transparency
Accountability
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت بردار، تاریخ 12 تیر 97، کد مطلب: -،www.bordar-ensani.ir