پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
سه‌شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۴ - 2025 July 15
کد خبر: ۱۸۲۱۶۱
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۲

ماراتن خصولتی‌ها در تصاحب سودده‌ها

بخش کشاورزی با تمام کم‌وکاستی‌هایش هنوز هم بار اشتغال ایران را به دوش می‌کشد. بخشی که میزان ایجاد اشتغالش در مقایسه با صنعت بسیار کم است، در تمام برنامه‌ریزی‌ها به‌عنوان یکی از محورهای ایجاد اشتغال برای ساکنان روستاها مورد تأیید و حمایت قرار می‌گیرد.

شعار سال: کشاورزی سنتی و معیشتی ایران، در حال درجازدن است، اما «حسن فروزانفرد»، عضو هیئت نمایندگان اتاق صنایع، معادن و کشاورزی تهران، می‌گوید این امکان وجود دارد تا با کمی اصلاحات و توجه به صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی، زمینه حضور بیشتر بخش کشاورزی در اقتصاد ایران فراهم شود. این روزها که همه از خردشدن اراضی کشاورزی گله دارند، دولت هم با چراغ سبز وزارت جهاد کشاورزی دست روی کشت ‌و‌ صنعت‌ها که اراضی وسیع و اقتصادی دارند، گذاشته و قصد دارد در قالب خصوصی‌سازی این مجموعه‌ها را به دیگری واگذار کند. رفتاری که از نگاه این عضو هیئت نمایندگان اتاق، بیشتر شبیه رهاسازی است. فروزانفرد معتقد است در ایران قوانین خصوصی‌سازی به‌درستی رعایت نشده و کشت‌و‌صنعت‌های بزرگ، اگر درست مدیریت شوند، می‌توانند سهم مناسبی در صادرات کشاورزی ایران داشته باشند. مشروح گفت‌وگو با این عضو هیئت نمایندگان اتاق صنایع، معادن و کشاورزی تهران را در ادامه می‌خوانیم:

‌به نظر شما بخش کشاورزی با توجه به محدودیت‌های موجود در کشور می‌تواند در سبد صادراتی کشور نقش داشته باشد؟
بارها بر این نکته تأکید شده است که ما کشوری چهار فصل هستیم. این مسئله ظرفیتی را برای ما ایجاد می‌کند که بتوانیم تعهداتی را در سطح بین‌المللی برای تأمین برخی کالاها بپذیریم. ما حوزه‌هایی در کشور داریم که مستعد هستند و زمینه‌های اولیه تولید محصولات کشاورزی را دارند؛ اما اینکه سازوکارهای تولیدی و تجاری ما چقدر پشتیبان هستند، در این زمینه شرایط مناسب نیست. در 20 تا 30 سال اخیر ظرفیت‌های تولیدی حرفه‌ای خود را از دست داده‌ایم. بعد از اصلاحات ارضی مرتب اندازه زمین‌هایمان کوچک‌تر شده است. آنچه زمینه صادرات حرفه‌ای را فراهم می‌کند، تولید یکپارچه و گسترده است که از لحاظ کیفی و کمی توان پاسخ‌گویی به بازارهای جهانی را داشته باشد. ما با کوچک‌شدن زمین‌ها، استفاده غیرحرفه‌ای از منابع آبی و خاکی و توسعه‌نیافتگی فعالان عرصه کشاورزی مواجه هستیم. همه اینها ما را به یک کشاورزی معیشتی نزدیک کرده است.
‌ما در ایران با کم‌آبی روبه‌رو هستیم و طبق گفته شما زمین‌های کشاورزی در حال خردشدن است و در نتیجه کشاورزی معیشتی است. مجموع این شرایط نشان می‌دهد ما مزیت صادراتی در بخش کشاورزی نداریم. شما چگونه بر این باورید که می‌توان در این حوزه صادرات داشت؟
ما می‌توانیم با همکاری‌های تجاری و حرفه‌ای، زمینه مناسب را فراهم کنیم. به‌ویژه در حوزه تولیدات گلخانه‌ای می‌توانیم وارد عمل شویم. ما همچنان انرژی ارزان و آفتاب بلندمدت را داریم. در قالب مکانیسم گلخانه‌ای می‌توانیم تولید صادرات‌محور داشته باشیم. نمونه‌هایی درحال‌حاضر در کشور توسعه پیدا کرده‌اند و من از برخی از آنها بازدید داشتم. همه آنها ظرفیت‌های خوب صادراتی فراهم کرده‌اند.
بذرهای مورد استفاده در گلخانه‌ها وارداتی است و به‌دلیل تحریم‌ها امکان واردات بذر نداریم؛ بنابراین تولیدات گلخانه‌ای نیز با چالش روبه‌روست، چطور می‌توان روی گلخانه‌ها برای صادرات حساب باز کرد؟
مشکلاتی که برشمردید متأسفانه وجود دارد. همان‌طورکه خاطرتان هست نتوانستیم از ظرفیت بازار روسیه که به شکل برنامه‌ریزی‌نشده برای دوره‌ای به روی ما باز شد، به‌خوبی استفاده کنیم یا حتی وارد بازاری مثل قطر شویم. زیرا ما آماده عرضه محصولات خود در سطح بین‌المللی نیستیم و نمی‌توانیم تعهدات لازم در این زمینه را بپذیریم. تولید به مقدار مشخص، کیفیت مشخص و قابل تکرار از یک محصول نداریم و در این زمینه مشکل داریم. ما در برخی موارد ممکن است به‌قدری پرتقال و سیب تولید کنیم که مازاد آن دورریز شود، اما این محصول مازاد از واریته‌های مختلف است و به‌دلیل یکسان‌نبودن اندازه و کیفیت، امکان صادرات ندار‌د. با توجه به تفاوت کیفیت و شکل ظاهری محصولات تولیدشده در ایران، کسی نمی‌تواند برای صادرات این محصولات تعهد کند؛ با وجود اینکه ایران در زمینه تولید محصولات باغی جزء رده‌های بالای دنیاست. به‌همین‌دلیل مراودات ما محدود به برخی کشورهای همسایه مثل عراق و افغانستان می‌شود. حتی با کشورهای حوزه CIS هم نمی‌توانیم تعاملات حرفه‌ای داشته باشیم.
‌دلیل نداشتن تعاملات حرفه‌ای با دنیا چیست؟ آیا عدم صدور گواهی‌های بهداشتی توسط وزارت جهاد کشاورزی در این مسئله مؤثر است؟
مسائل مربوط به صدور گواهی‌های بهداشتی قابل حل است. موضوع اصلی نبود حجم مناسب و سطح کیفیت قابل مقایسه و قابل تکرار در محصولات کشاورزی است. ضمن آنکه تورم داخلی و نوسانات قیمت‌ها روی پذیرش تعهدات بلندمدت ایران تأثیرگذار است. این مشکلات فقط در حوزه صادرات محصولات کشاورزی دیده نمی‌شود. موضوع وقتی غم‌انگیز می‌شود که در حوزه تولیدات کالاهای صنایع تبدیلی کشاورزی هم شاهد برخی مشکلات هستیم. این همه کنسرو، مربا، ماکارونی و انواع محصولات در حوزه تبدیلی کشاورزی تولید می‌کنیم که از نظر عددی توان تولید ما بالاست اما از نظر کیفی شرایط مناسبی ندارد. زیرا این تولید بین چند هزار شرکت کوچک و متوسط توزیع شده است که کیفیت‌های متفاوتی دارند. بسته‌بندی متفاوتی دارند. بنابراین صادرکننده توان ارائه کالا در یک زمان مشخص به میزان مناسب را ندارد. واحدهای تولیدکننده این محصولات نیز تحت یک کنسرسیوم مشترک با هم همکاری نمی‌کنند. اغلب محصولات تبدیلی که صادر می‌کنیم، به مصرف ایرانی‌های مقیم خارج می‌رسند و کمتر توانسته‌ایم به بازار مصرف خارجی‌ها ورود کنیم. با وجود آنکه وقتی کالاهای ما توسط خارجی‌ها مصرف شده است، آنها از نظر کیفی رضایت دارند اما به دلیل کوچک‌بودن و تنوع واحدهای تولیدی امکان حضور در زنجیره‌های تأمین حرفه‌ای را نداریم.
‌این عدم ثبات در بازارهای صادراتی ناشی از تغییرات یکباره سیاست‌های دولت است؟
مهم‌تر از تغییر سیاست‌های دولت این است که ما نمی‌توانیم تصویری از یک آینده میان‌مدت در مقابل خود داشته باشیم. تعاملات ما در حوزه سیاسی و بین‌المللی اجازه نمی‌دهد که این تصویر شکل بگیرد. ما حتی یک تصویر دو تا سه ساله در حوزه صنعت تبدیلی و غذایی برای خود نداریم. ایران در حوزه صنایع تبدیلی قابلیت توسعه زیادی دارد و حداقل در منطقه می‌توانیم ظرفیت‌های صادراتی به‌وجود آوریم و تأمین‌کننده‌ای خوب و قابل اطمینان حداقل برای کشورهای منطقه باشیم. اما نیاز به سرمایه‌گذاری مشترک با انتقال تکنولوژی وجود دارد و بازارهایی هم باید در منطقه به ما داده شود. اگر ما بتوانیم با نمونه‌های اروپایی یا حتی آسیای شرقی پیشرفته کار کنیم و برندهای مشترک داشته باشیم، می‌توانیم به نتیجه مطلوب برسیم.
‌در شرایطی که ایران تحریم است، آیا می‌توانيم برند مشترک با دیگر کشورها داشته باشیم؟
همین‌جاست که باعث می‌شود نتوانیم تصویر بلند‌مدت ترسیم کنیم. وقتی شما ظرفیت لازم را دارید، ولی همراهی‌های بین‌المللی وجود ندارد، نمی‌توانید تولید خود را به حد مناسب ارتقا دهید و حتی وارد بازارهای آنها بشوید. چون آنها اجازه چنین وروی را به ما نمی‌دهند.
با وجود شرایط نامناسب برای صنایع تبدیلی کشاورزی چرا زعفران و پسته به‌طور مرتب صادر می‌شود و صدور آن دچار مشکلی نمی‌شود؟
عمده محصولات ما در این زمینه به صورت باز با سایز بزرگ و بدون برند صادر می‌شوند. این محصولات یا در کشورهای هدف فراوری می‌شود و در محصولات دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد یا مجدد بسته‌بندی می‌شود و با برند دیگری غیر از ایران در بازارها توزیع می‌شود. این محصولات تحت برند ایران صادر نمی‌شوند. ارزش‌افزوده محدودی هم به ایران می‌رسد. البته اقدامات خوبی هم در زمینه صادرات زعفران با برند ایران انجام شده اما حجم این صادرات در مقایسه با کل صادرات ایران ناچیز است.
‌گفتید برای توسعه بازار خارجی نیاز به کنسرسیوم داریم. به نظر شما تعاونی‌ها می‌توانند نقش این کنسرسیوم را در بخش کشاورزی بازی کنند؟
تاکنون که نتوانسته‌اند چنین نقشی را بازی کنند. به خاطر تنوع ذی‌نفعانی که در تعاونی‌ها به‌وجود می‌آید، توان مالی اعضا تأثیر مهمی بر حق رأی آنها در تعاونی‌ها ایجاد نمی‌کند. اگر اندازه اعضا کاملا با هم یکسان نباشد، حتما درگیری‌های مدیریتی در اداره تعاونی‌ها به‌وجود می‌آید. هر عضو تعاونی هر میزان زمینی که در اختیار داشته باشد، تنها یک حق رأی دارد و همین مسئله، زمینه را برای حاکمیت شرکتی و حرفه‌ای فراهم نمی‌کند. تعاونی‌ها بیشتر در حوزه تعاونی مصرف نظیر تعاونی مصرف برای خرده‌فروشی شهری یا در حوزه سم و کود و... موفق بوده‌اند.
‌یعنی تعاونی‌های تولید موفق نبوده‌اند؟
من تعداد زیادی مجموعه موفق و پیشرو از آنها سراغ ندارم. این به مفهوم آن نیست که اصلا موفق نبوده‌اند اما همین‌ که توسعه نمی‌یابند و تعدادشان در این دوره‌ها افزایش نیافته است، نشان می‌دهد که عملکرد خوبی نداشته‌اند.
‌دو دسته تعاونی داریم؛ تعاونی‌های وابسته به وزارت جهاد کشاورزی و تعاونی‌های وابسته به وزارت تعاون. شاید رقابت این دو دسته تعاونی و حمایت‌های خاص وزارت جهاد کشاورزی از تعاونی‌های وابسته به این وزارتخانه، زمینه ایجاد اختلال در کارکردهای تعاونی را فراهم کرده باشد.
ممکن است این مسئله هم صحت داشته باشد. تخصص من در این حوزه نیست و شاید نتوانم اظهار نظر دقیقی داشته باشم، اما شکل‌گیری تعاونی‌ها دشوار است و تصمیم‌گیری در آن به‌راحتی اتفاق نمی‌افتد و شاید امکان تأمین متوازن منافع اعضا فراهم نباشد. گرچه ممکن است این ساختارها در نوع خود برای مقاطع زمانی خاص یا اعضای ویژه پاسخ‌گویی داشته باشد، تعاونی‌ها زمینه را برای فراهم‌کردن یک فعالیت صادراتی حرفه‌ای فراهم نمی‌کنند. برای صنایع کنسروسازی 30 سال قبل تعاونی تشکیل دادیم که قسمتی از مواد مصرفی این صنعت را فراهم کند و در زمینه صادراتی هم فعالیت داشته باشد. در آن زمان در شرایطی که امکانات در اختیار این تعاونی از طرف دولت قرار می‌گرفت، موفقیت‌هایی در زمینه تأمین مواد داشت، اما در زمینه صادرات هیچ‌وقت نتوانست موفق عمل کند.
‌چرا کشت و صنعت‌ها با وجود آنکه زمین‌های بزرگی در اختیار داشتند، موفق نبودند یا اینکه ما شاهد موفقیت آنها در بخش کشاورزی نیستم؟
کشت و صنعت‌ها در ابتدای پیدایش و پیش از انقلاب، مسیر خوبی را طی می‌کردند. فکر می‌کنم اگر همان مسیر ادامه می‌یافت قطب‌هایی برای تولید و صادرات بودند، اما بعد از انقلاب نگاه دولتی مطلق برای مدیریت آنها ظرفیت‌های زیادی از کشت و صنعت‌ها را از بین برد. آنها به تأمین‌کننده نیاز داخل تبدیل شدند. ظرفیت‌های صادراتی آنها به‌شکل متمرکز مورد توجه جدی قرار نگرفت. به اندازه کافی هم تغذیه نشدند. فکر می‌کنم اگر مکانیسم اداره آنها اصلاح شود همچنان می‌توانند راه‌حل‌های اصلی برای استفاده بهتر از زمین و آب و نیروی کار باشند.
‌وزارت جهاد کشاورزی به‌دنبال خصوصی‌سازی کشت و صنعت‌هاست. به نظر شما این خصوصی‌سازی‌ها می‌تواند به بهبود اوضاع کمک کند؟
‌آنچه در قالب خصوصی‌سازی در ایران اتفاق افتاده است، خصوصی‌سازی نیست. فرایند خصوصی‌سازی مختصات خود را دارد. در یک دهه گذشته ما صرفا واگذاری انجام داده‌ایم. در بازبینی اصل 44 حرفی از خصوصی‌سازی در قانون زده نشده است، بلکه اجازه داده شده که دولت بخشی از اموال خود را به بخش عمومی غیردولتی، بخش خصوصی و تعاونی واگذار کند. خصوصی‌سازی به‌عنوان یک رویکرد در قانون ما نبوده است. ما سازمان خصوصی‌سازی تأسیس کردیم که وظیفه‌اش واگذاری و رهاسازی شرکت‌هایی بوده است که دولت توان اداره‌اش را نداشته یا علاقه‌ای به ادامه فعالیت با آن نداشته است. جاهایی که زمینه سودآوری داشته یا فرصت رانتی در آن وجود داشته است، واگذاری به بخش‌های خصولتی یا بخش‌های عمومی غیردولتی اتفاق افتاده است. واگذاری‌ها مربوط به جاهایی بوده که دولت را خسته کرده و زیان‌ده بوده است و آنچه رخ داده بیشتر به رهاسازی شبیه است. مهم‌ترین ابزار واگذاری، مذاکره است و باید اهلیت‌سنجی درستی برای طرف مذاکره اتفاق بیفتد. در خصوصی‌سازی این پیش‌فرض وجود دارد که مدیریت بخش خصوصی شایسته‌تر از بخش دولتی عمل کند. منظور فقط مالکیت نیست، اما واگذاری‌ها در ایران بر مالکیت تمرکز دارد. هدف‌گذاری خصوصی‌سازی روی اشتغال تولید و بالابردن کیفیت و افزایش حجم صادرات انجام می‌شود اما هدف‌گذاری واگذاری روی اندازه مبلغی است که از طریق آن به خزانه دولت باید واگذار شود. کاری که در حوزه کشاورزی در حال رخ‌دادن است، از جنس خصوصی‌سازی نیست. امکانات و منابع خیلی گسترده‌ای در داخل شرکت‌های کشت و صنعت وجود دارند که نحوه قیمتگذاری آنها ایراد دارد. هدف‌گذاری و تعهدات سازمان خصوصی‌سازی با طرف خریدار، هدف‌هایی از جنس خصوصی‌سازی نیست. بیشتر براساس مزایده کار کرده و بسیاری از روابط پیچیده را با یک منطق ریاضی خطی قیمت‌گذاری می‌کنند و درباره کیفیت از فرد تعهد نمی‌گیرند، بلکه تعهد برای بازپرداخت قیمت محصول گرفته می‌شود. در نمونه‌های موفق بین‌المللی خصوصی‌سازی، تلاش می‌شود که منابع مالی ابتدا از شرکت‌های دریافت نشود بلکه از این منابع مالی‌ برای اصلاحات، توسعه و تغییر تکنولوژی استفاده شود بعد تعهد برای اندازه مشخص اشتغال، رشد تولید باکیفیت، صادرات از خریدار خدمات گرفته می‌شود تا در نهایت از طریق مالیات بر تجارت سودآوری که آنها می‌کنند، برای دولت منفعت‌سازی شود. این جنس رفتار با آنچه در ایران رایج است، کاملا متفاوت است.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ 22 دی 97، کد مطلب: 3340


خبرهای مرتبط
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین