شعارسال: چند سال قبل شخصی با عصبانیت به یک کارخانه تولید لوازم آرایشی در ژاپن رفت و مدعی شد یکی از جعبه صابونهایی که او از آن شرکت خریده، خالی بوده و قصد شکایت دارد. با توجه به مقررات سختگیرانه ژاپن، تجهیزاتی برای کنترل قوطیها در خط تولید سفارش داده شد و با تلاش شبانهروزی نصب شد و دو نفر اپراتور تماموقت هم مأمور کنترل شدند و حتی تولید هم مدتی تعلیق شد؛ اما در همان زمان مشابه چنین مشکلی برای یک کارخانه واکسسازی رخ داد و صاحب آن هم برای کنترل قوطیهای مقوایی حاوی واکس به مشکل خورد، اما او که چنین امکاناتی نداشت، ابتکاری به ذهنش خطور کرد. او یک پنکه خانگی را در مسیر نقاله عبور قوطیها قرار داد و طبعاً قوطیهای خالی براثر باد پرتاب میشدند. این ماجراهای همزمان مقدمه خوبی است برای آغاز مبحث موفقیت در ارتباط با بخشی از دانشآموختگان و مهندسان کشور؛ یعنی تحصیلکردگان بخش کشاورزی. اصولاً موضوع موفقیت و شادکامی از مباحث پرطرفدار کتب انتشاریافته در جامعه است، اما کسی به تکنیکها و سازکارهای علم موفقیت درباره این گروه خاص از تحصیلکردگان جامعه توجه نکرده و مطالب اختصاصی زیادی دراینباره موجود نیست و این یک نقص است.
بخش اول: مقابله با تشویش و نگرانی
یک قرن قبل، شبی با منزل پسر توماس ادیسون مخترع تماس گرفته شد. در آن طرف خط مأمور آتشنشانی بود و خبر از آتش گرفتن آزمایشگاه چندطبقه ادیسون میداد و میگفت کار از کار گذشته و فقط مشغول جلوگیری از سرایت آتش هستند و بهخاطر سنوسال ادیسون به او چیزی نگفتهاند. ادیسون جوان از اینکار آنها تشکر کرد و بهسرعت عازم محل شد، اما با تعجب دید پدرش روی صندلی نشسته و تماشا میکند. وقتی ادیسون فرزندش را دید، گفت: پسرجان آمدی؟ بیا این صحنه زیبا را تماشا کن؛ در عمر انسان کمتر چنین نمایشی را میبینیم. ببین آن دود احتمالاً باید از فسفر داخل کمد اتاقم باشد. فرزند متعجب شد و گفت: تمام حاصل عمر شما در حال سوختن است و شما حرف از زیبایی میزنید؟! ادیسون گفت: غصه خوردن چه فایدهای دارد؟ بیا فعلاً لذت ببریم. جالب اینکه ادیسون بعداً کارگاه خود را در مکانی اجارهای برپا و گرامافون را آنجا اختراع کرد. این ماجرا مقدمهای است برای مبحث مهم لزوم گریز از تشویش و نگرانی بسیاری از تحصیلکردگان و مهندسان، بهویژه دهه شصتیها (و حتی پنجاهیها) که گاه موفق به یافتن کاری مناسب و دلخواه یا پسانداز نشدهاند و وقتی به گذشته نگاهی میکنند، ممکن است دچار یأس و سرخوردگی شوند، اما این مثال تذکر خوبی است تا همه درها را بسته نبینند. در اطراف ما بودهاند اشخاصی که در سنین بالاتر هم کارهای مهمی انجام دادهاند و به ثروت رسیدهاند. بسیاری از هنرپیشگان و مذهبیون معروف، سیاسیون، بازرگانان، هنرمندان، نویسندگان، ورشکستگان، بدهکاران و... بعد از 40 یا 50 سالگی تازه به شهرت و مکنت رسیدهاند (یا ثروت مجدد) و گاهی این اتفاق در سنین بالای60 سال هم بسیار افتاده؛ بهویژه در موضوع برندهای غذایی مطرح خارجی و داخلی این روند مشاهده شده است؛ حتی ثابت شده که برخلاف تفکرات رایج قدیمی، زنان در سنین 30 تا40 سال در اوج تمایلات بهسر میبرند و حتی قلب انسان بالای 40 سال با تشکیل عروق جدید بسیار مقاومتر میشود؛ حتی طبق برخی نقلهای مذهبی عمر انسان تا چندهزار سال قبل بیش از 500 سال بوده است. پس اگر تفکرات و ذهنیت پویایی داشته باشیم، باید بتوانیم بر نگرانیها فایق آییم؛ البته کشاورزی و دامداری مشاغل پرریسک و پرمخاطرهای است و احتمال دارد اکثر ناملایمات ممکن بر سر کشاورزان بیاید؛ لذا کنترل روحی و دور شدن از شرایط تشویش و نگرانی هم برای خود مهندسان و هم برای کشاورزان و بهرهبرداران که زیرمجموعه آنان هستند، بسیار سودمند است.
نبود امکانات در بسیاری از مواقع نعمت است
در زمینه راهکارهای مقابله با نگرانی و تشویش صحبتهای زیادی مطرح شده که شایسته است کارشناسان عزیز از آنها بهره بگیرند؛ مثلاً کتاب «آیین زندگانی» کارنگی بسیار مفید است و البته کتابها و مطالب اینترنتی دیگر. در بسیاری از منابع تصریح شده که شاید دوسوم نگرانیهای انسانها بیمورد باشد و اصلاً چیزی تحقق نیابد، اما در پاسخ به اینکه ریشه پیدایش نگرانیها در چیست، میتوان گفت در کوتاهیها و دوراندیش نبودن.
بخش دوم: تمرکز
بیش از دوهزار سال قبل در زمان یونان باستان، روزی یکی از شاگردان یکی از فلاسفه بزرگ با اصرار زیاد از استادش پرسید که راز و رمز موفقیت چیست؟ فیلسوف که اصرار او را دید، از او خواست برای گرفتن جواب به میان رودخانه بروند؛ وقتی به آنجا رسیدند، استاد که نیرومند بود، شاگرد نگونبخت را به زیر آب کشید. شاگرد کمی دستوپا زد و نزدیک بود خفه شود که استاد او را رها کرد؛ سپس رو به شاگرد متعجب کرد و گفت: وقتی در هرکاری اینقدر تلاش کردی، ممکن است به موفقیت برسی. این داستان پیشدرآمدی است برای یکی از سه اصل اساسی موفقیت؛ یعنی اصل تمرکز در کارها. طبعاً وقتی در کاری عمیقاً متمرکز شویم، امیدواری بیشتری برای توفیق در آن محتمل است؛ حتی یکی از فلسفههای دعا و اذکار مذهبی هم همین موضوع تمرکز است. وقتی در کاری متمرکز میشویم، بسیاری از انرژیهای پنهان پیرامون ما، مثل ضمیر ناخودآگاه، هم ممکن است به کمک ما بیایند و حتی راهکارهایی بهنظرمان برسد که تاکنون نرسیده بوده. در بسیاری از کارها از تمرکز لازم برخوردار نیستیم یا ارادهای برای آن نداریم و لذا از بخشی از امکانات و انرژی خود بهره نمیگیریم. طبق اصلی پذیرفتهشده، هر انسانی در رشته یا موضوعی نابغه است، بهشرطیکه آن را بیابد. در همین مباحث گروه کشاورزی هم بسیاری از افراد به موضوعاتی علاقه ذاتی دارند که میتوانند همانها را در خود پرورش دهند.
برای تمرکز در کارها صاحبنظران و بزرگان راهکارهایی را عنوان کردهاند؛ مثل نوشتن برنامهها و طرحها و موارد دیگر. یک کارشناس و تحصیلکرده باید لااقل یکی-دو کتاب خوب در این زمینه مطالعه کند و از تمرینات مربوطه هم بهره بگیرد. سالها قبل چند دانشجوی کمرو و خجالتی را به اتاق ریاست یکی از دانشگاههای آمریکا بردند و درحالیکه متعجب بودند، به آنها گفته شد ریاست دانشگاه قصد ملاقات با آنها را دارد. آنها وقتی با اضطراب در اتاق انتظار منتظر دیدار بودند، ناگهان در اتاق مجاور آنجا بمب صوتی کوچکی منفجر کردند؛ دانشجویان شدیداً وحشت کردند، اما بااینحال به آنها گفتند که رئیس دانشگاه منتظر دیدن آنهاست. دانشجویان که ترسیده بودند، اصلاً در ملاقات با رئیس احساس خجالت نداشتند و آثاری از کمرویی در آنها مشاهده نمیشد. این آزمایش برای دو مبحث مقابله با تشویش و تمرکز بسیار مفید است و نشان میدهد میتوان با ریشهیابی و البته پیشگیری، بر نگرانیها فائق آمد و روی کارهای مفید تمرکز کرد؛ فقط روشهای کار مهم و تعیینکننده است.
بخش سوم: صرفهجویی
همین ابتدا باید بگوییم که وقتی حرف از صرفهجویی به میان میآید، بسیاری از دوستان ممکن است گلهمند باشند و بگویند با این درآمدها هم مگر صرفهجویی ممکن است؟ اما بههرحال اصل صرفهجویی و کاهش هزینهها یا کاهش زمان کارها یکی از سه اصل موفقیت است. تصور کنید اگر خرج شما ماهی 800 هزار تومان باشد، پس با کمی تلاش میتوانید آن را به 750 هزار تومان برسانید و همین مبلغ جزئی هم میتواند برای کارهایی مفید باشد؛ مثلاً ممکن است یک بیمه عمر یا حوادث اقساطی خریداری کنید یا دو کتاب مفید یا انجام بسیاری از کارهای تأثیرگذار دیگر. اصولاً بسیار دیر به این فکر میافتیم که بسیاری از کارهای مفید را نکردهایم، اما باز هم دیر نیست. بزرگان برای صرفهجویی راهکارهای متعددی پیشنهاد کردهاند؛ از نوشتن مرتب هزینهها تا موارد دیگر. اما موثرترین روش شاید تأخیر و تأمل در هزینه باشد؛ یعنی اگر قصد خرید داریم، اول آن را یادداشت کنیم و درصورت ضروری نبودن چند روزی صبر کنیم، شاید روش کمهزینهتری به ذهن بیاید یا منصرف شویم؛ زیرا طبق برآوردها بیش از نیمی از هزینههای ما قابلیت کاهش یا حذف شدن دارد و بهویژه بسیاری از هزینههایمان احساسی و هیجانی است؛ مخصوصاً که اکنون سایتهای متعددی برای بررسی نرخها و مشاوره فعال است.
کشاورزی مدرن یعنی صرفهجویی در هزینهها
برای یک مهندس مهارت و دانشی مهمتر از مقوله صرفهجویی وجود دارد؟ مشکل اصلی کشاورزی ما مشکلات مالی و تأمین سرمایه است و اگر در هر مقولهای روشهای کمهزینهتر و کمریسکتر موجود باشد، در اولویت قرار میگیرد؛ مثلاً تولیدات گلخانهای ایران بسیار پرهزینه است و بهرغم اینکه باید براساس استاندارد جهانی برای هر کیلو محصول گلخانهای 250 سیسی سوخت مصرف شود، این میزان در ایران بیش از 800 سیسی است؛ درحالیکه اگر فقط از پوششهای جدید نانویی استفاده شود، میزان بهرهوری از نور خورشید افزایش مییابد؛ همچنین بهکارگیری ترکیبات نانوحسگر در دامپروری میتواند در تشخیص زمان مناسب فهل دامها موثر باشد و از هزینههای سنگین تلقیح بکاهد. پس برای یک کارشناس موضوع صرفهجویی بسیار ضروری و بهتر است حتماً در مطالعات و ذهنیت او در دستور کار باشد.
شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه سبزینه، تاریخ انتشار: 17دی1398 ، کدخبر: 80021: sabzineh.org