پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۵۷۷۲۹
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۱
لزوم وجود و تعریف عبارت «زنان سرپرست خانوار» به این وابسته است که ما گویی هیچ اصالتی برای زنی که بخواهد یا بتواند خانواده‌ای را سرپرستی کند قائل نیستیم، مگر به ضرورت. در چنین شرایطی از او یک تعریفی هم‌راستا و هم‌معنای یک آسیب و معضل اجتماعی می‌سازیم که قرار است همه مراقب او باشیم.
شعار سال: لزوم وجود و تعریف عبارت «زنان سرپرست خانوار» به این وابسته است که ما گویی هیچ اصالتی برای زنی که بخواهد یا بتواند خانواده‌ای را سرپرستی کند قائل نیستیم، مگر به ضرورت. در چنین شرایطی از او یک تعریفی هم‌راستا و هم‌معنای یک آسیب و معضل اجتماعی می‌سازیم که قرار است همه مراقب او باشیم. اگر میان زنان و مردان در خصوص بهره‌مندی و مهم‌تر از آن اجازه بهره‌مندی از فرصت‌های شغلی و اجتماعی برابری وجود می‌داشت -که به اعتبار آمار و ارقام وجود ندارد و مسائل فرهنگی و اعتقادی به شدت مانع این برابری می‌شود - امروز یک زن سرپرست خانواده فرقی با مرد سرپرست خانواده نداشت.

مسئله زنان سرپرست خانوار با توجه به جمعیت حدود سه‌ونیم میلیونی آن‌ها همواره از مسائل مورد توجه در تصمیم‌گیری‌های میان دولتی‌ها و بهارستان‌نشین‌ها بوده است. در این خصوص آن‌ها همواره تلاش کرده‌اند که با مجموعه‌ای از طرح‌ها و لوایح حمایتی، به خیال خودشان بار سنگینِ پذیرشِ مسئولیت‌های اقتصادی خانواده را از دوش این زنان بردارند یا که سبک‌تر کنند تا آن‌ها بتوانند به مدد بند، تبصره و ماده‌واحده، خانواده خود را سرپرستی و فرزندان خود را از حداقل‌های آموزشی یا هرآنچه که نیازی برای آن‌ها است برخوردارکنند، در این میان گویی با اقداماتی از این دست، هم زنان سرپرست خانوار به خیری می‌رسند و هم کارنامه‌ای پر طمطراق برای پاستوری‌ها و مجلسی‌ها در خصوص برخورد با آسیب‌های اجتماعی فراهم می‌شود تا سند کارآمدی آن‌ها برای انتخابات باشد.

البته اگر سیاه نگاه نکنیم، تمام این اقدامات قانونی برای حمایت از زنان سرپرست خانوار لازم است، اما در لابه‌لای همه تلاش‌های کمیسیونی و فراکسیونی برای حمایت از آن‌ها یک اصل بنیادی دارد به فراموشی سپرده می‌شود. صرف اینکه یک زن مسئولیت اقتصادی و سرپرستی یک خانواده را بر عهده بگیرد آسیب و دغدغه محسوب نمی‌شود، زمانی این وضعیت می‌تواند تبدیل به آسیب شود که یک زن فارغ از مهارت‌های شغلی، زن فارغ از استقلال شغلی، یک زن فارغ از استقلال شخصیتی، حالا با موقعیتی مواجه می‌شود که راهی جز پذیرش سرپرستی یک خانواده ندارد، گویی که به این انتخاب محکوم است.

اگر از استثنا فاصله بگیریم به‌طور کلی زنان جامعه ما دارند به گونه‌ای آموزش می‌بینند که احساس نبود سرپرست برایشان احساس معلق بودن را تداعی می‌کند، هیچ اطمینانی وجود ندارد که زنی خانواده‌اش، پدرش یا همسرش برای همیشه در کنارش باشند، فرد در یک لحظه می‌تواند تمام کسانی را که تا به آن لحظه به عنوان سرپرست بالای سرش داشت، از دست بدهد. حادثه زلزله بم را هنوز فراموش نکرده‌ایم که از فردای آن روز زنان بسیاری مجبور شدند سرپرست خانواده خود شوند. در کنار حوادثی از این دست، مرگ طبیعی، طلاق و همین‌طور از کارافتادگی شوهر، همه این‌ها می‌تواند سبب شود که یک زن با موقعیت پذیرش سرپرستی خانواده مواجه شود، اما این در شرایطی است که بسیاری از آن‌ها تا به آن لحظه نه تنها با شرایط کار کردن مواجه نشده‌اند بلکه کاملا یک شخصیت وابسته اقتصادی هم بوده‌اند و احتمالا حوزه فعالیت آن‌ها مسیر آشپزخانه تا بازار بوده است و برعکس.

این وابستگی شخصیتی و اقتصادی به شوهر یا پدر، مانع از این می‌شود که آن‌ها بتوانند حداقل تمرین این موقعیت را داشته باشند که روزی باید مسئولیت تامین اقتصادی خانواده‌شان را بر عهده بگیرند. در این وضعیت ما با چه چیزی مواجه هستیم؟ با یک زن بدون مهارت و وابسته، که اگر قرار هم باشد مورد حمایت‌های قانونی قرار بگیرد نهایت این است که به او شغل‌هایی در حد مشاغل خانگی پیشنهاد می‌شود. اتفاقی که تنها می‌تواند بخش اندکی از زندگی او را از لحاظ اقتصادی پوشش دهد. او حالا از یک شغل پایدار با بهره‌مندی از بیمه‌های بازنشستگی و درمانیِ با کیفیت برخوردار نیست، بلکه گویی مادام، چون گذشته که همان دست حامی شوهرش بر سرش بود، این بار دست حامی دولتی بر سرش باشد.

بخش بزرگی از زنان سرپرست خانواده که با مشکلات بزرگ معیشتی، فرهنگی و اجتماعی مواجه هستند از همین گروه از زنان هستند که گفته شد، در غیر این صورت واقعا چه فرقی میان مردی است که سرپرست خانواده باشد و زنی با همین موقعیت؟ این همان تقسیم‌بندی‌های زنانه و مردانه است که البته ریشه در باور‌های غلط فرهنگی دارد، اینکه گفته می‌شود در شاخص شکاف جنسیتی، ایران رتبه نه چندان مطلوبی در خصوص مشارکت اقتصادی زنان دارد، بخش بزرگی از آن با آموزه‌های فرهنگی غلطی گره خورده است که نتیجه آن پرورش دختران و زنانی است که از استقلال شخصیتی و اقتصادی برخوردار نیستند.
 
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی، تاریخ انتشار: 7 بهمن 1398، کدخبر: ۱۳۵۱  ، www.hamdelidaily.ir
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین