شعارسال: خواندن اشعار مولانا با سبک و سیاقی جدید میخوانند تا این اشعار مورد اقبال نسل جوان قرار گیرد. خوانندگان این ترانهها به این سبک از موسیقی، «موسیقی عرفانی» میگویند. کیوان پهلوان پژوهشگر و موسیقیشناس به این سبک انتقاداتی وارد میکند. این پژوهشگر میگوید اشعار مولانا را با ملودی دیسکویی میخوانند. این پژوهشگر باور دارد که انسان موسیقی را برای به آرامش رسیدن به وجود آورده است.
در ادامه نظر پهلوان درباره موسیقی عرفانی را میخوانید:
آقای پهلوان اصولا آیا موسیقی عرفانی داریم؟ برای روشن شدن موضوع توضیح بفرمایید.
همانگونه که بارها گفته ام و بار دیگر تکرار میکنم که انسان، موسیقی را به وجود آورده تا با آن به آرامش برسد. موسیقی همزمان با شکل گرفتن زبان پیچیدهتر شده است. مادر برای به آرامش رسیدن خود و فرزندش لالایی خواند. شعرش آرامش دهنده خودش و ملودی لالایی آرامش دهنده نوزادش. (شعر مادر خود به تنهایی موسیقی نیست).
همانطور که گفته ام انسان برای چند منظور مهم لحنها و نغمهها را برای آرامشش ساخت:
۱. به هنگام سوگ و مرگ ۲. هنگام جشن و شادمانی ۳. به هنگام کار ۴. برای تهییج و رزم آزمایی و پهلوانی (در مبحث «آیا موسیقی حماسی داریم؟» توضیح بیشتری میدهم.) ۵. برای عبادت.
انسان برای رسیدن آرامش نیاز داشت با خدای خود نیایش کند و تا زمانی که انسانهای اولیه در چارچوب ادیان ابتدایی خود به عبادت میپرداختند، ارواح خبیثه را دور میکردند و با موسیقی و رقص ارواح نیک را فرامی خواندند. همه اینها در چارچوب آیین انجام میشد.
موسیقی از منظر عرفان و کارکرد آن در چه سطحی از اهمیت برخوردار بوده است؟
همانطور که خوانده ایم، عرفان با مفاهیم و واژه سروکار دارد و موسیقی از الحان و نغمهها تشکیل شده است. باید در عرفان و تصوف مفاهیم را خواند و دریافت و عارف و صوفی شد. خود نغمهها و الحان در موسیقی فقط پاسخگوی احساسات انسان است. خواندن اشعار مولانا یا صوفی دیگر با لحنی از موسیقی آن موسیقی را عرفانی نمیکند. جدیدا از خوانندگان موسیقی پاپ یا دیسکویی میبینیم ریتم و ملودی دیسکویی (در مورد موسیقی دیسکویی جداگانه صحبت میکنم) شعر زیبای مولانا را میخوانند و میگویند موسیقی عرفانی است. واقعا تاسف آور است.
یعنی واقعا موسیقی عرفانی وجود ندارد؟
مگر با سازهای موسیقی پاپ یا موسیقی ردیف دستگاهی و حتی تنبور، موسیقی عرفانی میشود؟! ساز تنبور در میان اهل حق برای عبادت استفاده میشود و میگویند نغماتی که با آن در جمع خانه نواخته میشود فقط باید کاربرد جمع خانهای داشته باشد وگرنه بدعت محسوب میشود. موسیقی و ساز برای عبادت کردن است. عابد، عمل عبادت را با نغمه و ساز و شعر و باورهایش انجام میدهد که هیچ ربطی به عرفان و تصوف و مفاهیم آن ندارد.
عبادت کردن در دین اسلام از طریق نماز، خواندن قرآن و ذکر و ... در سکوت و یا با صدای بلند و شاید با الحان موسیقایی مثل ترتیل قران و اذان گفتن انجام شود.
در طریقتها طبیعی است نماز و ذکر از ارکان اساسی عبادت هستند. خواندن نماز آنها با دیگر مسلمانان تفاوتی نمیکند، اما در ادای ذکر تفاوت جدی وجود دارد. در طریقتهای نقشبندیه و نعمت الهی گنابادی و ذهبیه و... ذکرها «خفی» یعنی در دل بدون هیچ صدایی تکرار میشوند و در طریقتهای نعمت الهی نور علی شاهی، قادریه و چشتیه و... ذکرها «جلی» هستند و با صدای بلند خوانده میشوند و عبادت آنها با تکرار اذکار و نواختن ساز توام است (نگاه کنید به کتاب نگارنده به نام «موسیقی و ذکر در تمدن ایران زمین»).
طریقت چشتیه رقص و سماع شان تحت تاًثیر آیین هندو در هندوستان و پاکستان قرار گرفته است و موسیقی قوالی خود گواه آن است. پس میتوان قوالی را یکی از اشکال عبادت طریقت چشتیه دانست. در بلوچستان ایران ذکر خوانی و شعر خوانی عابدان طریقت چشتیه با سازهای محلی خود انجام میشده است.
در نهایت باید نتیجه بگیریم که «عرفان و تصوف» با توضیحاتی که در بالا داده شد دارای واژگان، مفاهیم و نظریات است که میتواند پیرامون موسیقی هم دیدگاههایی وجود داشته باشد، اما صرفا ملودیها و الحانی که با اشعار عارفان و صوفیان خوانده میشود را نمیتوان «موسیقی عرفانی» نامید. شعرش شاید دارای مفاهیم عارفانه و صوفیانه بوده، اما ملودی آن به تنهایی نمیتواند عرفانی باشد.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، کد خبر: ۱۳۹۵۵۳۶، تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۹، www.khabaronline.ir