پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۰۸۲۲۷
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۸
فیلم را به نام خود در دنیا اکران کند، آنچه ما از دست داده‌ایم تنها زحمت چند ساله گروه ایرانی تولید فیلم سینمایی «مست عشق» نخواهد بود، بلکه هزینه بالاتری مانند اینکه «ترک‌ها راست می‌گویند، مولانا اساسا ایرانی نیست، چرا که اگر بود ما مرتکب چنین سوتی بزرگ تاریخی نمی‌شدیم و فیلمی که درباره شاعر بزرگ سرزمینمان است را با دست خودمان تحویل کشور ترکیه نمی‌دادیم تا بتواند از پلان به پلان و سکانس به سکانس آن به نفع خود استفاده کند»، در عرصه جهانی نصیبمان خواهد شد.
شعارسال: طی روز‌های گذشته اخبار مختلفی پیرامون اکران جهانی فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی در فضای مجازی و خبرگزاری‌ها منتشر شد که از این موضوع حکایت می‌کرد که طرف سرمایه‌گذار ترکیه‌ای که  تنها یک چهارم سرمایه این پروژه نسبتا عظیم سینمایی را تامین کرده، یکجانبه و بدون در نظر گرفتن طرف ایرانی و حتی بدون اینکه متوجه باشد پروژه پایان نرسیده با اعلام پایان پروژه تصمیم گرفته فیلم را از سوی کشور ترکیه اکران جهانی نماید و بر این ادعای کشور ترکیه که مولانا اساسا یک شاعر ایرانی نبوده و از ابتدا ترک زبان بوده، صحه گذارد.

طی روز‌های گذشته اخبار مختلفی پیرامون اکران جهانی فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی در فضای مجازی و خبرگزاری‌ها منتشر شد که از این موضوع حکایت می‌کرد که طرف سرمایه‌گذار ترکیه‌ای که بنا بر اظهارات فرهاد توحیدی یکی از نویسندگان فیلمنامه «مست عشق» تنها یک چهارم سرمایه این پروژه نسبتا عظیم سینمایی را تامین کرده، یکجانبه و بدون در نظر گرفتن طرف ایرانی و حتی بدون اینکه متوجه باشد پروژه به دلیل شرایط کرونایی هنوز به پایان نرسیده و به قول کارگردان این فیلم ۸ سکانسش باقی مانده است، با اعلام پایان پروژه تصمیم گرفته فیلم را از سوی کشور ترکیه اکران جهانی نماید و اینگونه هم مرتکب یک کار غیر حرفه‌ای شود و هم اینکه بر این ادعای کشور ترکیه که مولانا اساسا یک شاعر ایرانی نبوده و از ابتدا ترک زبان بوده، صحه گذارد. هرچند که واکنش‌های بعضا عجیبی مانند واکنش ویدئویی که حسن فتحی به عنوان کارگردان این فیلم مبنی بر شایعه بودن این ماجرا پس از اعلام تصمیم سرمایه‌گذار ترکیه‌ای منتشر شد و پشت بند آن فرهاد توحیدی به عنوان یکی از نویسندگان و همینطور مهران برومند به عنوان تهیه‌کننده این فیلم سینمایی پیرامون این موضوع که کشور ترکیه و اساسا سینمای این سرزمین قانونا حق اجرایی کردن چنین تصمیمی را ندارند و اگر چنین رفتار غیر حرفه‌ای را انجام دهند با اعتراض و شکایت طرف ایرانی به مجامع ذیصلاح بین‌المللی مواجه خواهند شد، رسما موضع هنرمندان ایرانی را به این تصمیم سرمایه‌گذار ترکیه‌ای اعلام کردند، اما به نظر می‌رسد چند نکته بسیار مهم در این ماجرا وجود دارد که نه آقای کارگردان و نه تیم ایرانی سازنده فیلم سینمایی «مست عشق» در ابتدای راه تولید این فیلم به هیچکدام از آن‌ها توجه نکرده‌اند و شوربختانه همین عدم توجه در حالیکه طرف ایرانی اعلام می‌کند که فیلمبرداری «مست عشق» هنوز پایان نیافته، طرف ترکیه‌ای تقریبا پروژه را پایان یافته می‌داند و حتی زمان تقریبی اکران جهانی این فیلم را نیز اعلام کرده، موجب بروز چنین مسئله‌ای شده است. این در حالیست که طبق روال همیشگی هیچکدام از مسئولان سینمایی و غیرسینمایی، فرهنگی و حتی سیاسی هیچ واکنشی را به این موضوع نشان نداده اند. در حالی که همه ما می‌دانیم به این دلیل که مولانا یک شاعر ایرانی بوده و این فیلم نیز درباره بخشی از زندگی این شاعر توانای ایرانی به تصویر کشیده شده، این موضوع یک مسئله ملی است و اگر با واکنش‌های جدی مواجه نشود طرف ترکیه‌ای را نسبت به اقدامی که می‌خواهد انجام دهد مصمم‌تر می‌کند. در ادامه به نکات بسیار مهمی که پیشتر درباره آن‌ها گفتیم، اشاره خواهیم کرد.
۱- فرصت سوزی یکی از ویژگی‌های ما ایرانی هاست. چه آنکه تجربه نشان داده زمانی که کار از کار گذشته ما تازه از خواب بیدار می‌شویم و درحالیکه با دستمان چشممان را می‌مالیم، می‌گوییم: «چه اتفاقی افتاده؟ امکان نداره چنین اتفاقی افتاده باشه، ما اجازه نمی‌دیم» نمونه بارز این موضوع خبری است که همین چندی پیش درباره ادعا و اقدام کشور ترکیه مبنی بر تلاش برای ثبت جهانی خوشنویسی اسلامی به نام خودش منتشر شد. اقدامی که تازه پس از رسانه‌ای شدن، واکنش چند هنرمند خوشنویس و البته تنی چند از مسئولان را به همراه داشت، در حالیکه همه جهان دریافتند که ترکیه تصمیم به این کار دارد و این مسئله تا همین جا هم یک قدم مثبت برای کشور ترکیه تلقی می‌شود. این موضوع درباره فیلم سینمایی «مست عشق» نیز عینا تکرار شد و پس از رسانه‌ای شدن تصمیم ترکیه، تازه آقای فتحی که به قول سرمایه‌گذار ترکیه‌ای به مدت ده ماه هیچ سراغی از پروژه سینمایی «مست عشق» که باید عنوان کنیم صاحب اصلی‌اش اوست چرا که به نام این کارگردان در مجامع بین‌المللی شناخته خواهد شد، نگرفته از خواب بیدار شده و می‌گوید: «این مسئله شایعه‌ای بیش نیست.» این در حالیست که با هر هنرمندی که صحبت می‌کنی اولین جمله‌ای که می‌گوید این است که «من کار‌های هنری‌ام رو مثل بچه‌های خودم می‌دونم» با این تفسیر باید از آقای کارگردان پرسید که چگونه می‌شود پدری سراغ فرزندش را به مدت ده ماه نگیرد و از او بی‌اطلاع باشد.
۲- جدا از مسئله فرصت سوزی (که اگر به همین یک مورد توجه کنیم دیگر شاهد بروز چنین اتفاقاتی در عرصه جهانی به ضرر ملت ایران نخواهیم بود) مسئله مهم دیگری وجود دارد. اینکه طبق اظهارات فرهاد توحیدی متاسفانه تمام راش‌های فیلم در اختیار طرف ترکیه‌ای است. به نظر شما آیا این فاجعه نیست؟ یک تیم ایرانی که مجموعه‌ای از بهترین‌های سینمای ایران در آن حضور دارند برای تولید یک پروژه مشترک با یک تیم ترکیه‌ای مثلا قرارداد می‌بندد که با همکاری یکدیگر یک فیلم سینمایی (آن هم فیلمی مانند «مست عشق» که درباره یکی از بزرگترین شعرای شناخته شده ایرانی در سطح جهان است «شاعری که ترکیه دربه در به دنبال این است که اعلام کند از زمان به دنیا آمدنش ترک زبان بوده و ایران به دنبال این است که اعلام کند او از ما نیست) را بسازند، بعد که همکاری شروع می‌شود و پیش می‌رود، طرف ایرانی حتی اندازه یک نگاتیو از تولید چنین محصولی فیلم در دست ندارد که مثلا اگر تمام فیلم‌هایی که در دست طرف ترکیه‌ای است آتش گرفت و به خاکستر تبدیل شد، حداقل خیالش راحت باشد که نسخه‌ای از فیلم تصویربرداری شده را در اختیار دارد. زیبا نیست؟ نام چنین همکاری را چه می‌شود گذاشت؟ آن هم با کشوری که به کرات نشان داده که سعی دارد افتخارات سرزمین ما را از آن خود کند و به دنیا بفهماند که هرآنچه ایرانیان ادعایش را دارند در واقع متعلق به ماست. بعد از این سوتی تاریخی تازه آقای توحیدی می‌گوید اشتباه کردیم به طرف ترکیه‌ای اعتماد بیش از حد نمودیم.
۳- هم حسن فتحی به عنوان کارگردان و هم فرهاد توحیدی به عنوان یکی از نویسندگان در اظهاراتشان بیان کرده‌اند که علت توقف فیلمبرداری و ضبط نکردن ۸ سکانس باقیمانده شرایط کرونا بوده است، (توجه کنید سرمایه‌گذار ترکیه‌ای می‌گوید حسن فتحی ده ماه سراغ پروژه‌اش را نگرفته) این در حالیست که اگر آقای کارگردان می‌خواست، می‌توانست در دوران کرونا علاوه بر اینکه حداقل سراغ فیلمش را بگیرد، طرف ترکیه‌ای را نیز مجاب کند که باید فیلمبرداری ۸ سکانس باقیمانده را به پایان برسانیم. مگر در کشور ما در همین شرایط کرونایی با رعایت پروتکل‌های بهداشتی کارگردانان مشغول تولید فیلمهایشان نیستند؟ نمونه بارزش داوود میرباقری که در سخت‌ترین شرایط فیلمبرداری پروژه «سلمان فارسی» را تعطیل نکرده است. جالب اینجاست که حسن فتحی در حالیکه هنوز پروژه «مست عشق» را به دلیل شرایط کرونایی به پایان نرسانده، تصمیم به ساخت سریال «جیران» برای شبکه نمایش خانگی گرفت، حال اینکه چطور نمی‌توان در شرایط کرونایی ۸ سکانس باقیمانده «مست عشق» را فیلمبرداری کرد، اما می‌توان یک سریال چندین قسمتی را از ابتدا تا انتها تولید کرد، خودش سوال بسیار بزرگی است که جوایش را کارگردان سریال «شهرزاد» باید بدهد.
۴- چند سالی ست که فیلمسازان سینمای ایران علاقمند شده‌اند تولید پروژه‌های سینمایی خودشان را با همکاری کشور‌های دیگر کلید بزنند. یکی تصمیم می‌گیرد فیلمش را در کشور هند بسازد، دیگری می‌خواهد با آمریکایی‌ها همکاری کند، آن یکی دلش هوس فیلمسازی در کشور ویتنام را کرده و دیگری از بازیگر ترکیه‌ای برای حضور در پروژه‌اش دعوت می‌کند. در این وانفسا فضای مجازی هم شده محملی برای انتشار شایعاتی که حتی بیان کردنشان خنده دار است. «آنجلینا جولی با سینمای ایران همکاری می‌کند»، «آمیتاب باچان برای حضور در یک فیلم سینمایی به ایران می‌آید»، «برد پیت در آرزوی بازی یک فیلم ایرانی» و... بعضی از این خبر‌ها شایعه‌ای بیش نبودند و انصافا بعضی هایشان هم واقعی، مانند همکاری پنه لوپه کروز و خاویر باردم در فیلم سینمایی «همه می‌دانند» به کارگردانی اصغر فرهادی که تازه آن هم محصول کشور اسپانیا بود. اما نکته مهم در این موضوع چگونگی رخ دادن چنین همکاری‌هایی نیست، بلکه چرایی رخ دادن آنهاست. به سخن دیگر اینکه مثلا علی عطشانی فیملش را در آمریکا می‌سازد و اینکه شهاب حسینی در آمریکا کمپانی تولید فیلم راه می‌اندازد و اینکه قربان محمدپور ترجیح می‌دهد در اتیوپی تولید کند، در درجه دوم اهمیت است، آنچه مهمتر است چرایی چنین تصمیماتی است. حال می‌توان بیان کرد آمریکا هالیوود دارد و تولید فیلم در آنجا با بازیگران مطرح هالیوودی می‌تواند موجب پیشرفت سینمای ایران شود. اما واقعا سینمای ترکیه که خودشان اذعان دارند سینمای ایران موجب فجر و مباهات آنهاست چه دارد که کارگردانی مانند حسن فتحی با آن سابقه خوب و درخشان در تولید آثار تصویری برای تولید یک پروژه کاملا ایرانی راضی به همکاری با آن‌ها می‌شود؟ به جز یک دلیل که آن هم قرار گرفتن مزار مولانا در شهر قونیه ترکیه است آیا می‌توان دلیل دیگری برای چنین همکاری‌ای پیدا کرد؟ و آیا این دلیل موجهی برای صورت گرفتن یک همکاری است؟ آیا نمی‌شد تمام صفر تا صد تولید پروژه ایرانی باشند و تنها برای ضبط لوکیشن‌هایی (مانند مزار مولانا «اگر در فیلم باشد») که در مکانشان ترکیه است به آن کشور سفر کرد و فیلمبرداری را انجام داد؟ آیا در صورت انجام چنین کاری اکنون راش‌های «مست عشق» دست خودمان نبود؟ وقتی ما می‌توانیم لوکیشن مکه را برای سریال «مختارنامه» بسازیم نمی‌توانیم لوکیشن‌های مورد نظرمان را برای فیلم سینمایی مانند «مست عشق» بسازیم؟ چطور ممکن است؟ دقیقا معلوم نیست که علت همکاری سینمای ایران با سینمای ترکیه برای تولید فیلمی مانند «مست عشق» چه بوده که حال این اوضاع و احوال برای چنین پروژه‌ای پیش آمده است؟ وقتی ما خودمان پتانسیل تولید هر نوع سریال و فیلم سینمایی را داریم چرا باید افتخار جهانی چنین تولیداتی را به کشور‌های دیگر شریک شویم؟ برای حضور بهتر سینمای ایران در مجامع بین‌المللی؟ برای اینکه بگوییم ما به عنوان یک کارگردان یا تهیه‌کننده آنقدر کارمان خوب شده که مرز‌های سرزمینمان را در نوردیده و به هنرمندی بین‌المللی تبدیل شده ایم؟ یا، چون سینما در دنیا به سمت تولیدات مشترک می‌رود ما هم برای اینکه از این قافله عقب نمانیم دست به چنین همکاری‌هایی می‌زنیم؟
۵- آنچه مسلم است اینکه تا چند وقت دیگر سرنوشت «مست عشق» روشن خواهد شد. یا طرف ترکیه‌ای موفق می‌شود حرفش را به کرسی بنشاند و فیلم را علیرغم اینکه تعدادی از سکانسهایش باقیمانده در دنیا اکران کند و سند دیگری را مبنی بر خبر کذب ترکیه‌ای بودن مولانا به مجامع جهانی ارائه کند که در صورت رخ دادن چنین اتفاقی ما ایرانیان شرمنده سینما و ادبیاتمان خواهیم شد و یا طرف ایرانی با گفتمان‌های مختلف طرف ترک را متقاعد خواهد کرد که در همکاری‌های مشترک خصوصا زمانی که وزن سرمایه‌ای یک طرف (هم به لحاظ محتوایی، هم به لحاظ نیروی انسانی و هم به لحاظ منابع مالی) بیشتر است، تمام مسائل باید مورد رضایت دو طرف باشد و این همکاری تا پایان ادامه داشته باشد و به این صورت خطر اکران جهانی «مست عشق» توسط ترکیه و به نام ترکیه منتفی خواهد شد و یا اتفاق دیگری که امروز نمی‌توان آن را پیش‌بینی کرد رخ خواهد داد. اما آنچه مهم است اینکه همه ما باید به درس‌هایی که روزگار در طول تاریخ به ما می‌دهد توجه کنیم و از تک تک آن‌ها عبرت بگیریم. درس‌هایی که روزگار گاه بابتش چیزی از ما طلب نمی‌کند و گاه مجبورمان می‌کند که هزینه گزافی را برای آموختن درسهایش بپردازیم. در جریان «مست عشق» اگر در آینده وضعیت بر وفق مراد ما نباشد و طرف ترکیه‌ای موفق شود فیلم را به نام خود در دنیا اکران کند، آنچه ما از دست داده‌ایم تنها زحمت چند ساله گروه ایرانی تولید فیلم سینمایی «مست عشق» نخواهد بود، بلکه هزینه بالاتری مانند اینکه «ترک‌ها راست می‌گویند، مولانا اساسا ایرانی نیست، چرا که اگر بود ما مرتکب چنین سوتی بزرگ تاریخی نمی‌شدیم و فیلمی که درباره شاعر بزرگ سرزمینمان است را با دست خودمان تحویل کشور ترکیه نمی‌دادیم تا بتواند از پلان به پلان و سکانس به سکانس آن به نفع خود استفاده کند»، در عرصه جهانی نصیبمان خواهد شد.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پرسش تاریخ انتشار ۴ آبان ۹۹، کد خبر: ۳۲۷۹۶، www.porcesh.ir
اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
امیر
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۵
0
0
باید از سازنده سریال شکایت کرد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۵
0
0
واقعا احساس میکنم ایرانی ها در هر زمینه ای در کارهای بین المللی بی پناه شدن و حامی ندارن این شرایط اصلا خوب نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۶
0
0
ايران نميتونه از اثار قديمي خودش محافظت كنه چه برسه به اثار فرهنگي جديدي كه در دست اقدام هست
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین