شعار سال: روزهای دوم و سوم شهادت مهندس فخری زاده همراه با نوعی چندگانگی متاثر از ضعف نگاه راهبردی و حاکمیت هیجانی در پرداختن به این رویداد در اشخاص و نهادهای گوناگون کشور بود. نظرات تند و کندی که بعضا عنوان شدن آنها میتواند ضربه زننده به پایههای امنیت ملی باشد.
بدین منظور، اقدام به دسته بندی نظرات برخی از افراد مشهور یا نظرات مورد توجه رسانهها در نوعی نظام تقسیم بندی تجویزی شده است. ممکن است، نظرات افراد دارای تاکیدات چندگانه بوده و گزارش حاضر روی یک بعد از آن که توالی تکرار بیشتری در رسانهها داشته است، متمرکز شده باشد؛ لذا استفاده از گزارش حاضر توسط دستگاههای خاص و تصمیم گیری بر اساس یافتههای آن، مسلما نیازمند بازبینی و بازنگری در تاکیدات افرادی خواهد بود که از آنها در گزارش، نام برده شده است.
دسته بندی نظرات نشان دهنده چند گروه نسبتا مشخص، دوگانه مطالبه گری - دفاع از تشکیلات امنیتی، درخواست انتقام و ضربه مستقیم و غیر مستقیم موثر به عاملین جنایت، توصیه به خویشتنداری و حفظ آرامش، محکوم کردنهای متداول عرفی - اداری - ارزشی، معتقدین به تئوری توطئه و بازی پشت این رویداد، معتقدین به انتقادات وابسته به رقابت بین جناحی و تضعیف دولت، معترضین به عملکرد دولت و خسته شدگان از شعارهای کم پشتوانه و ...، میباشد.
*** دو گانه مطالبه گری - دفاع از تشکیلات امنیتی: گروهی از موضع گیریهای صورت گرفته با محوریت زیر سوال رفتن تشکیلات امنیتی در طیفی از حضور نیروهای نفوذی تا اهمال و مشغول شدن نهادهای امنیتی به کارهای حاشیهای و غفلت از اولویتها بود. تاکیدات افراد اظهار نظر کننده در این گروه را میتوان به چند زیر دسته، معتقد به حضور نفوذیها در تشکیلات امنیتی، ضرورت پاکسازی تشکیلات امنیتی، اهمالهای تشکیلات امنیتی و در نظر گرفته نشدن اولویتها در اقدامات، دفاع از تشکیلات امنیتی، تاکید بر رویدادی بودن این واقعه و بی ارتباطی با تشکیلات امنیتی و. تقسیم بندی نمود. بعنوان نمونه:
دست به دست شدن کلیپ صحبتهای چند سال پیش شمخانی در خصوص عدم نیاز به محافظ برای مسئولان، کلیپ گلایه آقای اعلمی نماینده سابق مجلس در حادثه تاسوکی سیستان، سردار کوثری (در خصوص نفوذ اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل در ایران، نمیتوانیم بگوییم این نفوذ وجود ندارد)، ایهود اولمرت نخست وزیر سابق اسرائیل (در کلیپ پخش شده در سال ۲۰۱۸، بعد یک نیشخند میگوید، من فخری زاده رو خوب میشناسم. خودش نمیدونه چقدر میشناسمش، اون مصونیتی ندارد!)، علی ربیعی (به بهانه تحلیل ترور شهید فخریزاده، نهادهای امنیتی را تضعیف نکنید)، سیدمصطفی تاجرزاده (سرقت اسناد، انفجار نطنز و ترور دانشمندان هستهای حاکی از نفوذ عمیق صهیونیستها در برخی مراکز اطلاعاتی و نظامی ایران است. وقت آن رسیده که حاکمیت با دستکشیدن از نفوذیخواندن منتقدان، نفوذیهای واقعی را شناسایی کند)، مصباحی مقدم (قصوری متوجه نیروهای امنیتی نیست)، حسین علایی، از فرماندهان پیشین سپاه (این ترور متکی بر «اطلاعات دقیق» و ناشی از «ضعفی در ساختار و سازوکارهای دستگاههای امنیتی ایران» است. تشکیلات جاسوسی و عملیاتی اسرائیل همچنان در ایران فعال است. باید احتمال داد که این برنامه ادامه خواهد یافت/ چه ضعفی در دستگاههای امنیتی ایران وجود دارد که باز هم اسرائیل موفق میشود؟!) و ...، از این گونه بودند.
بنظر میرسد که بخش زیادی از انتقادات با رویکرد عارضه یابی و آسیب شناسی سیستمها، سازمانها و نظامهای امنیتی کشور، قابل بحث بوده که بدلیل تحفظات و الزامات خاص خود، مسلما فاقد جایگاه بحث رسانهای است.
*** درخواست انتقام و ضربه مستقیم و غیر مستقیم موثر به عاملین جنایت: گروه دیگری از موضع گیریها، تاکید بر انتقام سریع و موثر از بانیان این ترور با تاکید بر حمله غیر مستقیم به منافع آمریکا در منطقه و حمله مستقیم و غیر مستقیم به اسرائیل دارد. افراد حامی این موضع گیری، در گام نخست معتقدند که مماشات در برابر ترور، پیشنهاد مذاکره در برابر فشار! است. افراد دارای چنین برداشتی به دنبال اثبات انجام کار توسط اسرائیل و آمریکا بوده و در گام دوم به دنبال ضربه هستند. راهبرد ارایه شده توسط حامیان این موضع گیری، در طیفی از تک ضربههای موثر آشکار به منافع و منابع دشمن تا ورود غیر مستقیم و نیابتی برای عمل متقابل و حتی استفاده از فرصت برای کاهش بار تعهدات تحریمی بوده است. چالش حامیان این نوع تصمیم گیری، بحث اثبات حقوقی - بین المللی ارتباط این حادثه با کشورهای متهم شده (آمریکا و اسرائیل و عربستان) و ارایه اسناد دادگاه پسند در این خصوص، همچنین بحث میزان آمادگی برای درگیری متقابل آتی بوده است. برخی از معتقدین به این رویه عبارتند از:
سید نظام موسوی (نماینده مجلس- اقدام عقلایی این است که تندترین واکنش را نشان دهیم، چون ممکن است جریتر شده و تکرار کنند)، افرادی که توئیتهای ایدی کوهن روزنامهنگار و کارشناس مسائل نظامی اسرائیلی را بعنوان شاهد میآورند (ترورها ادامه دارد و ترورهای بعدی بسیار بزرگتر و برای ایران دردناکتر است) در همین راستا تفسیر میکنند، زاکانی (نماینده مجلس- هزینه جنایتکار در ایران بسیار پایین است؛ خیلی راحت جاسوس اسراییلی را آزاد میکنیم و آنها پرو پرو فرداش ترور میکنند. باید انتقام سخت گرفته شود)، ارجاع دهندگان به نظر رونن برگمن روزنامه نگار اسرائیلی در کتاب برخیز و دوباره بکش (نویسنده این کتاب با اشاره به ترور دانشمندان هستهای ایران، از «محسن فخریزاده» به عنوان یکی از اهداف اصلی ترورهای رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۸، نام برده بود)، مهدی جمشیدی (ترور از دریچه مذاکره و خسارات فراوان دولت ضعیف - احساس ضعف و ارسال پیام ضعف باعث تبدیل شک دشمن برای ضربه زدن به یقین میشود -ما بهای چهچیزی را میپردازیم؟! «اختلالِ دستگاهِ محاسباتی»؟! «اعتماد به دشمن»؟! «سادهلوحی و حماقت»؟! «نفوذِ رسمی»؟!)، معتقدین به ادعای افشاگری سهمقام اطلاعاتی آمریکا برای روزنامه نیویورکتایمز مبنی بر اینکه ترور محسن فخریزاده کار اسرائیل بوده است، سرلشکر باقری (انتقام سختی در انتظار عاملان ترور شهید فخریزاده است، اطمینان میدهیم تا تعقیب و مجازات عاملان این ترور از پای نخواهیم نشست)، معتقدین به خبر پایگاه اطلاعرسانی اینتل تایمز در قالب یک سری رشته توییتها (مشخص کردن عامل این ترور زحمت چندانی ندارد، با کنار هم گذاشتن قرائن و شواهد و نحوه اجرای آن عامل این اقدام کاملاً روشن میشود و نیازی به سه منبع اطلاعاتی برای اعلام نام اسرائیل نیست، گرچه این منابع همواره و هر بار نام اسرائیل را ذکر میکنند- دلیل تعویق سفر نتانیاهو به منطقه مشخص شد)، احمد توکلی عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام (ما باید پاسخ سختی به اسرائیلیها بدهیم - آنها رسما ما تهدید کردند و تهدیدشان را عملی کردند حالا که مثل همیشه جامعه جهانی خفه خون میگیرد ما باید همچون گذشته خودمان از خودمان دفاع کنیم)، فرید مدرسی خبرنگار نزدیک به لاریجانی (امارات در تیر رس است، از امارات خارج شوید)، بازنشر توئیت یوسی ملمان روزنامه نگار صیهونیستی توسط ترامپ، بیانات نتانیاهو نخست وزیر رژیم صیهونیستی (دوست دارم که لیستی از مسائلی را که این هفته انجام دادم را با شما در میان بگذارم این لیست مفصل است، اما قادر نیستم همه چیز را برای شما فاش کنم - شهروندان اسرائیل شنبه خوبی را برای شما آرزو میکنم)، مرندی کارشناس ارشد مسائل آمریکا (انفعال در قبال ترور دعوت به حملات جدید است)، روزنامه وطن امروز (نزنیم، میزنند)، معترضان دانشجویی تجمع کننده در برابر شورای عالی امنیت ملی (خواستار انتقام خون شهید)، کیهان (وقت آن رسیده که به بندر حیفا حمله کنیم)، استناد کنندگان به گزارش شش روز قبل تایمز اسرائیل (بخش هستهای ایران هدف اصلی است و ایران پاسخی نخواهد داد!)، سید کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی (پاسخ ایران به شهادت فخریزاده حساب شده و قاطع خواهد بود)، آیتالله موسویتبریزی (ترور کردن یعنی دشمن نمیخواهد مذاکرهای باشد)، حسین شریعتمداری کیهان (آرامشان نگذارید که آرامتان نمیگذارند!) و ...، معتقدین به این دسته بندی میباشند.
*** توصیه به خویشتنداری و حفظ آرامش: حامیان این نظر در چند زیر دسته، محافظه کارهای سیاسی داخلی و خارجی معتقد به ضرورت و لزوم برقراری ارتباط با آمریکا و یا رعایت چارچوبهای بین المللی در انجام هر حرکتی، محافظه کارهای دیپلماتیک معتقد به پیگیری حقوقی این رویداد در دادگاهها و سازمانهای بین المللی و جنگ گریزان معتقد به حفظ منافع ملی، قابل تقسیم بندی هستند. مجددا تاکید میگردد که معتقدین به این رویکرد در دو طیف داخلی و خارجی قرار دارند. بعنوان مثال:
صحبت دبیر کل سازمان ملل به خویشتنداری و پاسخ ظریف (پنهان شدن برخی پشت دعوت به "خویشتنداری" شرمآور است - بیکیفرگذاشتن، به جسورتر شدن رژیم تروریستی منجر میشود که تجاوزگری در ذات آن است)، بعیدی نژاد، سفیر ایران در لندن (ترور دکتر فخری زاده نقض آشکار حقوق بینالملل و ارزشها و معیارهای حقوقبشری است. انتظار داریم دولت انگلیس به صراحت این جنایت و اقدام تحریکآمیز را محکوم کند. ایران حق عمل متقابل را برای خود محفوظ میدارد)، علی باقری دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه (پیگیری ترور شهید فخری زاده در سازمان ملل، شورای حقوق بشر و کمیساریای عالی حقوق بشر)، فریدون مجلسی، کارشناس روابط بینالملل (بدلیل اختفای تروریستها در پشت این رخداد و عدم گردن گیری مسئولیت ماجرا توسط هیچ دولتی، فکر نمیکنم بتوان در قالب حقوق بینالملل به آن رسیدگی کرد)، قالیباف (از فرستادن هرگونه سیگنال ضعف یا اعتماد به سیستم سیاسی آمریکا پرهیز شود) و ...، از این گونه اند.
چالش اصلی در این است که مشروط کردن انتقام به اثبات بانیان پشت پرده آنها و طی فرآیندهای حقوقی، کاری لازم، ولی زمانبر و غیر اولویت دار محسوب شده و از طرف دیگر، پیگیری رخدادی که کسی مسئولیت مستقیم آن را نمیپذیرد، دویدن دنبال خرگوش در صحرا است. برخی دیگر از منتقدین بیان میدارند که در پیش گیری سیاست صبر استراتژیک، میتوان تبدیل به نوعی پاشنه آشیل کشور در میان و طولانی مدت شود. در واقع، میزان فرسایش نیروی ضعیفتر در این بازی، بشدت بیشتر از نیروی قویتر بوده، لذا در میان مدت میتواند باعث خستگی و کاهش اراده عمل گردد. یا حتی، طرف مقابل با تغییر میدان بازی، باعث بی اثر کردن حوزههای چشم داشتی منجر به در پیش گیری صبر راهبردی را فراهم سازد. ضرورت این کار را هم شاید بتوان در درگیری سازی نظامهای سیاسی- دیپلماتیک و حقوق بین الملل با داستان و امتیاز طلبیهای احتمالی آتی آنها جستجو نمود.
***محکوم کردنهای متداول عرفی - اداری - ارزشی: گروه کثیری از مدیران ارشد دولتی که که بدلیل نوع کار تخصصی و حوزه فعالیتی، مجاز به اظهار نظر مستقیم در موضوع نبوده و حسب رعایت چارچوبهای اعتقادی - ارزشی، انقلابی - انسانی، مدیریتی- سازمانی و حتی سیاسی- دیپلماتیک خود و یا نقش کلی که عهده دار آن هستند، اقدام به اظهار نظر و بیان تاسف و تالم میکنند.
گروههای مردمی، انتقادات و تجمعات دانشجویی، نامههای تشکلهای سیاسی، پیام تسلیت فعالان علمی- دانشگاهی و مواردی همانند در این دسته قرار دارند.
کارکرد این پیامها، بیشتر در بازشناسی مقام و جایگاه این شهید، ایجاد نوعی حس همگرایی و وحدت در شهروندان و بیان احساسات دینی- ارزشی- انسانی، در محکومیت چنین جنایاتی است.
*** معتقدین به تئوری توطئه و بازیهای احتمالی پشت این رویداد: این گروه معتقدند که وقوع این رویداد، برنامه حساب شده دشمن برای تحریک جمهوری اسلامی برای وارد شدن به یک جنگ تمام عیار بوده و عقبه عبری- عربی- آمریکایی (ترامپ) داشته و ارتباط احتمالی کمی به رئیس جمهور آتی آمریکا (جو بایدن) دارد. برخی از افراد معتقد به این نظر عبارتند از:
محسن رضایی (ترور شهید فخری زاده با هدف ایجاد جنگ در منطقه انجام شد. نتانیاهو، بن سلمان و ترامپ هر سه در لبه پرتگاه به سر میبرند)، روزنامه آرمان (تیتر صفحه اول، تله تنش)، معتقدین به خبر پایگاه خبری عبریزبان واللا وابسته به روزنامه یدیعوت آحارانوت (ترور محسن فخریزاده در چارچوب تلاشهای آمریکایی-اسرائیلی برای استفاده حداکثری از زمان باقیمانده پیش از ورود رئیسجمهور منتخب جو بایدن به کاخ سفید صورت گرفت)، معتقدین به نظرات کارل بیلدت در نخستین واکنش اتحادیه اروپا به ترور شهید فخریزاده (رییس اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا، عجیب نیست که این ترور هدفمند تلاشی برای جلوگیری از بازگشت تیم بایدن به فرایند دیپلماتیک با ایران و برگشتن به برجام بوده باشد)، برنی سندرز سناتور ارشد آمریکایی (ترور محسن فخریزاده، عملی غیرقانونی، تحریکآمیز و بیملاحظه بود. این ترور، آشکارا با هدف تضعیف دیپلماسی آمریکا-ایران، در آستانه روی کار آمدن دولت جدید بود)، علی مطهری (هدف از ترور شهید فخری زاده، کشاندن ایران به درگیریهای منطقهای در زمان باقیمانده از ریاست ترامپ بوده تا راه تفاهم دولت آینده آمریکا بسته شود. انتقام از نتانیاهو و قصاص ترامپ را به زمان مناسب خودش موکول میکنیم) و ...، از این دسته هستند.
پس پرده ذهنی این افراد، لزوم ارتباط با آمریکا و بحث ممانعت از درگیریهای حساب ناشده، بشکل مشخصی نمایان است.
*** معتقدین به انتقادات وابسته به رقابت بین جناحی و تضعیف دولت: معتقدین این نظر، بیان میدارند که مقابله با رویداد تاسف بار واقع شده یک بحث است و دانستن علل و ریشههای دامن زدن به آن توسط ابرخی از داخلی ها، بحث دیگر. معتقدند که رقابتهای بین جناحی میتواند کشور را وارد یک جنگ تمام عیار و ناخواسته ناشی از هیجان و غفلت کند. بعنوان نمونه:
محمود صادقی (نماینده دور قبل مجلس- به آنها که ترور شهید محسن فخریزاده را دستمایه رقابتهای سیاسی کرده و آن را به توافق هستهای ربط میدهند، یادآوری میکنم شهیدان شهریاری، علیمحمدی، احمدی روشن و رضایی نژاد همه در سالهای ۸۸ تا ۹۰ ترور شدند. یعنی زمانی که شما قطعنامههای شورای امنیت را ورق پاره میدانستید)، سید عطا الله مهاجرانی (بنظرم همانانی که شهید فخری زاده را ترور کردند، بخش دیگر پروژه را کلید زده اند. انگشت اتهام را به سوی دولت روحانی و برجام برده اند. اینان همراهان پروژه ترورند، منتها در بخش تکمیلی. شهادت فخری زاده یک امر ملی است و نه جناحی، چنانچه قاسم سلیمانی هم شخصیت ملی بود) و ...، از این گروه نظرات میباشند.
معتقدین به این دسته از نظرات، شباهت برداشتی بالایی با نظرات معتقدین به تئوری توطئه و بازیهای احتمالی پشت این رویداد داشته، با این تفاوت که بحث برجام و مقصر بودگی یا نبودگی دولت در دادن اطلاعات را به داستان اضافه کرده اند.
***معترضین به عملکرد دولت و خسته شدگان از شعارهای کم پشتوانه: افراد معتقد به این دسته از تحلیلها در دو زیر گروه، معتقد به ضربه پذیری بواسطه انفعال دولت در برابر آمریکا و خسته شدگان از تهدیدهای شعارگونه در رویدادهای قبلی، قابل تقسیم بندی هستند. بعنوان مثال:
احمدی نژاد (علیرغم اصرار مقامات آژانس اتمی، اینجانب در دولت قبل هرگز اجازه ندادم که آنان با شهید فخریزاده مصاحبه یا ملاقات کنند)، محمدصادق کوشکی (نتیجه لبخند زدن مدعیان دیپلماسی به دشمن بزرگ، ضربهزدن دشمن به ما در خاک خودمان است. ما در منطقه با یک جبهه جنگی به همپیوسته و مستحکم صهیونیستی، عربی و آمریکایی روبهرو هستیم)، حسین دهباشی (انتقام کدام دانشمند هستهای را گرفتیم که باز رجز انتقام میخوانیم؟! حرف نزنید، بروید انتقام بگیرید هر وقت انجام شد، بیایید اعلام کنید)، روزنامه جمهور اسلامی (بجای شعار دادن، جلوی نفوذیها را بگیرید - با شعار نمیتوان امنیت برقرار کرد. با صدور پیام و گفتن اینکه انتقام میگیریم و پدر درمیآوریم، نه فخریزاده را به ما برمیگردد و نه مشکل ناامنی مراکز حساس و عناصر کلیدی ما حل میشود) و ...، از این دسته هستند.
همانگونه که ملاحظه میشود، دسته بندیهای تجویزی صورت گرفته، همپوشانیهای کم و بیش زیادی با همدیگر داشته و اصولا برای تفکیک جهت گیریهای اصلی افراد، ایجاد شده اند. با مرور دغدغههای بیان شده به چند الزام و نکات خاص میرسیم که پاسخگویی بدانها، میتواند کمک کار مناسبی در جهت یابی راهبردی باشد.
الف) عامل ضربه زننده، عاملی کاملا حرفهای بوده و با ضعفها و نقاط قوت تشکیلات امنیتی آشنایی کاملی داشته و با اشرافیت اطلاعاتی کسب کرده، به شیوهای حرفهای وارد عمل شده است.
ب) احتمالا هیچ دولتی در حال و آینده، مسئولیت این جنایت را بدلیل عواقب انسانی، حقوقی و سیاسی آن، نخواهد پذیرفت.
ج) عدم واکنش موثر به این پدیده، میتواند باعث تکرار مجدد آن و هزینه بالای آن برای نظام در ابعاد مختلف شود.
د) اثبات حقوقی و بین المللی اتهامات و نقش مثلث اسرائیل- عربستان- آمریکا (ترامپ) در کوتاه مدت، امکان پذیر نبوده و امری میان و بلند مدت است.
ه) بازنگری در ساختار، وظایف، امنیت، شیوههای فعالیت، راهبردهای کلان و. تشکیلات امنیتی یک الزام تخصصی میان و بلند مدت است.
و) اقدام متشابه و وارد کردن ضربههای موثر گلوگاهی الزاما پوشیده، بشکل مستقیم و غیر مستقیم، میتواند در دستور کار قرار گیرد (پالس عواقب داشتن اقدام ضد امنیتی ایران و بی جواب نماندن تعرضات).
ز) امتیاز طلبی از حقوق بین الملل، معاهده های جاری و. بدلیل سکوت سازمانهای تخصصی بین المللی و کشورهای مختلف، میتواند در دستور کار قرار گیرد.
ح) بازنگری شدید در شیوه اطلاع رسانی رویدادها و انتقال آن به افکار عمومی (مهندسی افکار عمومی، بدور از سانسور، همچنین مهندسی شیوههای مشارکت طلبی عمومی) باید در دستور کار قرار گیرد.
ط) ضربه سخت پوشیده، باید دارای حداقل سه کانون، فردی (افراد دخیل در کار)، سازمانی (مباشران و امران) و حوزهای - موضوعی (بانیان پشت پرده) باشد. وارد کردن چنین ضرباتی، نیازمند دقت عمل، فعالیت تخصصی و هزینه کرد است (متجاوز باید تنبیه شود، اما نه در زمین بازی که تعریف کرده است).
ی)... .
دستور مقام معظم رهبری چه بود:
مقام معظم رهبری در روز دوم وقوع این جنایت، ضمن ارسال پیام تسلیت، اقدام به ارایه جهت دهیهای راهبردی نموده اند.
بسمالله الرحمن الرحیم
دانشمند برجسته و ممتاز هستهئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخریزاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوتپیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کمنظیر جان عزیز و گران بها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همه دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه بخش هائی که وی بدانها اشتغال داشت.اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعه علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۸ آذرماه ۹۹
همانگونه که در این پیام مشخص است، ناامیدسازی دشمن از هدف اصلی خود (خاموش کردن سرعت جریان توسعه موشکی-هسته ای) با جایگزین سازی و تقویت ساختار و رویههای قبلی، دستور پیگیری مجازات قطعی عاملان و امران، باید در دستور کار قرار گیرد. دستوری که به شکل شایسته، پاسخگو به الزامات و نکات بیان شده در سطور بالا میباشد.
مجلس چه کرد:
اما مجلس در روز سوم این رویداد، اقدام به طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، با هدف تقویت امکانات صنعت هستهای کشور و کاهش و ممانعت از اقدامات تروریستی احتمالی، نمود. بر اساس این طرح، سازمان انرژی اتمی موظف است ظرف مدت دو ماه پس از تصویب این قانون، سالانه به میزان حداقل ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد در تاسیسات شهید علی محمدی فردو تولید و در داخل کشور ذخیره کند. دولت موظف است بر اساس بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام، ظرف مدت ۲ ماه از تصویب این قانون، دسترسیهای نظارتی فراتر از پروتکل الحاقی بر اساس برجام را متوقف کند. پس از ۳ ماه از تصویب این قانون، اگر روابط بانکی ایران در اروپا و میزان خرید نفت توسط آنها از ایران به شرایط عادی و رضایت بخش بازنگشته باشد، دولت مکلف است اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف نماید. طبق قانون آیین نامه داخلی مجلس جزئیات این طرح باید ۴۸ ساعت آینده به صحن علنی ارائه شود.
سلیمی نماینده محلات مدعی شده است که در جلسه غیرعلنی تصمیم گرفته شد تا پروتکل الحاقی بازرسیهای آژانس از تأسیسات هستهای لغو میشود. جمعبندی جلسه این بود که مجلس به روند بازرسیهای آژانس خوشبین نیست و به بازرسان این سازمان مشکوک است چرا که منشأ بسیاری از اتفاقات تلخ و ترور دانشمندان هستهای کشورمان را همین شیوههای بازرسیهای آژانس میداند. تصمیم گرفته شد طرحی تهیه و به تصویب برسد که طبق آن اجرای پروتکل الحاقی در مورد بازرسیهای آژانس از تأسیسات هستهای کشورمان لغو شود؛ به احتمال زیاد طرح لغو اجرای پروتکل الحاقی در همین هفته در دستور کار مجلس قرار خواهد گرفت.
لازم به توضیح است که مجلس با ۲۳۲ رای، دو فوریت طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را به تصویب رساند که نتیجه آن خروج از پروتکل الحاقی و برجام است.
بنظر میرسد که جهت گیریهای مجلس برای تبدیل این مصوبات به قانون، نوعی جهت گیری راهبردی برای هزینه دار کردن اقدامات ایضایی احتمالی بوده و اقدامی قابل تحسین میباشد.
نویسنده: دکتر جواد محمدقلی نیا
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال