شعار سال: قوانینِ تعیین کننده حقوق تا چه حد در انتخاب رشته دانش آموزان و آینده آنان و کشور تاثیر دارد؟
چه درصدی از دانش آموزانی که علاقه مندی خود را دنبال کرده اند پس از فراغت از تحصیل، امکان دیده شدن در جامعه در کنار یافتن شغل و کسب درآمد را داشته اند؟
داشتن حقوق مناسب و مکفی، قطعا در جایگاه اجتماعی و آرامش خاطر افراد نقش دارد، پول همه چیز نیست؛ اما بی پولی و عدم توازن دخل و خرج، تبعاتی منفی بر زندگی دارد...
در این شرایط سخت اقتصادی همه اقشار خواهان توجه دولت به وضعیت معیشتی خود هستند؛ در این بین برخی از حقوق بگیران واقعا چرخ زندگی شان به سختی میچرخد و این همان موضوعی است که نوجوانان آن را دنبال میکنند؛ کارمندان با حقوق پایین و بالا را شناسایی میکنند و سعی دارند رشتههایی را دنبال کنند که به شغلی با درآمد بالا ختم شود و اگر از سر ناچاری وارد مشاغل با درآمد پایین شوند، کارکنانی خواهند بود درگیر مشکلات اقتصادی، بدون انگیزه، به دور از خلاقیت و اگر امکانش فراهم باشد در پی کاری پاره وقت هر چند با حقوق اندک...
با این مقدمه، به قوانین پرداخت حقوق پرسنل دولت و آثار منفی اختلافهای چندین برابری بین حقوق حداقل بگیران و حداکثر بگیران میپردازیم.
پرداختهای با تفاوت معنادار بر انتخاب رشته و برنامه ریزی برای انتخاب شغل آینده دانش آموزان تاثیر گذاشته و میگذارد و آنان با هدف رسیدن به حقوق بالا، ناخواسته وارد پروسهای سنگین میشوند که تاثیرات منفی زیادی به بار میآورد که در ادامه نکاتی اشاره میشود و نهایتا قریب به اتفاق دانش آموزان، در این بازی/پروسه/ماراتن و... بازنده میشوند و به جرگه حقوق بگیران خاص نمیرسند؛ نهایتا اگر بتوانند شغلی خارج از مشاغل خاص پیدا کنند، از حقوقی که تناسبی با مخارج زندگی ندارد و از فرق معناداری که بین حقوق بگیران گذاشته میشود ناراضی خواهند بود.
به نظر میرسد جدای از مسئله فشار تحریم ها، قوانینِ ناکارآمدِ مربوط به حقوق نه تنها اعتراضاتی را در بین حقوق بگیران به دنبال داشته و دارد بلکه در انتخاب رشته دانش آموزان و برنامه ریزی برای ورود به رشتههایی خاص با درآمد بالا تاثیر به سزایی داشته است؛ به طوری که دانش آموزان و خانوادهها از همان ابتدای مقطع متوسطه با خرید کتب کنکوری و شرکت در کلاسهای تست زنی و امثالهم تمام توان و وقت خود را برای قبولی در فلان رشته با درآمد بالا صرف میکنند. ناگفته نماند که تبلیغ موسسات، به مقطع ابتدایی نیز رسیده است و استفاده از کتابهای کمک آموزشی، راه اصلی موفقیت یک دانش آموز معرفی میشود.
دلیل حضور میلیونی دانش آموزان در رشته علوم تجربی چیست؟ دلیل فرار دانش آموزان از سایر رشتهها به ویژه رشته علوم انسانی چه میتواند باشد؟
چرا عدم قبولی در چند رشته کنکور برای شرکت کنندگان، شکست تلقی میشود و حتی ممکن است منجر به خودکشی یک جوان شود؟
اگر برنامه ریزی و قوانین درستی برای ایجاد فرصتهای شغلی در تمام رشته ها، همراه با کسب درآمد مناسب انجام گرفته باشد، نباید شاهد تراکم دانش آموزان در برخی رشتههای تحصیلی باشیم و نباید نیمی از رشتههای دانشگاهی بدون متقاضی باشد، حتی در دانشگاههای معتبر...
قانون نظام هماهنگ پرداخت حقوق در دهه هفتاد و تا نیمه دهه هشتاد، جای خود را به قانون مدیریت خدمات کشوری داد...
دلیل این تغییر قانون چه بوده است؟
آیا با قانون جدید، رضایت در بین حقوق بگیرانی که قبلا معترض بوده اند، به وجود آمده است؟
آیا پرداخت حقوق وضعیت بهتری نسبت به قانونهای گذشته پیدا کرده است؟
قانونی که تغییر میکند قاعدتا باید نقایص گذشته را برطرف کند، ولی آیا قانون فعلی ایرادات قبلی را برطرف نموده است؟
از چند زاویه میتوان به شیوه پرداخت حقوق و مزایا ایراد گرفت:
-عدم شفافیت در پرداختیهای برخی دستگاه ها، به طوری که برخی دستگاهها با احتساب مزایا و پاداش، از دریافتی مناسبی برخوردارند و برخی برعکس. این عدم شفافیت را میتوان با ایجاد سامانهای شفاف که پرداختیهای پرسنل در آن (با توجه به شاخصهایی قابل اندازه گیری) قابل رویت باشد رفع نمود.
- تا حد ممکن باید از مستثنی شدن دستگاهها از قانون خودداری کرد، چرا که کار هر دستگاهی ارزش خاص خود را دارد و با استثنا شدن یک دستگاه، سایر نهادها و وزارت خانهها نیز خواهان قوانین خاص در پرداخت حقوق خواهند شد.
صرف وجود قوانین خاص جهت طبقه بندی پرسنل مشکل ایجاد نمیکند؛ اما قوانین خاص که راه پرداخت بیشتر و چندبرابری را تحت عناوین مختلف باز کند مشکل زا خواهد شد.
-باید پذیرفت همه کارها نیاز به تخصص دارد، از کشاورز و کارگر تا وکیل و وزیر ...
تفاوت معقول در پرداخت پذیرفتی است، اما تفاوتهای فاحش جز خسران و نارضایتی چیزی در پی نخواهد داشت.
وقتی شغلی مدام با کاستیهای حقوق روبه رو شود، همه از آن گریزان خواهند شد و به مرور در جامعه زشت جلوه خواهدکرد؛ پس حواسمان به مشاغلی که پرداختیهای آنها را پایین نگه داشته ایم باشد...
با پرداختهای چندین برابری و فاصله زیاد بین حداقل بگیر و حداکثر بگیر و پرداختهای مختلف خارج از اصل حقوق به برخی حقوق بگیران، به جایگاه اجتماعی بسیاری از مشاغل ضربه وارد میشود، فاصله طبقاتی بیش از قبل میشود و کودکان و نوجوانان بسیاری به جای زندگی کردن، به امید رسیدن به شغلی پردرآمد در دام کلاسهای مختلف کمک آموزشی میافتند و تاسف بار اینکه خود میدانند امید وصول به هدف بسیار بسیار کم رنگ است....
اما چرا این دانش آموزان باید به اجبار وارد پروسهای شوند که احتمال موفق شدن در آن پایین است؟
همان طور که گفته شد، وجود قانونی که امکان دریافت حقوق بالا را بدون توجه به تبعات منفی اش، برای تعداد معدوی از ارگانها در نظر میگیرد باعث میشود نسلی درگیر استرس میشود، غول کنکور میتازد، مافیای کنکور قابل مهار نیست، نسلی برخلاف علاقه خود برای آینده تلاش میکند، نسلی درمانده و در بیم و هراس رها شده...
بنابراین شایسته است قانون پرداخت حقوق مورد بازبینی قرار گیرد و نمایندگان و تصمیم گیران از نظرات کارشناسان و اساتید خبره در تمام حوزهها استفاده کنند؛ چراکه استفاده از نظرات طیفهای خاص منجر به نوشتن قانون برای همان طیفها خواهدشد. نمونه این گونه موارد را قبلا دیده ایم که چگونه با دریافت و اعمال نظرِ قشری خاص، حقوق برخی دستگاهها چند برابر سایرین میشود، قوانینی با تبصرهها و راه گریز فراوان برای همان اقلیت... و چاله و چاه برای عموم...
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از صدای معلم، تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۹، کد خبر:۲۰۰۰۳، sedayemoallem.ir