شعار سال: قصه توقیف در سینمای ایران قصه تازهای نیست. این قصه، قصهای طولانی و پر از غصهای است که تهیه کنندگان و کارگردانان و بازیگران بسیاری را در دهههای گذشته با خود درگیر کرد. روایت اندوه باری که برای چندین دهه، نامهای بسیاری را در سینمای ایران ممنوع الکار کرد یا به فیلمهایی را به صندوقچه توقیف فرستاد.
بازیگرانی، چون فردین، ناصرملک مطیعی در غم بازگشت به پرده، مرگ را در آغوش کشیدند و بازیگر دیگری، چون بهروز وثوقی سال هاست که در دیار غربت و دور از سینمای ایران مانده است.
استاد بزرگ سینما و تئاتر ایران، بهرام بیضایی زیر تیغ حذف و سانسور از وطن کوچ کرد و کارگردانان بزرگی، چون «ناصر تقوایی»، «داریوش مهرجویی» و «بهمن فرمان آرا» سالهای زیادی از عمر هنریشان را زیر تیغ حذف و توقیف گذراندند. سالهایی که بازیگری، چون «فاطمه معتمدآریا» میتوانست به خلق آثار هنری بپردازد، در دهه ۷۰ زیر تیغ ممنوع الکاری گذشت؛ و «رخشان بنی اعتماد» آن چنان درگیر جرح و تعدیل و توقیف برخی فیلم هایش شد که شاید تنها نیمی از توانش برای آثار هنری هزینه شد.
*ماجراهای قاتل و وحشیتیغ سانسور و توقیف همیشه روی گلوی سینمای ایران بود. اما در روزهای اخیر با حاشیهها و جنجالهایی که برای فیلم تازه حمید نعمت الله، «قاتل و وحشی» به وجود آمد، بار دیگر موضوع توقیف به صدر اخبار سینمای ایران بازگشت. «زیبا، مهیای عروسی دخترش میشود که بطور اتفاقی اسیر یک باند گانگستری مخوف میشود. او سعی میکند از این بند خود را رها کند. وقت زیادی ندارد، چون دخترش نیز بیخبر از همهچیز عازم همانجاست و این اتفاقی است که نباید بیفتد. زیبا، برای نجات خود و دخترش میجنگد»؛ این خلاصه داستانی است که حمید نعمت الله در اختیار مطبوعات گذاشته است و در حالی که تاکنون خبرها میگوید که موضوع توقیف گریم لیلا حاتمی و مساله موهای او است، اما برخی نیز میگویند این تنها بهانه است و پیش از این در فیلم هایی، چون سرب و زندان زنان با زنانی که موهایشان را تراشیده اند رو به رو بوده ایم و مساله نه گریم و مو و گوش لیلا حاتمی که موضوع داستان است. به خصوص که حمید نعمتالله مضمون اصلی فیلم خود را مقابله خیر و شر عنوان کرده و گفته است و گفته است که در واقع این یک فیلم حماسی است.
*اولین توقیفیهای سینمای ایراناما ماجرای توقیف و نظارت قدمتی به اندازه سینما در ایران دارد. اولین قانون مدون نظارت آثار سینمایی در سال ۱۳۰۹ تصویب شد. لایحهای نمایشها و سینماها که میگفت «هر سینما مکلف است، مدیر مسول تعیین و کتبا به شعبه معارف بلدیه معرفی کند. هر قسمت از فیلم را که بلدیه منافی اخلاق و عفت بداند قطع نموده، با حضور مدیر سینما در قوطی گذارده، لاک و مهر کرده، در مقابل رسید کتبی تحویل و تسلیم مشارٌالیه خواهد شد.» بعدتر و در سال ۱۳۴۷ قاعده جدیدی با عنوان آییننامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید تدوین شد که شورایی متشکل از کارشناسان سیاسی و هنری بر آن نظارت میکردند.
در این آییننامه موارد مختلفی ذکر شده بود که مثلا «اهانت به توحید پروردگار، ادیان، کتب آسمانی، پیغمبران و مقدسان و مقدسات و ائمه اطهار، اسائه ادب نسبت به مقام شامخ سلطنت و خاندان جلیل او، اهانت نسبت به مقامهای دولتی اعم از کشوری و لشکری، صحنههایی که حاکی از سوءقصد علیه رئیس و اعضای یک دولت بوده و قصد تحریک در آن آشکار باشد و یا نشان دادن مناظر مخروبه و افراد پارهپوش به منظور تخفیف حیثیت ایران» بخشی از قوانین لازم برای محصولات سینمایی بود. قوانین این گونه بود که چه در دوران پیش از انقلاب و چه در دوران پس از آن، قوانینی بر سینمای ایران حاکم بود و اگر کسی خارج از این چهارچوب عمل میکرد یا اثرش توقیف میشد یا با تغییراتی به نمایش درمیآمد.
*سه کارگردان برجسته اولین قربانیان توقیفاز نخستین فیلمهایی که به تیغ توقیف گرفتار شدند سه اثر از سه کارگردان برجسته ایرانی بود. «گوزن ها» را باید نخستین قربانی رسمی توقیف دانست. فیلم پس از سه روز از پرده پایین کشیده شد و تبدیل به نخستین فیلم توقیفی در کارنامه «مسعود کیمیایی» شد.
«دایره مینا» اثر برجسته «داریوش مهرجویی» را باید یکی دیگر از مهمترین آثار توقیفی سینمای ایران دانست. فیلمی مهم و جریان ساز که منجر به ایجاد سازمان خون ایران شد، در ابتدا برای چند سال توقیف ماند و در سال ۱۳۵۶ با بازتر شدن فضای سیاسی، با حذف و ممیزی زیاد اجازه اکران یافت.
اما فیلم مهم دیگری که پیش از «دایره مینا» در دایره توقیف گرفتار شد را باید فیلم «آرامش در حضور دیگران» اثر ناصر تقوایی دانست که پس از چهار سال توقیف در سال ۱۳۵۲ بعد از حذف حدود بخشهایی از فیلم بر پرده رفت.
*سینما در دوران پسا انقلابسینمای بعد از انقلاب، اما با بزرگترین و اصلیترین بحرانش مواجه شد. فیلمهای تولید شده در سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ به دلیل حجاب بازیگران و موضوع فیلمها عملا به بایگانی سپرده شدند. اما این روند در ادامه دامنگیر بسیاری از فیلمسازان شد و تا منزوی و خانه نشین شدن آنها نیز پیش رفت. بسیاری به گوشه انزوا رفتند و برخی دیگر مهاجرت کردند و کشور را ترک کردند.
برخی همچون «ایرج قادری» و «سعید راد» تنها دو دهه بعد از انقلاب و پس از دولت اصلاحات بود که توانستند به صورت معدود به سینمای ایران بازگردند.
اما سینمای ضدستاره اوایل انقلاب حتی ستارگان دوران خودش همچون «جمشید هاشم پور» که آن روزها «آریا» بود را نیز تاب نمیآورد و دیگر تکلیف ستارگان بزرگ سینمای پیش از انقلاب حداقل برای مدیران سینمایی وقت کاملا روشن بود.
در مجموع این سالها بیش از ۲۰۰ فیلم از سینمای ایران در ۴ دهه گذشته به دلایل مختلف، هرگز اکران نشدند.
*چریکه بهرام در تله توقیف
در همان اولین سال انقلاب ایران، اولین قربانی توقیف از اثر بهرام بیضایی گرفته شد. «چریکه تارا» که در سال ۱۳۵۸ به کارگردانی بهرام بیضایی تولید شده بود، در سال ۱۳۵۹ در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، ولی از نمایش آن در ایران به دلیل عدم همخوانی حجاب سوسن تسلیمی (بازیگر زن فیلم) با استاندارهای حجاب اسلامی ممانعت به عمل آمد. این فیلم به دلیل خودداری کارگردان در نمایش پوشش حجاب برای زنان فیلم هرگز اکران عمومی نشد.

اما به نظر میرسد بهرام بیضایی قرار نبود روی آرامش را در این سینما ببینید و دومین فیلم توقیفی پس از انقلاب ایران نیز به نام او ثبت شد. «مرگ یزدگرد» محصول سال ۶۰ بود که در نخستین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۱ اکران شد و پس از آن برای همیشه به بایگانی سپرده شد و هرگز رنگ پرده به خود ندید.
در همان سالهای نخست بود که «تازه نفسها» به عنوان مستندی از کیانوش عیاری نیز توقیف شد. این مستند به وقایع تابستان ۵۸ و شلوغیهای پیش از انقلاب اسلامی میپرداخت. «تازه نفس ها» در آن سالها اجازه پخش نگرفت، اما طی سالهای اخیر بخشهایی از این فیلم از تلویزیون ایران پخش شد و در محافل هنری بارها مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
*دهه ۶۰، دهه توقیفهای بی پروا
«زندهباد» اثری از خسرو سینایی که در سال ۱۳۵۸ راهی جشنواره لوکارنو شده بود و موفق شده بود از آن جایزه بگیرد یکی دیگر از قربانیان توقیف در سینمای ایران بود. کمی بعد فیلم مجوز اکران محدود گرفت و د ر شرایطی بر روی پرده رفت که اصلا سردر سینمایی را در اختیار نداشت. بعدتر به سختی سردر سینما را برای این فیلم چاپ کرده بودند. سر دری که فقط یک دست خونی بود بر دیوار و یک سری سایهای که مشت شده بود. فیلم زنده باد در این شرایط بر روی پرده آمد و باز دوباره سایه توقیف بر سرش آمد. تنها ۴ روز بعد از اکران فیلم که با استقبال رو به رو شده بود، فیلم از پرده پایین کشیده میشود و به محاق توقیف میرود.
«مسافر شب»، اما قصه متفاوتی داشت. «منصور تهرانی» که او را با ترانه «یار دبستانی من» میشناسند و این ترانه را برای فیلم از «فریاد تا ترور» خودش سروده بود کارگردان «مسافر شب» بود. فیلم محصول سال ۱۳۵۹ بود و چنان که میتوان حدس زد حجاب بازیگران این فیلم مغایر با پوشش تعیینشده از سوی جمهوری اسلامی بود و توقیف شد.
«گفت هرسه نفرشان» نیزفیلمی به کارگردانی و نویسندگی «غلامعلی عرفان» ساخته سال ۱۳۵۹ بود که قانون حجاب اسلامی در آن رعایت نشده بود و توقیف شد. این اتفاق در آن سالها برای فیلمهای «آقای هیروگلیف» از همین کارگردان، «بند» به کارگردانی غلامحسین طاهریدوست و «انفجار» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان نیز افتاد.
«میراث من جنون» مهدی فخیم زاده نیز از بند توقیف رها نماند و فیلم در سال ۱۳۶۰ توقیف شد.
*کیمیایی و قصه دوباره توقیف
اما مسعود کیمیایی که پیش از انقلاب فیلم مهم «گوزن ها» را در توقیف داشت شاید باورش نبود که نخستین فیلمش پس از انقلاب ایران نیز توقیف شود. فیلم «خط قرمز» مسعود کیمیایی که بر اساس «شب سمور» بهرام بیضایی در سال ۶۱ ساخته شده بود هیچ گاه رنگ پرده را به خود ندید. بعدها گفته شد که شخصیت «خاکستری» که فیلم از یک ساواکی نشان میداد و با توجه به شرایط بعد از انقلاب و ذهنیتی که مردم از اعضای ساواک داشتند، باعث توقیف فیلم شده است.

در همان سال «حاجی واشنگتن» علی حاتمی که روایتگر زندگی غم انگیز حسینقلی خان صدرالسلطنه، اولین سفیر ایران در بلاد «آمِریکا» بود نیز ساخته شد. پس انتظار میرفت فیلم در آمریکا تولید شود، اما به دلیل کشمکشهای سیاسی دو کشور سازنده، فیلم به ناچاردر ایتالیا تولید شد. «حاجی واشنگتن» از سال ۶۱ توقیف شد و در نهایت در سال ۷۷ توانست رنگ پرده را به خود ببیند؛ یعنی دو سال بعد از فوت سازنده اش!
«داریوش مهرجویی» هم در آن زمان «حیاط پشت مدرسه عدل آفاق» را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کارگردانی کرده بود، به دلیل نگاه استعاری که میتوانست به برخی مسائل مشابه صورت گیرد سالهای سال بایگانی شد. این فیلم، اولین اثری بود که مستقیما به دلیل موارد، سیاسی توقیف شد. کمیته مبارزه با منکرات بر این باور بود که برخی از نشانههای فیلم به شدت سیاسی است و عامدانه برای زیر سوال بردن برخی مناسبات سیاسی ایران ساخته شده است. این فیلم بعدها در سال ۷۷ با اعمال تغییراتی از جمله تغییر نام فیلم به «مدرسهای که میرفتیم»، امکان نمایش پیدا کرد.
مجموعه این اتفاقات باعث شد که نسل نوپا و نوگرای سینمای ایران عقب رانده شوند و تقریبا تا اواسط دهه شصت نیز فیلمی نسازند.
*بیضایی و ضربه دوباره توقیفدر سال ۶۴، فیلم دیگری از بهرام بیضایی نیز در اکران با بحران مواجه شد. «باشو غریبه کوچک» در سالهای پایانی جنگ روایت میشد و برخلاف محور اصلی جنگ و بر خلاف نگاههای جانبدارانه و حماسی به جنگ در آن سالها، تنها تلاش کرده بود آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و… ناشی از جنگ را تصویر کند. فیلم به همین دلیل به مدت چهار سال به محاق رفت، اما در نهایت با تلاشهای بیضایی بدون جرح و تعدیل در سال ۶۹ روانه اکران شد.
فیلم هایی، چون حاجی واشینگتن، جعفرخان از فرنگ برگشته، باشو غریبه کوچک، باد سرخ، در مسلخ عشق، شبهای زایندهرود، نوبت عاشقی، ناصرالدین شاه آکتور سینما، آشیانه، آدمبرفی، دیدار؛ تنها تعدادی از فیلمهایی هستند که از نیمه دهه ۶۰ تا نیمه دهه ۷۰ و پیش از دولت اصلاحات به تیغ توقیف سپرده شدند. در این میان حداقل سه فیلم آخر این فهرست پس از ریاست جمهوری سیدمحمدخاتمی رنگ پرده را دیدند و هیچ اتفاق عجیبی نیز در کشور نیافتاد و تنها عمر و زمان سازندگانش هدر رفت.
*بازی سینما در زمین دولت اصلاحات
دولت اصلاحات با شعار آزادیهای اجتماعی و مدنی آمده بود و نسیم خوشش پیش از همه به سینما رسید. بی دلیل نبود که بخش مهمی از سینماگران وقت پیش از سایر هم تباران دل به این دولت بستند. هر چند برخی فیلمها همچون آثار مخلمباف در دولت سازندگی دیگر به روی پرده نیامد و در دولت اصلاحات نیز رنگ پرده را ندید، اما تعدادی از فیلمها هم مهر رفع توقیف را بر خود دید و کمی بعدتر حتی سینمای ایران توانست پوست بیاندازد و برخی دیگر از سینماگران به عزلت رانده شده دوباره به سینما بازگردند.
همان سالها بود که داریوش مهرجویی، «بانو» را ساخت. فیلمی که به گمان بسیاری، سیاسیترین فیلم این فیلمساز است. «بانو» روایت حضور جمعی از فقرا به خانه یک زن تنهای اشرافی بود که به نظر بسیاری حمایت از اشرافی گری به حساب میآمد و چنین چیزی مخالف اصول انقلابی به نظر میرسید و این دلیل به همراه وجود صحنههایی از رقص و آواز به مدت هفت سال در صف انتظار اکران قرار گرفت و با اندکی اصلاحات در پاییز ۷۷ به نمایش درآمد. نسخه نمایش داده شده «بانو» نیز واکنشهای تندی از سوی منتقدان ارزشی داشت، اما در همان سال ۷۰ که «بانو» ساخته شد، محسن مخملباف، با یک نگاه کمدی به مفاهیم سینما، «ناصرالدین شاه آکتورسینما» را ساخت که همین نگاه نیز مساله ساز شد.
*دایره در دایره توقیف
دو سال پس از طلوع دولت اصلاحات، اما سینمای ایران دوباره طعم تلخ توقیف را چشید. فیلم «دایره» جعفر پناهی به اولین توقیفی که در دولت اصلاحات تولید و توقیف شد، تبدیل شد. یک سال پس از دایره نوبت به «نیمه پنهان» فیلمی به کارگردانی تهمینه میلانی رسید که در سال ۱۳۷۹ بر اساس رمانی با عنوان «بعد از عشق» نوشته «فریده گلبو» ساخته شده بود. میلانی برای ساخت این فیلم از سوی قوه قضاییه بازداشت شد، اما فیلمش سرانجام یک سال بعد اکران شد.

«کویر مرگ» ساخته اسماعیل براری در سال ۱۳۸۰ است. به گفته کارگردان، مراحل آغازین و پیش از پروانه ساخت آن ۱۰ سال به درازا کشید و شهیدآوینی حمایت زیادی از ساخت این فیلم کرد. کویر مرگ در سال ۸۰ به جشنواره فجر راه پیدا کرد، اما نظر شورای صدور پروانه نمایش مبنی بر اضافهشدن ۷ دقیقه به فیلم بود که با خودداری کارگردان در محاق توقیف ابدی قرار گرفت.
«ده» ساخته عباس کیارستمی در سال ۱۳۸۰ است. در چهار اپیزود از فیلم ده طبق قوانین نظارت مواردی از جمله بیحجابی یا بیان یک جمله وجود داشت که در صورت حذف آنها پروانه نمایش عمومی فیلم صادر میشد. اما این تعدیل که در حدود چهار پنج دقیقه است با واکنش عباس کیارستمی کارگردان فیلم روبهرو شد.
*مارمولک روی خط توقیف
اما این «مارمولک» بود که به جنجالیترین فیلم توقیف شده آن سالها تبدیل شد. فیلمهای کمال تبریزی پیش از «مارمولک» نیز سابقه توقیف شدن را داشتند. در سال ۶۹ تبریزی فیلمی به نام «در مسلخ عشق» را ساخت که در آن به عقب نشینی تانکهای جمهوری اسلامی اشاره شده بود و اعتراضات شدید سازمان عقیدتی سیاسی ارتش را به دنبال داشت. آنها معتقد بودند که فیلم باعث تضعیف روحیه نیروهای ارتش میشود و به همین دلیل تا به امروز جز در جشنواره فجر همان سال اکران نشد.
«مارمولک» فیلمی درام – کمدی به کارگردانی کمال تبریزی و محصول سال ۱۳۸۲ است. در زمان اکران برای تماشای فیلم مارمولک، در مقابل سینماها صفهای طولانی شکل گرفته بود، اما اکران چندان طولانی نشد و فیلم درگیر حاشیه شد. در ملاقاتهایی که بین کمال تبریزی و مقام معظم رهبری در سالهای بعد از اکران این فیلم انجام شد، مقام معظم رهبری به دفعات از این فیلم تعریف کرده بود و درکنشدن محتوای آن توسط برخی مخاطبین را دلیل مخالفتهایی دانسته که در زمان اکران با آن صورت گرفت.
*پناهی و قصه تکراری توقیف
پس از این، فیلم «طلای سرخ» پناهی نیز با نگاه تند و صریح به موضوع جنگ و معضلات ومشکلات اجتماعی ناشی از جنگ توقیف شد.
یک سال بعد فیلم «باد ما را خواهد برد» عباس کیارستمی نیز با وجود داشتن پروانه نمایش، هرگز امکان اکران عمومی را پیدا نکرد! فیلمی که به عنوان یکی از ۵۰ اثر برتر جهان در جشنواره فیلم تورنتو انتخاب شده بود!
جنجالیترین توقیفی در آخرین سال دولت دوم اصلاحات، اما فیلم جنجالی «به رنگ ارغوان» بود. این فیلم اثر ابراهیم حاتمیکیا در سال ۱۳۸۳ بود که به دلیل شکایت وزارت اطلاعات وقت از جدول جشنواره فجر سال ۱۳۸۳ خارج شد و پس از ۵ سال توقیف در جشنواره فجر سال ۱۳۸۸ شرکت کرد و پس از آن به اکران عمومی درآمد.
اما دولت احمدی نژاد که دست پری در جرح و تعدیل و توقیف فیلمها داشت، «به رنگ ارغوان» را نه تنها در جشنواره پذیرفت بلکه در سال پر هیاهوی ۸۸ نیز آن را اکران کرد.
سینما در دولت احمدی نژاد و معاونتهای ضد سینما
عجیب این که نخستین فیلم توقیفی در اولین سال دولت احمدی نژاد باز اثری از جفرپناهی بود. این بار نوبت «آفساید» جعفر پناهی بود که در سال ۱۳۸۴ توقیف شود. این فیلم با اینکه در سال ۱۳۸۴ در جشنواره فجر شرکت کرد، اما به دلیل سوژه حساسیتبرانگیز آن یعنی زیرسوال بردن ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها، موفق به دریافت پروانه نمایش نشد و از اکران دور ماند.

«آبادان» اثر مانی حقیقی در سال ۱۳۸۵ توقیفی مشهور بعدی بود. اداره نظارت و ارزشیابی در آن دوره اینطور تشخیص داد که پس از صدور مجوز، فیلم در نمایش عمومی با واکنشهایی دردسرساز روبهرو خواهد شد. بخشهایی از فیلم که در شهرک وزارت دفاع میگذرد بیش از سایر بخشها مانع صدور مجوز شده است.
*تکههای سنتوری کنار خیابان انقلاباما اثر جنجالی داریوش مهرجویی، مهمترین توقیفی دولت اول احمدی نژاد بود.
«سنتوری» یا «علی سنتوری» اثر داریوش مهرجویی در سال ۱۳۸۵ فیلمی اجتماعی با رویکردی انتقادی که تم اصلی آن تضاد سنت و مدرنیته در جامعه امروز ایران و موضوع آن سقوط هنرمند و خودویرانگری او در جامعهای است که هنر واقعی را برنمیتابد و مدام آن را محدود و سرکوب میکند، انگار مسیری به جز توقیف نداشت. سنتوری قرار بود در تاریخ ۳ مرداد ۱۳۸۶ اکران شود که به بهانههای مختلف از سوی وزارت ارشاد از جمله عدم توانایی کنترل جو سالن (به خاطر صدای خواننده اثر یعنی محسن چاووشی)، اکران آن لغو شد. پس از هفت ماه سرنوشت اکران سنتوری همچنان در ابهام بود تا اینکه سیدی قاچاق آن با زیرنویس انگلیسی به بازار آمد و واکنشهای فراوان و متناقضی را برانگیخت. در حالی که تهیه کننده از مردم میخواست فیلم را که در تیراژ بالا فروخته میشد نخرند و شماره حسابی برای کمک و واریز پول فیلم اعلام شده بود، مسولان وقت سینمایی کشور، عوامل فیلم و تهیهکننده را مقصر اصلی توزیع غیرمجاز فیلم دانستند. سرانجام پس از کشمکشهای فراوان در مردادماه ۱۳۸۹، پس از سکته قلبی و مرگ نابههنگام تهیهکننده آن «فرامرز فرازمند» مجوز اکران ویدئویی این فیلم صادر شد.
«دویدن در میان ابرها» اثر «امین فرجپور» در سال ۱۳۷۸ است. این فیلم که در جشنواره فجر سال ۱۳۸۸ جایزه فیلمنامه و کارگردانی را در آثار اول به دست آورد و بعدتر نیز در کارلووی واری، جشنواره هامبورگ و فستیوال وزول جوایز زیادی به دست آورد از آن سال نتوانسته مجوز اکران بگیرد و به بهانههای زیادی از جمله سیاهنمایی روی پرده نیامده است. دویدن در میان ابرها حتی مجوز نمایش در گروه هنر و تجربه و نمایش ویدیوئی نیز پیدا نکرد.
ترانه تنهایی تهران (سامان سالور)، خستگی (بهمن معتمدیان)، باد ما را خواهد برد (عباس کیارستمی)، زمهریر (علی روئینتن)، کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد (بهمن قبادی)، زیر آبا (سپیده فارسی)، به امید دیدار) محمد رسولاف)، اوریون (علی زمانی) و نزدیکتر از آشنا (رضا سرکانیان (از جمله فیلمهای توقیفی در سالهای ۸۶ تا ۸۸ بودند.
*سینمای ملتهب پس از سالهای التهابتاثیر گذارترین دوره سینمای ایران در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، بعد از شلوغیهای سال۸۸ است. سوژههای ملتهب سیاسی که دستمایه بسیاری از آثار سینمایی شد و به جز تعدادی انگشت شمار که در زمان پیش تولید نیز اقبال در به اکران درآمدنشان مشخص بود، بقیه آثار تا سالهای سال توقیف ماندند. برخی اکران شدند و برخی هنوز در انتظارند.
«آشغالهای دوست داشتنی» و «خانه پدری» نیز که به رغم سرمایه گذاری نیروی انتظامی در تولید آن توقیف شدند، شاخصترین آثار بایگانی شده در این دوره بودند که هر دو حداقل پس از ۷ سال و در دولت روحانی بود که رنگ اکران و پرده را دیدند. «آشغالهای دوست داشتنی»، اما ۷ سال توقیف بود، چهار وزیر ارشاد دولتهای مختلف را به خود دید و با اصلاحات فراوان به پرده نقرهای رسید.
«خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری تنها سهم اش اکرانی محدود بود. این فیلم دو بار تا نزدیکی پرده رسید و هر بار با دستور مقامی، یک بار مجلس و یک بار قوه قضاییه از پرده پایین کشیده شد.
«گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» نیز دقیقا در همین بازه زمانی توقیف شدند، اما هر دو تنها به فاصله چند ماه پس از توقیف موفق شدند مجو اکران بگیرند.
«زندگی خصوصی» البته اکران کوتاهی داشت و بیشتر در شبکه ویدیویی بود که دیده شد، اما «گشت ارشاد» در نهایت نه تنها مشکل را حل کرد که این روزها به نسخه سوم خود نیز رسیده است.
*گزارش یک توقیف
در این میان، اما چه کسی فکرش را میکرد، فیلمی از ابراهیم حاتمی کیا در سال ۸۹ به محاق توقیف ابدی برود. حاتمی کیا که یک سال قبل فیلم «به رنگ ارغوان» او توسط دولت احمدی نژاد از توقیف رهایی یافته بود در سال ۱۳۸۹ فیلم «گزارش یک جشن» اش در سال ۱۳۸۹ توقیف شد. با این که این فیلم در جشنواره فجر سال ۸۹ شرکت داشت، ولی بعد از آن توسط سازمان سینمایی توقیف شد و هیچ گاه در سینماها اکران نشد و حتی نمایش ویدیوئی نیز نداشته است. ابراهیم حاتمی کیا به نگارنده این سطور گفت که تهیه کننده ترجیح داده فیلم را کلا بایگانی کند.
«پریناز» اثر «بهرام بهرامیان» توقیفی مهم دیگر در سال ۱۳۸۹ است. دلیل توقیف کاراکتر اصلی فیلم با بازی «فاطمه معتمدآریا» بود. شورای پروانه نمایش دولت دهم، نمایش چهره زن مؤمن و متدین که دارای وسواسهای فکری و اختلالات شخصیتی است را رد و اعلام کرده بود چنین تصویری امکان نمایش در سینماها را ندارد. این فیلم سرانجام با تغییرات و حذفیات بخشهایی از آن در شهریور ۱۳۹۶ در گروه هنر و تجربه اکران شد.
اما «رستاخیز» اثر احمدرضا درویش در سال ۱۳۹۱ تبدیل به یک جنجال حقیقی شد. این فیلم از همان سال تاکنون یک بحران جدی برای مدیران سینمایی وقت بوده است. فیلمی با زمان حدود ۱۸۰ دقیقه که به زندگی و قیام حسین بن علی (ع) میپردازد ناگهان به چالشی فراگیر برای مدیران و مسولان وقت تبدیل شد. این فیلم در جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۱ اکران شد و پس از آن حاشیههای نمایش چهره حضرت عباس (ع) و خاندان بنیهاشم با اعتراض برخی مراجع و علما، فیلم به ورطه توقیف کشاند.
*سینمای سرگردان در ایستگاه تدبیر و امید
روحانی در دورانی به پاستور رسید که به دنبال التهابات پیش آمده، اکثریت برای رهایی از برخی محدودیتها و گشایش به او رای داده بودند. کاری که در سال ۷۶ برای رییس جمهور شدن خاتمی نیز انجام دادنداما موضوع اکران فیلمها در دوران روحانی با پیچیدگیهایی همراه است. از طرفی روحانی با فیلمهای توقیف شده در دولت سابق مواجه بود که برای نشان دادن حسن نیت خود به قشر سینما باید تکلیف آنها را مشخص میکرد و از طرفی دیگر با فیلمهایی مواجه بود که اگر اجازه اکران پیدا میکردند، نهادهای زیادی را به جان دولت میانداختند
«عصبانی نیستم» رضا درمیشیان محصول سال ۹۲ شاید شاخصترین فیلم توقیف شده در دولت روحانی تا به امروز باشد. دلیل اصلی توقیف اما، اشارات صریح به هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و داستان دانشجوی اخراجی و ستاره دار است که به همین دلایل متهم به دروغ و «حامی فتنه» لقب گرفت.
اکران فیلم «عصبانی نیستم» حتی در جشنواره فیلم فجر در سال ۹۲ با حواشی رو به رو شد. در حالی که ساعت اکران فیلم ۱۶ عصر تعیین شده بود در یک اقدام عجیب و بدون حضور عوامل در ساعت ۱۰ صبح اکران شد و فیلم «رد کارپت» رضا عطاران در ساعت ۱۶ عصر جایگزین آن شد. «عصبانی نیستم»، اما بعد از ۶ سال با جرح و تعدیل و سانسورهای با نسخه ۹۹ دقیقهای که حدود ۲۱ دقیقه کوتاهتراز نسخه اصلی اکران شده در جشنواره بود، از چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۹۷ روانه سینماها شد.
اما «عصبانی نیستم» تنها توقیفی آن سال نبود. در همان سال ۹۲ فیلم دیگری با نام «مثلث واژگون» نیز توسط «حسین رجبیان» ساخته شد که به اتهام سیاهنمایی و ارائه برداشت شخصی از مسائل موجود و عدم وجود حجاب نسبی بازیگر زن در برخی صحنهها با مشکل مواجه شد. متریال و باند بینالملل صدای این فیلم پس از تدوین توسط نیروهای امنیتی ایران توقیف و کارگردانش برای مجموع فعالیت غیرمجاز هنری اش و تبلیغ علیه نظام به ۶ سال زندان محکوم شد.
«مهمونی کامی» ساخته علی احمد زاده نیز یکی از فیلمهای توقیفی در سال ۱۳۹۲ بود که به دلیل شرکت در جشنوارههای بین المللی بدون مجوز وزارت ارشاد توقیف شد و احمد زاده نیز به نشانه اعتراض، نسخه اصلی فیلم را به صورت رایگان در صفحه شخصی خود منتشر کرد.
«وقت داریم حالا» نیز در سال ۹۲ و قبل از ساخت «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» توسط «عبدالرضا کاهانی» به عنوان محصول مشترک ایران و فرانسه ساخته و توقیف نیز شد.
مدیران سازمان سینمایی عدم تطابق فرهنگی را دلیل اصلی عدم صدور پروانه نمایش عنوان کرده اند. از نظر آنها قصه فیلم هیچ ربطی به جامعه ایرانی ندارد و به کلی از فضای خانوادهها به دور است.
یک سال بعد و پس از «مهمونی کامی» فیلم دیگری از احمد زاده با نام «مادر قلب اتمی» باز هم توقیف شد. این فیلم بهرغم چندین بار اصلاحیه موفق به دریافت پروانه نمایش نشد. در آن زمان گفته شد شورای پروانه نمایش با نسخه اصلاح شده مشکلی ندارد، اما اداره نظارت و ارزشیابی تصمیم گرفته فعلا «مادر قلب اتمی» اکران نشود. سرانجام پس از چهار سال، این فیلم در تاریخ ۱۰ خرداد ۹۶، اکران شد و علی احمدزاده نسخه سانسور نشده فیلم را در ویمیو قرار داد.
فیلم شهرام شاه حسینی با نام «خانه دختر» و محصول سال ۹۳ نیز به رغم اصلاحات نتوانست در آن سال به اکران برسد و توقیف شد. در فیلم، علاوه بر مصمم نشان دادن خانواده مذهبی داماد به تست باکرگی عروس، مساله مهم تری مطرح بود چراکه به نظر میرسید دختر مورد تجاوز پدرش قرار گرفته است! در نهایت، اما «خانه دختر» پس از تغییر مسیر داستان در تاریخ ۱۹ مهر ۹۶ به صورت محدود و با جرح و تعدیل و سانسور در سینماهای ایران اکران شد.
*خانه پدری را مهر و موم کردندکیانوش عیاری، اما در حالی که فیلم «خانه پدری» اش کماکان توقیف بود در سال ۹۵ فیلم دیگری با نام «کاناپه» ساخت که این فیلم نیز به سرنوشت فیلم سابق فیلمساز دچار شد. البته در همان روزهای ابتدایی پیش تولید و زمانی که بحث استفاده از کلاه گیس در نماهای داخلی مثل خانه مطرح شده بود معلوم بود که ماجرای «کاناپه» به این راحتیها حل نمیشود، این فیلم هنوز موفق به اکران نشده است.
تاکسی، منشی مخصوص من، نوشتن بر شهر و پنجاه کیلو آلبالو نیز نتیجه توقیفها در سالهای ۹۳ تا ۹۵ هستند که «پنجاه کیلو آلبالو» بعدها به صورت محدود اکران شد.
*کاناپهای در خانه پدری
اما کیانوش عیاری که توقیف غیرمنتظره فیلم «خانه پدری» او را برای حدود یک دهه از سینما دور کرد پس از خانه پدری نیز با فیلم توقیفی دیگری مواجه شد. «کاناپه» فیلمی دیگر بود که اکنون در لیست توقیفیها قرار دارد و مهمترین دلیل توقیف فیلم نیز استفاده از کلاه گیس برای بازیگران زن آن عنوان شده است. هر چند عیاری چندین بار اشاره کرده است که آیا واقعا مساله کلاه گیس است یا موضوع و سوژه فیلم آخر وی.
*توقیفها ادامه دارد
«رحمان ۱۴۰۰» نیز یکی از توقیفیها عجیب در دولت روحانی است. این اثر منوچهر هادی محصول سال ۱۳۹۷ است و در نوروز ۱۳۹۸ اکران شد و توانست رکورد بیشترین حضور تماشاگر در یک روز و بیشترین فروش روزانه را بشکند، ولی پس از حدود ۲۰ روز به دلیل اکران نسخه بدون مجوز در برخی سینماها توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف شد.
«ارادتمند، نازنین، بهاره، تینا» فیلم جنجالی دیگری از «عبدالرضا کاهانی» است. طبق آن چه که درباره ساخت فیلم منتشر شده، پروانه ساخت فیلم کاهانی با دخالت حجت ا… ایوبی، رییس سابق سازمان سینمایی صادر شد. کاهانی برخلاف فیلمنامههای پیشین اتفاقا در این اثر برای در امان ماندن از گرههای احتمالی محتاط عمل کرد و کاملا مطابق فیلمنامه مصوب پیش رفت، اما حالا ارگانهای زیادی از جمله شورای پروانه نمایش با موضوع آن درگیر است و هنوز نیز سرنوشت آن مشخص نیست.

آن چه که در این نوشتار آمده است تنها بخشی از فیلمهای توقیفی سینمای ایران است. تعدادی از مهمترین آثار سینمای ایران که برای همیشه یا به صورت موقت در دام توقیف گرفتار شدند. اما سوال اینجاست که این محاق تا به کی در خراشی که به شریان تولیدات سینمایی وارد آورده قرار است ادامه حیات دهد؟ این گفتار تنها بخش کوچکی از یک پدیده وسیع و غم انگیز در سینمای ایران را معرفی کرده است که جست و جو و معرفی بیشتر در مقیاس این گزارش نمیگنجد.
میتوان به فیلم هایی، چون «عبور»، «مسافر جنوب»، «همه ایران سرای من است»، «جعبه موسیقی»، «هفت پرده»، «خرس»، «لرد» و «عنکبوت»، «نوشتن بر شهر»، «پرده بسته»، «یک خانواده محترم»، … و بسیاری آثار سینمایی دیگر اشاره کرد، که یا به توقیف ابدی رفتند یا چنان درگیر جرح و تعدیل و سانسور شدند که دیگر از آنان تصویری در یاد مخاطبان باقی نماند.
کارگردانانی، چون «داریوش مهرجویی»، «بهمن فرمان آرا»، «ناصر تقوایی» و … برای سالها از حق ساخت فیلم محروم ماند و به گوشه عزلت رفتند و کارگردان بزرگی، چون «بهرام بیضایی» از کشور خارج شد و سینما و فرهنگ ایران از وجودش محروم ماند شاید کمترین اثرات این توقیفها و فشارها بر سر سینماگران ایرانی بود. به نظر میرسد در شرایط فعلی و با رفتار مدیران سینمایی دولتهای مختلف، تیغ سانسور هنوز برنده میبرد و انگار ۴ دهه استفاده مداوم آن را کند نکرده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از امتداد، تاریخ انتشار:۱۰بهمن ۱۳۹۹، emtedad.news