اخیراً بحثهای زیادی پیرامون غذادادن به حیوانات خیابانی مطرح شده است. گروهی از سر مهر و محبت بر غذادادن به حیوانات تاکید دارند و عدهی دیگر با توجه به مشکلات حاصل از تولید مثل و افزایش بیرویهی جمعیت این حیوانات، غذا دادن را نادرست میدانند. اما حق با کدوم گروه است؟ متاسفانه هیچ کدام. نه شکل فعلی غذا دادن به این حیوانات صحیح است و نه میتوان این حیوانات را به حال خود رها کرد.
شعار سال: برای پاسخ به سوال غذا دادن یا ندادن به حیوانات خیابانی مشکل اول اینجاست که معمولاً انتظارات شامل پاسخهای ارایه شده به طور کلی و در مورد تمام حیوانات خیابانی اعم از سگها، گربهها، پرندگان و دیگر حیوانات مطرح میشوند. با توجه به تفاوت این حیوانات، پاسخهایی چنین کلی نه ممکن است و نه مطلوب. از این رو در این نوشتار صرفاً به مسالهی گربههای خیابانی پرداخته میشود.
جای تعجب بسیار است که عدهی زیادی از متخصصین، دانشگاهیان و فعالان محیطزیست بدون اینکه به خود زحمت مطالعهی منابع موجود (آئیننامههای بینالمللی و ملی سازمانهای حفاظت از محیطزیست یا حمایت از حیوانات) را بدهند، به ابراز عقیده میپردازند. هرچند داشتن “جرات دانستن” (به تعبیر کانت شعار عصر روشنگری) مطلوب است، اما دست به قلم بردن به صرف داشتن مدرکی دانشگاهی و بدون مطالعه و بررسی منابع، غیر مسئولانه و ناموجه است. در ادامه به بررسی روشهای مسئولانه و اخلاقی مطابق با آئیننامههای موجود در مورد مواجهه با مساله گربههای خیابانی میپردازم.
وضعیت فعلی: آنچه امروز در حال وقوع است بدرفتاری بسیار گسترده با گربههای خیابانی است که متاسفانه به دلیل فقدان سازمانهای حمایتی قدرتمند، آمار دقیقی از شدت و مقیاس آن در دست نیست. وضع در دیگر کشورها متفاوت است، به عنوان مثال سازمان مردم برای رفتار اخلاقی با حیوانات آمریکا (Peta) آمار نسبتا جامعی از گربه آزاری اعم از کتک زدن، به آتش کشیدن، مسموم کردن، طعمه برای سگهای درنده و موارد وحشتناک دیگر ارائه میدهد، اما متاسفانه ما در ایران حتی اطلاع چندانی از وضعیت فعلی نداریم. با این حال معمولا گربههای بیخانمان “به دلیل پیری نمیمیرند” بلکه آنها از بیماریهای مسری شایع، شکستگی استخوان، عفونت ادراری، تصادف، حمله توسط حیوانات درنده یا انسانهای بیرحم و موارد وحشتناک دیگر از بین میروند.
در مقابل چنین وضعیتی، بسیاری از هموطنان به منظور کاستن از رنج گربهها، از سر لطف اقدام به غذادادن به آنها میکنند، که متاسفانه در بسیاری از موارد، به دلیل ناآگاهی این غذادادن نامناسب و خطرناک است، به عنوان مثال ازجمله غذاهای نامناسب، اما متداول که به گربهها داده میشوند عبارت اند از: گوشت و مرغ خام، شیر عادی (با لاکتوز)، گوشت یا مرغی که با پیاز و ادویه طبخ شده است، تنماهی (چون دارای مقداری جیوه است که میزان آن برای انسان استاندارد، اما برای گربه سمی است)، غذای سگ، و…اما مشکل اصلی در اینجاست که حتی اگر این غذادادن درست و اصولی نیز انجام شود، در عمل باعث کمتر شدن رنج این حیوانات نمیشود. خوردن غذای سالم باعث عمر بیشتر، تولید مثل و به دنیا آمدن بچه گربههای سالم است که در کمتر از یک سال آماده تولید مثل میشوند. البته این به خودی خود هیچ ایرادی ندارد مشکل بزرگ عدد این رشد جمعیت است. فقط یک گربه ماده و فرزندانش میتوانند باعث بدنیا آمدن ۳۷۰هزار گربه در طول ۷ سال شوند. (همانطور که میدانید رشد و زوال جمعیت از تابع نمایی تبعیت میکند، با این حال اگر در مورد بزرگی عدد تردید دارید حتما به منبع رجوع کنید).
واضح است که کسی توان حمایت از این تعداد گربه را ندارد و در عمل نیز هرگز چنین عددی محقق نمیشود، بلکه خیلی زود با افزایش جمعیت، عمل غذادادن با مشکل مواجه میشود و در طی رقابت غذایی، گربههای زیادی تلف میشوند. همین مساله موجب درد و رنج بیشتر برای این حیوانات میشود. در اینجاست که مخالفین با تاکید بر این افزایش جمعیت و نیز اثرات زیست محیطی ناشی از آن، غذادادن را نادرست میدانند. در نتیجهی عدم غذادادن، گربهها به مشکل جدی برای تامین غذا دچار میشوند. این گربهها با گربههای کوه و جنگل متفاوت اند، هرچند مهارت شکار دارند، اما در طی قرنها همزیستی با انسان نمیتوانند به تنهایی و بدون وجود انسانها از پس تأمین غذای خود برآیند، آنها ناچار میشوند به زحمت در زبالهها غذایی بدست آورند که قطعا غذایی مناسب نخواهد بود، به سرعت ضعیف و بیمار میشوند در نتیجه طول عمری کمتری خواهند داشت و فرزندان سالم کمتری میآورند و در نتیجه این زندگی کوتاه و پر درد و رنج، جمعیتشان نیز کنترل میشود.
– آیا گرسنگی دادن به گربهها و رها کردن شان به حال خود، کاری مورد تایید در دیگر کشورها، (به خصوص کشورهای پیشرفته) است؟ و یا آیا منع غذادادن توسط سازمانها و انجمنهای حمایت از حیوانات در سایر کشورها توصیه و تبلیغ می شود؟
پاسخ: خیر، به هیچ وجه، اگر به اخلاق محیطزیست پایبند باشیم، چنین کاری غیراخلاقی، غیرمسئولانه و ظالمانه است.
اخلاق محیط زیست و برخورد اخلاقی
متاسفانه معمولا در ایران اخلاق محیطزیست مورد کجفهمی بسیار است. به طور خلاصه اخلاق محیطزیست در مقابل اخلاق انسانمحور قرار دارد. مطابق اخلاق انسانمحور، محیطزیست صرفاً دارای ارزش ابزاری است؛ بنابراین حفظ محیطزیست تا جایی اهمیت دارد که برای گونه انسان ضروری باشد یا به نوعی فایدهای برای انسان داشته باشد. با فرض انسانمحوری، در وظیفهگرایی صرفاً وظیفه در مقابل دیگر انسانها مورد اهمیت است، و در فایدهگرایی صرفاً افزودن فایده و یا کاهش درد و رنج انسانها مورد توجه است و در اخلاق فضیلت، تنها مهر و عطوفت به دیگر انسانها مصداق فضیلت اخلاقی میشود. بر طبق این نگاه محیطزیست صرفاً تا جایی ارزش دارد که به مثابه ابزاری در خدمت انسان باشد؛ بنابراین درد و رنج گربههای خیابانی، اگر برای انسان مزاحمتی ایجاد نکند، در نگاه انسانمحور واجد اهمیت اخلاقی نیست و در قبال آن وظیفهای وجود ندارد.
بسیاری از کارشناسانی که در ایران به ابراز نظر میپردازند، اعم از دامپزشکان، کارشناسان محیطزیست یا بومشناسان، از آنجایی که معمولاً آشنایی چندانی با اخلاق محیطزیست ندارند، و پیش فرضهایشان انسانمحور است، ضمن رد غذادادن به گربههای خیابانی، رهاکردن شان به حال خود را توصیه میکنند. چراکه در انسانمحوری، هزینه کردن و به زحمت افتادن، صرفاً برای کاهش درد و رنج موجودات، اگر برای انسان فایده خاصی نداشته باشد نمیتواند موجه و قابل قبول باشد. با این حال انسانمحوری موضع موجهی برای سازمانهای حمایت از حیوانات یا حفاظت از محیطزیست معتبر در جهان نیست.
در اخلاق محیطزیست، با رد هرگونه ارزش ابزاری، محیطزیست واجد ارزش ذاتی است. ارزش محیطزیست وابسته به انسان نیست و برای خود دارای ارزش اخلاقی است؛ بنابراین اگر وظیفهگرا باشیم این وظیفه در مقابل حیوانات نیز به قوت خود باقی است (تام ریگان)، اگر فایدگرا باشیم، برای بیشینهکردن خوشی و کمینهکردن درد و رنج لازم است رنج تمام موجودات مدنظر قرار گیرد (پیتر سینگر)، و در فضیلت گرایی، عطوفت و خیرخواهی موجودات غیرانسانی نیز در شمار فضایل اخلاقی، و لازمهی شکوفایی یک زندگی اخلاقی است (ونسوین و سندلر). جلوههایی از چنین اخلاق فضیلتی را در نمایشنامه سیمبلین شکسپیر نیز میتوان یافت، زمانی که ملکه سیمبلین قصد آزمایش نوعی سم بر روی حیوانات را داشت، کورنلیوس پزشک اعتراض میکند که: اعلی حضرتا! با این کار قلب خود را سخت و قسی میکنید!. علاوه بر این چنین توجهی را میتوان در رسائل مونتنی، فیلسوف و مقاله نویس رنسانسی نیز یافت.
ممکن است در وهله اول تصور ارزش ذاتی برای محیطزیست دشوار بنماید، اما باید در نظر داشت که دفاع از انسانمحوری نیز مستلزم فرض امتیاز ویژهای برای گونه انسان نسبت به دیگر موجودات است، سینگر استدلال میکند که ارائه هرگونه معیار انسانمحور برای برتری گونه انسان خردمند، خودسرانه، مستبدانه و نوعی گونهپرستی است که همانند نژادپرستی و جنسیتگرایی ناموجه است. اکنون که نگرش اخلاقی مواجهه درست با مساله گربههای خیابانی را مشخص کردیم به شرح و بررسی روش اصولی موجود میپردازیم.
روش TNR
روش TNR، مخفف به دام انداخت، عقیم سازی، و رهاسازی، روشی انسانی برای مدیریت گربههای خیابانی است. این روش شامل به دام انداختن گربههای خیابان، سپس عقیم سازی و علامت گذاری گوش آنها، واکسینه کردن در صورت امکان، و سپس رهاسازی گربهها در محل اولیه زندگی شان است. در صورتی که محیط زندگی اولیه گربه ناامن شناخته شود، این گربه باید به محیطی دیگر، مانند مزارع و یا مراکز حمایتی انتقال دادهشود. بر اساس این روش تاحد امکان گربههای بزرگسال که رفتار دوستانه دارند، یا بچه گربهها، به جای انتقال به محیط اولیه، باید به عنوان حیوان خانگی مورد سرپرستی قرار گیرند. گربههای وحشی را نمیتوان معاشرتی بار آورد، و در قفس وضعیت خوبی ندارند، بنابراین باید به محیط اولیه زندگیشان بازگردانده شوند و گربههایی که مشکلات پزشکی شدید دارند و یا از بیماری مسری غیر قابل درمان رنج میبرند باید مورد بهمرگی (اتانازی) قرار گیرند. این برنامه معمولا با این اهداف انجام میشود: ارائه کیفیت بهتر برای زندگی گربهها در جامعه، جلوگیری از گسترش جمعیت این گربهها در جوامعی که در آن زندگی میکنند و نیز کاهش نرخ کشتار گربهها در جوامعی که با تعداد زیادی از گربهها مواجه اند.
از جمله برنامههای مشابه، اما کاملتر عبارت اند از:
TNVR: به معنای دام انداختن، عقیم سازی، واکسیناسیون، و رهاسازی.
TNRM: به معنای به دام انداختن، عقیم سازی، رهاسازی و سپس ادامه مراقبت اعم از تعمین غذای مناسب و مانیتورینگ به منظور مراقبتهای درمانی.
TTVAR: به معنای به دام انداختن، گرفتن آزمایشات ضروری، واکسینه کردن، عقیم سازی و سپس رهاسازی.
سازمانهای سرشناس و معتبر حامی TNR
انجمن آمریکایی پیشگیری از ظلم به حیوانات (ASPCA) از TNR به عنوان تنها روش انسانی و موثر اثبات شده برای کنترل کلونی های گربهها حمایت میکند.
انجمن انسانی ایالات متحده (HSUS) از TNR و برنامههای عقیمسازی مشابه حمایت میکند و تاکید دارد که باید به عنوان برنامهای در دستور کار دولت قرار گیرد، برنامهای که با همکاری رهبران جامعه و شهروندان اجرایی شود.
انجمن سلطنتی پیشگیری از ظلم به حیوانات انگلستان (RSPCA) برای گربههای خیابانی از TNR حمایت میکند و اعلام میکند که گربههای سالم باید عقیمسازی، علامت گذاری (علامت گوش) و رهاسازی شوند، و در صورت لزوم دوباره برگردانده شوند.
با این حال TNR منتقدینی نیز دارد، برخی سازمانهای حمایت از حیوانات اساساً خیابان را جای امنی برای گربهها نمیدانند و تاکید میکنند که این حیوانات باید به پناهگاه برده و در صورت امکان مورد سرپرستی قرار گیرند، همچنین سازمان حفاظت از پرندگان آمریکا (ABC) اعلام میکند که گربهها هرچند قادر به خوردن پرندگان نیستند، اما، چون غریزه شکار دارند، باعث آسیب جدی به پرندگان و زجر دادن آنها با بازی کردن با شکار خود میشوند. پس گربهها بعد از عقیم سازی باید تحت الحفظ قرار گیرند.
TNR در کشورهای مختلف
اکنون به ذکر چند مثال از اجرای TNR در کشورهای مختلف میپردازیم. اولین بار TNR در ۱۹۵۰ در انگلیس به طور محدود اغاز شد و در ۱۹۶۰ که بهمرگی تنها گزینه موجود بود به عنوان روشی اخلاقی پیشنهاد و تبلیغ شد، در سال ۱۹۸۰ اول کنفرانس بومشناسی و کنترل گربههای خیابانی برگزار شد و پس از آن با انتشارات بعدی در سالهای ۱۹۸۲، ۱۹۹۰ و ۱۹۹۲ مرجع اصلی علمی برای اقدامات عملی قرار گرفت. در کشور دانمارک این روش از اواسط دهه ۷۰ در حال اجرا است، گربهها عقیمسازی و علامت گذاری گوش میشوند. در فرانسه در سال ۱۹۷۸، پاریس اعلامه حقوق گربههای آزاد را صادر کرد، سپس در همان سال TNR برای اولین گربه اجرا شد و بعد از آن به هزاران گربه کمک کرد. در کره جنوبی نگرش منفی نسبت به گربهها از لحاظ فرهنگی جا افتاد است، برخی مناطق کره جنوبی از برنامه TNR مورد حمایت دولت برخوردار هستند، اما متاسفانه اغلب مورد تمسخر مردم قرار میگیرد و مدیریت ضعیفی دارد. نگرش منفی و ترس از گربهها در کره جنوبی به کندی تغییر میکند، اما با این حال طی سالهای اخیر بهبود یافت است. ترکیه از کشورهایی است که با مشکل جدی زیادی جمعیت سگها و گربههای خیابانی روبرو است. بیشتر مردم مسلمان ترکیه به دلایل دینی مخالف کشتن یا بهمرگی این حیوانات هستند، در سالهای اخیر TNR به عنوان روشی برای کنترل جمعیت این حیوانات اجرا شده است.
پایان سخن
منع غذادادن به گربههای خیابانی میتواند راهکاری برای جلوگیری از افزایش جمعیت این حیوانات باشد، اما اولاً به هیچ عنوان قادر به حل نهایی مشکل گربههای خیابانی نیست، چرا که این حیوانات در ضمن زندگی پر درد و رنج به تولید مثل ادامه میدهند. همچنین هرگونه راهکار کنترل جمعیت که به نوعی موجب درد و رنج این حیوانات شود و یا نسبت به رنج کشیدن شان بیتفاوت باشد مطابق اخلاقمحیط زیست مردود و ناموجه است. همانطور که گفته شد، منع غذادادن توسط هیچ سازمان معتبری توصیه و تبلیغ نمیشود. در مقابل به جای غذادادن احساسی و محبت کردن محدود و غیر اصولی که باعث درد و رنج بیشتر گربهها میشود، لازم است TNR به عنوان تنها روش اخلاقی موثر مورد توجه قرار گیرد. به جای تشویق شهروندان به محبت نکردن به حیوانات، باید نحوه درست محبت کردن آموزش داده شود، TNR و مراقبتهای پزشکی پس از آن باید در کنار غذادادن انجام شود.
سازمان مردم برای رفتار اخلاقی با حیوانات آمریکا (Peta) اعلام کرده است که: ما معتقدیم عقیم سازی، واکسینه کردن، رهاسازی و حمایت درمانی در کنار غذادادن، محترم، ارزشمند و قابل قبول است، اما با این حال راه ایدهآل به سرپرستی قبول کردن است، گربههای خیابانی نیاز دارند و لیاقت آن را دارند که در محیطی امن و آرام زندگی کنند؛ بنابراین در ایران نیز فعالان حقوق حیوانات و محیطزیست به جای وارد شدن در بحثهای بیحاصل، غیرعلمی و غیراخلاقی غذا دادن یا ندادن به حیوانات، لازم است برای تحقق همگانی TNR تلاش کنند، کاری که سالهاست در کشورهای توسعه یافته در حال اجرا و مورد حمایت سازمانهای معتبر جهانی است. لازم است TNR در دستور کار دولت قرار گیرد و مورد حمایت شهروندان واقع شود. قطعا مشکلاتی بر سر اجرای این عمل موثر وجود دارد، اما چه باک که اقدامات اخلاقی هیچگاه ساده نبودهاند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت صدانت، تاریخ انتشار ۱۶ بهمن ۹۹، کد خبر:-، ۳danet.ir