پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۷۴۲۳
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۳۹
منیژه محامدی در مقامِ کارگردان، مترجم و استاد دانشگاه، پرونده‌ی کاری رنگین و متنوعی دارد. هنوز هم از اجرای «پرواز بر فراز آشیانه‌ی فاخته»‌ی این کارگردان، به‌عنوان یکی از اجرا‌های موفق و ارزنده‌ی تاریخ تئاتر ایران نام می‌برندو می‌توان از او به‌عنوانِ هنرمندی در خور تامل، با خدماتی شایسته در عرصه‌های عملی و آموزشی تئاتر و ترجمه‌ی متون خارجی یاد کرد.
شعارسال:نمایش «کوری»، نوشته‌ی محمد اسکندری، بر اساس رمانی از ساراماگو، نویسنده‌ی پرتغالی، که با کارگردانی منیژه محامدی در مهر ماه ۱۳۸۵، در تئاتر شهر تهران اجرا شد و به‌گونه‌ای پیش‌گویانه، وضعیتی شبیه به کرونا را به تماشاگرانش گوشزد می‌کرد، بهانه‌ای شد تا سراغ منیژه محامدی بروم و درباره‌ی همین وضعیت، گفت‌وگویی بکنیم. منیژه محامدی در مقامِ کارگردان، مترجم و استاد دانشگاه، پرونده‌ی کاری رنگین و متنوعی دارد. هنوز هم از اجرای «پرواز بر فراز آشیانه‌ی فاخته»‌ی این کارگردان، به‌عنوان یکی از اجرا‌های موفق و ارزنده‌ی تاریخ تئاتر ایران نام می‌برند. هر چند همه‌ی آثارش با روی خوشِ منتقدان روبه‌رو نبوده، اما همواره با مخاطب چشم‌گیر روبه‌رو شده است. به همین دلیل می‌توان از او به‌عنوانِ هنرمندی در خور تامل، با خدماتی شایسته در عرصه‌های عملی و آموزشی تئاتر و ترجمه‌ی متون خارجی یاد کرد. محامدی که فعالیتِ تئاتری خود را در مقامِ کارگردان، از سال ۱۳۴۴ آغاز کرد، در نخستین تجربه‌ی کارگردانی، نمایش «لوت»، نوشته‌ی کریستوفر مارلو را در آمریکا بر روی صحنه برد. هم‌چنین نمایش‌نامه‌ی «چوب به‌دست‌های ورزیل»، نوشته‌ی غلام‌حسین ساعدی را در سال ۱۳۵۴ به انگلیسی ترجمه و در آمریکا کارگردانی کرد. او در طی این سال‌ها، در مقاطع مختلف، بیش از ۴۰ عنوان نمایش را در آمریکا به صحنه برد، هم‌چنین نزدیک به ۲۰ عنوان نمایش هم در ایران کارگردانی و اجرا کرد. «کوری»، عنوانِ رمانِ برجسته‌ی «ژوزه ساراماگو»، نویسنده‌ی جهانی و صاحبِ جایزه‌ی نوبل ۱۹۹۷ ادبیات است. منیژه محامدی کارگردان نمایش «کوری» معتقد است این‌که شخصیت‌های این نمایش همه‌جا را سفید می‌بینند، نشانه و نمایان‌گرِ نوعی منیت انسانی در آنان است. در زمانه‌ای که انسانیت به‌سمت بربریت حرکت می‌کند، توجه به نگاهِ ساراماگو در تئاتر بسیار مهم است. او هم‌چنین نمایش «کوری» را کاری غیرمتعارف می‌داند که اصولا از ضوابط و چهارچوب‌های ارسطویی تبعیت نمی‌کند: «رمانِ کوری کاملا غیرمتعارف است؛ در آن شخصیت‌پردازی صورت نگرفته و علائمِ نگارش، مثلِ نقطه و کاما وجود ندارد. «اول شخص» در این رمان، یک‌باره تبدیل به «سوم شخص» می‌شود و …، ما هم به همین دلیل به‌دنبالِ خلقِ یک فضایِ غیرمتعارفِ تئاتری برآمدیم». او یک انباری (محل قرنطینه) را پیش‌برنده‌ی اتفاقات نمایش می‌داند: «ما عموما با چشم ارتباط برقرار می‌کنیم و وقتی کور باشیم، به‌سختی می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم. این آدم‌ها همگی – به‌جز همسر دکتر – کور شده‌اند و دنیا را سفید می‌بینند؛ گویی در دریای شیر غرق شده‌اند، بنابراین در یک فضای غیرمعمول و غیرمتعارف قرار گرفته‌اند». روزی که برای گفتگو به منیژه محامدی زنگ می‌زنم، می‌گوید: «من این اواخر کار مهمی نکرده‌ام، چون محمد اسکندری، همسرم مریض بود و بسیار گرفتار بودم. هفته‌ی آینده هم به امریکا می‌روم. خواستی فردا بعد از نهار زنگ بزن حرف بزنیم …» و صد افسوس از این اتفاقاتی که همه را متاثر می‌کند. با او درباره‌ی کرونا در ایران و آمریکا، دو کشوری که محل زندگی اوست، گفتگو کرده‌ام که در ادامه می‌خوانید.
 
خانم محامدی در این وضعیتِ کرونایی شما چه‌کار کردید؟

متاسفانه به‌دلیل کرونا، در یک سال و نیم اخیر، نه تئاتر دیده‌ایم و نه چیزی درباره‌اش شنیده‌ایم. شاید کرونا در ایران واقعا مصیبت‌بارتر بود. چند روزی، چند تئاتر باز شد، بعضی بچه‌های تئاتری برای آماده کردنِ کارشان کلی زحمت کشیدند، اما مجبور شدند بساط‌شان را چند باری پهن و جمع کنند؛ بچه‌های جوان تئاتر با این وضعیت واقعا سختی کشیده‌اند. من در این مدت به‌شخصه اصلا کار اجرایی نکردم و فقط نوشته‌ام، به کار‌های قدیمی‌ام پرداخته‌ام، خاطره‌نویسی کرده‌ام. هم‌چنین مقداری هم درگیرِ مسائلِ شخصی و بیماری همسرم بودم. این‌جا همه می‌دانیم همه‌گیری کرونا در ایران چقدر وحشتناک بوده، در آمریکا هم آن‌طور که شنیده‌ام، گویا وضعیت تئاتر کمابیش همین‌طور مصیبت‌بار بوده است، البته می‌دانم برخی از کمپانی‌ها به‌صورت آنلاین، نمایش‌خوانی‌هایی اجرا کرده‌اند، اما بیش از این خبری ندارم و نمی‌توانم نظر دقیقی بدهم.

آیا در شرایط کرونایی، دولت آمریکا از تئاتر‌ها حمایت می‌کند؟

دولتِ آمریکا از تئاتر‌ها حمایت ویژه‌ای نمی‌کند، تئاترِ دولتی و غیردولتی هم ندارد، اما به‌شکلی مبنایی هر کسی که در آمریکا کار می‌کند و از جمله تئاتر کار می‌کند، مادامی که کار کند، از حقوقِ بیکاری هم برخوردار است، به همین دلیل زندگی مردم از نظر مالی، بالاخره می‌گذرد. اگر تئاتر‌ها بسته باشند، تئاتری‌ها از بیمه برخوردارند و بیمه‌ها مقداری شرایط عبور از بحران‌هایی این‌چنین را برایشان آسان می‌کنند. اما این‌که جای دیگری هم پولی بدهد؛ تا جایی‌که من می‌دانم دولت به تئاتر‌های خصوصی کمک نمی‌کند، اما این‌که شاید در شرایط کرونایی با توجه به ویژه بودن موقعیت، کمکی کرده باشد؛ واقعا نمی‌دانم.
 
گفتگو با منیژه محامدی، کارگردان، مترجم و استاددانشگاه

شما معلم تئاتر هستید، آیا در یک سال اخیر توانسته‌اید با شکل‌های مجازی آموزش تئاتر، خو بگیرید؟

در یک سال گذشته به‌دلیل کرونا نتوانستم کار تدریس را ادامه بدهم. اصولا در استخدام دانشگاه آزاد بودم و الان بازنشسته‌ام، بعد از بازنشستگی و قبل از آن‌که دانشگاه به سوهانک منتقل شود هم‌چنان تدریس می‌کردم، اما پس از آن کلاس نگرفته‌ام و فقط به‌عنوان استاد راهنمای پایان‌نامه‌ها همکاری دارم.

آیا به‌دنبال اجرای تازه‌ای هم هستید، یا کرونا به‌کلی معادلات شما برای رفتن روی صحنه را بر هم ریخته است؟

فعلا دنبالِ اجرای نمایشی در ایران نیستم. الان اولویت با بچه‌هایی است که قبل از من کار آماده کرده‌اند و کارشان به تعطیلاتِ ناشی از کرونا خورده و نصفه‌نیمه مانده است، اول حق آن‌هاست که کارهایشان را اجرا کنند. بهتر است امسال را به جوان‌ها واگذار کنیم. اگر زنده ماندیم، سال بعد ما کار می‌کنیم.

 در آمریکا چه؟ اجرایی پیش رو دارید؟

احتمال دارد اگر اوضاع در آمریکا روبه‌راه باشد و شرایط کمی بهتر از این‌جا، در آن‌جا کاری به صحنه ببریم.

 آیا پس از کرونا، تئاتر شکل‌های تازه‌ای به خود خواهد گرفت؟

در شرایطِ این یک سال و نیم اخیر، باید درباره‌ی همه‌چیز گفت «نمی‌دانم»، احتمالا هیچ‌چیزی مثلِ قبل از کرونا نخواهد بود و همه‌چیز طورِ دیگری پیش می‌رود، ولی باید صبر کنیم و ببینیم چطور. باید ببینیم آینده چه می‌گوید و پیش می‌آورد.
 
گفتگو با منیژه محامدی، کارگردان، مترجم و استاددانشگاه

آیا در جهانِ تئاتر، یک بیماری فراگیر مانند کرونا، قابل پیش‌بینی بود؟

باید بگویم که بله … حتی در چندین مورد، محققان سال‌ها پیش به این نتیجه رسیدند که وقوعِ یک بیماری دنیاگیر نزدیک است. تا جایی‌که اوباما، کار و مطالعه روی تولید واکسن‌ها و پیش‌بینی برای کمک به این‌که اپیدمی احتمالیِ قریب‌الوقوع، فراگیر نشود را آغاز کرده بود، که متاسفانه وقتی ترامپ آمد جلوی همه‌ی این مطالعات را گرفت و نگذاشت کار ادامه پیدا کند.
 
آیا انتظاری از دولت یا وزارت فرهنگ و ارشاد، یا پیشنهادی دارید که باعثِ بهبودِ اوضاعِ زندگیِ اهالیِ تئاتر بشود؟

دولت باید حمایت کند. تئاتری‌ها حقوق بیکاری نمی‌گیرند. بچه‌های جوان ما به‌خصوص، مجبورند از جایی زندگی‌شان را تامین کنند و وضعیت‌شان بدتر از من بازنشسته است که چندرغاز حقوق می‌گیرم. دولت موظف است که حداقلِ حقوقِ کارمندان را برای همه‌ی کسانی که تئاتر کار می‌کردند و ناخواسته با تعطیلی تئاتر‌ها مواجه شدند، تامین کند. تامین حقوق بیکاری باید یک قانون فراگیر باشد و شاملِ همه‌ی کسانی که کار هنری می‌کنند هم بشود. چیزی که پیش‌تر در سوال‌هایم مطرح کرده‌ام و هنوز جوابش را نگرفته‌ام این است که در یک سال و نیم گذشته که تئاتری نبوده، بودجه‌ای که به اسم تئاتر گرفته شده، به کسی هم کمکی نشده یا اگر هم استثنائا شده، بسیار کم بوده، پس این بودجه چه شده است، یک بار دیگر هم پرسیده‌ام، اما کسی جوابم را نداده است. این پول چی شده؟ خب، الان همین پول را به هنرمند‌ها بدهند. الان است که هنرمندان تئاتر احتیاج مالی دارند، برخی مریض‌اند و گرفتاری دارند. همسرِ خودِ من ده ماه است مریض است و بیش از دویست و پنجاه میلیون پول خرج کرده‌ایم، که از این‌ور و آن‌ور، با هزار مصیبت تهیه شده است. یک بار از خانه‌ی تئاتر و وزارت ارشاد کسی تلفن کرد و پرسید چه‌کار می‌کنید؟! گفتم: همسرم مریض است. حتی نپرسیدند چه مرضی دارد و مشکلش چیست؟ این‌همه خرج کردیم، اما بیمه‌ای که همین آقایان ارائه کرده‌اند، حتی یک قرآنِ آن‌را نمی‌پردازد؛ و این مشکلاتِ عجیب و غریبی است که همه درگیر آن هستند، به‌خصوص کسانی‌که مثل ما بیمار دارند، پیر یا بیکارند، یا جوان‌هایی که از کار و زندگی افتاده‌اند. باید یک کاری بکنند، اما هیچ مسئولیتی قبول نمی‌کنند، نه دولت، نه خانه‌ی تئاتر و روسا و مسئولان‌شان، با آن‌که می‌دانند محمد اسکندری هفت ماهی می‌شود که مریض است. حتی یک تلفن به او نزدند تا خشک و خالی حداقل حالش را بپرسند. البته آقای فراهانی یک بار زنگ زدند و گفتند چقدر بد که به من نگفتید. پس چه شد؟ خانه‌ی تئاتر برای محمد اسکندری چه کرد. این‌ها مشتی نمونه‌ی خروار است و نشان می‌دهد تئاتر ایران دچار مصیبت است. چقدر باید بگوئیم وقتی هیچ گوش شنوایی نیست.

در این مدت آیا تئاتر‌هایی را هم بر صحنه یا به‌صورت آنلاین دیده‌اید؛ اجرای آنلاین چقدر می‌تواند با اجرای زنده‌ی تئاتر برابری کند؟

به هر حال نمایشِ زنده چیز دیگری است، نمایشِ آنلاین، مثلِ نمایش تلویزیونی است، با این تفاوت که، چون امکاناتِ نمایشِ تلویزیونی را ندارد، حتی نمی‌تواند همان‌قدر جذابیت داشته باشد و گاهی جذابیتش بیش‌تر به روخوانی یک متن محدود می‌شود، این‌که اکت هم بتواند جذاب باشد، نمی‌دانم، تجربه‌اش نکرده‌ام، چون برایم جذاب نبوده است.
 
گفتگو با منیژه محامدی، کارگردان، مترجم و استاددانشگاه

در کدام‌یک از اجراهایتان به مساله یا بیماری‌ای مشابه کرونا پرداخته‌اید؟

نمایش ساراماگو، یعنی «کوری» را خیلی شبیه وضعیت امروز جهان می‌بینم، آن‌ها هم کور شدند، ولی واقعیت کوری نبود، بلکه نابینایی و ندیدن بود، تغییرِ روشِ زندگی بود، به‌نظرم بسیار نزدیک به وضعیتی است که ما در این یک سال و نیم اخیر داشتیم.

آیا در این یک سال در زمینه‌ی ترجمه هم فعالیت تازه‌ای داشتید؟

چند تا کارِ نیمه‌تمام دارم

در حالِ ترجمه یا ویرایشِ چه نمایش‌نامه‌ها یا کتاب‌هایی هستید؟

به دلیل این‌که هنوز معلوم نیست کدام‌شان را تا به آخر ادامه بدهم، ترجیح می‌دهم اسم‌شان را نگویم. در عین‌حال دارم برای خودم هم یک مقدار خاطره می‌نویسم، از دورانِ جوانی و گذشته، ببینم به کجا می‌انجامد.
 
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت تماس، تاریخ انتشار ۲۹ خرداد ۱۴۰۰، کدخبر: ۳۵۲۰۶، www.tamas.wiki
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین