به نظر میرسد که آمریکا با برخی اقدامات سیاسی در دریای سیاه و حتی دریای مدیترانه شرقی در واقع قصد مقابله و محدود کردن قدرت روسیه در منطقه را دارد. از طرفی حضور ناوهای جنگی انگلیس و تحرکات آمریکا در دریای سیاه این سوال را ایجاد کرده است که آیا رزمایشهایی که از سوی اعضای ناتو صورت میگیرد، صرفاً با هدف مقابله با فعالیت روسیه است یا ترکیه نیز در تیررس اهداف این دولتها قرار دارد؟
با هدف بررسی تحولات اخیر در دریای سیاه و تأثیر آن در شرایط ترکیه و روسیه به عنوان دولتهای حاشیه این بستر دریایی گفتگویی را با «محمت پرینچک»، عضو هیئت علمی دانشگاه مسکو انجام داده که مشروح آن در ادامه میآید:
از جو بایدن» بر کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا تکیه زده است، شاهد افزایش حضور نظامیان کشورهای عضو ناتو در دریای سیاه هستیم. به نظر شما دلیل این امر چیست؟
مهمترین استراتژی آمریکا به دست آوردن مسیر و منابع انرژی در آسیای میانه است، اما مهمترین مانعی که برای محقق شدن این هدف آمریکا وجود دارد، حضور کشورهایی مانند روسیه، چین، ایران و یا ترکیه است که از نظر نظامی پتانسیل مطلوبی دارند. آمریکا تا زمانی که نتواند این کشورها را به زانو دربیاورد، نمیتواند استراتژی خود را عملی کند. این کشور برای به دست آوردن منابع انرژی آسیای میانه لازم است تا از برخی مناطق و دریاها به عنوان گذرگاه استفاده کند. دریای سیاه و مدیترانه شرقی، آفریقای شمالی، قفقاز جنوبی و خاورمیانه جز این مناطق هستند. دریای سیاه هم از این بابت برای سیاستهای آمریکا اهمیت دارد که میتواند از این بستر دریایی مانند پایگاهی برای دستیابی به انرژی آسیای میانه استفاده کند. همچنین دلیل دیگر تحرکاتش در دریای سیاه ایجاد حصاری برای روسیه است.
جو بایدن نیز با سر کار آمدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا، این سیاست خود را علنی کرد. حتی به طور شفاف اعلام کرد که در مقابل روسیه سیاست خصمانهتری را دنبال خواهد کرد. برای نمونه بایدن شخصیتی را وارد سازمان سیا کرد که قبلاً سفیر آمریکا در روسیه بود؛ حتی بسیاری از سیاستمداران در وزارت امور خارجه آمریکا افرادی هستند که روابط خوبی با اوکراین دارند.
البته بایدن نه تنها مقابل روسیه بلکه در مقابل ترکیه نیز سیاست خصمانهای را دنبال خواهد کرد. این موضوع را شفاف مطرح کرد. لازم به ذکر است که ایالات متحده در دریای سیاه نه تنها قصد محاصره نظامی و سیاسی روسیه را دارد بلکه همین سیاست را برای ترکیه نیز اعمال میکند. برای همین منافع آنکارا و مسکو مقابل واشنگتن همخوانی دارد.
نتیجه تنشهایی که به علت رزمایش دولت روسیه، آمریکا و کشورهای عضو ناتو ایجاد شده است چه خواهد بود؟
وقتی به این سه کشور نگاه کنیم در مییابیم که در میان این سه دولت تفاوت آشکاری وجود دارد زیرا انگلیس و آمریکا هیچ خط ساحلی در اطراف دریای سیاه ندارند اما روسیه جز کشورهای حاشیه دریای سیاه است. بنابراین تحولات در این بستر دریایی به مسکو نیز مربوط میشود. از این نظر باید توجه کرد که منافع دریای سیاه مربوط به کشورهایی هست که ساحل مشترک در این دریا دارند آینده آن باید از سوی این کشورها مشخص شود. برای همین دخالت قدرت خارجی جز ضرر هیچ فایدهای ندارد. از همین رو انگلیس و آمریکا نباید به موضوع دریای سیاه ورود پیدا کنند. حضور ناوهای آمریکایی و انگلیسی در دریای سیاه نه با هدف ایجاد امنیت و ثبات بلکه با هدف ایجاد تنش میان کشورهای حاشیه دریای سیاه و ایجاد هژمونی است. البته حضور آمریکا و انگلیس در دریای سیاه ناموفق هم بوده است، برای نمونه در حاشیه تنشهای اوکراین و روسیه، آمریکا دو ناو جنگی خود را وارد دریای سیاه کرده بود اما قبل از اینکه از تنگهها عبور کند مجبور شده بود بازگردد، در واقع "توافق مونترو" شامل مفادی است که مربوط به دلایل و مدت حضور ناوهای جنگی دولتها است، چون ورود ناوهای جنگی انگلیس و آمریکا هیچ همخوانی با این توافق ندارند برای همین هیچگاه موفق به حضور و حاکمیت مداوم در دریای سیاه نخواهند شد.
مساله دریای سیاه کشورهای حاشیه این بستر دریایی و به خصوص ترکیه را چگونه تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
همانطور که پیشتر اشاره کردم هدف آمریکا از حضور در دریای سیاه محاصره کردن روسیه و ترکیه است اما وجود توافق مونترو این شرایط را برای آمریکا فراهم نخواهد کرد تاکتیک دیگر آمریکا در این دریا، مقابل هم قرار دادن روسیه و ترکیه است تا بدین صورت مانع ائتلاف آنکارا و مسکو شود. اقدامات تحریکآمیز آمریکا فقط شامل روسیه نیست بلکه ترکیه نیز در اهداف این دولت قرار دارد تا بدین گونه بتواند نقشههای خود را پیش ببرد. حتی حضور آمریکا در سوریه نیز با هدف تجزیه ایران، ترکیه و عراق است.
از نظر برخی کارشناسان تحرکاتی که از سوی آمریکا، اوکراین و یا انگلیس انجام میشود بیشتر با هدف مورد توجه قرار دادن مساله شبه جزیره کریمه است. تحلیل شما چیست؟
بله شامل مساله کریمه نیز میشود. البته باید گفت که دریای سیاه و مدیترانه شرقی برای آمریکا به عنوان یک جبهه مشترک و برای روسیه و ترکیه نیز همانند یک بستر دفاعی مطرح است زیرا اگر آمریکا بتواند در دریای مدیترانه شرقی حاکمیت پیدا کند قطعاً در پی یافتن زمینههایی برای حق حاکمیت در دریای سیاه خواهد بود. به طوری که اگر واشنگتن موفق شود آنکارا را در خطوط ساحلی خود در دریای مدیترانه محصور کند قطعاً در ادامه این استراتژی در دریای سیاه نیز همین اقدامات را انجام خواهد داد. برای همین مقاومت ترکیه در مدیترانه نتیجه مثبتی هم در این دریا و هم در دریای سیاه خواهد داشت. روسیه و ترکیه با گامهای مشخص کریمه و قبرس میتوانند در مقابل آمریکا مبارزه کنند.