پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۶۲۵۳۴
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۹
حضرت ابومحمد، حسن بن علی العسکری (ع)، معصوم سیزدهم و امام یازدهم شیعیان است که مطابق اکثر منابع شیعی، در ماه ربیع‌الاول ۲۳۰ق به دنیا آمد. پدر بزرگوارش امام هادی (ع) و مادرش بانوی شریفی به نام سوسن یا سلیل بود. دوران امامت ایشان از سال ۲۵۴ آغاز شد و تا سال ۲۶۰ ادامه یافت. ایشان در روز ۸ ربیع الاول در ۲۹سالگی شهید شد و در سامرا کنار پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.
شعار سال: حکومت و سیاست در سیره امام حسن عسکری (ع)

حضرت امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) اجباراً در سامرا به سر می‌بردند که در آن زمان پایتخت خلافت بود، و در محلی به نام «العسکر» که پادگان نظامی بود، جای گرفته بودند.

امام عسکری (ع) در مدت اقامت در سامرا، یا در حبس بود یا اگر آزاد بود، تحت نظر و ممنوع‌الملاقات بود. روایات متعددی از زندانی شدن ایشان خبر می‌دهد؛ از جمله آنکه المعتزبالله ـ خلیفه عباسی ـ به سعید حاجب دستور داده بود که امام را به حبس ببرد. ابوالهیثم نگرانی خود را از این وضع به امام نوشت و آن حضرت پاسخ داد که: «پس از سه روز گشایش حاصل می‌شود» و پس از سه روز المعتز کشته شد.

آوردن و ماندن امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) در سامرا به اکراه و اجبار، از جهاتی مانند سیاست مأمون در آوردن امام رضا (ع) به نزد خود بود، تا بتوانند از نزدیک روابط امام را با شیعیانش مهار نمایند؛ زیرا آنان که در سرتاسر جهان اسلام پراکنده بودند، با امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) ارتباطات عمیق داشتند، به‌خصوص در دوره امام عسکری (ع) که شیعیان به میلیون‌ها نفر رسیده بودند و همه بر این عقیده بودند که حق امامانشان از طرف حکام ظالم غصب شده است؛ ازاین رو خمس و هدایا و سایر وجوهات شرعیه خود را برای آن حضرت می‌فرستادند و هیأت‌هایی از نمایندگان مردم وارد سامرا می‌شدند و ضمن فراگیری احکام شرعی، اموال و وجوهات شرعی خود را به امام تسلیم می‌کردند.

بدین سان پیشرفت و گسترش شبکه منظم و متشکل شیعیان که از پیش شکل گرفته بود، برای حاکمیت عباسی خطرآفرین بود؛ لذا امام عسکری (ع) شدیدا تحت مراقبت دارالخلافه قرار داشت و از آن حضرت خواسته شده بود که همیشه ارتباط خود را با دستگاه خلافت برقرار کند و در هر دوشنبه و پنج‌شنبه در دربار حضور یابد، و وضعیت به گونه‌ای بود که مردم نمی‌توانستند به طور مستقیم با امام ملاقات نمایند.

موقعیت اخلاقی و اجتماعی امام در میان مردم و حتی در میان افراد حکومت مشهود بود و کسی در وقار و عفاف و زیرکی و بزرگ‌منشی، چون او نبود. در «یوم النویه»، یعنی روز رفتن امام عسکری (ع) به دارالخلافه، شور و شعفی در مردم به وجود می‌آمد و خیابان‌ها مملو از جمعیتی می‌شد که سوار بر مرکب خود بودند. وقتی امام می‌آمد، همه هیاهو‌ها خاموش می‌گردید و حضرت از میانشان عبور می‌کرد و به دارالخلافه وارد می‌گردید. اغلب افراد این جمعیت شیعیانی بودند که از مناطق مختلف برای دیدار امام به سامرا آمده بودند.

افزایش جمعیت شیعه و رفت و آمد هیأت‌های نمایندگی مردم، و اموال و دارایی فراوانی که به امامان میرسید، موجب میشد که خلفا نسبت به امامان سختگیری نمایند؛ لذا ائمه معصومین (ع) به پنهان‌کاری و کتمان و تقیه دست می‌زدند. سختگیری‌ها و فشار‌ها در زمان امام عسکری (ع) بیشتر شد و ایشان با مشاهده این وضعیت، تقیه را پیشه خود قرار داده بود؛ شدت تقیه و کتمان امور به اندازه‌ای بود که امام به شیعیان خود دستور دادند که وقتی به طرف کاخ خلیفه میرود، به آن حضرت اشاره نکنند، سلام نکنند؛ زیرا تحت تعقیب قرار میگرفتند و موجب حبس و کشتن‌شان میشد.

علی بن جعفر از حلبی نقل میکند که: ما در روز رفتن امام به مرکز حکومت، در عسکر اجتماع کرده و منتظرشان بودیم که نوشته‌ای از امام به ما رسید، بدین مضمون که: «کسی بر من سلام نکند، و بر من اشاره نیز نکند؛ زیرا شما بر خود ایمن نیستید: الا لا یسلمن احد و لا یشیر الیّ بیده و لایؤمی فانّکم لاتؤمنون علی انفسکم!»

این سخن امام به‌خوبی می‌رساند که حکام برای کنترل روابط امام با شیعیان تلاش فراوانی میکردند. البته هم امام و هم شیعیان در فرصت‌های بسیاری همدیگر را ملاقات میکردند و حتی این ارتباطات تحت پوشش بقال و روغن‌فروش و… صورت میگرفت.

مراقبت نسبت به امام عسکری (ع) چنان شدید بود که شب هنگام به خانه ایشان هجوم میبردند و آنجا را مورد تفتیش قرار می‌دادند؛ چنان‌که بطحایی علوی پیش موکل سعایت کرده بود که اسلحه و اموال در خانه امام گردآوری شده است. سعید حاجب گوید: شب به سوی خانه او شدم و نردبانی پشت خانه گذاشتم و از بام خانه آن حضرت بالا رفتم، سپس نردبان را در میان حیاط گذاشتم و فکر میکردم چگونه در این تاریکی وارد خانه او شوم که صدایی شنیدم: «سعید، همانجا باش تا شمعی برایت بیاورم.» کمی درنگ کردم تا شمعی برایم آوردند و با روشنایی آن وارد خانه شدم و جبه‌ای از پشم و کلاه و سجاده روی حصیر دیدم و یقین کردم امام در آن زمان نماز میخوانده است، پس به من گفت: «اینک خانه و اتاق‌ها را ببین» و هر چه تفتیش کردم، در آن چیزی نیافتم.

خلفا به دستگیری و زندانی کردن امامان اکتفا نمیکردند، بلکه یاران آن حضرات را نیز دستگیر و زندانی می‌کردند. در سامرا گروهی از اصحاب امام عسکری (ع) را دستگیر کرده بودند که از جمله آنان بود: ابوهاشم جعفری، داوود بن قاسم، حسن بن محمد عقیقی، محمد بن ابراهیم عمری و غیر ایشان که زیر نظر صالح بن وصیف قرار داشتند.

با ملاحظه این وضعیت چاره‌ای نبود جز اینکه امامان امور خود را کتمان نمایند و تقیه پیشه سازند و شیوه پنهان‌کاری را برگزینند. ابوهاشم جعفری از داوود بن اسود روایت کند که گفت: مولایم حسن عسکری (ع) مرا به سوی خود خواند و تخته‌چوبی را که مانند پایه در دراز و مدور بود، به من داد و گفت: «این چوب را به عثمان بن سعید عمری [که وکیل آن حضرت بود]برسان.» به راه افتادم و در اثنای راه به شخصی که استری داشت، برخوردم و استر او مزاحم راه رفتن من شد، و با چوبی که به همراه داشتم، استر را زدم، و چوب شق شد و کاغذنوشته‌ها را در میان شکستگی چوب نگریستم، و به‌سرعت آن را در میان چوب گذاشتم و آن را در آستین خود پنهان کردم.

در برگشت وقتی به نزدیک خانه امام رسیدم، عیسی خادم به استقبال من آمد و گفت: «مولا می‌گوید چرا استر را زدی و چوب را شکستی؟» گفتم: «نمیدانستم که در داخل آن چیست!» گفت: «چرا کاری می‌کنی که بعدا به توجیه و عذرخواهی محتاج شوی؟ مبادا دیگر مثل این کار تکرار شود. هرگاه شنیدی کسی مرا دشنام میدهد، راهی را که به رفتن آن مأموریت یافته‌ای، درپیش بگیر و مبادا واکنش نشان بدهی یا خود را معرفی نمایی که کیستی، احوالت به من میرسد.»

وجود یک دستگاه منظم که هم پل ارتباطی باشد بین امام و مردم، و هم وجوهات از نقاط دوردست جمع‌آوری شود و به دست امام برسد، ضروری و لازم بود؛ و این دستگاه با تعیین وکلا از ناحیه ائمه (ع) ایجاد گردید و با ارتباطی که بین امام و وکلا به وجود آمد، سعی شد تا راهنمایی‌های لازم دینی و سیاسی ارائه شود و این حرکتی سابقه‌دار بود که امام عسکری (ع) نیز در گسترش این دستگاه و استفاده از آن میکوشید و افرادی با پیشینه علمی و ارتباط محکم با امامان پیشین یا با خود آن حضرت برای وکالت گمارده می‌شدند، و در نامه خود به وکلا توصیه می‌کرد که نامه‌ها و مراسلات را از شیطان‌ها پوشیده نگه دارند و به دوستانش ارائه دهند.

محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی امام (ع) و پیروانشان

زمانه حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) را باید از دشوارترین دوره‌ها در طول زندگانی ائمه (علیهم‌السّلام) دانست که هم آن حضرت و هم پیروانشان به طور بی‌سابقه با محدودیت سیاسی و اجتماعی مواجه شدند؛ تا آنجا که در هنگام حضور حضرت در زندان هم، جاسوسانی از ایشان مراقبت می‌کردند یا آزادی آن حضرت مشروط به آن بود که دوبار در هفته حضور خود را به دارالخلافه اعلام کنند.  جالب است که اصحاب حضرت حتی اجازه صدا زدن ایشان را در مکان‌های عمومی نداشتند و گاه پیش می‌آمد که آنان نیز همراه امام (علیه‌السّلام) زندانی می‌شدند.  در مورد چرایی فضای امنیتی در عصر حضرت عسکری (علیه‌السّلام) باید گفت حکومت با جمع میان «آگاهی‌ای که از تفکرات بنیادین رهبران امامیه داشت که خود را محقّ در حکومت بر مسلمانان می‌دانستند»، «فعالیت چشمگیر دیگر گروه‌های سیاسی که برای مخالفت با عباسیان دست به شمسیر شده بودند» و «سعایت‌هایی که بر ضد امام عسکری (علیه‌السّلام) مبنی بر دریافت اموال یا وجوهات از مردم و یا دریافت و ارسال نامه‌های فراوان و به صورت مخفیانه می‌شد» این­‌گونه تحلیل می‌کرد که امام عنصری خطرناک است که می‌تواند تهدیدکننده منافع حکومت باشد. از این رو حدود ۶ سال امامت حضرت عسکری (علیه‌السّلام)، همراه با اضطراب فراوان برای اصحاب و پیروان ایشان بود. اصحاب هم نسبت به احتمال ترور حضرت نگران بودند و هم نسبت به آینده و ادامه حیات اجتماعی خود و خانواده‌شان.

اقدامات مدبرانه حضرت برای حل مشکلات فکری، معنوی و مادی شیعیان

با این حال مشاهده می‌شود که امام (علیه‌السّلام) حرکت پرشتاب دیگر ائمه (علیهم‌السّلام) را در هدایت جامعه ادامه داده است. چنان­چه با افزایش شمار شیعیان در برخی مناطق و یا مهاجرت برخی از آنان به مناطق دوردست که به خاطر تأمین معاش یا ظلم حکومت صورت می‌گرفت، وکلایی از سوی امام (علیه‌السّلام) برای رتق و فتق امور شیعیان در آن شهر‌ها معرفی می‌شد. برای نمونه امام (علیه‌السّلام) فقط در محدوده ایران، با شیعیان حاضر در خراسان و جبال و گرگان گرفته تا قم و اهواز از طریق وکلا ارتباطی وثیق داشتند.

با افزایش شمار شیعیان و مهاجرت برخی از آنان به مناطق دوردست که به خاطر تأمین معاش یا ظلم حکومت صورت می‌گرفت، وکلایی از سوی امام (علیه‌السّلام) برای رتق و فتق امور شیعیان در آن شهر‌ها معرفی می‌شد. برای نمونه امام (علیه‌السّلام) با شیعیان حاضر در خراسان و گرگان و قم و اهواز از طریق وکلا ارتباطی وثیق داشتند.
ایشان با وجود شرایط یاد شده در حل نیاز شیعیان به وسیله ارسال نامه، لحظه‌ای درنگ نکردند.  از طرح و رد بدعت‌های حکومت ابایی نداشتند؛ و برای نمونه زینت کردن مساجد همچون قصر‌ها را رد نمودند.  با صراحت از ولایت امیرمؤمنان یاد می‌کردند؛ و برای نمونه مقصود پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) از عبارت «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیٌّ مَولاه» را روشن نمودن دسته حزب الله از میان فرقه‌ها و گروه‌های دیگر خواندند. در همان شرایط اختناق، حضرت در عبارتی خود را از «شیران مبارز در برابر ظلم و ضربه‌زنندگان به صورت دشمن» خوانده است، و به نظر تنها با همین روحیه و ویژگی است که موفق شدند در شرایطی که باید مهم‌ترین و آخرین زمینه‌های عصر غیبت را برای شیعیان فراهم کند، هم به حل مسائل فکری و معنوی شیعیان بپردازند و هم ارسال اموال برای حل مشکلات مالی آنان را پیگیری نمایند.  در همین حین، تشکیلات وُکلا را انسجام بیشتری بخشد و با اتکا بر عنایت خداوند پیوسته در نامه‌ها، پیروان را به ناچیز پنداشتن ظلمِ حاکمان در برابر امید و توکل بر خداوند سفارش نماید.
 
نگاهی به زندگی، سیره و سفارشات امام حسن عسکری (ع)

اعتراف مخالفان فکری و دشمنان سیاسی بر جایگاه والای حضرت

نکته بسیار مهم، کلیدی و بی‌سابقه و کمتر مطرح شده درباره حضرت آن است که ایشان در حالی با دارا بودن حدود ۲۰ سال، به مقام امامت نائل شدند که اکثریت قریب به اتفاق پیروان حضرت هادی (علیه‌السّلام)، تبعیت محض از آن حضرت را پذیرفته و اندکی هم که منحرف شده بودند، پس از مدتی کوتاه به اشتباه خود اعتراف نمودند.  اهمیت این موضوع با این نکته روشن‌تر می‌شود که حضرت هادی (علیه‌السّلام) به تصریح منابع تنها در ماه‌های آخر و به صورت محدود، فرصت معرفی فرزندشان به عنوان امام را پیدا کرده  و حتی تا مدتی در دوران امام هادی (علیه‌السّلام) برخی اصحاب به امامت دیگر فرزند ایشان اطمینان داشتند.

نکته بسیار مهم، کلیدی و بی‌سابقه و کمتر مطرح شده درباره حضرت آن است که ایشان در حالی با دارا بودن حدود ۲۰ سال، به مقام امامت نائل شدند که اکثریت قریب به اتفاق پیروان حضرت هادی (علیه‌السّلام)، تبعیت محض از آن حضرت را پذیرفته و اندکی هم که منحرف شده بودند، پس از مدتی کوتاه به اشتباه خود اعتراف نمودند؛ بنابراین نقش ویژگی‌های بارز شخصیتی امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در مقبولیت‌شان نزد شیعیان امری قطعی است. در مورد اعتراف صاحبان اندیشه به مقام حضرت نقل این روایت کافی است که وقتی خبر نگارش کتابی توسط یکی از علمای غیر شیعه درباره تناقض در قرآن به حضرت رسید، ایشان عباراتی را به شخصی آموزش دادند و نزد او فرستادند. وقتی این عالم برجسته سخنان را شنید، اظهار داشت «این سخنان برای تو و یا کسی در شأن تو نیست» و زمانی که متوجه شد استدلال مطرح شده از آنِ امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) است، پس از اعتراف به مقام اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) با عبارت «ماکان لیخرج مثل هذا الّا من هذا البیت»، دستور داد هرآنچه از کتاب مورد نظر را که نگاشته است، در آتش بسوزانند.

در مورد طرح شایستگی و مقام حضرت در بیان مخالفان سیاسی نیز می‌توان برای نمونه از زندان‌بان ارشد حکومت که مخالف سرسخت علویان بود یاد کرد که وقتی پس از مدتی از او درباره سخت‌گیری بر امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) پرسیدند و در مورد آن حضرت گزارش خواستند، وی تنها لب به ستایش از حضرت گشود و تأکید کرد حضرت دائماً با تواضع و خلوص در محل عبادت مشغول است. این موضوع سبب تحیّر حکومت از تحت تأثیر قرار گرفتن چنین فردی از حضرت شد. همچنین باید از احمدبن‌عبیدالله‌بن‌خاقان از گماشتگان حکومت عباسی یاد کرد که درباره حضرت این چنین اعتراف نمود که «مردی از اولاد علی را از لحاظ رفتار، وقار، پاکدامنی، نجابت و بزرگواری در خانواده خودش و بنی‌هاشم مانند حسن‌بن‌علی‌بن‌محمد، ابن‌الرضا ندیدم و نشناختم که خاندان خودش و بنی‌هاشم و سرلشکران و وزیران و همه مردم او را بر سالخوردگان و اشراف مقدم بدارند… از هر یک از بنی‌هاشم و سران و نویسندگان و قضات و فق‌ها و مردم دیگر که می­پرسیدم، او را در نهایت احترام و بزرگواری و مقام بلند و سخن نیک و تقدم بر تمام فامیل و بزرگترانش معرفی می­کردند. این چنین بود که مقام و ارزش او در نظرم بزرگ شد؛ زیرا هیچ دشمن و دوست او را ندیدم، جز آنکه از او به نیکی یاد می­کرد و مدحش می‌نمود».

آخرین سفارش‌ها در عصر حضور بر ضرورت الگوگیری از ائمه (ع)

پیش از اشاره به برخی محور‌های شخصیت حضرت که می‌تواند اسوه جوانان امروز تلقی شود، شایسته است به تأکید و تصریح خود آن امام بر اهمیت و اولویت داشتن الگوگیری از ائمه هدی یاد کرد. برای نمونه امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در این راستا از سیره حضرت علی (علیه‌السّلام) یاد می‌کرد که با آن مقام والا خود بر دست مهمانش آب می‌ریخت تا دست‌شان را پس از غذا بشویند و هنگامی که فرد خجالت می‌کشید، امیرمؤمنان او را به خدا قسم می‌داد که راحت باش و بگذار این تکلیف را بجا آورم. همراه با طرح این موضوع، امام یازدهم تأکید می‌نمود که بدانید که هر که به حقوق برادرانش آشنا باشد و در ادای آن کوشاتر، نزد خداوند جایگاه والاتر دارد.

حضرت عسکری (علیه‌السّلام) با نقل مستمر سیره‌ی ائمه‌ی پیشین، آخرین تلاش‌ها را در عصر حضور ائمه انجام داد تا شیعیان را متوجه ضرورت مشی و رفتار مطابق سیره و سبک زندگی ائمه در دوران غیبت نماید.

در موردی دیگر حضرت برای پیروان خود از ماجرای اجازه خواستن شیعیان برای ورود به حضرت رضا (علیه‌السّلام) یاد نمود که، چون آنان خود را شیعه خوانده بودند، ایشان اجازه ورود آنان به محل سکونت خود را نداده و تأکید کرده بودند که چگونه خود را شیعه می‌خوانید درحالی که در بیشتر کارهایتان مخالف حضرت علی (علیه‌السّلام) عمل می‌کنید؟  می‌توان گفت حضرت عسکری (علیه‌السّلام) با نقل مستمر سیره‌ی ائمه‌ی پیشین، آخرین تلاش‌ها را در عصر حضور ائمه انجام داد تا شیعیان را متوجه ضرورت مشی و رفتار مطابق سیره و سبک زندگی ائمه در دوران غیبت نماید.

امام حسن عسکری (ع) اسوه جوانان امروز

اکنون با یادآوری شخصیت شجاع، مدبّر، مخلص و پرتلاش امام (علیه‌السّلام) که در بخش‌های پیش بدان اشاره رفت، در ادامه به مواردی از سیره و گفتار آن حضرت که می‌تواند اشتیاق و طعم خوش زندگی مطابق سیره حضرت عسکری (علیه‌السّلام) را برای جوانان به تصویر کشد، اشاره می‌شود. یکی از گزارش‌ها که می‌تواند برای جوانان مذهبی در عصر حاضر درس‌آموز باشد، روایتی است که مطابق با آن، امام (علیه‌السّلام) ملاقات با یکی از اصحابشان را به تعویق انداختند و بعد‌ها به او فرمودند چیزی درباره تو شنیدم که شایسته نیست و آن اینکه فردی را از خود رانده بودی. وقتی آن صحابی گریست و دلیل آورد که فرد مورد نظر گناهی بزرگ مرتکب شده بوده است، حضرت فرمودند «راست می‌گویی، اما باید چنین افرادی را در هر حال اکرام و احترام کرد و نباید تحقیرشان کرد یا به آنان توهین نمود. زیرا آن‌ها به ما منتسب هستند و اگر چنین کنی از زیانکاران خواهی بود». وقتی آن فرد مورد اشاره بعد‌ها این سخنان امام (علیه‌السّلام) را شنید، از گناه دست برداشت و از پرهیزگاران زمانه شد و در نهایت در کنار مزار حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) دفن گردید.

بخش مهمی از سبک و سیره‌ی مورد نظر امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) از محتوای نامه‌های حضرت به شیعیان، قابل برداشت است. حضرت در یکی از نامه‌ها این­گونه مرقوم فرمودند که «شما را به رعایت تقوا، کوشش در راه خدا، ادای امانت، طول سجود، به جا آوردن حق همسایه سفارش می‌کنم…هرکه اینگونه باشد شیعه است و مرا خوشحال می‌کند». در ادامه‌ی این نامه، حضرت با تأکید بر این‌که زینت ما باشید نه مایه‌ی شرمندگی ما، فرمودند «هر محبتی را به سوی ما کشیده و هر زشتی را از ما دور سازید… زیاد یاد خدا کنید، زیاد یاد مرگ کنید، زیاد قرآن بخوانید، زیاد صلوات بفرستید. آنچه را به شما سفارش کردم حفظ کنید که شما را به خدا می‌سپارم و بر شما سلام می‌فرستم».

حضرت همواره در عین تلاش مستمر و خستگی‌ناپذیر و در عین تحمل سختی‌ها، امیدبخش فکر‌ها و جان‌های خسته بودند. مطابق روایتی، آن امام در حالی که زندانی بودند، خطاب به یکی از پیروان در بند اسارت، او را با این کلام از نگرانی درباره غربت شیعیان یاری رساندند که «به خدا قسم خواهد آمد فرزندم؛ او که جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود درحالی که ظلم و ستم آن را فرا گرفته است».

جایگاه امامت امام حسن عسکری (ع)

امام حسن عسکری (ع) پدر امام حضرت مهدی موعود (عج) دارای شخصیتی پیچیده بود. با آن که محدودیت‌هایی از سوی خلفای غاصب عباسی در حق ایشان اعمال شد و ایشان در بازداشت و حبس خانگی در پادگان نظامی بود؛ اما آن حضرت (ع) همانند پدر بزرگوارش امام علی النقی الهادی العسکری (ع) از طرق گوناگون تلاش می‌کرد تا خط امامت را حفظ کرده و شیعیان را در آن راه مستقیم الهی حفظ کند.

البته شرایط سخت به ویژه در زمان عسکریین علیهما السلام خود زمینه ساز و بستری بود تا نظام پیچیده وکیلان بتواند شکل منطقی و امنیتی پیدا کند و امکان از میان بردن آن از سوی حاکمان فراهم نشود. در حقیقت شرایط عسکریین آماده سازی امت برای دوران فقدان حضور مستقیم امام در میان پیروان است. امت توانست در زمان دو امام همام عسکریین (ع) خود را با شرایط وقف دهد که خود تحت رهبری غیر مستقیم امام (ع) مسیر درست الهی را بشناسد و حرکت کند. وکیلان به پختگی برسند و اجازه ندهند مزدوران در ارکان نظام فکری و اعتقادی شیعیان نفوذ کنند و خط و مسیر اصلی را به سمت کژی و انحراف سوق دهند.

هر چند بر اساس باور‌ها و اعتقادات شیعی، محدوده خلافت الهی امامان معصوم (ع) به دایره کوچک و بسته خلافت ظاهری بر انسان محدود نمی‌شود، بلکه آنان به عنوان انسان‌های کامل و تمام، در مقام خلافت کامل الهی و مظهریت در ربوبیتی قرار دارند که حتی فرشتگان به نزد آنان می‌آیند تا فرمان گیرند چگونه عمل و رفتار کنند. (سوره قدر و روایات تفسیری ذیل آن) ازاین رو، محدود شدن در ظاهر و بازداشت خانگی به معنای آن نیست که ارتباط ایشان با قلمروی فرمانروایی آنان در هستی از طریق فرشتگان و دیگر جنود الهی قطع و کم و محدود شده باشد؛ بلکه آنان همان طوری که بر همه هستی در قرارگاه زمینی خودشان فرمان می‌رانند و حکم می‌کنند، و به عنوان مجاری فیض الهی و مظهریت در ربوبیت در پرورش هر کس و هر چیز و رساندن آن‌ها به کمال شایسته و بایسته فعالانه دخالت می‌کنند، هم چنین در اوضاع و احوال مردمان و بشریت نظارت مستقیم داشته و آنان را به کمال بایسته و شایسته ایشان می‌رسانند.

اصولا از نظر آموزه‌های قرآنی، امام به عنوان خلیفه الهی، شاهد بر اعمال همگان به ویژه بشریت است. اوست که تحمل شهادت کرده و در قیامت گزارش می‌کند. این بدان معنا خواهد بود که بر اعمال هر کسی نه تنها آگاه است، بلکه به نیت‌های آنان عالم و آگاه بود و از سر و اخفی آنان و حتی ضمیر ناخودآگاه آنان نیز آگاه است؛ زیرا تحمل شهادت و سپس ارایه آن در پیشگاه خداوند در قیامت جز به این نمی‌تواند باشد. خداوند خود به صراحت در این باره فرموده است: وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ و بگو: «[هر کارى مى‏خواهید]بکنید، که به تحقیق خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما می‌نگرد، و تحقیق به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانیده مى‏شوید پس شما را به آنچه انجام مى‏دادید آگاه خواهد کرد.». (توبه، آیه ۱۰۵)

این «مومنون» در آیه همان امامان معصوم (ع) هستند که همانند خداوند از ظاهر و باطن اعمال و کار‌های همگان آگاه هستند.

شیخ طبرسی می‌نویسد: و در روایات رسیده از امامان نور، منظور این است که عملکرد شایسته یا نادرست این امّت، هر دو شنبه و پنجشنبه به نظر مبارک پیامبر و امامان راستین (علیهم السلام) – از على‏علیه السلام تا امام مهدى (عج) مى‏رسد و آنان همه کارهاى انجام شده را مى‏نگرند. با این بیان منظور از ایمان آوردگان راستین امامان معصوم هستند. (مجمع البیان، ذیل آیه)

در حقیقت این کسانی که هم اکنون باطن اعمال زشت منافقان را مثلا می‌بینند، نمی‌توانند مومنان عادی و معمولی باشند، بلکه همان امامان معصوم (ع) هستند که همانند خدا و پیامبر (ص) از علم غیب برخوردارند و خداوند به این رضایت داده که آنان آگاه باشند. (جن، آیات ۲۶ و ۲۷)

از سوی دیگر، این «سین» در «سیری» به معنای تسویف و تاخیر نیست تا به معنای به زودی خواهند نگریست باشد، بلکه به معنای تحقیق است؛ زیرا خداوند همان زمان عمل افراد است که حقیقت را می‌بیند نه بعدا آن را خواهد دید، بنابراین، حقیقت و باطن اعمال هر کسی همزمان با عمل از سوی خدا و پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دیده می‌شود و آنان از آن آگاه هستند و پس از آن که در دنیا تحمل شهادت به عیان کردند در قیامت همان را گواهی می‌دهند که این شخص مثلا فلان عملش را با نیت خالص یا ریایی انجام داده است.
از یک جهت می‌توان این آیه را همانند آیه ۱۴۳ سوره بقره دانست که می‌فرماید: کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً؛ و این چنین ما شما را (مانند شاهین ترازو) امتى وسط قرار دادیم تا بر مردم شاهد باشید و رسول هم بر شما شاهد باشد.

به دلیل این که این امت وسط همان امامان معصوم (ع) هستند که شاهد و گواه بر امت‌ها و مردمان هستند و پیامبر (ص) شاهد بر این شاهدان الهی است.

می‌دانیم که در قیامت هر امتی به امام خودش خوانده می‌شود و در صف آن امام قرار می‌گیرد. خداوند می‌فرماید: یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَـئِکَ یَقْرَؤُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً؛ [یاد کن‏]روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مى‏خوانیم. پس هر کس کارنامه‏اش را به دست راستش دهند، آنان کارنامه خود را مى‏خوانند و به قدر نخک هسته خرمایى به آن‌ها ستم نمى‏شود. (اسراء، آیه ۷۱)

از همین روست که وقتی حضرت ابراهیم (ع) خواست تا خودش به عنوان برپاکننده رستاخیز در مقام احیاء و اقامه کننده آن قرار گیرد، خداوند می‌فرماید اگر می‌خواهی بدانی که چگونه قیامت را بر پا می‌کنم، خودت را به عنوان خلیفه و مظهر احیاء و اقامه کننده قیامت این گونه قرار ده که پرندگانی را بکشی و خود دوباره قیامت آنان را اقامه و برپا دار! آن در حضرت (ع) در انجام این اقامه قیامت، سر‌ها را به دست می‌گیرد که نشانه امام و پیشوای آن اجزاء است. در حقیقت هر امتی اجزای آن امام است و وقتی آن امام خوانده می‌شود، اجزای آن امام یعنی امت نزد او گرد می‌آیند. (بقره، ایه ۲۶۰ و روایات تفسیری)

به هر حال، امامت از نظر اعتقاد شیعی، فراتر از دایره خلافت ظاهری و ارتباط با انسان‌ها به شکل ظاهری است؛ بلکه آنان مجاری فیض الهی برای هستی هستند و هم چنین آنان به تعلیم و تزکیه بشر به اشکال مختلف می‌پردازند و محدودیت ظاهری به معنای آنان نیست که آنان امکان تصرف در قلوب دیگران را ندارند؛ بلکه آنان همان طوری که توانایی طی الزمان و طی الارض را دارند، توانایی تصرفات گوناگون در کائنات را به عنوان خلیفه الهی دارا هستند.

شخصیت و ویژگی‌های امام حسن عسکری (ع)

چنان که گفته شد، امام حسن عسکری (ع) در بازداشت خانگی در پادگان نظامی سامرا بود و ماموران دولتی و جاسوسان نیز هماره آن حضرت (ع) را زیر نظر داشتند و هر گونه ارتباطی را مهار و مدیریت می‌کردند. این بازداشت به عللی گوناگون بود که البته از مهم‌ترین آن‌ها وعده‌ای بود که پیامبر (ص) داده بود. از پیامبر (ص) روایت متواتری از اهل سنت و اهل عترت نقل شده که دوازدهیمن امام (ع) فرزند حسن (ع) از نوادگان امام حسین (ع) همان حضرت مهدی (عج) است که جهان را از ظلم نجات داده و پر از عدل و داد می‌کند.

تاثیر این روایات چنان بود که حتی بنی عباس که خود را از بنی هاشم می‌دانستند، برای گمراهی مردم و اذهان مردم، نام مهدی را بر خود می‌گذاشتند. جالب این است که پس از قیام عباسیان علیه امویان، آنان برای این که اذهان را از اهل بیت عصمت و طهارت به سوی خود منحرف کنند، سومین خلیفه عباسی یعنی أبو عبد الله محمد بن عبدالله المنصور بن محمد بن علی، خود را «المهدی بالله» نامید تا از ظرفیت این حدیث برای پیشبرد مقاصد شوم خودش بهره برد.

هر چه زمان به سمت طلوع امام زمان (عج) نزدیک‌تر می‌شد، سخت گیری‌های بنی عباس نیز بیش‌تر می‌شد، این گونه است که امام علی النقی (ع) نخستین کسی است که در پادگان نظامی حبس می‌شود تا زیر نظر مستقیم دولت عباسی باشد. پس شرایط برای امام حسن عسکری (ع) سخت‌تر و بدتر بوده است و حبس تشدید و مراقبت‌ها شدیدتر شد. این گونه است که حتی زمان بارداری و آبستنی حضرت نرگس خاتون (س) مخفی بود و شرایطی که فرعون زمان برای این خانواده فراهم آورده بود همانند شرایطی است که فرعون پس از آگاهی از به دنیا آمدن کودکی در بنی اسرائیل ایجاد کرده بود. اما همان طوری که حضرت موسی (ع) در خانه فرعون رشد می‌کند، حضرت امام زمان (عج) در پادگان نظامی سامرای عباسی رشد می‌کند.
 
نگاهی به زندگی، سیره و سفارشات امام حسن عسکری (ع)

۱. نور امامت:

به هر حال، گزارش‌های اندکی از سیره و سبک زندگی امام حسن عسکری (ع) در اختیار ما است. با این همه همین اندک گزارش‌ها به ما نشان می‌دهد که امام حسن عسکری (ع) همانند دیگر امامان معصوم (ع) برخوردار از نور امامت بوده است. به طوری که نـور فـروزان امام حسن عسکری (ع) به چشم خادم و کنیز آن حضرت (ع) نیز می‌آید. در روایت است: قالَتْ بدل مَولاهُ اَبى مُحَمَّدٍ علیه السلام: کُنْتُ رَأَیْتُ مِنْ عِنْدَ رَأْسِ اَبى مُحَمَّدٍ علیه السلام نُـورا ساطِعا اِلىَ السَّمـاءِ وَ هُوَ نائِـمٌ؛ بدل، کنیز امام عسکرى علیه السلام می‌گوید: زمـانى که امام ابی محمد حسن عسکری علیه السلام در خـواب بود مى دیـدم که از پیش سر آن حضرت نورى به طـرف آسـمان کشیده مى شـد. (خرائج و جرائح، ج ۱، ص ۴۴۳)

در حقیقت این ویژگى تنها گوشه اى از بعد ملکوتى معصومین از جمله امام حسن عسکری (ع) است که به چشم دیگران آمده تا این گونه حجت و امامت آنان بر نزدیکان و سپس دیگران آشکار شود.

۲. علم و حکمت:

البته آن چه بیش‌تر از این مهم است، همان علم فقاهت و علم لدنی و رفتاری است که از آن امام (ع) به چشم می‌آمد و دیگران آن را دیده و گزارش می‌کردند. مثلا قافورى می‌گوید: وَ مِن صِفاتِهِ [العَسکَرى علیه السلام]: کانَ صـامِتا لایَنـْطِـقُ اِلاّ بِالْحِکْمَهِ وَ الْعِلْمِ وَ ذِکْرِاللّهِ؛ از صفات امام حسن عسکرى علیه السلام این بود: ساکت بود و صحبتش جز به حکمت و دانش و یاد خدا نبود. (حیاه الامام العسکرى، ص ۲۰)

البته همین صفت ایشان برای ما شیعیان و امت اسلام باید خیلی درست آموزش باشد. در حقیقت ایشان به ما می‌آموزد که مهار و مدیریت و نظارت بر زبان و گفتار خویش، باید از مهم‌ترین برنامه هاى خودسازى ما باشد؛ زیرا این گونه است که می‌توانیم هم از بسیاری از گناه زبانی که گناهان کبیره هم هستند، جلوگیری کنیم و از آن پرهیز نماییم و هم می‌توانیم در سیر و سلوک الی الله گام نخست را بردایم؛ زیرا با سکوت و صمت است که زمینه برای تفکر و تعقل فراهم می‌آید و دل متقی آینه جمال و جلال الهی می‌شود و زمینه برای پذیرش الهامات الهی فراهم می‌آید و نور علم الهی در دل‌ها افکنده می‌شود. از همین روست که عارفان مهذّب، سکوتی همراه با تفکّر و تأمّل دارند و اگر سخن می‌گویند، حرف هایشان حکیمانه و از روى دانش و بصیرت الهی است که خداوند از زبان آنان جاری می‌کند؛ زیرا قلب ایشان مرکز فرود علم الهی است که با تقوا به دست آمده است. اگر سخنی با دیگران نداشته باشند به ذکر خدا و یاد او مشغول هستند و ذکرالله و «یاد خدا» را مونس تنهایى خویش قرار مى دهند.

چنان که بار‌ها گفته شده امامان (ع) هیچ حرکت و سخنی و رفتاری را بیهوده انجام نمی‌دهند؛ زیرا ساحت ایشان از هر گونه لعب و لهو مبرا و پاک است. هم چنین رفتار ایشان برای تعلیم و تزکیه امت است که خداوند در آیات قرآنی به این ماموریت و وظیفه آنان اشاره دارد؛ چرا که امامت ایشان استمرار و ادامه نبوت و رسالت پیامبران (ع) است.

۳. ایمان به خدای شاهد و مشهود در کارها:

از جمله آموزه‌هایی وحیانی آنان را می‌توان در شعار‌هایی جست که ایشان برای نگـین انگشتری خویش انتخاب می‌کردند. این خاتم‌ها که بدان نامه و مکتوبات مهر می‌شد، به دست دیگران می‌رسید و آنان از شعار اصلی امام (ع) آگاه شده و رویه و رفتار و عقاید خود را بر اساس آن سامان می‌دادند. امام حسن عسکری (ع) شعار‌هایی را برای نگین انگشتری خویش برگزیده بود که در برگیرنده جوامع الکلم و کلمات کلیدی بود.

کفعمى گوید: نَقْشُ خاتَمِهِ «اِنَّ اللّهَ شَهیدٌ» وَ فى رِوایَهٍ: «سُبْحانَ مَنْ لَهُ مَقالیدُ السَّمواتِ وَ الا¨َْرْضِ»؛ نقش نگین انگشترى امام عسکرى علیه السلام «خداوند شاهد است» بود؛ و به روایت دیگر: «پاک و منزّه است خدایى که کلید آسمان‌ها و زمین در دست اوست» بوده است. (بحارالانوار ۵۰: ۲۳۸)

شعار نخست به حضور دایمی انسان در پیشگاه خداوند اشاره دارد و به امت این مطلب را می‌رساند که هماره خود را در پیشگاه خدا دانسته و نیز بداند که آن خداوند هم مشهود و هم شاهد است؛ زیرا شهید به هر دو معنا آمده است. پس باید هم اعمال خود را مدیریت کند و هیچ کاری را بدان رضای الهی انجام ندهد؛ زیرا پیش و پس و همراه هر کار خدا است که دیده می‌شود؛ و دیگر بداند که خداوند آگاه وعالم و ناظر و شاهد اعمال است؛ پس این گونه نیست که امت را رها کرده باشد، بلکه همان طوری که خداوند از دریچه غیب به هستی می‌نگرد و هیچ چیز از خداوند لطیف و نظارت وی بیرون نیست، هم چنین امام که در حبس خانگی است، شاهد اعمال است و باید امت بداند که رها نشده است و هماره زیر نظر و نظارت و حمایت خداوند و امام معصومی است که خلیفه الهی است.

تاکید بر مقالید و کلید‌های آسمان و زمین از آن رو انجام می‌گیرد تا امت دل خوش به حمایت و نظارت الهی باشد و بداند هر کاری کلیدی دارد که باید از آن بهره گرفت. بی گمان کلید رهایی امت از ظلم و جور و رسیدن به عدالت جهانی و کامل، کسی جز امام مهدی (عج) نیست.

به هر حال، این گوشه‌ای از پیام‌هایی است که این شعار به امت می‌رساند. بی گمان پیام‌های دیگری از آن مد نظر است که با تامل و تدبر می‌توان به آن ابعاد دیگر نیز دست یافت.

۴. مـداومت عبـادت

امامان (ع) به حکم حکمت آفرینش و خلقت، عبادت را سرلوحه همه کار‌های خویش قرار می‌دادند و دمی از آن دست بر نمی‌داشتند. البته با توجه به شرایطی که دولت عباسی برای آنان فراهم آورده بود، آنان بخش اعظم خود را در حبس خانگی به عبادت اشتغال داشتند. باید به این نکته توجه کرد که حتی آنان با آن که در حبس به عبادت اشتغال داشتند، با این همه عباسیان و کینه جویان بر آن بودند تا به اتهامی آنان را بکشند و از سر راه بردارند. از آن جایی که نمی‌توانستند با حضور شیعیان آماده کارزار مستقیم اقداماتی را علیه امام انجام دهند، ولی دنبال بهانه جویی بودند. امامان عسکریین (ع) نیز می‌کوشیدند تا بهانه‌ای به دست این بهانه جویان ندهند.

رفتار امامان عسکریین حتی دشمنان و جاسوسان را تحت تاثیر خود قرار می‌داد. یکی از این ماموران عباسی در گزارش خود به این نکته اشاره دارد که ایشان زندگی را به عبادت می‌گذراند و در کار‌ها و امور سیاسی دخالتی ندارد و نمی‌تواند مشکلی برای دولت عباسی ایجاد کند. در روایت است: قالَ المُوَکِّلینَ مِن جانِبِ صالِحِ بنِ عَلِىٍّ: ما نَقُولُ فى رَجُلٍ یَصُومُ نَهارَهُ وَ یَقُومُ لَیْلَهُ کُلَّهُ لایَتَکَلَّمُ وَ لایَتَشاغَلُ بِغَیْرِالْعِبادَهِ؛ موکلین صالح بن على (که در زندان نگهبان بودند، درباره امام عسکرى علیه السلام) گفته اند: چه بگوییم در مورد کسى که روز‌ها را به روزه گرفتن و شب‌ها را به شب زنده دارى مى گذراند و صحبت نمى کند و به غیر عبادت مشغول نمى گردد. (بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۰۸)

در روایتی دیگر نیز دربراه عبـادت امـام عسکرى علیه‏السلام گفته آمده است: کانَ اَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام اَعْبدَ اَهْلِ زَمانِهِ، وَ اَکْثَرَهُمْ طاعَهً لِلّهِ تَعالى وَ کانَ یُحْیى لَیْلَهُ بِالصـَّلاهِ وَ تِـلاوَهِ الْکِتابِ وَ السُّجُودِ لِلّهِ؛ امام ابومحمد حسن عسکرى علیه السلام، عابدترین فرد اهل زمان خود بود. از همه بیشتر در اطاعت خداوند بود و شب‌ها را با نماز و خواندن قرآن و سجده در مقابل خداى متعال به صبح مى رساند. (حیاه الامام العسکرى: ۳۴.)

ما به عنوان شیعیان باید از زندگی ایشان سرمشق بگیرم و زندگی را بیهوده به لهو و لعب نگذرانیم و چنان که آیات سوره مزمل به ویژه آیه ۲۰ آن بیان کرده بیش‌تر وقت خویش را به قرائت قرآن و نماز و عبادت بگذرانیم؛ البته باید گفت که بندگى و عبادت هرکس، به تناسب معرفت و خداشناسى اوست. از آن جایی که پیشوایان دین و اهل بیت علیهم السلام، عارف‌ترین و خداشناس‌ترین افراد بودند، از این رو در عبادت و بندگى و شب زنده دارى و سجود در پیشگاه خداوند، از همه پیشتازتر و کوشاتر بودند و از انس با پروردگار و تلاوت کتاب خدا در دل شب و اطاعت آفریدگار، لذّت مى بردند.

۵. حضـور قـلب

چنان که گفته شد، ارتباط تنگاتنگی میان معرفت و خشیت است. از این روست که خداوند خشیت را به عالمان و اهل معرفت نسبت می‌دهد و می‌فرماید: إِنَّمَا یخْشَی اللّه مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ؛ از میان بندگان خدا فقط دانشمندان از خدا می‌ترسند. (فاطر، آیه ۲۸)

در روایات آمده است که امامان (ع) هنگام وضو و نماز حالاتی داشتند که نشانه خشیت آنان بود. حضور قلب زمانی تحقق می‌یابد که انسان از غیر خدا به سوی خدا برود و هیچ چیز در جهان و هستی او را به خود مشغول نکند؛ یعنی خود را در محضر خدا دیده و خدا را بر حال خویش شاهد و مشهود بداند. در حالات امام حسن عسکری (ع) سید بن طاووس می‌گوید: کانَ الاِمامُ الْحَسَنُ علیه السلام یَتَّجِهُ فى صَـلاتِهِ بِقَلْبِهِ وَ مَشاعِرِهِ نَحْوَاللّهِ خالِقِ الْکَوْنِ وَ واهِبِ الْحَیاهِ فَلَمْ یُشَمِّرْ وَ لَمْ یَحْفِلْ بِاَىَّ شَأْنٍ مِنْ شُؤُونِ الدُّنْیا مادامَ یُصَلّى؛ امام عسکرى علیه السلام در نماز با قلب و تمام وجود متوجه خداوند جهان آفرین و حیات بخش مى شد و تا وقتى که در حال نماز بود، به کارى از کارهاى دنیا نمى پرداخت و خوشحال نمى شد. (حیاه الامام العسکرى، ص۳۴)

باید توجه داشت که حضور قلب که مایه ارزشمندى عبادت است، نتیجه معرفت خدا و توجّه به جایگاه والاى پروردگار است. کسى که مجذوب محبت خدا باشد و چشم دلش به جمال خدا بنگرد، از ما سواى او چهره و دل بر مى گرداند. در روایات است که مقدارى از نماز، مقبول خداوند است که در آن حضور قلب باشد.

۶. ســجـده طـولانى

سجده اوج و نهایت خضوع و خشوع در برابر خداوند است. ابلیس و شیاطین از سجده بسیار خشمگین می‌شوند؛ زیرا خود از سجده سرباز زده هرگاه سجده کسی را ببیند بسیار خشمگین و عصبانی می‌شود. از حالات مومن سجده‌های طولانی است، و حتی در حدیث است: سجده، نزدیک‌ترین حالتِ قرب بنده به پروردگار است.
امام حسن عسکری (ع) به سجده طولانی عنایت داشت. مُحَمَّدُ الشّاکِرى گوید: کانَ الاِمامُ یَجْلِسُ فى الْمِحْرابِ وَ یَسْجُدُ، فـَاَنامُ وَ اَنْتـَبِهُ وَ هُـوَ سـاجِدٌ؛ امام عسکرى علیه السلام در محراب عبادت مى نشست و به سجده مى رفت و من مى خوابیدم و بیدار مى شدم در حالى که حضرت هنوز در سجده بود. (دلائل الامامه: ۲۲۷.)

۷. زمزمه آیات قرآن

خداوند در آیات قرآنی از جمله آیه ۲۰ سوره مزمل بر قرائت قرآن به میزان توان و امکان اشاره می‌کند و می‌گوید تا می‌توانید قرآن بخوانید که زمینه تاثیر و تدبر و تامل و نیز عمل را فراهم می‌آورد. پس قرآن این نور الهی قلب را روشن می‌کند و آثار و برکات زیادی دارد. در حقیقت قرآن حیات روشن دلهاست و قرآن فروغ و شمع محفلهاست. وحى الهى بر لب قارى نورى است که از جان بر زبان جارى می‌شود. پس اهتمام به قرآن باید در قرائت و تدبر و عمل دیده شود.

ابنُ العِمادِ الحَنبَلى درباره سبک زندگی امام حسن عسکری (ع) می‌گوید: رُوِىَ اَنَّهُ [العَسکَرى علیه السلام]: یَتَرَنَّمُ بِآیاتِ الْقُرْآنِ فِى الْوَعْدِ وَالْوَعیدِ؛ امام عسکرى علیه السلام آیات قرآن را درباره وعده به پاداش و وعید از عذاب، زمزمه مى کرد. (شذرات الذهب، ج ۲، ص ۱۲۸)

۸. عمـل به نوافـل

اهتمام به مستحبات بسیار کارساز است؛ زیرا عمل به واجب همانند حرکت در لبه پرتگاه است؛ اما وقتی با مستحبات همراه شود همانند آن است که از لبه پرتگاه خطر دور شوید. از این روست که در روایات و آیات افزون بر ترک محرمات و عمل به واجبات بر ترک مکروهات و عمل به مستحبات تاکید شده تا انسان را در منطقه امنیت قرار دهد. امامان (ع) خود بسیار بر عمل به مستحبات تاکید داشتند.

القُرَشى می‌گوید: لَقَدْ کانَ الاِمامُ الْعَسْکَرِىُّ علیه السلامعَمِلَ مِنَ الْعِباداتِ کُلَّ ما یُقَـرِّبُـهُ اِلىَ اللّهِ زُلْفى، فَلَمْ تَـکُنْ عِبـادَهٌ وَ لا نافِلَهٌ مِنْ صَـلاهٍ اَوْصَوْمٍ اِلاّ اَتى بِها؛ قرشى روایت مى کند که: امام عسکرى علیه السلام از عبادات هر چه را به مقام قرب الهى نزدیک مى کند انجام مى داد، و هیچ عبادت مستحب و نماز یا روزه مستحبى را ترک نمى کرد. (حیاه الامام العسکرى: ۳۸.)

۹. عـزّت خواهی

در شرایط سختی که امام (ع) در حبس و بازداشت خانگی در پادگان نظامی سامرا بود از همه لحاظ تحت فشار بود. ایشان که در پادگان به دنیا و در آن جا زندگی و در نهایت به شهادت می‌رسد، هماره از سوی دشمنان مورد اذیت و آزار بود. آنان بر این بودند تا ایشان را خوار و ذلیل کنند؛ ولی از آن جایی که عزت در دست خداوند و برای رسول و مومنان است، ایشان هرگز در شرایط ذلت و خواری قرار نگرفتند و عزت مدارانه در پادگان زیستند و نقشه شوم دشمنان را نقش بر اب کردند.

پیامبر (ص) از شرایط ایشان خبر داده بود و این که ایشان در این شرایط دعایی که می‌کند مربوط به عزت خواهی است تا در شرایط سخت تن به ذلت ندهد. در حقیقت پیامبر (ص) شرایط سختی که ایشان در آن به سر می‌بردند را گزارش می‌کند و با این دعایی که از ایشان نقل می‌کند امت را متوجه جریانی می‌کند که تلاش می‌کردند به هر شکلی شده ایشان را خوار و ذلیل کنند؛ اما ایشان همانند اجداد طاهرین خود، هیهات من الذله را بر زبان و عمل جاری کردند. در روایت است: قالَ رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله: یَقُولُ [العَسکَرى]فى دُعائِهِ: یا عَزیزَالعَزِّ فى عِزِّهِ، ما أَعَزَّ عَزیزَالعِزِّ فى عِزِّهِ، یا عَزیزاً عِزَّنى بِعِزِّکَ، وَ أَیِّدنى بِنَصرِکَ، وَ ابعَد عَنّى هَمَزاتِ الشَّیاطینِ، وَ ادفَعْ عَنّى بِدَفعِکَ وَ امنَعْ عَنّى بِمَنعِکَ، وَ اجعَلنى مِن خِیارِ خَلقِکَ؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: (امام حسن عسکرى علیه السلام) در دعایش مى خواند: اى عزیزى که در عزتمندى خویش عزیزى، چه عزیز است آنکه در عزتمندى خود عزیز باشد. اى عزیز مرا با عزت خود عزیز گردان، و مرا با یارى خود تأیید فرما، و وسوسه هاى شیاطین را از من دور کن، و با حمایت خود از من دفاع کن، و با بازدارندگى خود، دشمنان را از من بازدار، و مرا از بهترین خلق خود گردان. (عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۶۲ ح ۲۹)

ایشان هر روز قبل‏ازطلوع خورشید این دعا و نیایش را نیز بر زبان می‌راند که شیخ طوسی نقل می‌کند: وَ مِن دُعائِهِ [العسکرى علیه السلام]قَبْلَ اصفِرارِ الشَّمسِ: «یا اَوَّلُ بِـلا اَوَّلِیـَّهٍ وَ یا آخِرُ بِلا آخِرِیـَّهٍ، وَ یا قَیُّوما بِلا مُنْتَهى لِقِدَمِهِ، یا عَزیزُ فَلاَ انْقِطاعَ لِعِزَّتِهِ، یا مُتَسَلِّطُ بِلا ضَعْفٍ مِنْ سُلْطانِهِ، یا کَریمُ بِدَوامِ نِعْمَتِهِ … اُقَدِّمُهُ بَیْنَ یَدَىْ حَوائِجى اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ امام عسکرى علیه السلام قبل از طلوع خورشید این دعا را مى خواند: «اى اولى که قبل از او اولى نیست، و اى آخرى که غیر او آخرى نیست، اى قیّومى که انتهایى براى قدمتش نیست، اى عزیزى که براى عزتش انقطاعى نیست، اى چیره و قادرى که در سلطنتش ضعفى نیست، اى کریمى که نعمتش دائمى است … این اوصاف در پیشگاه نیازهایم تقدیم مى دارم و مى خواهم که برمحمّد صلی الله علیه و آله واهل بیتش علیهم السلامدرود فرستى.» (مصباح المتهجد، ص ۳۶۰)

السید بن طاووس نیز می‌گوید: اِنَّهُ [العَسکَرى علیه السلام]کانَ یَدْعُو فى صَباحِ کُلِّ یَوْمٍ بِهذَا الدُّعاءِ الْجَلیلِ: «یا کَبـیرُ کُلِّ کَبـیرٍ، یا مَنْ لاشَریکَ لَهُ وَ لا وَزِیرَ، یا خالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنیرِ، یا عِصْمَهَ الْخائِفِ الْمُسْتَجیرِ، یا مُطْلِقَ الْمُکَبَّلِ الاَسیرِ، یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ … وَ اَعِنّى عَلىَ الْمَوْتِ وَکُرْبَتِهِ وَعَلَى الْقَبْرِ وَ وَحْشَتِهِ؛ امام عسکرى علیه السلام در صبح هرروز این دعاى والا را مى خواند: اى بزرگ هر بزرگى! اى آنکه او را شریک و وزیرى نیست، اى آفریننده خورشید و ماه تابان، اى پناه و نگهدارنده هراسان پناهجو، اى آزاد کننده اسیر از قید اسارت، اى روزى دهنده کودک کوچک … مرا بر مرگ و غصه آن و بر قبر و وحشت و تنهایى آن کمک فرما. (مهج الدعوات، ص ۲۷۷)

مهم‌ترین خواسته این دعا، برخوردارى از عنایت و رحمت الهى هنگام مرگ و مراحل پس از مرگ است. این خود گواه است که ایشان در چه شرایطی سخت در پادگان نظامی زندگی می‌کردند.

هم چنین السَّیِّدُ بنُ طاوُوس می‌گوید: دُعاءُ قُنُوتِهِ [العَسکَرى علیه السلام]: اَلْحَمْدُ لِلّهِ شُکْرا لِنَعْمائِهِ وَ اسْتِدْعاءً لِمَزیدِهِ وَ اسْتِخْلاصا لَهُ وَ بِهِ دُونَ غَیْرِهِ وَ عِیاذا بِهِ مِنْ کُفْرانِهِ وَ الاِ لْحادِ فى عَظَمَتِهِ وَ کِبْرِیائِهِ حَمْدَ مَنْ یَعْلَمُ أنَّ ما بِهِ مِنْ نَعْمائِهِ فَمِنْ عِنْدِ رَبِّهِ وَ ما مَسَّهُ مِنْ عُقُوبَتِهِ فَبِسُوءِ جِنایَهِ یَدِهِ…؛ دعاى قنوت امام عسکرى علیه السلاماینگونه بود: ستایش براى خداست، به خاطر شکر نعمتهایش و درخواست نعمتِ بیشتر و خالص ساختن شکر براى او و به یارى او نه غیرش، و پِناه بردن بر او از کفران و ناسپاسى او و انکار در عظمت و بزرگواریش، ستایشِ کسى که مى داند هر نعمتى که دارد از جانب خداست و هر عقوبت و کیفرى که به او رسد از بدی‌ها و جرائم خودش است. (مهج الدعوات: ۶۳)

و نیز السَّیِّدُ بنُ طاوُوس می‌گوید: کانَ [العسکرى علیه السلام]اِذا قَنَتَ فىصَلاتِهِ یَدْعُو بِهذَا الدُّعاءِ الشَّریفِ: «یا مَنْ غَشِىَ نُورُهُ الظُّلُماتِ، یا مَنْ اَضاءَتْ بِقُدْسِهِ الْعُجاجَ الْمُتَواعِراتِ، یا مَنْ خَشَعَ لَهُ اَهْلُ الاَْرْضِ وَ السَّمواتِ، یا مَنْ بَخَعَ لَهُ بِالطّاعَهِ کُلُّ مُتَجَبِّرٍ عاتٍ … فَاغْفِرْ لِلَّذینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبیلَکَ؛ امام عسکرى علیه السلام وقتى در نماز قنوت مى گرفت این دعاى شریف را مى خواند: اى (خدایى) که نور او تاریکی‌ها را مى پوشاند، اى که به پاکى و قداست او راههاى سخت روشن مى گردد، اى آن که زمینیان و آسمانیان براى او خشوع و خضوع مى کنند، اى آنکه نزد او هر جبار متکبر سر طاعت فرود مى آورد… کسانى را که توبه کنند و راه تو را تبعیت کنند، بیامرز. (مهـج الدعوات، ص ۶۲)

۱۰. درخـواست حــج

گواه دیگر بر شرایط سخت دعا‌های دیگری است که از ایشان نقل شده است. در حقیقت ایشان همانند امام سجاد (ع) ناچار بود تا اندیشه‌ها و خواسته‌ها و عقاید و افکار خویش را در قالب دعا به دیگران برساند. شرایط سخت اجازه نمی‌داد تا به شکل ظاهر از پادگان خارج و حتی برای مراسم حجه الاسلام واجب اقدام کند. البته ایشان از راه‌های دیگر به این کار اقدام می‌کرد، ولی برای این که به امت برساند که شرایط سختی دارد که حتی از انجام واجبات در ظاهر محروم است، یکی از خواسته‌های خویش را حج معرفی می‌کند. در روایت است: رَوى اِبْنُ طاوُوس عَنِ العَسکَرىِّ علیه السلام: اَنَّهُ یَدْعُو بَیْنَ کُلِّ رَکْعَتَیْنِ مِنْ نَوافِلِ شَهْرِ رَمَضانَ: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَ تُقَدِّرُ مِنَ الاَمْرِ الْعَظیمِ الْمَحْتُومِ وَ فیما تَفْرُقُ مِنَ الاَمْرِ الْحَکیمِ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ؛ سید ابن طاووس از امام عسکرى علیه السلام نقل مى کند: حضرت در بین هر دو رکعت از نوافل ماه رمضان این دعا را مى خواند: «خدایا در آنچه قضا و قدرت از امر بزرگ و حتمى تعلّق گرفته و در آنچه از امر حکیمانه ات در این شب قدر به مردم ارزانى مى دارى و مقرّر مى کنى، چنین قرار بده که مرا از حجاج خانه ات قرار دهى، از آنان که حجشان پذیرفته و تلاششان پاداش یافته است. (مسندالامام العسکرى، ص ۱۸۱)

۱۱. حِرز امـام عسکرى (ع)

از آن جایی که ائمه معصومین علیهم السلام پیوسته در معرض خطر و توطئه از سوى دشمنان بودند، تنها راه چاره این بود که خود را کنف حمایت الهی قرار دهند. از امامان (ع) حرز‌هایی نقل شده که برای دفع شر و شرور دشمنان است. در حقیقت آنان با توسّل به درگاه خدا و تکیه بر لطف و عنایت او، می‌توانستند از شرور دشمنان مصون و محفوظ بماندند، و به هدایت مردم بپردازند.

درباره حرز امام حسن عسکری (ع) سید ابِنُ طاوُوس می‌نویسد: حِرزُ الامامِ العَسکَرى علیه السلام: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا عُدَّتى عِنْدَ شِدَّتى، وَ یا غَوْثى عِنْدَ کُرْبَتى، وَ یا مُونِسى عِنْدَ وَحْدَتى، اُحْرُسْنى بِعَیْنِکَ الَّتى لاتَـنامُ وَ اکْنـُفْنى بِرُکْنِکَ الَّذى لایـُرامُ؛ حرز (دعاى حفظ و ایمنى امام عسکرى علیه السلام اینگونه بود: به نام خداوند بخشنده مهربان، اى تکیه گاه و نیروى من در گرفتارى ام، اى پناه من هنگام غم و غصه ام، و اى مونس من هنگام تنهایى ام، مرا با چشمت که خواب نمى گیرد، نگهدار و با رکن و قدرت خویش که سستى نمى پذیرد، پناه ده. (مهج الدعوات، ص ۴۵)

این حرز خود بیانگر شرایط سخت و دشوار زندگی امام (ع) است و این که ایشان تنها به رکن رکین خداوندی تکیه و اعتماد کرده و از خداوند می‌خواهد تا از شر عباسیان در امان مانده و به مسئولیت امامت خویش بپردازد.

۱۲. یاد آخرت

ایشان نه تنها خود هماره به فکر آخرت و قیامت بود، بلکه اصحاب خویش را بدان موعظه می‌کرد؛ زیرا یاد قیامت در مهار ومدیریت و نظارت بر رفتار و گفتار انسان نقش اساسی و کلیدی دارد و انسان هر کاری را نمی‌کند و هر سخنی را بر زبان نمی‌راند. در حقیقت نباید نقش تربیتی و پرورشی ذکر معاد و قیامت را از یاد برد. علامه مجلسی می‌نویسد: کانَ الاِمامُ اَبُومُحَمِّدٍ علیه السلام یَعِظُ اَصْحابَهُ وَ یُذَکِّرُهُمْ الدّارَ الاْخِرَهِ وَ یُحَذِّرُهُمْ مِنْ فِتَنِ الدُّنْیا وَ غُرُورِها، وَمِنْ وَعْظِهِ: اِنَّکُمْ فى آجالٍ مَنْقُوصَهٍ وَ اَیّامٍ مَعْدُودَهٍ وَ الْمَوْتُ یَأْتى بَغْتَهً، مَنْ یَزْرَعْ خَیْرا یَحْصُدْ غِبْطَهً وَ مَنْ یَزْرَعْ شَرّا یَحْصَدْ نَدامَهً؛ امام عسکرى علیه السلام اصحابش را همواره موعظه مى کرد و قیامت را به یادشان مى آورد و از آزمایش‌ها و فتنه و غرور دنیا برحذرشان مى داشت، و از جمله موعظه اش این بود: شما در اوقات و اجلهاى کاهش یابنده و زمانهاى کم و محدود هستید در حالى که مرگ ناگهانى مى آید و کسى که خیر و خوبى کاشته، غبطه مى چیند و کسى که شر و بدى کاشته حسرت و ندامت برداشت مى کند. (بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۳)

در حقیقت پیشواى صادق و هادى، کسى است که رهروان را از خطر‌ها و بحران‌ها آگاه سازد و راهنمایى کند. هشدار نسبت به مرگ و آینده و سرنوشت انسان، از جمله این هدایت هاى معنوى است، تا آگاهانه عمل کند و راه را بپیماید.

۱۳. استـقامـت و احسان و اکرام

از دیگر خصوصیات ایشان استقامت و صبر در زندگی و مشکلات بود. با توجه به شرایط سخت حبس خانگی در تمام عمر می‌توان دریافت که صبر و استقامت ایشان تا چه اندازه بوده است.

هم چنین ایشان اهل اکرام و احسان بوده و هرگز بدی را با بدی پاسخ نداده بلکه به نیکی پاسخ بدی را می‌داده است. القرشى گوید: قَدْ کانَ مِنْ اَحْلَمِ النّاسِ، وَ اَکْظَمِهِمْ لِلْغَیْظِ، وَ قَدْ قابَلَ مَنْ اَساءَ اِلَیْهِ بِالْعَفْوِ وَ الصَّفْحِ عَنْهُ؛ امام عسکرى علیه السلام از بردبارترین و صبورترین مردم و فرو برنده‌ترین مردم نسبت به خشم و غضب بود و کسى را که به او بدى مى کرد با صبر و گذشت با او روبرو مى شد. (حیاه الامام العسکرى، ص ۳۹)

اِبِن شَهر آشُوب نیز می‌گوید: بَرىءٌ مِنَ الْعَیْبِ، اَمینٌ عَلَى الْغَیْبِ، مَعْدِنُ الْوِقارِ بِلا شَیْبٍ، خافِضُ الطَّرْفِ واسِعُ الْکَفِّ، کَثیرُالْحِباءِ، کَریمُ الْوَفـاءِ؛ امام عسکرى علیه السلام از هرگونه عیب به دور و بر غیب امین بود، معدن وقار در اوج جوانى، چشم پوش (از عیوب و خطا) و خود نگهدار، زیادبخشنده و نیکو وفاء کننده بود. (مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۲۱)

۱۴. فضایل و خوبی‌های امام

اَحْمَدُ بنُ عُبَیدِاللّهِ بنِ خاقان می‌گوید: ما رَأَیْتُ وَ لاعَرَفْتُ بِسُرِّ مَنْ رَأى رَجُلاً مِنَ الْعَلَوْیَّهِ مِثْلَ الْحَسَنِ بْنِ عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضا فى هَدْیِهِ وَ سُکُونِهِ وَ عِفافِهِ وَ نَبْلِهِ وَ کَرَمِهِ عِنْدَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ بَنى هاشِمٍ؛ احمد بن عبیداللّه بن خاقان گوید: کسى از علویون را در سامرا مثل حسن بن على (امام عسکرى) علیه السلام در رفتار و سکون و وقارش، در عفاف و پاکى و بزرگوارى و کرامتش در نزد اهل بیت خود و بنى هاشم ندیده ام. (کافى، ج ۱، ص ۳۰۳)

۱۵. تواضع امام عسکرى علیه‏السلام

دیگر از فضایل و خصوصیات برجسته ایشان تواضع آن حضرت بود. ایشان در رفتار و کردار خویش خود را همانند مردمان می‌دانست و خود را جدا از دیگران نمى دانست. ازاین رو حتی غلامان خویش را در غذاى خود شریک مى ساخت، بر خلاف طاغوت‌ها و طاغوتیان متکبّر که برترى طلبند و خودخواه، غذاهاى ویژه دارند و هم غذا شدن با افراد عادى را براى خود عار مى دانند. اولیاى الهى با آنکه برترین انسان هاى روى زمینند، امّا اخلاق و سیره مردمى و متواضعانه دارند.

اَبُوهاشِم داوُدَ بنَ القاسِمِ الجَعْفَرى می‌گوید: وَ کانَ الْحَسَنُ علیه السلام یَصُومُ فَاِذا اَفْطَرَ اَکَلْنا مَعَهُ مِنْ طَعامٍ کانَ یَحْمِلُهُ غُلامُهُ اِلَیْهِ فى جُونَهٍ مَخْتُومَهٍ وَ کُنْتُ اَصُومُ مَعَهُ؛ امام عسکرى علیه السلام روزه مى گرفت و، چون مى خواست افطار کند ما نیز از غذایى که غلامش در کیسه مهر شده براى او مى آورد مى خوردیم و من نیز با او روزه مى گرفتم. (کشف الغمه ۲: ۴۳۲.)

۱۶. یـگانه دوران

ایشان در علم و تقوا و هر امر دیگری از فضایل اخلاقی و مکارم و محاسن اخلاقی سرآمد روزگار بود. به طوری که دوست و دشمن بر آن گواهی می‌دادند. اَبِن صَبّاغِ المالِکى می‌گوید: … [ابُومُحَمَّدٍ العَسکَرى علیه السلام]سَیِّدُ اَهْلِ عَصْرِهِ، اِمامُ اَهْلِ دَهْرِهِ، اَقْوالُهُ سَدیدَهٌ، وَ اَفْعالُهُ حَمیدَهٌ، وَ اِذا کانَتْ اَفاضِلُ اَهْلِ زَمانِهِ قَصیدَهً فَهُوَ بَیْتُ الْقَصیدَهِ، فارِسُ الْعُلُومِ الَّذى لایُجارى، وَ مُبیِّنُ غَوامِضِها فَلایُجادَلُ وَ لایُمارى، کاشِفُ الْحَقائِقِ بِنَظَرِهِ الصّائِبِ؛ امام عسکرى علیه السلام بزرگ اهل عصرش و پیشواى مردم زمانش بود، حرفهایش استوار و کارهایش پسندیده بود، و اگر دانشمندان زمانش «قصیده» باشند حضرت شاه بیتِ قصیده بود، تکسوار دانش‌ها بود که کسى به گَرد او نمى رسید و روشنگر پیچیدگیهاى علوم بود که کسى قدرت جدال و بحث با او نداشت و با نظر درست و روشن خویش پرده از حقایق بر مى داشت. (کشف الغمه، ج ۲، ۴۳۳)

۱۷. مـواظبت از اصـحاب

با آن که عصر امام عسکرى علیه السلام از خفقان بارترین دوره‌ها بود، ولى باز هم امام به هر شکلی بود با شیعیان خود دیدار مى کرد و آنان را در امور مهم و خطیر راهنمایى و رهبرى مى نمود.
اسحاق بن ابان گوید: کانَ اَبُومُحَمَّدٍ علیه السلام یَبْعَثُ اِلى اَصْحابِهِ وَ شیعَتِهِ: صیرُوا اِلىَ مَوْضِعِ کَذا وَ کَذا وَ اِلى دارِ فُلانِ بْنِ فُلانِ اَلْعِشاءَ وَ الْعَتَمَهَ فى لَیْلَهِ کَذا فَاِنَّکُمْ تَجِدُونى هُناکَ. … وَ کانَ علیه السلام قَدْ سَبَقَهُمْ اِلَیْهِ فَیَرفَعُونَ حَوائِجَهُمْ اِلَیْهِ فَیَقْضی‌ها لَهُمْ؛ ابومحمد امام عسکرى علیه السلام دنبال اصحاب و پیروان خود مى فرستاد و پیغام مى داد: کجا و کجا بروید و به خانه فلانى شب هنگام بعد از عشاء و شب در فلان محل و منزل فلانى بیایید که مرا در آنجا خواهید یافت. … و خود حضرت زودتر از همه به آنجا مى آمد و اصحاب، حاجتهاى خود را به او مى گفتند و حضرت بر آورده مى کرد. (بحارالانوار، ج ۵۰، ص۳۰۴)

۱۸. برخوردار از علم امامت و آشـناى اسرار

از ویژگى هاى امام معصوم، علم او به امور غیبى و نهانى است که لطف خدا در حقّ آنان است، تا معلوم شود که حجّت خدا و پیشواى الهى اند.

عَلِى بنِ سنانِ المُوصِلى از پدرش نقل می‌کند که گفت: فَقالُوا کُنّا نَحْمِلُ اِلىَ سَیِّدنا اَبى مُحَمَّدِ علیه السلام اَلاَمْوالَ … وَ کُنّا اِذا وَرَدْنا بِالْمالِ قالَ سَیِّدُنا اَبُومُحَمَّدٍ علیه السلام: جُمْلَهُ الْمالِ کَذا وَ کَذا دینارا، مِنْ فُلانٍ کَذا وَ مِنْ فُلانٍ کَذا حَتّى یَأْتِىَ اَسْماءَالنّاسِ کُلِّهِمْ وَ یَقُولُ ما عَلىَ الْخَواتیمِ مِنْ نَقْشٍ؛ امـوالى را به محضر امام عسکرى علیه السلام مى بردیم (و براى اینکه به امامت حضرت یقین پیدا کنیم از ایشان مى خواستیم از داخل کیسه‌ها خبر دهد) وقتى اموال را وارد مى کردیم حضرت مى فرمود: تمام اموال این مقدار دینار است و صاحبان اموال را با مقدار مالشان یک به یک نام مى برد و حتى از نقشى که روى مُهر‌ها خورده بود خبر مى داد. (اثبات الهداه، ج ۶، ص ۳۰۳)

در روایت دیگر آمده است: ما رُوِىِ عَن اَبِى العَیناءِ مُحَمَّدِ بنِ القاسِم الهاشِمى قالَ: کُنْتُ اَدْخُلُ عَلى اَبى مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ اَعْطِشُ فَاَجِلُّهُ اَنْ اَدْعُوَ بِالْماءِ فَیَقُولُ: «یا غُلامُ اِسْقِهِ» وَ رُبَّما حَدَّثْتُ نَفْسى بِالنُّهُوضِ فَاُفَکَّرُ فى ذلِکَ فَیَقُولُ «یا غُلامُ دابَّتَهُ»؛ محمد بن قاسم هاشمى گوید: به خدمت امام عسکرى علیه السلام وارد مى شدم و گاهى که تشنه مى شدم، به عنوان احترام، آب نمى خواستم. حضرت مى فرمود: «اى غلام! او را آب بده»؛ و گاهى پیش خودم مى گفتم که بر خیزم و بروم که حضرت مى فرمود: «اى غلام! مرکبش را حاضر کن». (خرائج و جرائح، ج ۱، ص ۴۴۵)

۱۹. چراغ هدایت

در روایتى آمده است: لـَقـَدْ کانَ سِراجا یُضیى ءُ مَعالِمَ الطَّریقِ وَیَهدْى الْحائِرینَ وَالضّالّینَ اِلىَ التُّقى وَالصَّلاحِ؛ امام عسکرى علیه السلام چراغى بود که راه (حق از باطل) را روشن مى ساخت و حیرت زدگان و گمراهان و گم شدگان را به راه تقوا و صلاح و رستگارى هدایت مى کرد. (حیاه الامام العسکرى، ص ۲۰)

کتاب‌های منسوب به امام حسن عسکری (ع) کدامند؟

کتاب‌هایی به امام حسن عسکری (ع) منسوب شده که برخی از مورخین با نسبت آن‌ها به امام سخت موافقند و عده‌ای دیگر، آن‌ها را ساختگی شمرده و اعتبار علمی‌شان را زیر سوال برده‌اند.

دکتر رسول جعفریان در مقاله‌ای با عنوان «اسوه‌های بشریت (۱۱)؛ امام حسن عسکری (ع)» در شماره ۴۷ مجله «نور علم» که در آبان ماه سال ۷۱ منتشر شده، درباره کتاب‌های منسوب به امام حسن عسکری (ع) نوشته است:

«کتاب تفسیر به امام عسکری (ع) نسبت داده شده که شامل تفسیر سوره حمد و قسمتی از سوره بقره است. این کتاب از ابتدای طرح آن در محافل علمی از قرن چهارم تاکنون مورد قضاوت‌های گوناگونی قرار گرفته است.

عده‌ای آن را از اثار امام دانسته و احادیثی نیز از آن نقل کرده‌اند و برخی دیگر آن را ساختگی شمرده و اعتبار علمی‌اش را منتفی دانسته‌اند. بخشی از این قضاوت‌ها متکی به سند کتاب است؛ زیرا دو نفر به نام‌های یوسف بن محمد بن زیاد، و محمد بن سیّار، اساس روایت آن هستند و واسطه این دو و صدوق، محمد بن قاسم استرآبادی است، گرچه براساس روایت ابن شهر آشوب، حسن بن خالد برقی نیز راوی این تفسیر است. علاوه بر ابهام و اشکالاتی که در هویت افراد فوق به جز خالد بن حسن وجود دارد در کیفیت سند و نیز اینکه آیا این دونفر خود راوی کتاب هستند یا پدرانشان، صحت انتساب آن به امام (ع) را زیر سؤال می‌برد؛ و برخی از علما به اشکالات بالا پاسخ داده‌اند.»

«اشکال دیگری که بر کتاب وارد شده این است که در آن روایاتی نقل شده که از نظر محتوی جداً قابل انتقال و ایراد بوده و گاهی به صورتی آمیخته با خرافات است که به هیچ وجه نمی‌توان آن را به امام (ع) نسبت داد چنانکه علامه تستری چهل مورد از این نمونه‌ها را ارائه داده است. از میان مخالفین، ابن الغضائری، علامه حلّی، علامه بلاغی و آیت الله خوئی (قده) را می‌توان نام برد.

در مقابل، عده‌ای دیگر سخت با نسبت آن به امام موافقند که از آنان، صدوق، طبرسی صاحب احتجاج، کَرَکی، مجلسی اول و دوم شیخ حرّعاملی را می‌توان نام برد.

برخی دیگر از علما حد وسط را برگزیده و نظر داده‌اند که این تفسیر نیز مانند کتب دیگر می‌تواند مورد انتقاد قرار گرفته و روایات صحیح آن پذیرفته شود، علامه بلاغی ضمن رساله‌ای در نقد آن، مواردی را که موجب سلب اعتبار از آن تفسیر می‌شود، برشمرده است.

نکته مهم این است که علی بن ابراهیم قمی و محمد بن مسعود عیاشی هیچ کدام در تفسیر‌های خود، روایتی از این کتاب نقل نکرده‌اند و این خود می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در قضاوت درباره این تفسیر داشته باشد.»

این عضو فعال وبلاگ نخبگان خبرآنلاین درباره کتاب دیگری که به امام حسن عسکری، منسوب است، می‌نویسد:
«کتاب المقنعه، کتاب دیگری است که به امام نسبت داده شده که راوی آن گویا ابن شهر آشوب است.

این کتاب در نسخه‌ای از مناقب با عنوان «کتاب المنقبه» ضبط شده و صاحب ذریعه نیز تحت همین عنوان بدان اشاره کرده است، اما در چاپ نجف و قم از مناقب با عنوان «رساله المقنعه» از آن یاد شده است. بیاضی نیز بعد‌ها از آن با عنوان «کتاب المقنعه» یا «رساله المقنعه» یاد کرده است.

«در هر دو کتاب اشاره شده که این کتاب مشتمل بر علم حلال و حرام است، بنابراین طبعاً نمی‌تواند مجموعه‌ای در مناقب باشد و لابد باید در آن تصحیفی صورت گرفته باشد. آنچه که مطلب را کاملاً آشکار می‌کند این است که نجاشی در ذیل نام «رجاء بن یحیی بن سامان عبرتائی کاتب» می‌نویسد: او از امام هادی (ع) روایت می‌کرده و به وسیله پدرش که در خانه ابوالحسن کار می‌کرده به خانه آن حضرت راه یافته و از خواص وی شده و کتابی با عنوان «المقنعه فی ابواب الشریعه» از او نقل کرده است و ابوالمفضل شیبانی نیز آن را از رجاء بن یحیی روایت کرده است. اگر در کنار این نقل روایت سید بن طاووس را ـ به نقل از آقابزرگ ـ از علی بن عبدالواحد که می‌گوید: «انّه اخرج المقنعه من دار ابى محمد العسکرى فی سنه ۲۵۵» و روایت مناقب را که می‌گوید: رساله مقنعه امام عسکرى درسال ۲۵۵ ق تألیف شده قرار دهیم بروشنى معلوم مى‌شود که «المقنعه» مورد بحث همان کتاب رجاء بن یحیی است که آن را از امام هادی (ع) روایت کرده و در خانه امام عسکری (ع) بوده که در سال ۲۵۵ از آن خانه بیرون آورده شده است.»

«جالب توجه است که در مناقب تصریح شده: در آغاز کتاب «المقنعه» آمده: أخبرنی علی بن محمّد بن موسی (که همان امام هادی (ع) است). ابوالمفضل در سال ۳۱۴ از رجاء بن یحیی نقل حدیث کرده که فوت رجاء نیز در همین سال اتفاق افتاده است.»

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از شفقنا، تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۰، کد خبر: ۱۲۴۳۶۱۹، fa.shafaqna.com
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین