در نوعی بررسی تاریخی مشخص میشود که
سوگواری برای کشته شدگان کربلا در همان روزهای پس این واقعه انجام شد. در چهلم (اربعین) هنگامی که اسیران از شام بسوی مدینه در حرکت بودند راه خود را به سمت کربلا تغییر داده و هنگامی که بدان سرزمین رسیدند با جابر ابن عبدالله انصاری صحابی پیامبر و تعدادی از بنی هاشم مواجه شدند و در آنجا به سوگواری و نوحه سرایی پرداختند.
سوگواری در مدینه اولین بار به پیشگامی ام سلمه همسر پیامبر اسلام انجام شد. در دوران امام پنجم شیعیان (که خود در کربلا حضور داشت) و امام ششم شیعیان که مصادف با دوران ضعف بنی امیه بود، عزاداری به صورت مراسم سالانه نسبتا محفلی رواج یافت.
از مهمترین دوران عزاداری برای کشتگان کربلا، میتوان به عزاداریهای قرن چهارم و مقارن با حکومت آل بویه اشاره داشت. در این دوران حکومتهای شیعی همچون علویان طبرستان، زیدیان یمن، حمدانیان در شمال عراق، فاطمیان در مصر و آل بویه در عراق و ایران به قدرت رسیدند. عموم مورخان به برگزاری عزاداری به صورت عمومی در کوچه خیابان در این دوران اشاره کردهاند.

زمانی که شاه اسماعیل به کمک قزلباشها در ایران به حکومت میرسد و دولت صفویه را تاسیس میکند برای اولین بار در تبریز مذهب شیعه را مذهب رسمی دولتش اعلام میکند و
عزاداری امام حسین علیهالسلام از همان تاریخ و دوباره به عنوان یک رسم رونق خاصی میگیرد، همین قزلباشها که نیروی نظامی دولت صفویه را تشکل میدهند و همراه با اسب و شمشیر و کتل و سنج و طبل بودند در ایام عاشورا همراه مردم عزاداری میکنند، ولی چون نظامی هستند زمانی که عزاداری میکنند دستههای عزاداری ایشان بیشتر حالت حماسی و نظامی دارد. بعدها که صفویه بر کل ایران مسلط میشود و مذهب رسمی ایران شیعه میشود کم کم گونههای دیگری به عزاداری اضافه میشود مانند گونههای شاخ سین (شاه حسین) که عزاداری حماسی است و پس از آن زنجیر زنی نیز اضافه شد، البته برخی منشا آن را از هند و پاکستان میدانند و برخی از عربها، اما سینه زنی با نظم خاص و دستههای خاص در دوره صفویه رواج پیدا میکند و همه گیر میشود و دستهها و هیئتهای عزاداری براه میافتد و اشعار خاصی برای عزاداری در این دوره اضافه میشود. تا قبل از این دوره، اشعار ما بیشتر عربی بودند، ولی از قرن نهم به بعد اشعار فارسی و ترکی هم اضافه میشود و گونههای عزاداری، تنوع بیشتری پیدا میکند یعنی مرثیه خوانی؛ مقتل خوانی، روضه خوانی؛ زنجیر زنی؛ شاخ سین (شاه حسین) و برخی دیگر از انواع دیگر نیز افزوده میشود و تقریباً یک سنت ثابت بر جای میماند.
پس از صفویان
در دورههای زندیه و قاجار نیز برپایی مراسم دهه محرم و عاشورا همچنان پر رونق باقی میماند، به عنوان نمونه در دوره زندیه، چون شخص کریم خان مقید به آداب و مراسم مذهبی بود و به تقلید از شاهان صفوی در ماه محرم دسته جات عزاداری را برپا میکرد در دوره قاجار نیز که علمای بزرگ نفوذ فراوان داشتند و قاجاریه به تقلید از شاهان گذشته این مراسم گسترده شد، خصوصاً در عهد ناصری دهه اول محرم عزاداری و حرکت دستهها در مساجد و تکایا و برگزاری مراسم دیگر به اوج خود رسید که عامل اصلی این امور علمای بزرگ شیعه بودند که در تهران و شهرستانها این آیین را همراه با اطعام و پذیرایی از عزاداران سیدالشهداء رواج دادند. دوران قاجار، اما سرآغاز برآمدن سبک و شیوههای نوینی در مراسم عزاداری محرم و عاشورا بود، چر ا که از این تاریخ نوع جدیدی از عزاداری به نام " شبیه خوانی " به مراسم اضافه میشود، بر این اساس در عزاداری به بر پایی مراسمی جهت بازسازی حادثه عاشورا میپرداختند و عدهای مانند تئاترهای امروزی نقش افراد را بازی میکردند البته این نوع عزاداری شعرهای خاص خود را داشت و این گونه عزاداری در دوره قاجاریه و فتحعلی شاه بیش از هر زمان دیگری رواج پیدا میکند.

اما آنچه که مورد نقد این مراسم واقع شده،
گرایشات تدریجی به صورت گرایی و دور شدن از اصالت و علل و ریشههای برپایی مراسم عزاداری است. آیت الله عبدالله جوادی آملی در قرآئتی انتقادی بیان میدارد که روایت جریان کربلا از دست علما خارج شده و به دست روضه خوانها افتاده است. او با وجود تأیید اهمیت مداحی، آن را در اولویت بعد از بیان معارف کربلا قرار داده و معتقد است خواندن روضه نیز باید توسط علما انجام شود. وی «خطر» پاکستان را مثال میزند که در آن کار به دست ذاکرین افتاده و علما خانهنشین شدهاند.
امام خمینی (ره) در مورد قمه زنی بیان داشته اند که شبیه خوانی و مراسم دیگر که در سؤال ذکر شده، اگر همراه با حرامی نباشد و موجب وهن مذهب نشود، مانع ندارد و بهتر است به جای شبیه خوانی، روضه بخوانند، و از قمه زنی اجتناب نمایند.
علی شریعتی در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی مینویسد: این نوع عزاداریها نه در دین اسلام نه در ملیت ایرانی سابقه نداشته و مراسمی از نوع تعزیه گردانی شبیهسازی، نعش و علم و کتل و عماری و پرده داری و شمایل کشی و قفل بندی و زنجیر زنی و تعزیه خوانی و فرم خاص و جدید و تشریفاتی مصیبت خوانی که
همه شکلش اقتباس از مسیحیت است و هر کس با آن آشنا است بسادگی تشخیص میدهد که تقلید است.
سید علی اصغر غروی در مقاله عزاداریهای مرسوم بدعت یا سنت مینویسد: شیعیان به جای بزرگداشت این قیام و پرداختن به علل، نتایج، دستاوردها و نقش تاریخ ساز آن، بیشتر به حواشی ماجرا میپردازند و در این میان، سخنرانان نیز بیتقصیر نیستند، قصهگویانی که از قرآن و نهج البلاغه اطلاع کمی دارند، یا اصلاً اطلاعی ندارند و کمتر از آنها نقل میکنند و متاسفانه فرصت مغتنم محرم را که اصالتا برای معرفی حقیقت دین به مردم است، از دست میدهند. بیش از نیمی از زمان هر مراسم، صرف عزاداری میشود! داستانهای بسیاری در مورد گلوی بریده حسین، دستان بریده و فرق شکافته ابوالفضل، گلوی شکافته علی اصغر و جوانی علی اکبر تعریف میشود، اما افسوس و صد افسوس که هیچکس نمیگوید اینها همه برای چه بود! نمیگویند، چون یزید ظالم بود و حسین بن علی میخواست احقاق حق کند، آن اتفاقات روی داد! چطور ممکن است جامعهای ادعاء حب حسین داشته باشد، ولی از اخلاق حسین و نوع دینداری او بیخبر باشد؟! اگر قبول داریم حسین بر حق بوده، پس مشکل در عدم شناخت صحیح حق و ناحق است! میپنداریم که در مصیبت حسین گریه میکنیم، ولی در اصل به حال خودمان میگرییم و این داستان تکراری عزاداریهای ما در طول تاریخ بوده است! چون اساساً اکثر ما حق و باطل را نمیشناسیم یا اگر شناختیم منافع مان ما را وادار به سکوت میکند.
در سالهای اخیر برخی برنامهها توسط نهادهای دولتی یا سایر ارگانها در سوگواری محرم به صورت سازمان یافته ترتیب داده میشوند. همایش شیرخوارگان حسینی هر ساله در سالروز کشته شدن علی اصغر فرزند شیرخوار حسین بن علی (ع) در شهرهای مختلف ایران برپا میشود.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون