پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۸۲۱۴۳
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۲
معاون وزیر دادگستری با بیان اینکه کودک کار مجرم نیست بلکه قربانی یک وضعیت است، گفت: جمع کردن کودکان کار، کارِ سختی نیست، اما برای بعدش برنامه و متولی نداریم!
شعار سال: "کودکان کار به‌استثمار گرفته شده اند" این شاید معروف‌ترین و پرکاربردترین عبارت از زبان فعالان حقوق کودک و متولیان قانونی و رسمی کنترل این آسیب اجتماعی است اما، چگونه است که با وجود آگاهی از این موضوع، همچنان شاهد جولان گروه‌های کودکان کار در تقاطع‌ها و چهارراه‌های پایتخت و کلان‌شهر‌های کشورمان هستیم و کسی نیست و این مسئله همچنان پابرجاست؟

چند ماه قبل برای بررسی میدانی وضعیت کودکان کار، مدتی را با این قشر محروم جامعه گذراندیم، قشری که با تکدی‌گری نوین و فروش محصولی نازل یا خدماتی اجباری، به درآمد قابل‌توجهی هم می‌رسند و البته طبق مشاهدات ما، این درآمد‌ها از خُرد و دُرشت، نصیب رابطانی می‌شود که وظیفه جمع‌آوری کودکان کار را از معابر بعد از ۱۰ تا ۱۲ ساعت خیابان‌گردی اجباری به عهده دارند.

بر مبنای رسالت رسانه‌ای، گزارش مشاهدات و پیگیری‌های خود را در رسانه منتشر کردیم و متعاقب آن، گفتگو‌های مختلفی با صاحب‌نظران یا مسئولان در حوزه کودکان کار انجام دادیم تا بدانیم گره کار کودکان کار به‌دستان چه‌کسانی قرار است باز شود.

در ادامه، این گفتگو درباره تأثیر مستقیم مهاجرت بر پیدایش پدیده کودکان کار و کودکان زباله‌گرد پیشِ‌روی شماست:

 
برای آینده


در بخش‌های قبلی گفتگو از مسئولیت ۲۱ دستگاه در قبالِ کودکان کار و کارِ کودک صحبت کردید و اینکه این دستگاه‌ها باید زیرنظر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، متولی حقوق کودکان هستند، اما در مورد کودکان کار، مسئله‌ای که به نوعی از آن غفلت شده، مسئله رها بودن و عدم مشخص بودن متولی آنان است و گویا کسی مسئولیتی در قبال این افراد ندارد!

اینجا هم بحث تکالیف و مسئولیت‌های قانونی است؛ مثالی می‌زنم؛ فرض کنید که یک کودک بزه‌دیده یا معارضِ قانون دستگیر می‌شود (من تعمداً به کودکانی که مرتکب خلاف و بزه می‌شوند به جای بزهکار از بزه‌دیده استفاده می‌کنم، چون قدرت تشخیص ندارد و از او سوء‌استفاده شده است).

کانون اصلاح و تربیت می‌گوید که وظیفه اصلاح و بازپروری کودکان بزه‌دیده با ماست تا بعد از این متوجه نتایج اعمال خلافی که مرتکب شده‌اند، باشند و وقتی آزاد شدند دیگر مرتکب جرایم نشوند، اما پس از ترخیص و آزادی از کانون، دیگر نهادی مسئولیتی در قبال این کودکان و نوجوانان ندارند.

نهاد متولی بعد از آزادی کودک بزه‌دیده کیست؟ بخشی از آن متوجه جامعه است که این کودکان که به دلیل شرایط فقر و نابسامانی‌های خانواده و جامعه سارق و یا چاقوکش شده باشد را طرد می‌کند؛ اینجا اصناف و شرکت­­های بزرگ و کوچک باید این‌ها را به کار بگیرند تا به حضور مجدد آن‌ها در اجتماع کمک کنند؛ یک امر و یک تکلیف اجتماعی هم این است که همه باید در جامعه‌ای که عضوی از آن هستیم تعهدی را ایفا کنیم، اما اینکه چه باید کرد؟ موضوعی جهانی‌ست و جزو دغدغه‌های داخلی ما هم هست.

به نظرم باید ایده‌های کارآمدتری را بپرورانیم تا طرح‌های ضربتی که میزان اثرگذاری کم دارند، متوقف شود؛ باید از پشتیبان‌های پژوهشی استفاده و نمونه‌های استانی را به‌خوبی مطالعه کنیم؛ باید نظردهی درست و منطقی داشته باشیم.

جمع کردن کودکان کار، کارِ سختی نیست، اما خُب، آمدیم و این‌ها را جمع کردیم؛ ثم ماذا؟ بعدش چه کنیم و کجا نگهداری کنیم؟ کودکان کار مجرم نیستند بلکه قربانیان یک وضعیت هستند و آن‌ها را باید طی زمان ببینیم، کودکان کار باید اجتماعی شوند و در اجتماع باشند.

به نظرم کاری که جوامع غربی کردند را به عنوان یک نمونه و تجربه مورد مطالعه قرار دهیم و البته در حال مطالعه هم هستیم که غربی‌ها با پدیده مهاجرت چطور برخورد می‌کنند و چطور آن‌ها را ادغام می‌کنند؛ ادغام اجتماعی مهاجرینی که با فرهنگ میزبان هم سازگار نیستند؛ ترک‌ها در اروپا، آیین‌های خودشان و فرهنگ خودشان را حفظ کرده‌اند، اما ببینید در آلمان چطور در جامعه آلمانی هضم شده‌اند که هم مطابق با فرهنگ خودشان زندگی کنند و هم به این جامعه آسیب نزنند.

الان یکسری از اقشار وارد جامعه ما شده‌اند، مشخصاً خانواده‌های افغانستانی و پاکستانی و عراقی که درباره ادغام این‌ها باید کاری کنیم؛ به خصوص اینکه بسیاری از این‌ها هم از شناسه‌دار شدن گریزان هستند؛ الان بیش از نیمی از کودکان کار از افاغنه هستند که زندگی خود را در افغانستان گذاشتند و از جنگ و ناامنی فرار کردند و ما آن‌ها را از باب بشردوستانه و حقوق بشر که به آن اعتقاد داریم پذیرفتیم، اما باید جامعه افغانستانی‌ها را در جامعه ایران هضم کنیم بدون اینکه به فرهنگ و سنت‌های آن‌ها آسیبی وارد شود و بتوان مانع از بروز آسیب‌های بعدی شد.

شما پیش از این یک بار به‌صورت رسمی اعلام کردید که بازگشت طالبان در رأس حکومت افغانستان، تعداد کودکان کار در ایران را افزایش داده است.

رقم دقیقی از این افزایش در دسترس نیست، اما با توجه به آمار‌هایی که از معابر شهر‌ها گرفته شده، افزایش ۵ و ۱۰ و در برخی شهر‌ها ۲۰ برابری ذکر شده است! در برخی از روستا‌های اطراف تهران جمعیت یک روستایی قبلآً تا ۱۵۰۰ نفر بوده و از سال گذشته افزایش قابل توجهی داشته و پرجمعیت شده که ۶۰ درصد آن از خانواده‌های افغانی است و بیش از نصف روستا، افغانستانی هستند؛ این آمار‌ها هم نگران‌کننده است و هم وظیفه دولت را در ساماندهی مهاجران دوچندان می‌کند.

 
برای آینده

چرا نگران‌کننده است؟

اگر دیرتر به این پدیده پرداخته شود، آسیب‌ها از حاشیه‌های شهر متوجه شهر می‌شود و اینکه این مهاجران نیازمند تمشیت اموری مانند آموزش و غذا و سایر نیاز‌های انسانی هستند، نیاز‌هایی مانند نان و پوشاک و ... که نمی‌توان آن‌ها را ندید گرفت و هر چه این جامعه اموراتش پیش نرود، آسیب‌هایش متوجه جامعه اصلی می‌شود.

نمی‌توان گفت که این‌ها جمعیت کمی هستند که در جامعه ما ذوب می‌شوند، نه اینطور نیست، در برخی از کشور‌های اروپایی نتوانستند مشکلات برخی از اقوام را حل کنند و برای نمونه در فرانسه، بزرگ‌ترین شبکه‌های توزیع کوکائین در این کشور دست مراکشی‌هاست، زیرا به هر دلیل نتوانستند مراکشی‌ها را در جامعه خودشان ادغام کنند و جا دهند.

اگر در مورد اقوامی که متوجه سرزمین شما می‌شوند، فکری نکنید و آن‌ها را به کار‌های شرافتمندانه وادار نکنید و زمینه کار آبرومندانه را برای آن‌ها فراهم نکنید و سطح دانش کودکانشان را بالا نبرید و آن‌ها را توانمند نکنید، عضو باند‌هایی می‌شوند که آسیب‌هایش متوجه جامعه بومی می‌شود که به دنبال آرامش هستند و می‌خواهد ثمره تلاش‌هایش را ببیند و اموالشان مورد دستبرد قرار نگیرد و زن و بچه و ناموسشان در معرض خطر نباشند؛ لذا اگر برای جامعه مهاجر که پذیرفته‌اید که در جامعه باشند باید فکر کرد و زمینه‌های ادغام در جامعه را فراهم کنید که در غیر این صورت، آسیب‌پذیر می‌شوند؛ اگر زمینه ارتقای مهاجران فراهم نشود چه بخواهید و چه نخواهید زمینه‌های آسیب‌های اجتماعی را فراهم می‌کنید، دخترانشان می‌آیند و وارد فاحشه‌خانه‌ها و مکان‌هایی می‌شوند که مردان جامعه اصلی قربانی می‌شوند و زنان این جامعه، شوهران خود را از دست می‌دهند، جوانان این جامعه جذب این خانه‌ها می‌شوند و آینده‌شان به تباهی کشیده می‌شود.

همینطور کودکان پسر این جامعه مهاجر که تکلیف قانونی متوجه آن‌ها نیست در این جامعه آزادانه حضور می‌یابند و قید و بندی هم برای تردد وجود ندارد و صبح می‌توانند در مشهد باشند و شب را در شیراز یا تهران سپری کنند و در صورت کنترل نشدن، می‌توانند باند‌هایی تشکیل دهند و جامعه اصلی را هدف قرار دهند لذا برای جمعیت مهاجر از کودک تا بزرگسالان آن‌ها باید برنامه داشته باشیم.

 
 
برای آینده


برنامه‌های حمایت از کودکان آسیب‌پذیر از جمله کودکان کار و زباله‌گرد آیا فقط برای کودکان ایرانی است یا شامل کودکان مهاجر هم می‌شود؟

مرجع ملی حقوق کودک که وظیفه سیاست‌گذاری در این بحث را دارد، در راستای اجرای برنامه‌های کلان خود اول سعی می‌کند که به کودکان سرزمین خود فکر کند، اما از آنجا که کودکان مهاجری که وارد سرزمین ما شده‌اند انسان‌هایی هستند که به ما پناه آورده‌اند، وظیفه خود می‌دانیم که برای آن‌ها هم برنامه داشته باشیم؛ این کودکان در طی این سال‌ها بزرگ می‌شوند و ممکن است مورد بزه قرار بگیرند و یا وارد چرخه بزهکاری شوند؛ بر این اساس مرجع ملی باید هم در خصوص کودکان ایرانی و هم مهاجر چاره‌اندیشی کند.

در برخی از شهر‌ها صد در صدِ کودکانِ کار، کودکان ایرانی هستند، اما آمار‌هایی که به ما گفته می‌شود در برخی شهر‌ها به خصوص در شهر‌های مرزی تا ۷۰ تا ۸۰ درصد کودکانِ کار و کودکانِ زباله‌گرد از اتباع افغانستان هستند؛ در محلات پرجمعیت حاشیه شهر مشهد که تا چشم کار می‌کند، کودک مهاجر دیده می‌شود و خانواده‌هایی که بیکار در کنار خیابان پرسه می‌زنند، این امر، افراد زیادی را تهدید می‌کند که طعمه باند‌هایی شوند که آسیب‌ها و مخاطراتش متوجه ساکنین اصلی شهر‌ها شود.

هم مرجع ملی حقوق کودک و هم دیگر نهاد‌های متولی باید در مورد این مهاجران فکر کنند و از سمن‌ها و نهاد‌های خیریه استفاده کنند؛ در مشهد نهاد‌های خیریه افغانستانی هم دست به کار شده‌اند و در این حوزه فعالیت‌هایی دارند که باید تشویق شوند.

ما به‌تن‌هایی نمی‌توانیم حریف معضلاتی که متوجه این جامعه مهاجر است بشویم؛ باید با همفکری و هم‌افزایی همه دست‌اندرکاران، حریف این معضل شویم و با برنامه‌ریزی و اجرای مناسب بتوانیم هم معضل کار کودک را در جامعه مدیریت کنیم و هم به اجرای کنوانسیون‌ها و پروتکل‌هایی که متعهد هستیم، بپردازیم.

 
برای آینده


به هر حال پذیرفتن موج پرشمار مهاجران افغانستانی و پناه آوردن آن‌ها به کشورمان در پی ظهور دوباره طالبان امری نیست که بتوان نسبت به آن بی‌تفاوت بود؛ کشور‌های دیگر در موارد مشابه چه می‌کنند؟

افزایش ناگهانی جمعیت مهاجر برای تمام کشور‌ها نگران‌کننده است؛ بعد از جنگ اوکراین شاهد بودیم که کشور‌های اروپایی سیاست انقباضی گرفتند و سریع مرز‌ها را بستند. زمانی کشور‌های ایتالیا و قبرس و یونان در اروپای جنوبی درگیر مسأله مهاجران از آفریقا و خاورمیانه شدند، اما کشور‌های اروپای مرکزی و شمالی مرز‌های خود را با آن‌ها بستند و مهاجران را به دلیل تبعات احتمالی بعدی نپذیرفتند.

فقط کمی آلمان همراهی کرد و مهاجر پذیرفت، چون نگران این بود که کشور‌های اروپای جنوبی مرز‌های خود را به سمت کشور‌های شمال باز کنند و سیل مهاجران به این کشور بیاید و اینکه بیش از کشور‌هایی مانند هلند و لهستان که سیاست انقباضی خود را تداوم دادند، نیازمند نیروی کار جوان ارازن‌قیمت و با حداقل دانش کاری و توانمند بود.

اما ما باید برای جوامع مهاجرفرست مانند عراق و افغانستان فکری کنیم، باید سعی کنیم اتباع این کشور‌ها در سرزمین خودشان توانمند شوند و کار کنند و درآمد داشته باشند؛ برخی کشور‌ها پشت مرز‌ها اینگونه رفتار می‌کنند، به کشور‌های مهاجرفرست امکانات می‌دهند و از برنامه‌های توسعه‌ای آن‌ها حمایت می‌کنند تا متقاضیان مهاجرت در کشور و خانه خودشان زندگی را ادامه دهند.

ما هم می‌توانیم اینگونه اقدام کنیم، باید راهی پیدا کنیم که افغانستانی‌ها زمین‌هایشان را آباد و معادن خود را استخراج کنند و این امر، از مهاجرت گسترده به کشورمان پیشگیری می‌کند؛ به این دلیل اروپایی‌ها جوامع آفریقایی را در باغات و صنایع کشور خودشان سرگرم می‌کنند.

فرانسه که استعمارگر قرن‌های ۱۶ و ۱۷ بود اگر دروازه‌های کشور خود را به روی مستعمره‌های آفریقایی خود باز کند، جمعیت قالب این کشور سیاهپوست بود، اما در همان کشور‌های آفریقایی کارخانه‌ها و صنایع را ایجاد کردند تا جمعیت سیاه در کشور‌های خود باقی بمانند؛ باید ما هم کاری کنیم که اتباع کشور‌های همسایه در سرزمین خودشان توانمند شوند به فکر مهاجرت به ایران نباشند.

آیا می‌توان امکان اجرای این برنامه را در کوتاه‌مدت و میان‌مدت متصور شد؟

به هر حال باید از تجربیات کشور‌های دیگر در این زمینه بهره برد و به‌خاطر داشته باشید که برخی هزینه‌کردن‌ها، هزینه نیست و سرمایه‌گذاری است؛ هزینه برخورد با جرائم احتمالی آینده و آثار سوء ناشی از آن که از سوی جامعه مهاجر صورت خواهد گرفت و ایجاد حس ناامنی ناشی از آن خیلی بیشتر از این اقدامات ساختاری است.

برای آینده


آیا تا امروز، وضعیت ایران را با کشور‌های منطقه و کشور‌های دیگر در حوزه کودکان کار بررسی کرده‌اید؟

می‌دانیم که سازمان جهانی بهداشت در اطراف ما، چهار گروه مختلف را دسته‌بندی کرده است؛ کودکانی که در خیابان‌ها زندگی می‌کنند (اخیراً در هند بودم و دیدم که جمعیت خیلی زیادی در خیابان‌ها متولد می‌شوند و در خیابان زندگی می‌کنند و همانجا هم می‌میرند. جمعیت زیادی در دهلی‌نو و بمبئی و حیدرآباد دیدم که این‌طور تا ۷۰ و ۸۰ سالگی زندگی می‌کنند)؛ نخستین نگرانی اینها، زنده بودن و داشتن سرپناه است.

دسته دوم کودکانی که از خانواده‌های خود جدا شده‌اند و در مأمنی متروک و در سایر پناهگاه‌های نامناسب زندگی می‌کنند؛ دسته سوم هم کودکانی که سطح تماسی را با خانواده خود حفظ می‌کنند، اما به دلیل فقر و پرجمعیت بودن خانواده و سوء‌استفاده‌هایی که از آن‌ها می‌شود، عملاً در خانواده نیستند و روزگار خود را در خیابان‌ها می‌گذرانند.

دسته چهارم هم کودکانی هستند که در مراکز ویژه نگهداری می‌شوند و وضعیت بی‌خانمانی را تجربه کرده‌اند و در خطر بازگشت به همان شکل زندگی هستند.

این ۴ دسته از کودکان در کشور‌های اطراف خودمان حضور دارند لذا وضعیت این کشور‌ها خوب نیست؛ از وضعیت کودکان بنگلادش و لیبی و هند گذر می‌کنم، اما به میزانی که از کودکان کار پاکستانی خبر داریم، درصد‌های بالا و نگران‌کننده است؛ کودکان زیادی در رستوران‌ها، جمع‌آوری زباله‌ها و برداشت محصول، ماهیگیری و صید میگو مشغول هستند.

در برخی از این کشور‌ها مثل افغانستان کودکان در معادن، کار می‌کنند و فقر و جنگ داخلی هم وضعیت آن‌ها را بدتر کرده است؛ در عراق آمار کودکان زیر خط فقر و ترک تحصیل کرده و فراری از مدارس خیلی زیاد است؛ وضعیت در مصر و اردن و لبنان و یمن هم مشابه همین کشورهاست، پس درصد بالایی از جمعیت منطقه ما وضعیت خوبی ندارند؛ در این کشورها، قوانینی در این رابطه تدوین شده، اما نتوانستند این پدیده‌ها را حل کنند لذا امکان به صفر رساندن این وضعیت با بحران‌های موجود فعلاً وجود ندارد؛ برای همین برخی از کودکان به کشور ما سرریز شده‌اند.

ما به دنبال استفاده از تجربیات کشور‌های اطراف خود هستیم، اما در اطرافمان تجربه موفقی ندیده‌ایم! در شمال جنگ‌های آذربایجان و ارمنستان است، در شرق جنگ‌های پاکستان و افغانستان است، جنگ‌های سوریه را هم داریم، ناامنی در عراق و یمن، وضعیت نامناسب در کشور‌های عربی و ... وجود دارد.

ما دائماً در حال مطالعه هستیم و به نماینده‌های کشورمان در سفارتخانه‌ها گفته‌ایم که تجارب کشور‌های موفق در خصوص نحوه مدیریت حقوقِ کودک را برایمان ارسال کنند؛ در کنار آن از طریق اینترنت، مسایل را بررسی می‌کنیم تا تجارب را در اختیار متولیان قرار دهیم، چون باید این تجارب را در سیاست‌گذاری‌ها به کار بگیریم؛ یکسری تجارب بومی را هم داریم که به دنبال تعمیم آن به سایر استان‌ها هستیم تا بتوانیم پدیده کودکان کار را مهار کنیم؛ نمی‌شود این پدیده را حل کرد، اما باید بتوانیم جوری آن را مهار کنیم که در واقع گسترش پیدا نکند.

 
برای آینده


به‌عنوان سؤال پایانی، عملکرد دولت قبل در مرجع حقوقِ کودک را چطور ارزیابی می‌کنید و برنامه‌های شما برای آینده چیست؟

همکاران در دوره قبل در مرجع ملی حقوق کودک سعی کردند آموزش را به استان‌ها ببرند و کلینیک‌های حقوق کودک را به صورت گسترده در سطح استان‌ها راه‌اندازی کردند؛ این برای شروع کار، خوب بود و ما الان دستاورد‌های تلاش‌های دوستان قبلی را داریم.

در ادامه آن هم قوانین خوبی تصویب شد مانند قانونی که در سال ۱۳۹۹ تصویب شده و الان داریم برای آن آیین‌نامه تدوین می‌کنیم؛ از قبل هم تلاش‌هایی صورت گرفته و قوانین خوبی هم تدوین شده، اما مشکل ما بیشتر در اجراست.

اگر شهرداری به وظایفش عمل و سازمان بهزیستی حمایت بیشتری کند تا حمایت بیشتری از کودکان بدسرپرست و بی‌سرپرست و کودکان رهاشده انجام دهد؛ بهزیستی تلاش می‌کند و زحمت هم می‌کشد، اما بودجه‌ها محدود است، تزریق بودجه هم انجام می‌شود، اما مشکلات هم زیاد است؛ لذا یک مجموعه‌ای دست به دست هم می‌دهد و پدیده‌ای به نام کودکان کار و کودک‌آزاری شکل می‌گیرد؛ در این دوره به دنبال تدوین قوانین جدید نیستیم و به دنبال اجرای قوانین موجود یا هماهنگی در اجرا هستیم؛ مشکل ما نبود هماهنگی‌ها و نبود یکصدایی در اجراست؛ بخش‌های مختلف کار می‌کنند، اما نتیجه دلخواه حاصل نمی­‌شود؛ بهزیستی و استثنایی و آموزش و پرورش و شهرداری کار خود را می‌کنند، اما هم‌افزایی نداریم؛ در همه جلسات تذکر می‌دهیم و می‌خواهیم آن را شکل دهیم و به دنبال این هستیم که قوانین بر زمین مانده را به خوبی اجرا کنیم.
 
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار:۱۸ مرداد ۱۴۰۱، کدخبر:۲۷۵۳۹۶۹، www.tasnimnews.com
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین