شعارسال: ۱۱ بهمن ماه در افتتاحیه فیلم فجر شاهد برگزاری مراسم تقدیر از پرویز شیخ طادی (کارگردان) بودیم. مراسمی که قرار بود سال ۹۱ یا بعبارتی حوالی ۱۱ سال قبل (سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر) در قالب تقدیر و بزرگداشت ایشان برگزار شود. اما خودش اعلام انصراف کرد و گفته بود، وضعیت فعلی سینما خیلی باعث افتخار نیست و این هنر در حال حاضر وجاهتی نزد مردم ندارد که بخواهیم برایش جشنی بگیریم. متاسفانه سینما وارد عرصه بیادبی، تهمت و افترا شده و به نظر من در حال حاضر به جای شادی کردن باید برایش سیاه بپوشیم.
پرویز شیخ طادی کیست:
پرویز شیخ طادی کارگردان، فیلم نامه نویس و طراح صحنه و لباس متولد آبادان است. «امپراتور جهنم» ۱۳۹۵، «روزهای زندگی» ۱۳۹۰، «شکارچی شنبه» ۱۳۸۸، «دایناسور» ۱۳۸۶، «سینه سرخ» ۱۳۸۵، «پشت پردهی مه» ۱۳۸۳، «روایت سه گانه» ۱۳۸۲، «دفتری از آسمان» ۱۳۷۸، «سرزمین پدربزرگ» ۱۳۷۷ و «شوخیهای خدا» از جمله کارهای او است.
این هنرمند که در فیلم از «کرخه تا راین» ابراهیم حاتمیکیا بازی کرده است، برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای «روزهای زندگی» از سیامین دوره جشنواره فیلم فجر هم شده است و همان سال هنگامه قاضیانی برای بازی در آن فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد. پرویز شیخ طادی سال ۱۴۰۱ به عنوان عضو هیات انتخاب جشنواره چهل و یکم فیلم فجر به انتخاب فیلمها پرداخت. این فیلمساز امسال پس از گذشت هفت سال از آخرین فیلمش، درخواست پروانه ساخت را برای فیلمی به نام «دستمال سرخها» (دستمال قرمزها) ارائه کرده و درخواست صدور پروانه ساخت این فیلم به تهیهکنندگی مهدی فرجی و کارگردانی پرویز شیخطادی در سایت سازمان سینمایی ثبت شده بود، اما هنوز اطلاعات بیشتری از ساخت آن مخابره نشده است.
پرویز شیخ طادی و حاشیههای ایجاد شده در شب مراسم گشایش چهلودومین جشنواره فیلم فجر روی صحنه تالار وحدت:
مراسم تقدیر از شیخ طادی شروع شد. او از یک جیبش کراوات بیرون کشید و بعنوان هدیه به وزیر ارشاد تقدیم کرد و از سرنوشت نامیمون ایجاد شده برای خیلیها (توهینها و تحقیرها بدلیل قیچی کردن کراوات) سخن گفت. شاید تا اینجای داستان شیخ طادی نه تنها بد نبود، بلکه اثرات اصلاحی برای برخی انحرافات را هم داشت. داستان از جایی سیاسی شد که او از جیب دیگرش، روسری را بیرون کشید و تکرار داستان کراوات را یادآور شد.
گفت، به دلیل ناکارآمدی و سوءمدیریت همهی آحاد ملت ناراحت و معترض هستند و همه بریده اند. اگر گوش شنوا و چشم بیدار و عقل عاقبت اندیشی است؛ به فکر چاره کار باشد.
هوشنگ گلمکانی در این خصوص نوشت، طنز تلخ و سیاهی که پرویز شیخطادی روی صحنه تالار وحدت در جریان برنامه بزرگداشتش در شب مراسم گشایش چهلودومین جشنواره فیلم فجر با کراوات و روسری اجرا کرد، و فضای مجازی را درنوردید، قاعدتا باید درسهای آموزندهای برای اولیای امور داشته باشد، اما تجربه به ما آموخته که نباید زیاد خوشبین باشیم. قطعا در ذهن سه مقام رسمی حاضر بر صحنه، در آن لحظه فقط این فکر میگذشته که بعد چهگونه غائله پیامد این اجرا را جمع کنند و توجه به محتوای این نمایش طنزآمیز جایی در افکار آنها نداشته است. در ذهن بالادستیهای آنها هم.
یک فیلمساز با تفکری نزدیک به دیدگاه رسمی حاکمیت (و این همان شرط و ملاحظهای بوده که باعث شده در چنین سال خطیری، او برای یکی از برنامههای بزرگداشت جشنواره انتخاب شود. بنوعی به بهانه فیلم شکارچی شنبه و حمایت از فلسطین) در حضور مقامهای رسمی و در مراسمی رسمی دو تجربه اجتماعی و فرهنگی تاریخ جمهوری اسلامی را به هم پیوند زده و صاحبان قدرت را از تکرار آن تجربههای ناکام برحذر داشته است. گلمکانی در ادامه با قرائتی انتقادی میگوید که: و توجه کردید به واکنشهای جمعیت حاضر در تالار؟ و به ترکیب این جمعیت که تقریبا نشانی از چهرههای آشنای سینمای ایران بینشان نبود و پیدا بود که همین جمعیت اندک ناآشنا نیز بهزحمت انتخاب و چیده شده است؟ تصویر صدای دست زدن و تشویق شیخطادی هنگام اجرایش بر صحنه، کار صداگذار و هوش مصنوعی نبود. واکنش همین جمعیت دستچینشده بود. توضیح بیشتری لازم است؟
با شیخ طادیها چه باید کرد؟ سیاستهای نوین جذب یا تداوم رویکردهای سنتی دفع؟
پرویز شیخطادی کارگردانی که سابقه همکاری با رییس سازمان سینمایی در «امپراتور جهنم» و دبیر جشنواره فیلم فجر در «شکارچی شنبه» را داشت، اولین حاشیه فجر۴۲ را در افتتاحیه این جشنواره رقم زد. گروهی، این رویداد را ساختگی قلمداد نموده و بیان میدارند که کارگردانی که سابقه همکاری با محمد خزاعی و مجتبی امینی را دارد، چرا باید اولین حاشیهآفرین جشنواره لقب گیرد؟ افکار عمومی حق دارد این پرسش را در ذهن داشته باشد که آیا این یک نمایش هماهنگ شده بود؟ یا آیا پرویز شیخطادی برای جنجالیساختن سن افتتاحیه فجر، از فرد مشخصی ماموریت یافته بود؟ در این که شیخ طادی به عنوان یک شخصیت خاص، همیشه اعتراضهایی از این جنس دارد و نگاهش صادقانه و دلسوزانه است، شکی نیست، اما نوع اجرای این اعتراضها در روز آغاز دهه پیروزی انقلاب، کمی عجیب و شک برانگیز است.
اما در عمل، رفتار و عملکرد شیخ طادی با نوعی برخورد دو قطبی در طیفی از انتقادات تند و تحسینهای عمومی مواجه شد. نوید پارسا در جوان آنلاین با زیر سوال بردن توانمندیهای کارگردانی شیخ طادی، نوشت که اصلا چرا باید از ایشان تقدیر میشد؟ پارسا با قلمی جهت دار میگوید، نام پرویز شیخ طادی بیشتر عنوان دو فیلم را به ذهن متبادر میکند؛ «روزهای زندگی» و «امپراطور جهنم». جشنواره برای خلق چه اثر ارزندهای لازم دیده از شیخ طادی تجلیل کند! به خاطر دو اثر ضعیف «شکارچی شنبه» و «روزهای زندگی»؟
حقیقت ماجرا این است که روزهای زندگی تلفیقی از خشونت افراطی و بیمورد، خون و فریاد و عصبیت و یک دوربین سرگردان در میزانسنهایی گیج و حیران بود؛ فیلمی که ظاهراً برای ادای دین به کادر پزشکی و درمان در جنگ تحمیلی ساخته شدهبود، اما به خاطر نابلدی کارگردان به ضد آن تبدیل شد. «شکارچی شنبه» هم که درباره فلسطین ساخته شده، فیلمی ضعیف و از یاد رفتنی است. برخلاف «بازمانده» سیفالله داد که یک اثر ماندگار سینمایی ارزشمند در تاریخ سینمای ایران است، از شکارچی شنبه حتی یک سکانس و دیالوگ در ذهنها جای نگرفتهاست. به نظر میرسد امثال شیخ طادیها به جای تقدیر باید در محکمه افکار عمومی پاسخگوی عملکرد ضعیف خود در اختصاص بودجههای سنگین سینمایی باشند. اتفاقاً همین رزومههای مغشوش و تهی است که امثال شیخ طادیها را به طلبکاری از انقلاب میکشاند. کسی که مخلصانه برای انقلابی که دهها هزار خون پاک برایش بر زمین ریخته کاری کردهباشد، در یک مراسم رسمی برای سخن گفتن در اولین روز دهه فجر از تریبونی که در اختیار او قرار گرفته به سراغ چند نقطه ضعف احتمالی از انقلاب نمیرود و آن را برجسته نمیکند و به دنبال مچگیری در مراسم جشن همان انقلاب نیست که اگر قرار بر غر زدن و انتقاد باشد، همه میدانیم که به هر پدیده تاریخی میتوان نقدهایی وارد کرد. این رفتار فقط از کسی بروز و ظهور پیدا میکند که خود میداند نه کارنامه هنری قابلتوجهی دارد و نه شعله محبت و ارادت و ادبی که دستکم به اعتبار آن، بر منویات درون لجام بزند و حد نگه دارد.
صحبتهای معنادار وزیر ارشاد پس از نمایش روسری توسط شیخ طادی نیز به نوبه خود شنیدنی بود. محمدمهدی اسماعیلی میگوید که ما پیشتاز عرصه فرهنگ در منطقه هستیم و ریشههای چند هزار ساله داریم و از نمادهای هویتی خودمان پاسداری میکنیم. سینما و هنر مهمترین ابزار برای اعتلای تمام داشتههای غرورآفرین مردم ایران است. حیا، عفت، پاکدامنی و پوشش افتخارات لاینفک از زندگی تک تک ایرانی هاست. در آخرین پیمایش ملی که در وزارت ارشاد صورت گرفت ۸۵ درصد مردم ایران با افتخار خودشان را حامی نماد اصیل و چندهزار ساله ملی و دینی خودشان عفت و پاکدانی و پوشش و حجاب دانستند. امروز جامعه اصیل ایرانی بانوان عفیف ما پرچمدار عزت و سربلندی هستند.
اما پیشنهاد ما به وزیر ارشاد برای سربلندی در آزمونهایی از این جنس این است که، نادیده و ناشنیده بگیر، جذب نموده و دلجویی کن، تذکر بده و آگاه و حساس کن، مشارکت واقعی بده و وارد میدان سازندگی اش کن.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون