شعارسال: ایران روزهای دشواری را پشت سر گذاشته، اما اقتصاددانان میگویند دو سال آینده ممکن است سختتر از گذشته باشد.
جامعه ایران در دو سال آینده با افزایش فشار اقتصادی، فرسودگی روانی و کاهش سرمایه اجتماعی روبهرو میشود.
روند مهاجرت، انزوا و شکاف نسلی تشدید میشود؛ جوانان نسبت به آینده شغلی و سیاسی بیاعتمادتر خواهند شد.
سیاستگذاران برای مهار نارضایتی، به کنترل اقتصادی، محدودیت رسانهای و یارانههای جبرانی متوسل میشوند.
مشارکت سیاسی کاهش مییابد و شکاف مشروعیت عمیقتر میشود.
بخش تولیدی و صنعتی رشد منفی یا ناچیز دارد؛ در نتیجه اشتغال پایدار ایجاد نمیشود.
بازار کار در دو سال آینده تحت فشار تورم، رکود و ناترازی انرژی خواهد بود.
افزایش مشاغل غیررسمی و اشتغال ناقص محتمل است.
اگر اصلاحات اقتصادی، شفافیت و دیپلماسی فعال بهصورت همزمان پیش نروند، روزهای سختتر تنها پیشبینی نیستند، بلکه واقعیتی در حال وقوعاند.
توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از خبر:
بانک جهانی دو سال سخت را برای اقتصاد ایران پیشبینی کرده است. این بانک برای سالهای ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶ رشد منفی تولید ناخالص داخلی و افزایش سرسامآور تورم تا ۵۶ درصد را برای ایران پیشبینی کرده است. برای بسیاری از کارشناسان اقتصادی با توجه به در نظر گرفتن فعال سازی اسنپ بک، افزایش فشارهای تحریمی بر ایران و توسعه ابزارهای فشار اقتصادی از سوی اروپا و آمریکا، چندان دور از ذهن نبود که اقتصاد ایران متحمل فشار شود. اما این که این فشار تا چه حد سنگین و آسیب زا خواهد بود یا اساسا چگونه قابل کنترل یا مهار است، جای پرسش دارد.
پیش بینی صد در صد درست در عالم اقتصاد وجود ندارد، اما پیش بینیهایی که بانک جهانی انجام میدهد، تقریبا نزدیک به آن چیزی است که در هر کشوری رخ میدهد. با توجه به شرایط فعلی اقتصاد ایران که نسبت به سال قبل، شوکهای جدیدی از جمله فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل و جنگ ۱۲ روزه را تجربه کرده است، این موضوع که وضعیت اقتصاد، روند بدتر شدن را سپری کرده درست است. اما این که عدد این بدتر شدن، منفی ۱.۷ دهم درصد است یا پایینتر یا بالاتر است یا نرخ تورم دقیقا چند درصد بالاتر یا پایینتر باشد را نمیدانیم. اما مهم این است که جهت حرکت اقتصاد را بانک جهانی به درستی پیش بینی کرده است. کاملا قابل حدس است که رشد اقتصادی کاهش پیدا خواهد کرد و تورم افزایش پیدا میکند. اما درباره عددها نمیتوان قطعیت داشت.
کامران ندری اقتصاد دان معتقد است که شخص رئیس جمهور، به عنوان راس قوه مجریه، چندان عزم و ارادهای برای برون رفت از بن بستهای سیاسی و اقتصادی موجود، نشان نمیدهند. این موضوع نیز از دید من میتواند یکی از عواملی باشد که در همان گزارش بانک جهانی تاثیرگذار است. همچنین هر از چندگاهی، صحبت از تعدیل نرخ ارز و حاملهای انرژی بدون در نظر گرفتن عوارض این تصمیم مطرح میشود که بسیار خطرناک است. این که دولت تا کنون به دنبال این اقدامات نبوده جای خوشحالی دارد چرا که اگر قرار باشد این نوع مسائل به شکل تک بعدی جلو برود، یعنی فقط قیمتها افزایش پیدا کند و به تبعات آن توجه نشود و هیچ برنامهای هم برای کنترل تبعات ناشی از این شوک ها، نداشته باشیم، بهتر است اصلا این کار انجام نشود. در حال حاضر، متاسفانه دچار سکته در عرصه حکمرانی هستیم. به نظر میرسد رجال سیاسی و به طور ویژه تیم اقتصادی آقای پزشکیان به یک بن بست رسیدهاند و خود نیز نمیدانند چگونه باید از این بن بست خارج شوند.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون