شعار سال: نفیسه، ابوذر و حمزه فرزندان شهیدمختار نورمندی هستند که پس از 35 سال به رابطه خواهر برادی خود پی بردند.
شرح ماجرا از زبان صدیقه آزادی همسراول شهید
همسرم پاسدار بود. سال 1360 زمانی از محل کار به خانه آمد ماجرای دختری
را تعریف که هیچ کس را ندارد و اگر کسی با او ازدواج کند ثواب دارد و من هم گفتم
اگر دختری خوبیست و هیچ کس را ندارد خودت با او ازدواج کن. شهید قبول نمیکرد اما
با پافشاری من ازدواج با آن دختر که نجمه نام داشت را قبول کرد و من با مختار به
دفترخانه رفتم و به صورتی کتبی با ازدواج وی موافقت کردم حتی دفتردار که من را می
شناخت گفت چرا رضایت میدهید همسرت ازدواج مجدد کند؟ در پاسخش گفتم چون بچه دار
نمیشوم. در صورتی که من دو ماهه باردار بودم.
شب همان روز همسرم با یکی از دوستانش به خواستگاری نجمه رفتند و زمانی
که من قصد داشتم همراهشان برم آقای ایران پاک دوست همسرم که او هم شهید شده است
اجازه نداد.
در هر صورت مختار با نجمه ازدواج کرد و صبح روز بعد از ازدواجشان به
درخواست من با نجمه به خانه ما آمدند و قرار شد این قضیه ازدواج بین ما بماند. پس
از چند ماه زمانی که خانوادهام ماجرا را فهمیدند به خانه ما آمدند اما نگذاشتم که
به همسرم چیزی بگویند.
چند ماه از ازدواجشان گذشته بود که نجمه باردار شد و مخالفتش با رفتن
مختار به جبهه شروع شد. از مختار خواست یا جبهه را کنار بگذارد یا او را طلاق بدهد. مخالفت مختار با ترک جبهه باعث
جداییشان شد بعداز تولد بچهشان(نفیسه) مختار و نجمه از هم جدا شدند و
مادر نفیسه بچه را تحویل مختار داد و رفت. مدتی من به نفیسه شیر دادم و چون نگهداری دو بچه (
ابوذر فرزند خودم و نفیسه دختر نجمه) با آن شرایط برایمان سخت بود قرار شد نفیسه
را به فردی بسپاریم تا او را بزرگ کند و زنی بنام طاهره که بچه برایشان نمیماند
نگهداری نفیسه را قبول کرد.
پنچ ماه بعد مختار شهید شد.
صدیقه همسر شهید ادامه داد: بعد از پنج- شش ماه از تولد نفیسه مختار
شهید شد و من آن زمان فرزند دومم (حمزه) را باردار بودم بعداز شهادت همسرم چندین
مرتبه برای دیدار نفیسه به منزل طاهره رفتیم و حتی به نفیسه که در آن زمان سه- چهار
سه بود گفتم که ابوذر و حمزه برادر شماست اما چون بچه بود این حرف را قبول نمیکرد
طاهره یک روز در بنیاد شهید من را به روح شهید قسم داد که دیگر به نفیسه سر نزنم و
واقعیت را از او پنهان کنم. من هم پذیرفتم.
نفیسه بعد از 35 سال از ماجرا مطلع شد.
ادامه ماجرا از زبان سید مرتضی سید موسوی شوهر نفیسه
شهادت حضرت فاطمه(س) بود زمانی که همسرم از مراسم روضه به خانه آمد گفت
یکی از زن های طایفه به من گفته که مادر و پدر شما کس دیگری هستند چون مادر
همسرم(طاهره) در قید حیات نبود پیش خاله نفیسه(خواهر طاهره) رفتیم و موضوع را جویا
شدیم او در ابتدا گفته های آن زن را تکذیب کرد و با پافشاری من و درخواست آزمایش DNA سرانجام خواهر
نجمه راز سی و پنج ساله را فاش کرد و اولین روز سال 96 پس از حضور بر سر مزار شهید
اولین دیدار نفیسه با خانوادهاش پس از 35 سال بود.
نفیسه منتظرست به زودی نجمه مادر واقعیاش را که تلفنی با او صحبت کرده
است ملاقات کند. نورمندی هستند که پس از 35 سال به رابطه خواهر برادی خود پی بردند.
نفیسه منتظرست به زودی نجمه مادر واقعیاش را که تلفنی با او صحبت کرده
است ملاقات کند.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سامانه اطلاع رسانی سیرجان پرس، تاریخ 25 فروردین 96، کد مطلب:: www.sirjanpress.ir