شعار سال: «اربت» یا «ارت» کهنترین تمدن شناخته شدهای است که پس از اکتشاف، تمدن سومر و بابل را به حاشیه برد. اربت نخستین تمدن شناخته شده بشری است که پایههای فرهنگ، اندیشه و هنر سایر تمدنها آنجا بنا شده است. این تمدن را سیل 1380 جیرفت به جهان معرفی کرد. شهری که هنرمندانش از مفرغ و سنگهای صابونی، آثاری یگانه خلق کردهاند. پس از سیل هلیلرود و سیلابی که بخشی از مناطق حاشیهای جیرفت را شست و با خود برد، این تمدن سر از خاک بیرون آورد و به گفته کارشناسان و مختصصان میراث فرهنگی، یکی از غنیترین مناطق تمدنی است که تنها قطرهای از این دریا شناسانده شده است.
قطرهای از اربت در موزه جیرفت
برای آشنا شدن با تمدن 7 هزار ساله جیرفت و پیش از رفتن به منطقه باستانی «کنارصندل» باید سری به موزه این شهر در حاشیه رود خشک شده هلیلزد؛ رودخانه بزرگی که به گفته اهالی، پیش از احداث سد بر روی آن، آب فراوانی داشت و مردم برای تفریح و ماهیگیری به آن پناه میبردند. حالا بستر این رودخانه جای مناسبی است برای فروش میوه و صیفیجات.
آفتاب تند جنوب رنگ تابلوی موزه را سوزانده، اگر راننده، موزه را نمیشناخت باید آن را پرسان پرسان پیدا میکردیم. ساعت 10 صبح است و ما اولین بازدیدکنندگان موزه هستیم. لامپهای سالن نه چندان بزرگ را بهخاطر ما روشن میکنند. بلیت دو هزار و 500 تومان است. از بلیتفروش کتابچه موزه یا تمدن جیرفت را میخواهیم و او میگوید هیچ اطلاعاتی از این تمدن تاکنون چاپ و در اختیارش قرار نگرفته. پشت سر او و توی قفسه، کتابچه گردشگری «استان کردستان» چیده شده و خود بلیتفروش هم نمیداند کتابچه گردشگری استان کردستان به چه دلیلی اینجاست!
به گفته یکی از مأموران حفاظت موزه که نقش راهنما را هم دارد، تعدادی از آثار تاریخی که توی ویترینها جای گرفتهاند، اهدایی مردم است، تعدادی را از قاچاقچیان گرفتهاند و بخشی هم نتیجه اکتشافات است.
آثار تاریخی در دو بخش مفرغ و سنگهای صابونی که سنگی تیرهرنگ است تقسیم شدهاند. روی چند صفحه کاغذی اولین دکور شیشهای، دهها پیکره مینیاتوری مفرغ از مار، اسب، بز، گوزن و اشکال حیوانات ترکیبی چیدهاند و کنارشان هم وزنشان را نوشتهاند. این پیکرهها بین دو تا 10 گرم وزن دارند. آنقدر ظریف و زیبا که درمیمانی چگونه میشود گوزنی را با این دقت با سه گرم وزن ساخت! به گفته راهنمای موزه این پیکرهها به احتمال زیاد برای باز کردن طلسم و جادو کاربرد داشته است.
دکور شیشهای بعدی، تیغه داس با نقوش انسان و عقرب، بشقاب گود و گرز و تبر است که از جنسهای مفرغ و سنگ صابون است. اما یکی از بهترین هنرهای دستی که از آن زمان بهجا مانده پیکره سنگی عقابی است که درحال باز کردن بالهاست. این عقاب نماد پادشاهی اربت است و به گفته پژوهشگران نماد نخستین پرچم بشر. پیکره عقاب به زیباترین شکل ساخته شده به حدی که حتی هنرمندان امروز کشورمان نتوانستهاند تندیس همین عقاب را که وسط میدان اصلی شهر است به این دقت بسازند!
بخش دیگری از موزه مربوط به ظروف است؛ کاسه و بشقاب و جامهای پایهدار که با خطوط بسیار دقیق حکاکی شده و بخشی دیگر که نقش انسان، مار، عقرب و شیر دارد. در یکی از این جامها تصویر برجستهای نقش بسته که در آن دو شیر به صورت ایستاده در حال جدال برای بدست آوردن گوزنی هستند که روی زمین افتاده و عقابی از فرصت استفاده کرده و در حال برداشتن پیکر گوزن است. باید به جام دیگری اشاره کنم که نقش مار، عقرب، پلنگ و زنی را روی خود دارد. تماشای این اشیای قدیمی هر بینندهای را به فکر فرو میبرد که 7- 6 هزار سال پیش آن زمانی که هیچ ابزار دقیقی نبوده، هنرمندان این منطقه چگونه توانستهاند چنین نقوش بیعیب و نقصی را روی سنگهای سخت حکاکی کنند؟ نقوشی که شاید نشود با حکاکی 3 بعدی و ابزار امروزی هم روی چنین سنگهایی پیاده کرد.
گوشهای از این موزه کاسههای رنگی با نقش آهو و گوزنی جای گرفته است که اوج خلاقیت هنری آن دوره را به بازدیدکنندگان یادآوری میکند. بیشتر اشیایی که در این بخش هستند با نگینهای رنگی تزئین شده و بخشی از آنها هم از سوی قاچاقچیان به سرقت رفته است. اما نباید از زیورآلات زنان هم بگذریم. وجود سرمهدان، دستبند و گردنآویز با سنگهای قیمتی نشان از جایگاه زنان در جامعه آن زمان دارد. کشف مجسمه نیمتنه شاهزاده خانم در محوطه باستانی کنارصندل هم نشان از این حقیقت دارد.
یکی از نگهبانان موزه از غارت برخی از آثار باستانی و با ارزش منطقه کنارصندل میگوید: «مدتی بعد از سیل، برخی از قبرهای چند هزار سال پیش از زیر خاک بیرون زدند و افراد سودجو و قاچاقچیها آثار تاریخی زیادی را مثل جام و پیکرههای ارزشمند که با مردگان دفن شده بودند به سرقت بردند. بعضی از مردم که اطلاعی نداشتند چه آسیبی به میراث فرهنگی کشور میزنند برای سهیم شدن در این گنج بادآورده، اشیای با ارزش را به چند ده هزار تومان میفروختند. یکی دو سال وضعیت همینطور بود تا اینکه با حضور پلیس وضعیت بهتر شد. همان سالها مردی با یک در سنگی که ابعادش 150سانت در 70 سانت بود به موزه آمد و گفت میخواهد آن را بفروشد. تا به حال چنین شیء با ارزش و زیبایی را ندیده بودم، رویش پر بود از نقوش عقرب، مار، انسان و شیر که هر کدام از آنها معنای خاصی دارد. میتوانستیم با قیمت پایینی بخریم و به موزه اضافه کنیم ولی متأسفانه بودجهای نبود و این مرد را دیگر ندیدیم. معلوم نیست آن در قدیمی و باارزش حالا در کدام موزه خارجی است؟
از جیرفت تا کنارصندل
از جیرفت تا محوطه باستانی «کنارصندل» 35 کیلومتر است. جادهای که دو طرفش را نخلستان و جالیز و گلخانهها فرا گرفتهاند. تپه باستانی کنارصندل از دور مشخص است. نگهبانش به فاصله چند صد متری یعنی دقیقاً جلوی در خانه خود، نشسته و از دور تپه را میپاید. اینجا هر کس که بخواهد میتواند تا یک متری تپه پیش برود؛ محوطه پر است از خرده سفالهای شکستهای که میتواند قطعهای از یک پازل باشد برای ساختن حقیقتی چند هزار ساله.
برای بالا رفتن بازدیدکنندگان از محوطه باستانی با داربست فلزی، پله ساختهاند. بالا رفتن از تپه عملاً هیچ فایدهای ندارد جز دیدن چشماندازی از باغ و نخلستانهای دور و اطراف که صدای پمپهایشان که آب را از چاهها بیرون میکشند، سر آدم را میبرند.
پایین ضلع شمالی محوطه، جایی که چشم هر بازدیدکنندهای به آنجا نمیافتد، قفسی نه چندان کوچک گذاشتهاند و روی آن را با برزنت آفتابسوخته و نایلون پوشاندهاند. خیالمان راحت است که نگهبان از آن دور ما را نمیپاید و اگر هم حال و حوصلهای داشته باشد تا بیاید ما دید و بازدیدمان را تمام کردهایم. برای پایین رفتن پلهای نیست و باید ریسک کنیم. به هر ترتیب خودمان را به مقابل قفس میرسانیم. داخلش مجسمه نیمتنه زنی است که دستانش را به طرفین باز کرده؛ یک زن بیسر. بیش از 10 سال از کشف این مجسمه با تلاش دکتر یوسف مجیدزاده و تیم او میگذرد و 10 سال است که این مجسمه داخل قفس زندانی است و هنوز آن را به موزه جیرفت یا سازمان میراث فرهنگی انتقال ندادهاند!
میگویند دکتر یوسفزاده وقتی موفق به کشف این مجسمه شد، در پوست خود نمیگنجید. او این کشف را مقدمهای برای یافتن اسرار بیشماری از این تمدن میدانست اما همان زمان یعنی موقع ریاست بقایی در سازمان میراث فرهنگی، به ناچار از ادامه اکتشافات بازماند و از کار برکنار شد!
اما چطور منطقه باستانی کنارصندل مورد غارت قرار گرفت؟ سال 1380 و با وقوع سیلی که در بستر رودخانه هلیلرود رخ میدهد هزاران قطعه ظروف سنگی و مفرغ با نقوش پیچیده از جمله گیاهان، درخت نخل، بز، گاو، مار، پلنگ و حیوانات ترکیبی که تا هزاران سال زیر خاک مدفون بودند، آشکار میشود و تعداد زیادی از جویندگان گنج و از جمله برخی از مردم محلی به این منطقه هجوم میآورند و طبق شواهد و مدارکی که وجود دارد زمین منطقه به قطعات
6 در 6 تقسیم شده و هر کس در هر قطعه مشغول کند و کاو میشود. تا بالاخره این شکل از تخریب و کند و کاو و برداشت، پس از دو سال با پیگیریهای دوستداران میراث فرهنگی و رسانهها متوقف شد.
دستور توقف 10 ساله برای کاوش
تلاش ما برای مصاحبه با دکتر یوسف مجیدزاده که در فرانسه زندگی میکند بینتیجه ماند ولی موفق شدیم با نادر علیدار سلیمانی، باستانشناس و مدیر پایگاه میراث فرهنگی جیرفت تماس برقرار کنیم. وی در مصاحبه با ما درباره وضعیت محوطه باستانی کنارصندل میگوید: «متأسفانه کاوش در این منطقه از 10 سال پیش متوقف شد و تنها بودجه اندکی برای محافظت از آن تعیین شد اما بتازگی با تصمیم جدی پژوهشکده سایت باستانشناسی مقرر شده تا دکتر سیدمنصور سید سجادی همراه با 20 باستانشناس، کاوشهای خود را آغاز کنند. در فصل جدید کاوش متخصصان میان رشتهای مثل مرمتگران، استخوانشناسان، گیاه باستانشناسان و... حضور داشته باشند و امیدواریم بتوانیم زوایای ناشناخته این تمدن را کشف کنیم.» باید گفت محوطه باستانی جیرفت نزدیک به 400کیلومتر در حاشیه هلیلرود و از کوههای هزار و لالهزار تا رودخانه جازموریان ادامه داشته و به نظر محققان این منطقه که در آن دوره از شرایط مطلوب آب و هوایی برخوردار بوده، حدود 7 هزار سال قدمت دارد. تمدنی که با کشف آن تمدن سومر را به عنوان قدیمیترین تمدن جهان به حاشیه راند.
در کتیبهای بدست آمده از خرابههای شهر «اوروک» در جنوب بینالنهرین، داستان پادشاه سومر با فرمانروای ثروتمندی به نام «ارت» نوشته شده است که تا چند سال پیش کسی نمیدانست ارت کدام سرزمین بوده است. در این داستان چنین آمده که روزی پادشاه اوروک با فرستادن نمایندهای به سرزمین ارت از پادشاه آنجا میخواهد استادان هنرمند و سنگتراش را همراه با سنگهای ارزشمند برای ساخت معبد به سرزمینش بفرستد و بین دو پادشاه توافق میشود. درستی داستان این کتیبه با کشف اشیای بینظیر و حکاکیهای منحصر بهفردش که از کنارصندل بدست آمده تأیید میشود. البته شواهد دیگری هم هست که نشان میدهد ارت همان سرزمین «دقیانوس» است.
نمونه الواحی که از این منطقه کشف شده، خطوط هندسی دارد که هنوز رمزگشایی نشده است و اینطور که از شواهد پیداست و باستانشناسان ایرانی بر آن متفقالقول هستند، این است که مردم این منطقه ابداعکننده نخستین خط در جهان هستند.
نادر علیدار سلیمانی در این باره میگوید: «در کاوشهای پیشین چند لوح کشف شد که روی آن علایم هندسی حک شده بود و متأسفانه نتوانستیم از آنها رمزگشایی کنیم و امیدواریم در کاوشهای جدید که در محوطه باستانی کنارصندل که شهرنشینی در آن متمرکز بوده، الواح دیگری پیدا کنیم و با رمزگشایی و یافتن ارتباطی بین اشکال هندسی روی الواح به نتایج خوبی برسیم.
نکتهای که نباید فراموش کرد این است که باستان شناسی کمک میکند به احیای تمدنها و رازگشایی از نوع زندگی مردمان جوامع گذشته و این نیست که ما فقط به دنبال یافتن اشیای قدیمی باشیم. ما دنبال رازگشایی از تاریخ و تمدن هستیم.»
«ژان پرو» باستانشناس سرشناس فرانسوی با دیدن نقاشیهای روی گلدان و سرامیکهای یافته شده در تمدن جیرفت میگوید: «در این تصاویر یک کمبود شگرف دیده میشود. برخلاف آنچه در بینالنهرین به دست آمده، در یافتههای جیرفت هیچ تصویری از خدا نیست و نمادهای عقرب، پلنگ و مار در تصاویر حوزه هلیلرود باهم زورآزمایی میکنند. گویی نمادهایی هستند از جستوجوی تعادل بین خوشبختی و مرگ. این طرز تفکر تعادل بین خوشبختی و نیستی در نشانههای مذهب پارسیها یا اهورامزدا هم دیده میشود که نقش آن تضمین خوشبختی انسان است.»
البته این نظریه از سوی مجیدزاده رد میشود چراکه او معتقد است مردم آن دوره اشیا و ظروف را با مردگان خود دفن میکردند و از این رو به دنیای دیگری اعتقاد داشتهاند.
قرار است پس از یک دهه توقف در کاوش کهنترین تمدن ایران و جهان، از ابتدای دیماه امسال کاوشهای جدید آغاز شود. شاید باستانشناسان بتوانند پرده از راز این تمدن بزرگ بردارند اما آنچه مایه تأسف است شیوه حفاظت از تاریخ و میراث ماست و نوع نگاه ما به این میراث بیبدیل به عنوان گنجی قابل فروش و قابل آب کردن. از جیرفت که برمیگردم نمیتوانم یکسره به نیمتنه شاهزاده سرزمین اربت فکر نکنم که در قفسی رها شده. آیا به ذهن کسی خطور خواهد کرد که آن را بردارد و به موزه ببرد؟
نیم نگاه
از بلیتفروش کتابچه موزه یا تمدن جیرفت را میخواهیم و او میگوید هیچ اطلاعاتی از این تمدن تاکنون چاپ و در اختیارش قرار نگرفته. پشت سر او و توی قفسه، کتابچه گردشگری «استان کردستان» چیده شده و خود بلیتفروش هم نمیداند کتابچه گردشگری استان کردستان به چه دلیلی اینجاست.
داخل قفس مجسمه نیمتنه زنی است که دستانش را به طرفین باز کرده؛ یک زن بیسر. بیش از 10 سال از کشف این مجسمه با تلاش دکتر یوسف مجیدزاده و تیم او میگذرد و 10 سال است که این مجسمه داخل قفس زندانی است و هنوز آن را به موزه جیرفت یا سازمان میراث فرهنگی انتقال ندادهاند.
سال 1380 و با وقوع سیلی که در بستر رودخانه هلیلرود رخ میدهد هزاران قطعه ظروف سنگی و مفرغ با نقوش پیچیده از جمله گیاهان، درخت نخل، بز، گاو، مار،پلنگ و حیوانات ترکیبی که تا هزاران سال زیر خاک مدفون بودند، آشکار میشود و جویندگان گنج به این منطقه هجوم میآورند و با تقسیم زمین هرکسی مشغول کار روی زمین خودش میشود.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازسایت خبری روزنامه ایران ، تاریخ انتشار -----، کدمطلب:451859، www.iran-newspaper.com