شعار سال: شکلگيري انقلاب اسلامي در عرصههاي مختلف اجتماعي، تغييرات و تحولاتي بنيادين ايجاد کرد و ورزش کشور را هم بهشدت تحتتأثير قرار داد. بيشترين تغييراتي که اين عرصه را دربر گرفت، در حوزه ورزش زنان ايجاد شد. به طوري که فعاليت بانوان ورزشکار ايراني در ورزش حرفهاي و قهرماني چه در داخل و چه در خارج از کشور عملا به حالت تعليق درآمد. محدودبودن حضور زنان ورزشکار در ميادين بينالمللي و رويدادهاي برونمرزي از بعد از انقلاب ادامه داشت تا اينکه سال ١٣٦٠ رفتهرفته قدمها براي راهاندازي دوباره تشکيلات ورزش بانوان آغاز شد. در اين سال فعاليتهاى ورزشى زنان بر عهده کميتهاى تحت عنوان «کميته ورزش بانوان» گذاشته شد که زير نظر يکى از زيرمجموعههاى دفتر امور مشترک فدراسيونهاى ورزشى کار خود را آغاز کرد. سال ١٣٦٥ اين تشکيلات به اداره کل تربيت بدني ورزش زنان تغيير کرد تا اينکه با حمايتهاي آيتالله هاشميرفسنجاني، رئيسجمهور وقت، اين اداره هم ارتقاي سطح پيدا کرد و ورزش بانوان رسما از سال ١٣٦٧ به عنوان يکي از معاونتها در چارت سازمان تربيت بدني قرار گرفت. تغيير تشکيلات مديريتي ورزش زنان از اداره کل به معاونت در واقع دري تازه را به روي بانوان ورزشکار گشود تا بتوانند از اين پس با جسارت بيشتري راه را براي فعاليت خود باز کنند. طاهره طاهريان که مديريت اداره کل ورزش بانوان را بر عهده داشت، همچنان در بدنه اين مجموعه حفظ شد تا اين بار با مسئوليت مهمتر معاونت رئيس سازمان تربيت بدني کارش را ادامه دهد. اولين معاونت ورزش بانوان در سازمان منحلشده تربيت بدني از روزهاي سختي که براي زنان ورزشکار ايراني پشت سر گذاشتند تا شروعي دوباره داشته باشند، به «شرق» ميگويد: «اولين اقدامي که در اين دوره نياز ميشد براي ورزش زنان انجام شود، تغيير تشکيلاتي آن بود. علتش اين بود که بسيار سخت کار ميکرديم. نگاهها به فعاليت ورزش بانوان بسيار منفي بود و ما هر چقدر در شروع کار، تشکيلات قويتري ميداشتيم، يقينا به ما کمک ميکرد اين نگرش منفي را تبديل به يک نگاه مثبت کنيم و بتوانيم با قوت بيشتري کار را دنبال کنيم. همين که معاونت بانوان هم ميتوانست در جلسات سازمان حضور داشته باشد و همتراز با ساير معاونان و مستقيم با رئيس دستگاه در ارتباط بود، يک قوت کاري براي ما به حساب ميآمد. در واقع بايد بگويم اين حمايتهاي حضرت آيتالله هاشميرفسنجاني خيلي کمکحال ما بود که توانستيم دست به اين حرکت بزنيم. ايشان زماني هم كه رئيس مجلس بودند، در اداره کل وقت از ما پشتيباني ميکردند. زماني که برنامه پنجساله به ميان آمد، نگاه آيتالله هاشمي اين بود که در هر استاني حداقل يک سالن مختص به بانوان احداث شود. با توجه به اين اتفاق کارمان را به اين صورت شروع کرديم که براي هر رشتهاي انجمني تشکيل داديم. صفر تا صد کار دست خودمان بود. به طوري که حتي بعضي از رئيسهاي انجمنهاي بانوان با وجود شرايط محدود مالي قدرت بيشتري از رياستهاي فدراسيونها داشتند. تربيت نيروي انساني اعم از مربي، داور، بازيکن و مدير هم از همينجا شروع شد».
آغاز يک تحول
بعد از انقلاب، زنان و دختران ورزشکار ايراني به دليل محدوديتها و مخالفتهاي موجود براي ١١ سال در هيچ رويداد بينالمللياي حضور نداشتند تا اينکه بازيهاي آسيايي ١٩٩٠ پکن (١٣٦٨) سدها را شکست و نگاهها را به ورزشکردن آنها عوض کرد. تيراندازي اولين رشتهاي بود که ورزشکاران آن به دليل برخورداربودن از حجاب کامل توانستند جواز شرکت در مسابقات آسيايي را به دست آورند. در اين دوره يک نماينده زن از ايران در بازيهاي پکن به ميدان رفت. طاهريان دراينباره ادامه ميدهد: «موضوع اعزام ورزشکاران زن به خارج از کشور در ابتدا در دستور کار ما نبود. هر فعاليتي که داشتند محدود به داخل کشور بود. اين موضوع باعث شده بود خيلي از ورزشکاران ما بيانگيزه شوند. در بعضي از رشتهها مثل واليبال اصلا رقابت داخلي هم وجود نداشت. واليبال يکي از رشتههاي فعال زنان در آن زمان بود. ورزشکاران تهراني اين رشته ميگفتند ما وقتي در مسابقات کشوري شرکت ميکنيم، اول هستيم. اختلافمان با استانها خيلي زياد است براي همين ديگر علاقهمند به ادامه کار نيستيم. با توجه به اين بيانگيزگيها تلاش کرديم راه را براي حضور بانوان در ميادين بينالمللي فراهم کنيم. اولين رشتهاي که راه پيدا کرد، تيراندازي بود. خانمهايي که اغلب هم از بسيج بودند، تدارک ديدند تا با توجه به درپيشبودن بازيهاي آسيايي ١٩٩٠ پکن، تيم ملي تيراندازي ما براي يک مسابقه تدارکاتي راهي پکن شود. اين ميدان تدارکاتي شروعي براي اولين حضور رسمي اين تيم در رقابتهاي خارجي بود. براي اين حضور هم مخالفتهايي شد که باز هم آيتالله هاشمي کمک کردند و موافقتهاي لازم را گرفتند. اينطور شد که اعزام زنان به خارج از کشور شروع شد. حضور نماينده زن تيراندازي ايران در اين بازيها به قدري بازتاب داشت که سران کشورهاي اسلامي آن موقع به آقاي غفوريفرد، رئيس سازمان تربيت بدني وقت تبريک ميگفتند. آنها ميگفتند شما با اين حرکت به ما ياد داديد که ميتوانيم زنان ورزشکارمان را با حجاب هم به خارج از کشور بفرستيم. همين اتفاق دليلي شد تا ساير کشورهاي مسلمان زنانشان را به ميادين بينالمللي بفرستند. به اعتقاد من ايران آغازگر اين حرکت بود. هيچ وقت اين حرف آيتالله هاشمي را فراموش نميکنم. ايشان در شرايطي که نگاهها به ورزش بانوان منفي بود، ميگفتند راه پيشرفت شما زنان اين است که به ميادين بينالمللي برويد. ميگفتند با حفظ پوشش برويد و به دنيا الگو بدهيد. ايشان آينده را ميديدند».
تابوشکني براي هميشه
راهيابي بانوان به مسابقات جهاني در اين مقطع موجب شد توجه خاصي به وضعيت پوشش زنان ورزشکار در همه رشتهها شود و اين امر در دستور کار انجمنها قرار بگيرد. اينکه متناسب با هر رشته لباسي با حجاب اسلامي براي آن تعريف شود تا به طور کل تابوي حضورنداشتن خانمهاي ورزشکار در مسابقات بينالمللي شکسته شود. شطرنج، قايقراني، سوارکاري، تکواندو و جودو ديگر رشتههايي بودند که بعد از تيراندازي راهشان براي شرکت در تورنمنتهاي خارجي هموار شد. اتفاق درخورتوجه سالهاي سخت ورزش زنان ايران، پرچمداري ليدا فريمان، در بازيهاي المپيک ١٩٩٦ آتلانتا بود. جايي که بانوان ورزشکار ديگر فراتر از آسيا رفتند و به حضور در بزرگترين رويداد ورزشي دنيا يعني المپيک رسيدند. او با حجاب کامل پرچمدار کاروان ورزش ايران در اين بازيها شد تا براي هميشه تابوي ممنوعيت بانوان ورزشکار را در ميادين بينالمللي بشکند.
نایب رئیس کنونی کمیته ملی المپیک دراينباره ميگويد: «بعد از حضور تيراندازي در بازيهاي آسيايي پکن اين انگيزه در معاونت بانوان سازمان ايجاد شده بود تا بهجد پيگير اعزام ساير رشتهها هم باشيم. براي اين کار بايد شروع به طراحي لباس ميکرديم. رشتههايي مثل تيراندازي و شطرنج که پوشش بيشتري داشتند، محدوديت کمتري داشتند و براي همين بيشتر اعزام ميشدند. مثلا در جودو مشکلي نداشتيم. در دووميداني، در رشته پرتاب وزنه پريسا بهزادي را اعزام کرديم. در کاراته تيمهاي رده سني پايين را به ژاپن فرستاديم. در واليبال حتي به يک تورنمنت در قطر رفتيم. فوتبال و فوتسال را راهاندازي کرديم اما تا زماني که من بودم، با اعزام آنها مخالفت شد. با توجه به اين موضوع کارمان را براي طراحي لباسها شروع کرديم. پوششها را با سلايق خودمان با توجه به حفظ ارزشها طراحي ميکرديم. بايد کاري ميکرديم تا مورد بازخواست فدراسيونهاي جهاني مربوطه قرار نگيريم. مثلا براي ورزشکاران رشته سوارکاري کتهايي بلندتر از حد معمول طراحي ميکرديم تا مشکلي برايمان به وجود نيايد. در کل در دوره ما طراحي لباس سخت نبود. مثل الان که در وزارت ورزش کارگروه براي اين کار وجود دارد، کارگروه نداشتيم. کساني که تصميم ميگرفتند، مسئول خود انجمنها بودند. ميرفتند در خيابان اميريه و لباسهاي ورزشي لازم را ميخريدند. مثلا بچههاي قايقران روي لباسهايشان يک کاور گشاد ميپوشيدند تا حجابشان به طور کامل رعايت شود. جالب است که بگويم ما قايقراني بانوان را در استخر سالن حجاب شروع کرديم. چون اجازه ورود به درياچه آزادي را نداشتيم. بچهها شبها به آنجا ميرفتند و تمرين ميکردند. ما براي انتخاب پوشش سعي ميکرديم سادهترين و کموزنترين لباسها را انتخاب کنيم. از خود بچهها هم ايده ميگرفتيم. الان اما شرايط متفاوت شده. اين نياز هست که کارشناسان مختلفي بيايند و مشارکت کنند. اما در هر صورت اين قضيه بايد به کمک خود بچههاي جامعه ورزش حل شود. مربي و ورزشکار بايد آن را حل کنند؛ افراد ديگر هم در وهله بعد بيايند اظهار نظر کنند. در اين ١٥سالي که معاونت بانوان را بر عهده داشتم، هيچوقت با اين موضوع مواجه نشدم که کسي به من بگويد حجاب خانمها مشکل دارد. ورزشکاران ما حتي آن زمان به سالنها هم ميرفتند تا مسابقات را ببينند. کار مهم ديگري که در آن دوران انجام شد، پرچمداري خانم ليدا فريمان بود که باز هم با بازتاب گسترده در ميان کشورهاي مسلمان مواجه شد».
رشد ، با تأسيس فدراسيون اسلامي ورزش زنان
مجوز پوشش اسلامي براي زنان ورزشکار براي حضور در ميادين آسيايي و جهاني در حالي در اين دوران صادر شد که همچنان موانع و مشکلات پيشروي آنها قرار داشت. چراکه در اين شرايط تنها بانواني ميتوانستند پا به رويدادهاي بينالمللي بگذارند که کمترين محدوديت را در نوع پوشش خود داشتند. شنا، شيرجه، واترپلو، ژيمناستيک، واليبال، بسکتبال، فوتبال، فوتسال، ورزشهاي يخي و...، ورزشهايي بودند که دختران و زنان علاقهمند به آنها به دليل وضعيت موجود ناچار به تمرين و مسابقه در داخل کشور بودند. اما بلافاصله در همين مقطع بود که ايده جالبي مطرح شد تا اين بانوان هم بتوانند در فضايي کنترلشده که تنها مختص به زنان باشد، در مسابقات رسمي بينالمللي شرکت کنند. تأسيس و راهاندازي فدراسيون اسلامي ورزش زنان در سال ٦٨ يکي از بزرگترين قدمهايي بود که براي ورزش زنان ايران برداشته شد تا هرچه بيشتر به رشد آنها در ورزش قهرماني کمک کند. طاهريان ميگويد: «اينکه يکسري از ورزشکاران در رشتههايي مثل واليبال، بسکتبال، شنا و هندبال نميتوانستند در خارج از کشور به ميدان بروند، انگيزه ادامه کار را از آنها گرفته بود که تأسيس فدراسيون اسلامي ورزش زنان اين انگيزه را دوباره به آنها برگرداند. خوشبختانه اين فکر از طرف خانم فائزه هاشمي بود که عملي شد. دوباره بايد تأکيد کنم که اينجا هم آيتالله هاشمي ما را خيلي حمايت کردند. اين تشکيلات ابتدا در قالب شوراي همبستگي ورزش زنان کشورهاي اسلامي بود که بعدا به فدراسيون اسلامي ورزش زنان ارتقا پيدا کرد. بدون اغراق بايد گفت اين فدراسيون به رشد قهرماني ورزش زنان ايران به طور قابل ملاحظهاي کمک کرد. با تأسيس اين فدراسيون بازيهاي کشورهاي اسلامي شکل گرفت. بازيهايي که کادر برگزاري آن فقط بانوان بودند. زنان ما ميتوانستند بدون داشتن محدوديت در نوع پوشش به صورت رسمي با ساير زنان کشورهاي مسلمان، رقابت بينالمللي و رسمي داشته باشند. اين بازيها چهار دوره در ايران برگزار شد. در اين چهار دوره شاهد ارتقاي نفرات بوديم. تعداد ورزشکاران خارجي شرکتكننده در آخرين دوره به دو هزار نفر و تعداد رشتههاي برگزارشده به ١٢ رسيد. ٥٤ کشور عضو اين فدراسيون شده بودند. در هر دوره کميته بينالمللي المپيک (ioc) نماينده خودش را براي نظارت اين بازيها به ايران ميفرستاد. جالب بود (ioc) اول مخالف برگزاري اين بازيها بود. چراکه معتقد بود جداسازي ورزش زنان و مردان مخالف منشور المپيک است. اما وقتي ناظران آنها آمدند و فضا را ديدند، خودشان هم حامي ما شدند. چراکه ميديدند اين بازيها نهتنها براي ايرانيها بلکه فضايي براي کل زنان مسلمان دنيا شده که با يکسري محدوديتها مواجه هستند. من يادم ميآيد ما وقتي هندبال را برگزار ميکرديم، هيچ نيرويي نداشتيم. بلد نبوديم کار را اداره کنيم. دبير فدراسيون بيرون سالن نشسته بود و خانمهاي ما نزد او ميرفتند و مشکلات را مطرح ميکردند تا از او کمک بگيرند. اما ما در همين فضا رشد کرديم. اين محدوديت باعث رشد ما در داوري، مربيگري و مديريت تيم شد. به جايي رسيديم که يک تيم را يک زن اداره ميکرد؛ برخلاف اينکه در همه جاي دنيا مردها تيمهاي زنها را اداره ميکنند. متأسفانه اما فدراسيون اسلامي ورزش زنان از سال ٨٩ با تصميم مسئولان وقت کميته ملي المپيک تعطيل شد. در هر دورهاي که تشکيلات کميته عوض شد، من آمدم و توضيح دادم که اين فدراسيون رونق ورزش بانوان ماست. ما در بعضي از رشتهها اصلا امکان اعزام نداريم. اين اتفاق خيلي به ورزش قهرماني زنان ما لطمه زد. اگر اين فدراسيون تا امروز کار ميکرد، من يقين دارم امكان ما در بهدستآوردن کسب مدال در مسابقات جهاني در المپيک بيشتر و زودتر بود». دوره حضور طاهره طاهريان در سازمان منحلشده تربيت بدني از سال ٦٥ تا ٨٠ بود. او در حالي ١٥ سال پياپي مسئوليت ورزش زنان کشور را بر عهده داشت که بيترديد يکي از بنيانگذاران اصلي اين حوزه است.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق ، تاریخ انتشار 29 اسفند97، کدمطلب: 164052 ، www.sharghdaily.ir