پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۱۳۶۶۳۷
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۰
از مهم‌ترین موهبت‌ها و نعمت‌هایی كه خداوند به بنده اش افاضه كرده ، عقل است كه هم او را از حیوانات جدا می كند و هم با فرماندهی درون و كمك گرفتن از وحی الهی ، می تواند او را به مقامی نائل كند كه مسجود فرشتگان گردد. عقل یعنی آن نوری كه با آمدن وحی الهی آنچنان شكوفا می شود كه معیار تكلیف و دینداری و مدیریت خانه و زندگی و اجتماع قرارمی گیرد. عقل یعنی سرمایه ای كه از او سودمندتر نیست. متن زیر به بحث اسلام،عقلانیت و آزاد اندیشی عقلی می پردازد.

شعار سال : از مهم‌ترین موهبت‌ها و نعمت‌هایی كه خداوند به بنده اش افاضه كرده ، عقل است كه هم او را از حیوانات جدا می كند و هم با فرماندهی درون و كمك گرفتن از وحی الهی ، می تواند او را به مقامی نائل كند كه مسجود فرشتگان گردد. عقل یعنی آن نوری كه با آمدن وحی الهی آنچنان شكوفا می شود كه معیار تكلیف و دینداری و مدیریت خانه و زندگی و اجتماع قرارمی گیرد. عقل یعنی سرمایه ای كه از او سودمندتر نیست (حكمت ۱۱۳). عقل یعنی آن فرماندهی كه می تواند قوای ادراكی انسان اعم از خیال و وهم و حس و شك و قوای تحریكی یعنی شهوت و غضب را در درون ، كنترل و تعدیل نماید تا از ثمراتش ایجاد عدالت اجتماعی در جامعه باشد . آنچه كه در این مقاله (اسلام و عقلانیت و آزاد اندیشی عقلی) می آید ابتدا تعریفی از عقل و جایگاه آن در دین است و سپس نقش آن را از نظر متفكران غربی بیان می كند و به موضوعاتی كه به نظر می آید مورد بحث روز و مبتلا به جامعه علمی است پرداخته می شود . بویژه رابطهٔ عقل و دین ، عقل و علم ، اقسام عقل ، عقل سكولاری، عقل دینی،عقل و آزادی و . . . در حد امكان تعریف می شود و در پایان از حدیث نورانی امام صادق (ع) كه برای عقل هفتادوپنج نیرو و سپاه بیان می كند به عنوان حسن ختام بهره برده ایم . سعی ما بر این بوده كه از منابع متعدد و متنوع استفاده شود . امید است مورد قبول خدای سبحان واقع شود .

تعریف عقل :
راغب در مفردات خویش می گوید واصلُ العقل اَلْاِمساك و الاستمساك كَعَقل البعیر بالعقل اصل در عقل امساك است مثل بستن و عقال نمودن پای شتر . 
در المنجد ، عقل را اینگونه تعریف می كند العقل نور روحانّی بِهِ تُدرك النفس مالاتُدركه بالحواس و قَدْسُمّی العقل عقلاً لِانه یعقل صاحبه عن التورط فی المهالك ای یحسبه .
عقل همان نور روحانی است كه بوسیله او نفس ادراك می كند آنچه را كه حواس ادراك نمی كند و عقل را عقل نامیده اند برای اینكه صاحب خود را از ورد در مهالك ، حفظ و حراست می كند.
در كتاب عقل و جهان حضرت امام (ره) می فرماید به حسب ظاهر منظور از قوه عاقله قوه روحانیه ای است كه به حسب ذات مجرد و به حسب فطرت مایل به خیرات و كمالات و داعی به عدل و احسان است و در مقابل آن قوهٔ واهمه است كه فطرتاَ در تحت نظام عقلی نیامده مایل به دنیا (كه شجرهٔ خبیثه و اصل شرور است ) می باشد.
خداوند كه مملكت تن را به عنوان ابزار روح مقرر فرموده برای آن تن و این روح قوا و سپاه و ستادی قرار داده كه در رأس همه اینها عقل را فرمانده و بقیه را فرمانبر قرار داده لذا از مهمترین و سرآمد این قوا چهار تا می باشد كه عبارتند از عقل و شهوت و غضب و وهم . مرحوم ملااحمد نراقی می فرماید : شأن عقل و ادراك حقایق امور و تمیز میان خیرات و شرور امر به افعال جمیله و نهی از صفات ذمیمه است و این عقل وزیر پادشاه یعنی روح می باشد .  اگر این عقل آن سه قوه را تنظیم و تعدیل نماید آنچه كه در درون و برون مملكت بدن ظهور و بروز می نماید عروج به عالم اعلی و طی درجات تا «قاب قوسین اوادنی» میسر و آثار فرشتگان هویدا می گردد و اگر قوای دیگر غلبه كنند قطعاً بنیاد و بنیان این مملكت ویران و از انعام و چهار پایان هم پایین تر می رود .
سر جنگ آن قوا با عقل است لذا همه تلاش می كنند عقل را به اسارت در بیاورند امیربیان علی علیه السلام می فرماید : حق سبحانه و تعالی مخصوص گردانید ملائكه را به عقل و ایشان را بهره از شهوت و غضب نداد و مخصوص ساخت حیوانات را به شهوت و غضب و آنها را از عقل بی نصیب كرد و مشرّف گردانید انسان را به همهٔ اینها پس اگر شهوت و غضب را مطیع و منقاد عقل گرداند افضل از ملائكه خواهد بود زیرا كه خود را به این مرتبه رسانیده با وجود منازع و ملائكه را منازع و مزاحمی نیست 
مراد به عقل چنانچه از جمیع روایات این باب استفاده می شود همان قوه تشخیص و ادراك وادار كننده انسان به نیكی و صلاح و بازدارنده او از شر و فساد می باشد .۶شخصی از امام صادق (ع) پرسید عقل چیست ؟‌ «قال ما عُبد به الرحمن واكتُسبَ بِهِ الجَنان قال قلتُ فالذی كان فی معاویه» ؟ «فقال تلك النَكراء تلك الشیطنهُ بالعقل و لَیسَتْ بالعقل» فرمود عقل چیزیست بوسیله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آید . آن شخص گوید : گفتم پس آنچه معاویه داشت چه بود ؟ فرمود : آن نیرنگست آن شیطنت است آن نمایش عقل را دارد ولی عقل نیست .۷
واژه عقل در فلسفه به معانی متعددی بكار رفته است .
۱-عقل به معنای نیروی درك كنندهٔ مفاهیم كلی
۲-عقل به معنای قوهٔ استدلال گر
۳-عقل به معنای هر نیرو و قوه ادراكی بجز حواس


رابطه عقل و دین :
۱-آیا عقل همتای دین است یا قبل از دین و یا بعد از دین
۲-آیا عقل مقدم بر ایمان است یا ایمان مقدم بر عقل
متفكران غربی درباره جایگاه عقل در قلمرو دین و شریعت سه دیدگاه دارند :
یكم : دیدگاه اول كسانی هستند كه ایمان را مقدم و برتر از عقل می دانند ، از آغاز ظهور مسیحیت عده ای افراطی بودند كه با اصالت دادن به وحی در حوزه الهیات می گفتند چون خدا با ما سخن گفته است حاجتی به تفكر عقلی نیست و برای نیل به رستگاری باید شریعت آموخت و به آن عمل كرد .۸
دوم : دیدگاه دوم از آن كسانی است كه اصالت را به عقل می دهند اینها كه سرمست از پیشرفت تكنولوژی و فناوری بودند با اصیل داشتن عقل و عدم نیاز به وحی سعادت و رستگاری خود را در عمل به فتاوی عقل ابزاری كه بریده از عقل معاد بوده می بینند .
سوم : گروه سوم كسانی هستند كه به هماهنگی بین عقل و وحی وعقل و ایمان باورداشتند . اعتقاد و باور آنان بر این بوده كه ایمان و علم و عقل دو نوع معرفت متمایزند كه هیچ یك جایگزین دیگری نمی شود از این رو می گفتند : ایمان به معنای پذیرفتن چیزی است كه خداوند آنرا وحی كرده اما علم به معنای پذیرفتن چیزی است كه ما آنرا به صورت طبیعی در پرتو نور عقل درست می دانیم .
از صاحب نظران این گروه (تومایس آكویناس) است كه گزاره های دینی را سه دسته می داند :
الف : گزاره های خردپذیر كه هم عقل آنها را اثبات می كند و هم می توانند متعلق ایمان باشند .
ب : گزاره های خرد گریز كه عقل نه آنها را اثبات و نه نفی می كند بلكه بی طرف است این گزاره ها متعلق ایمان قرار می گیرند .
ج : گزاره های خرد ستیز گزارهایی كه عقل دلیلی بر رد آنها در اختیار دارد ، كه در تعارض بین گزاره های دینی و فتوای عقل متكلم تلاش می كند با تأویل ظاهر متون دینی آن تعارض را حل كند .۹ 


نقش عقل در نظام اعتقادی از نظر متفكران غربی :
درباره نقش عقل در تبیین نظام های اعتقادی در تفكر غربی سه دیدگاه نقل می شود .
۱-عقل گرایی حداكثری : بر اساس این دیدگاه برای اینكه نظام اعتقادات دینی واقعاً و عقلاً مقبول باشد باید صدق آنرا اثبات كرد و صدق آن را باید بگونه ای روشن كرد كه جمیع عقلا قانع شوند.۱۰
۲-ایمان گرایی : بر اساس این دیدگاه نظام های اعتقادات دینی موضوع ارزیابی و سنجش عقلانی قرار نمی گیرد می گویند اگر به وجود خداوند یا كمال نامحدود و حكمت و علم و قدرت او ایمان داریم این را مستقل از هر گونه قرینه و استدلال پذیرفته ایم و هر گونه كوششی را كه برای اثبات یا انكار عشق خداوند نسبت به انسانها صورت پذیرد مردود می دانیم .۱۱
۳-عقل گرایی انتقادی : بر پایه این دیدگاه نظام های اعتقادی دینی را می توان عقلاً مورد نقد و ارزیابی قرار داد در عقل گرایی انتقادی حداكثر توانایی های عقلی خود را برای سنجش اعتقادات دینی به كار می گیریم و از بهترین براهین برای تأیید این نظام اعتقادی استفاده می كینم در این دیدگاه انسان اعتقادات را گزینش و برای اطمینان به فهم دقیق آن كوشش می كند و نیز دلایلی تأیید یا رد آن اعتقاد را بررسی و ارزیابی می كند .
عقل و دین در تفكر اسلامی :
از میان متفكران مسلمان هم بوده اند عده ای كه یا راه افراط پیموده اند و یا تفریط لذا سه گروه ظهور كرده اند :
۱-عقل گرایان : اینها می گویند همه معارف دینی با عقل درك می شود . (المعارف كلها معقوله بالفعل واجبه بنظر العقل و شكر النعم واجب قبل ورود السمع والحُسن و القُج صفتان ذاتیتان للحَسَن والقبیح) ۱۳ یعنی همهٔ‌ معارف در حیطهٔ درك عقل قرار می گیرند و وجوب خود را به نظر عقل دریافت می كنند و شكر منعم را پیش از آنكه فرمانی از ناحیهٔ شرع وارد شود واجب می دانند و نیكی و بدی در ذات اشیای نیك و بد ریشه دارد .
اینها (بویژه فلاسفه قدیم) واقعی انسان و جوهر اساسی او را عقل می دانند و می گویند حقیقت انسان همانست كه فكر می كند نه آنكه می بیند یا تخیل می كند یا دارای شهوت و خشم است . در مقابل این مكتب عده ای بوده اند كه به مبارزه برخاسته و این دیدگاه را به این نحو مردود شمرده اند از جمله مكتب عرفا و اهل عشق و كتب اهل حدیث و مكتب حسیون كه عقل را خدمتگزار و نوكر حواس معرفی كرده اند .
ولكن از نظر اسلام اینگونه نیست كه تمام حقیقت انسان عقل او باشد بلكه عقل را به عنوان یكی از وجود و هستی او می دانیم و اینطور نیست كه ایمان اسلامی همان شناخت باشد بلكه شناخت جزیی از ایمان و ركن ایمان است و شناخت تنها ایمان نیست به جهت اینكه در ایمان عنصر تسلیم و خشوع و خضوع و علاقه و عشق خوابیده كه در شناخت مسئله گرایش نیست . ۱۴
۲-ظاهر گرایان : كسانی اند كه بر ظواهر دین تكیه و با هر گونه تأمل و تدبر و تعمق یا اندیشه عقلی در معانی دین مخالفت می كنند وقتی از مالك بن انس معنای اِستواء در آیه (الرحمن علی العرش استوی )۱۵ پرسیده شد در جواب گفت : «الاِستواء معلوم و الكیفیه مجهوله و الایمان به واجب و السئوال عنه بدعه» ۱۶ یعنی معنای استوا روشن است و كیفیت آن مجهول و ایمان به آن واجب و سئوال از آن بدعت است از جمله اینها اخباریها هستند كه معتقدند عقل حق دخالت در احكام شرع را ندارد و شرع آمده تا باب عقل را مسدود كند و در هنگام تعارض میان دلیل عقلی و نقلی دلیل نقلی را ترجیح می دهند و هكذا اصول عقلی را در ادراك حسن و قبح اشیا حجت نمی دانند .۱۷
ضرر این جمود بر ظاهر روایات بدون اینكه از عقل و اندیشه مدد گرفته شود از ضرر افراطی گری عقل گرایان كه با شعار عنصر عقل و با تكیه بر علوم تجربی صرف بدون توجه به جایگاه اصلی عقل نیست با اینكه متون دینی ما و بویژه قرآن كریم مشحون از دعوت به تعمق وتفكر است و هر گونه افراط و تفریط را محكوم و مردود دانسته است .
۳-عقل گرایان نقل پذیر : این گروه با اعتقاد به هماهنگی عقل و شرع و عقل و نقل می گویند همانگونه كه عقل شریعت درون است شرع و دین هم عقل بیرون اند لذا اگر وحی و شریعت از منابع معرفت انسان می باشد عقل نیز از منابع شناخت و معرفت انسانی است كه هر دو از حقیقت عینی و خارجی گزارش می كنند .
آیا تعقل با تعبد تنافی و تعارض دارد ؟
خاستگاه این بحث مغرب زمین و در فرهنگ مسیحی است كه تفسیر درستی از آموزه های پیامبر خود یعنی حضرت عیسی (ع) ندارند و انحراف از تعالیم حضرت عیسی (ع) مشهود و معلوم است كسانی مثل (كی یر كگار) راه عقل را از ایمان كاملاً جدا می دانند و معتقد استنمی توان از عقل در وادی ایمان سخن گفت ایشان كه بنیانگذار فلسفه اگزیستانس محسوب می شود نظرات او امروز خیلی مطرح است افرادی مثل پاسكال معتقد است عقل در وادی امور دینی چیزهایی را به گونه ای مجمل می فهمد اما در نهایت ایمان نمی تواند دستاورد عقل باشد .
این در حالی است كه در ساحت مسائل اعتقادی و دینی اگر ظاهر عبارتی با حكم واضح علقی منافات داشت آن ظاهر را باید به حكم عقل تأویل كرد مثلاً در آیه (یدالله فوق ایدیهم) ۱۸ دست خدا بالای دست آنها است ظاهر آیه اینكه خداوند دستی دارد بالاتر از دست كفار و ستمگران . عده ای از مسلمانان كه (مجسمه ) هستند معتقدند خداوند جسم دارد و به این آیات تمسك می كنند ولكن علمای ما گفته اند وقتی عقل را به حكمیت و داوری بیاوریم می گوید موجودی كه دارای بدن باشد نیازمند به ابزار است در حالی كه خداوند باید بی نیاز از همه كس و همه چیز باشد لذا با توجه به این برهان عقلی ظاهر آیه را تأویل و آنگونكه با عقل بسازد معنا می كنند كه می گوید منظور از (ایدالله) همان قدرت الهی است چرا كه دست ، تجسم قدرت می باشد .۱۹
پس از نظر اسلام نه تنها بین تعقل و تعبد منافاتی نیست بلكه تعبد از ثمرات عقل است. حضرت آیت ا جوادی آملی سه نكته را درباره رابطهٔ عقل و نقل ذكر می كند كه خلاصه ای از آنها را جهت ایضاح بیشتر می آوریم .۱- برهان عقلی كه از دو منظر بیرون و درون مورد بحث است مراد ما از عقل برهان عقل از منظر برون است توضیح آنكه در فلسفه و اخلاق و فقه و اصول كه از برهان عقلی استفاده می شود نگاه به عقل از درون است ولی آنجا كه سخن از ارزیابی و مقایسهٔ بین عقل و نقل است نگاه به عقل از بیرون است .
۲- اعتبار عقل از ملاحظات عاقل جداست زیر عقل و برهان عقلی معصوم ولی عاقل و حكیم و متكلم و اصولی و فقیه معصوم نیستند گرچه می توان براهین عقلی را با مضامین آیات و روایات ارزیابی كرد اما نمی توان عقلاء ، حكما ، متكلمان و فقیهان را با انبیاء مقایسه نمود .
۳- چون برهان عقلی حجت خداست هر كس با سرمایه های عقلی به سراغ متون مقدس رود علوم مقدس متراكم نصیب او می شود كه برهان عقلی همانند دلیل معتبر نقلی از الهامات الهی است كه در ظرف اندیشه بشر تجلی یافته است .۲۰
جایگاه عقل :
آیا جایگاه آن پیش از نقل است یا همراه نقل یا پس از نقل ؟
الف- در مسائل كلامی بویژه اصول دین برهان عقلی قبل ازنقل است به دلیل اینكه عقل اثبات می كند احتیاج انسان را به دین ، لذا عقل نظری ، ضرورت وجود انبیاء و تعالیم آسمانی را برای هدایت و سعادت فتوا می دهد و عقل عملی . گسترش پیام وحی و اطاعت از سفیران الهی را حَسن و ممانعت از تبلیغ و تفسیر احكام و رشد و تعالیم نبوی را قبیح می داند .
ب- در محدودهٔ دین دو دلیل عقلی و نقلی همسنگ و همتای یكدیگرند همانگونه كه دو دلیل عقلی به همدیگر كمك و معین هم هستند وهكذا دو دلیل نقلی معاون هم اند دو دلیل عقلی و نقلی می توانند با هم باشند .
ج : در علم اصولی فقه جاهایی كه عقل پس از نقل می آید مبسوطاً بحث شده است و اگر در مواردی عقل تلاش خود را كرد و دلیل معتبر نقلی هم یافت نشد از موارد (مالانص فیه) این جاگاهی عقل به برائت و گاهی به احتیاط و گاهی به تخییر و گاهی به نفی حرج و ضرر فتوا می دهد .
عقل كه به عنوان حجت باطنی و وحی درونی در روایات آمده و به عنوان نیرویی الهی و خدادادی كار او ادراك است به دو قسم گردیده : ۱-عقل نظری ۲-عقل عملی .
كار عقلی نظری هم مسائل حكمت نظری را درك و هم مسائل حكمت عملی را توضیح آنكه ادراك انسان دو دسته اند .
الف- ادراكاتی كه متعلق آن ، حقایق و هست و نیست است نظیر الهیات و ریاضیات و طبیعیات و منطقیات كه اینگونه از علوم را حكمت نظری گویند .
ب- ادراكاتی كه متعلق آن باید ونبایدهاست نظیر فقه و اخلاق و حقوق و كه این گونه از علوم را حكمت عملی گویند لذا عقل نظری هم هست و نیست ها و هم باید و نبایدها را درك می كند .
اما عقل عملی كه قوه ای محركه است كارش عزم و اراده و تصمیم ومحبت و اخلاص و ایمان و است . روایت امام صادق (ع) كه فرمود (العقل ما عبد به الرحمن واكتسب به الجنان)۲۱
عقل آنست كه با آن خدا عبادت و بهشت كسب شود ناظر به تضمین عقل عملی است .
مواد و جهات قضایای حكمت نظری و علمی :
مواد و جهات قضایای حكمت نظری سه چیز است كه ضرورت و امكان و امتناع باشد برای اینكه شئ نسبتش با هست و نیست یا ضروری الوجود است (ضرورت) یا ضروری العدم (امتناع) ویا مساوی است (امكان)
اما حكمت عملی كه با باید و نباید ارتباط دارد مواد و جهات قضایای آن پنج چیز است:
۱- باید صد درصد(واجب) ۲- باید غیرصددرصد(مستحب) ۳- نباید صددرصد(حرام)
۴- نباید غیرصددرصد(مكروه) ۵- چیزی كه فعل وترك آن متساوی است و هیچ یك رجحانی ندارد (مباح)۲۲
رسالت عقل نظری و عملی :
۱- رسالت عقل نظری جزم عملی است چون مطالب بدیهی و روشن را به دلیل بداهت آن ها درك می كند ومطالب نظری را با ارجاع به بدیهیات اولیه مبیّن و درك می كند .
۲- رسالت عقل عملی ایمان پذیرش اعتقاد تسلیم و سرانجام عزم عملی است .
فرق عقل با بنای عقلا:
در اصول فقه این بحث شده كه بعضی ازمبانی اثبات و تبیین می شود و بعضی با بنای عقلا مثل حجیت خبر واحد اما عقل از سنخ علم است (یعنی برهان عقلی) ولی بنای عقلا از سنخ عمل عقل چون اعتبار و حجت او ذاتی است یا بیّن است و یا مبیّن ولی بنای عقلا كه سیره مستمر آنهاست اعتبار و حجیت ذاتی ندارد و دلیل اثباتی دین نیست اما آنچه را عقل می فهمد دلیل اثباتی دین است .
عقل در علم كلام:
۱- بعضی مانند اشاعره با نفی هر گونه نوآوری از عقل و انكار حسن و قبح عقلی می گویند عقل حسن و قبح چیزی را درك نمی كند آنچه را شارع مقدس دستور داده حسن و آنچه را كه نهی كرده قبیح است .۲۳
۲- بعضی عقل را در احتجاج سهیم ، ولی آنرا زیر مجموعه سنت قرار می دهند .
۳- بعضی مانند محققین امامیه برای عقل (برهان عقلی) استقلال و فتوا قائلند.
برای حسن و قبح عقلی سه محور وجود دارد كه یكی از آنها را اشاعره نمی پذیرد .
۱- محور اول آنجاست كه حُسن یعنی آنچه برای قوه ای از قوای ظاهری یا باطنی ملایم باشد و قبح یعنی هر آنچه برای این قوا ناملایم است این نوع حسن وقبح مقبول همگان است.
۲- محور دوم آنجاست كه حسن به معنای كمال و قبح به معنای نقض باشد مثل علم و جهل این نوع هم مقبول همگان و از بحث بیرون است .
۳- محور سوم كه مقبول اشاعره نیست آنجاست كه آیا عقل می تواند فتوا بدهد فلان كار خوب و فلان فعل بد است ؟ اشاعره می گویند این قسم از حسن و قبح را عقل نمی فهمد و فقط به دست شارع است .
پیامد انكار حسن و قبح از نظر اشاعره اینست كه ناتوانی دین را در پاسخ گویی به انتظارات بشر بدنبال دارد لذا ما می گوییم افعال انسان سه دسته است كه در همه اینها عقل كارآمد و توان جوابگویی را دارد .
۱- افعالی كه علت تامهٔ حسن و قبح است مثل عدل و ظلم كه هر جا عدالت و احسان بود ، حسن و هر جا ظلم وبیدادگری بود ، قبیح .
۲-افعالی كه اقتضای حسن یا قبح دارد مثل صدق و كذب عقل می گوید راست گویی حسَن است اما تحت شرایطی لذا اگر جان مؤمنی در خطر باشد نباید راست گفت .
۳- افعال و عناوینی كه نه اقتضای قبح دارد و نه حسن بلكه از مباحات اند، مانند قیام و قعود عادی كه كاری مباح اند.
از نظر امامیه عقل هر سه قسم فعل را مستقلاً درك می كند .
عقل انسان كامل رابط تكوین و تشریع:
موجودات نظام تكوین در قوس نزول و صعود چهار مرحله دارند .
۱- وجود طبیعی ۲- وجود مثالی ۳- وجود عقلی ۴- وجود الهی
ترقی و تعالی موجودات در قوس صعود بر اساس حركت جوهری از عالم طبیعت به عالم مثال و از آنجا به عالم عقل تا وصول به لقاء ا صورت می پذیرد و اگر موجود بخواهد در قوس نزول تنزل تجلی خداوند به صورت نشاء عقل در می آید و از آنجا به عالم مثال و از عالم مثال به عالم طبیعت تنزل می كند .
عقل فلسفی و عقل دینی:
اگر عقلی محدودهٔ حكمت نظری كه هست و نیست ها باشد و قلمرو حكمت عقلی كه باید و نبایدها باشد را درك كند عقل فلسفی گویند چون درك همه مسائل حكمت نظری و عملی به عهده عقل نظری است. اما اگر محدودهٔ درك عقل مسائل درون دینی یعنی مسائل اخلاقی یا سیاسی ، حقوقی یا معارف الهی باشد آن عقل را عقل دینی گویند .و این عقل فلسفی در متون نقلی دین مورد بهره برداری قرار گرفته كه به چند مورد اشاره می كنیم :
۱-خداوند در قرآن می فرماید (اَمْ خُلقوا من غیر شئ ام هم الخالقون ) ۲۴ آیا انسان ها بدون مبدأ فاعلی خلق شده اند یا خودشان خالقند ؟ كه این با یك استدلال عقلی می فرماید هیچ انسانی بطور صدفه و اتفاقی خلق نشده بلكه یك مبدأ فاعلی دارد و اگر بگویید این فاعل خودشان هستند دور لازم می آید و اگر بگویید دیگری او را خلق كرده تسلسل پیش می آید كه هم دور محال است و هم تسلسل .
۲-قرآن كریم حكمت را كه كار عقل در برابر موعظه و جدال احسن قرار می دهد . «اُدع الی سبیل ربك بالحكمه و الوعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی اَحسن» ۲۵ دعوت به خدا و راه خدا سه گونه است حكمت ، موعظه حسنه و جدال احسن .
(
منظور از حكمت مقدماتی بینی است كه عهده دار تبیین حقایق نظری است . و منظور از موعظه اخلاقیات و باید و نبایدهایی كه از آراء محمود كمك و منظور از جدال احسن استمداد از مشهور است و مسلمات و مقبولات است . )
۳-در آیاتی از قرآن برهان عقلی با نام عقل كه همان عقل فلسفی است ذكر شده .
الف : اِنَ فی ذلك لذكری لاولی الالباب ۲۶
ب : آیات لقوم یعقلون ۲۷
ج : ان فی خلق السموات و الارض لایات لقوم یعقلون ۲۸
۴-در نهج البلاغه برای اثبات عینیت صفات خدا با ذات براهین عقلی اقامه شده از جمله : و كمال توحیده الاخلاص له و كمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهاده كل صفه انها غیرالموصوف و شهاده كل موصوف انه غیرالصفه ۲۹
كمال توحید خدا اخلاص برای اوست كمال اخلاص برای او نفی صفات زاید از اوست .
شبهه تعارض عقل و دین :
بعضی ها با عدم شناخت كامل از جایگاه عقل و محدود كاربرد آن و هكذا عدم معرفت به مسائل دین سؤالاتی را مطرح و وانمود می كنند كه بین عقل و دین تعارض وجود دارد و چه بسا دین در مقابل عقل است از جمله در بسیاری از احكام كیفری مثل قصاص و اعدام و رجم یا محدود كردن آزادی و
اما جواب : ۱-همانگونه كه بیان شد كسانی كه این سؤالات را مطرح می كنند اولاً با محدوده و قلمرو عقل كه متولی آن اصول فقه است آشنایی ندارند و ثانیاً عقلی كه دلیل اثباتی دین است هر عقلی نیست زیرا كه خود عقل فتوا می دهد كه از درك بسیاری از جزئیات عاجز است و نیاز به راهنما دارد بعضی بزرگان مثل خواجه نصیر طوسی تصریح كرده اند كه در جزئیات نمی توان برهان عقلی اقامه كرد .۳۰
بنابراین این خود عقل است كه نیاز خویش را به راهنمای غیبی و معصوم برای فهمیدن جزئیاتی كه مورد نیاز بشر هست اعلان دارد .
۲-جواب دوم اینست كه گاهی و هم كه از قوای ادراكی و باید تحت ولّی خود یعنی عقل باشد كودتا می كند و بر عقل حاكم می شود آنگاه برای صاحب خود فتوا می دهد كه بین عقل و دین سازگاری وجود ندارد در حالی كه این فتوا نه حرف عقل است و نه پیام دین .۱
كار و هم ایجاد مغالطات است كه از بدترین اقسام آن مغالطه در هویت انسان می باشد یعنی شیطان خود را به جای انسان می نشاند و خواسته و امیال گوناگون خود را از زبان او بازگو می كند .
۳-اهل معرفت می گویند عقل برای شناخت دین لازم است ولی كافی نیست زیرا كه عقل می فهمد بالاتر از علم حصولی درك شهودی قرار دارد كه از دسترس عقل بیرون است لذا عقل كلیات طبیعت و شریعت را می فهمد و درك می كند اما جزئیات آنها را نمی تواند درك كند مگر بواسطه آمدن سفیران و نمایندگی الهی یعنی انبیاء عظام و كتب آسمانی .
۴-بر اساس نصوص ما عقل و دین نه تنها معارض نیستند بلكه هر دو به عنوان پیامبر درون و بیرون و حجتهای الهی در انسان با وظایف معلوم و مشخص مكمل همدیگر و یار و یاورند تا آنجا كه گفته اند هر جا عقل باشد دین هم هست و هیچ بی دینی عاقل نیست .
در اول اصولی كافی كتاب عقل و جهل و آیاتی نقل شده كه عظمت عقل و تلازم عقل و دین را بیان می كند امام باقر(ع) می فرماید چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسی كرد و به او گفت پیش آی پیش آمد گفت باز گرد ، باز گشت فرمود به عزت و جلالم سوگند مخلوقی كه از تو نزدم محبوب تر باشد نیافریدم و ترا به كسانی كه دوستشان دارم بطور كامل دادم همانا امر ونهی كیفر و پاداشم متوجه تو است .۳۱
در رواینت دوم همین كتاب از امام علی (ع) روایت شده كه فرمود :
جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت ای آدم مأمور شده ام كه ترا در انتخاب یكی از سه چیز مخیر سازم پس یكی را برگزین و دو تا را واگذار . آدم گفت چیست آن سه چیز ؟ فرمود عقل و حیاء و دین . آدم گفت عقل را برگزیدم جبرئیل (ع) به حیا و دین گفت شما باز گردید و او را واگذارید آن دو گفتند ای جبرئیل ما مأموریم هر جا كه عقل باشد با او باشیم .۳۲
بنابراین عقل و حیاء و دین لازم و ملزوم اند هر كس متدین به دین الهی باشد حتماً عاقل است هر كس عاقل باشد دین دار با حیاء است .
رابطه عقل و علم :
بعضی در تلاشند تا بین عقل و علم بعضی از علوم نوعی تعارض دست و پاكنند و قلمرو عقل را در محدوده علوم تجربی محدود تجربی محدود نمایند كه اگر كسی دنبال علم دین برود نسبت به آنهایی كه علوم تجربی را می آموزند اُمل و كودن و عقب افتاده و قلمداد نمایند .
ذهنیتی كه در این زمینه فراهم آمده بعد از رنسانس و هجمه عظیم علیه آموزه های دینی مسیحی (كه آنها هم با توجه به دین تحریف شده خود با هر گونه نوآوری مخالفت می كردند) این گونه مطرح شد كه تنها علم نجات بخش علم تجربی است .
اما جواب: ۱- در این بخش هم مثل رابطه عقل و دین عدم آگاهی و معرفت نسبت به عقل و علومی كه در جهت سعادت و كمال بشری مفید است باید تحصیل شود عقل هم همین فتوا را بطور كلی می دهد و بر ایجاد مقدمات لازم برای تحصیل آن علوم تاكید می نماید .
۲- علم به دو قسم نافع و ضار تقسیم می شود كه علم نافع را به عنوان نور معرفی كرده اند العلم نور، یقذفه ا فی قلب من یشاد ۳۳ علم نوری است كه خداوند آنرا در قلب آنكه بخواهد می گزارد .این علم همانست كه آسمانها و زمین و . . . را خداوند برای رسیدن به آن خلق كرده است و الله الذی خلق سبع سمواتٍ و من الارض مثلهن الامر بینهن یتعلموا ان الله علی كل شی قدیر و ان الله قد احاط بكل شی علماَ ۳۴
خدا آن كسی است كه هفت آسمان را آفرید و مانند آن هفت طبقه زمین را خلق فرمود و امر نافذ خود را در بین هفت آسمان و زمین نازل كند تا بدانید كه خدا برهر چیز توانا و به احاطه علمی بر همه امور آگاهست .
و در تعقیب نماز عصر می گوییم اَللُهم اِنی اعوذ بك مِنْ علم لاینفع ۳۵ خدایا به تو پناه می بریم از علمی كه نافع نباشد .
علم ضار همان حجاب اكبر است كه العلم هو الحجاب الاكبر .
بله، عقل، علم نافع را می طلبد نه علمی كه حجاب اكبر باشد به دلیل اینكه عقل معصوم است و فتوای آنهم معصومانه با براهین مستدل و متقن بیان می شود .
۲- اگر هفت آسمان و هفت زمین خلق شده اند برای اینكه انسان عالم بشود و اگر تمام علوم مورد نیاز سعادت و كمال انسان باید تحصیل شوند از نظر عقل و دین علوم تجربی را به عنوان قدم اول قبول دارند چرا كه تا رسیدن به قلل رفیع كمال و سعادت در سایه علم و عمل صالح راه طولانی وجود دارد یعنی فراگیری علوم تجربی و ریاضی و فلسفی و عرفانی و در نهایت و حیانی در حد امكان بر همگان واجب می شود .
۴-بر اساس روایات ما هر عالمی هم عاقل نیست امیر سخن و بیان حضرت علی بن ابی طالب علیه آلاف التحیه و الثنا فرمود : رُبَ عالمٍ قَدْ قتله جهله و علمُهُ معه لاینفعه چه بسا دانشمندی كه جهلش او را از پای درآورده و دانش همراهش باشد و سودی به حالش نداشته باشد .۳۶
كه اینجا جهل در مقابل عقل است نه در مقابل علم . می فرماید دانشمندی كه بی عقل است معلوم می شود هر عالمی عاقل نیست . معیار انتخاب علم نافع عقل است و از آن جهت كه عقل هر چیزی را جای خویش می گذارد . وقتی از امام علی (ع) سؤال شد عاقل را برای ما توصیف نما فرمود : هوالذی یضع الشئ مراضیعه ۳۷ خردمند كسی است كه هرچیزی را جای خود بگذارد و جاهل به عكس چون بنابر اختصار است می گذاریم .
عقل در خدمت انسانیت:
مكتب نورانی و با عظمت اسلام بویژه مذهب تشیع بیشترین و بالاترین بها و ارزش را برای عقل قائل شده اند و آنرا از منابع اصیل دین در كنار قرآن و سنت قرار داده اند. و بر اساس آموزه های تعالی بخش اسلام این عقل باید در خدمت جامعهٔ بشری بكار گرفته شود در دنیای كنونی بویژه كسانی كه دم از انسانیت حقوق بشر ، آزادی ، دموكراسی می زنند كه عملكرد آنها حاكی از عدم عقلانیت و بی توجهی به این نعمت خدادادی است كسانی كه یا شهوت آنها فرمانروایی را به عهده گرفته و یا غضب و بدترین و شنیع ترین جنایات را انجام می دهند لذا با اینكه قرآن خیلی مؤدبانه حرف می زند عده ای را در ردیف چهار پایان ذكر می كند كه نشانگر از دست دادن قوهٔ عاقله آنها می باشد فرمود: ‌اولئك كالانعام بَلْ هُم اصل ۳۸ عده ای نه تنها مانند چهارپایانند بلكه از آنها هم گمراه ترند .
یا از وجود مبارك پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) نقل شده كه در ذیل آیهٔ ( یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجاَ ۳۹ آنروز كه در صور دمیده شود مردم فوج فوج می آیند ) فرمود در قیامت عده ای به شكل حیوانات ، محشور می شوند . مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان در ذیل همین آیه می گوید معاذ بن جبل از رسول خدا (ص) درباره این آیه سئوال كرد فرمود از امر بزرگی سئوال كردی سپس فرمود امت من ده صنف ، محشور می شوند كه عده ای از اینها به شكل میمون و خوك و بعضی كور و كر هستند .۴۰
اینها چون در دنیا اهل خدمتگزاری به مردم و حقوق آنها نبودند لذا چون آزار و اذیت و غضب حقوق مردم و افراط در شهوت و غضب و سرلوحه كاری آنها بود ملكات درون بصورت حیوانی ظهور وبروز می كند . اینجاست كه جایگاه عقل در خدمت به مردم و عطا حقوق همگان ورعایت عدالت و مبارزهٔ با تبعیض و جلوگیری از فساد و فقر و معلوم می شود .
آیا افرادی كه ظاهری انسانی دارند و باطنی حیوانی ، می توانند جامعه بشری را به سعادت و كمال رهنمون باشند ؟ از این جا روشن می شود كه كسی بدون دین، عقلش، شكوفا نمی گردد و نمی تواند مدارج انسان را كسب كند عقل ، بدون دین ، كارایی لازم را ندارد (چه اینكه بطور تجربی در دنیای فعلی می بینیم لذا عده ای محو جمال گربه می شوند وعده ای عمری را با سگ می گذرانند و بعضی در مقابل گاو و مدفوع آن تعظیم
می نمایند ) اگر دین الهی باشد آنچنان عقل را شكوفا می كند كه عقل و دین هر دو در جهت خدمت به عیال ا و ایصال آنها به لقای حق كوتاهی نمی كنند از این جهت است كه امام علی (ع) فرمود انبیاء آمدند تا عقلها را از دفینه ها در بیاورند و شكوفا نمایند . و یبشروالهم دفائن القول.۴۱
عقلانیت سكولار و عقلانیت دینی :
صاحبان تفكر سكولاریزم با شعار عقل گرایی و پیروی از تفكر و تعقل سعی در تضعیف تفكر مقابل یعنی صاحبان عقلانیت دینی داشته اند و تنها خود را اهل خرد و خردورزی می دانند لذا به خلاصه ای از عقلانیت سكولار و وجوه اختلاف آن با عقلانیت دینی اشاره می شود .
با اینكه پیروان نظریه سكولاریزم نظرات یكسانی ندارند اما به بعضی از شاخصه های عقلانیت سكولاریستی اشاره می كنیم .
استاد عظیم القدر علامه آیت ا جوادی آملی پنج شاخصه را برای عقلانیت سكولاری بیان می كند .
۱- نبود حقایق ثابت : از منظر بسیاری از نظریه پردازان سكولاری تغییر و تبدیل در همه چیز ، ساری و جاری و هیچ جایی برای حقایق متعین وجود ندارد تنها رای مردم است كه می تواند این خلأ را پر كند.
۲- میسرنبودن فهم حقایق : گر چه امور حقیقی در عالم وجود دارد اما هیچ كس نمی تواند به صحت فهم خود از حقیقت یقین داشته باشد تنها راه حل این مشكل اتكا به آرای عمومی مردم است.
۳- جدا دانستن عقل و شرع :‌ در امور حكومت به تفكیك عقل و شرع معتقدند
می گویند در حكومت دینی دو بخش عمده وجود دارد یكی ایدئولوژی كه دین اصول و مبانی كلی را تعیین و پی ریزی می كند و دیگری ، متدولوژی و روش شناسی . اموری كه برای جامعه به كار گرفته می شود مانند استفاده از آرای مردم و تفكیك قوا كه همگی ریشه در مدنیت جامعه دارد این دو بخش از هم جدا و مستقل اند این ها در بخش متدولوژی جایگاهی برای دین قائل نیستند بلكه تنها عقل كارآمد است .
۴- اشكال بر مدیریت فقهی : اگر حكومتی بخواهد براساس مبانی دینی حاكم بشود به ناچار فهمی مشخص از دین كه از طرف روحانیون مطرح می شود بر عموم جامعه تحمیل می شود. می گویند دین نباید در انحصار عده ای خاص باشد و نباید تنها از منظر فقه مطرح شود .
۵- منزوی دانستن مردم در حكومتی دینی :‌ طبق عقل سكولاری رضایت مردم بالاترین ارزش را دارد و چون این امر با پذیرش دیدگاهی دینی در تعارض است لذا ارزشمند بودن آرای مردم را مخالف نظام دینی قلمداد می كنند.
محورهای پنج گانه مذكور در ضمن بحث عقلانیت دینی به طور مستقیم یا در ضمن مباحث بررسی می شود.

●● عقلانیت دینی :
بعد معرفتی حكومتی
ابتدا به معنای عقل در دین و چگونگی تعامل دین و عقل پردازیم سپس به بحث حق محوری و جایگاه آرای عمومی در بعد معرفتی و قدسی بودن برخی افهام اشاره می شود. زیر مجموعه عقل را دو امر جامع به خود اختصاص داده :
الف- عقل نظری كه قضا و داروی او به بودن یا نبودن مسائل ختم می شود و قوای اداركی زیر مجموعه این نوع ازعقل عبارت از وهم ،‌خیال و حس ، نتایج این عقل حق تكوینی است كه جمع آن حقایق می باشد .
مواردی مثل اثبات وجود خدا و نبوت و معاد در عقل نظری بحث می شود .
ب- عقلی عملی كه قضا و داروی او از نسخ بایدها و نبایدها است حاصل تلاش های این عقل حق اعتباری است كه جمع آن حقوق می باشد مثل حق آزادی ، حق مالكیت، ‌حق مسكن قوای تحریكی زیر مجموعهٔ این نوع عقل عبارت از شهود و غضب كه توسط آنها مراحل مختلف عزم و اراده شكل می گیرد .
ممكن است هر كدام از دو قسم عقل در بین راه متوقف شوند به جهت حاكمیت قوای دیگر بر آنها مثلاً قوهٔ واهمه در بخش نظر بر عقل نظری یا شهوت در بخش عملی به عقل عملی .
رجوع كند و عقل عملی عهده دار هر گونه انگیزه است به ایمان به حقایق تكوینی برگردد و خواه به انصاف و عزم به انجام حقوق اعتباری رجوع كند .
عدم جدایی دین و عقل:
دین هر دو بعد عقل را مورد تأكید قرار می دهد :‌ ۱- در سوره طلاق آیه ۱۲ به عقل نظری اشاره می كند كه تمام مجموعه كیهانی را خداوند برای دانا شدن انسانها آفرید كه با توجه به اینكه عقل نظری عهده دار اندیشه و تفكر است ثمربخشی همه مجموعه كائنات و آفریده های عالم وابسته به آن است یعنی به هدف رسیدن انسان در استفاده خوب از عقل نظری است . ۲- و در آیه ۵۶ سوره ذاریات فرمود : ( و ما خلقت الجن و الانس الالیعبدون ۴۲) یعنی خداوند جن و انس را برای عبادت و بندگی خویش خلق كرد و عبادت در گرو انگیزه درست و صائب است كه بدون عقل عملی این انگیزه ، تحقق ناپذیر است .
ارزش تعقل تا آنجاست كه از ادله قطعی شرع می باشد .
ارزش گذاری با در نظر گرفتن چهار مطلب می باشد .
۱-محور شریعت حكم الله است . ۲-تنها منبعی كه حكم الله از آن نشأت می گیرد ارادهٔ‌ الهی است .۳-ادله شرعی تنها كاشف ارادهٔ خداست .۴)ادله شرعی یا عقلی است یا نقلی و ادله نقلی یا قرآن است یا سنت معصومین (ع) نتیجه اینكه عقل ناب همتای نقل معتبر حجت خدا است از این عقل چه در بخش متدلوژی و چه در در بخش ایدئولوژی قابل تفكیك و جدایی نیستند .بنابراین عقل در مقابل نقل است نه در مقابل دین چرا كه خود عقل دین است .
حق محوری :
حق محوری از مسائل بنیانی و بنیادی دین اسلام است ، لذا خدای سبحان در قرآن دین خود را با واژه حق وصف كرده است . هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق ۴۳ یا ارسال پیامبر اسلام (ص) را بر پایه حقیقت استوار می داند انا ارسلناك ۴۴ یا نزول قرآن و محتویات آن را با واژه حق تعریف می كند . و نزل الكتاب بالحق ۴۵ همچنین مسئله معاد و وعده و وعیدهای داده شده را جز حقیقت نمی داند ذلك الیوم الحق ۴۷ خلقت آسمانها و زمین را بر اساس حقیقت می داند نه پوچ و بیهوده خلق السموات و الارض بالحق ۴۷.
همه اینها نشان می دهد كه مكتب اسلام ، مكتبی حق محور و حقیقت طالب است وعقلانیت دینی جز از طریق حق امكان پذیز نیست .

لوازم حق محوری:
۱- وجود حقایق ثابت عقلانیت سكولاری نفی هر گونه امر ثابت عینی و حقیقی بود در حالی كه لوازم حق محوری در عقلانیت دینی وجود یك سری از اموری است كه در عالم هستی عینیت دارند تفكر سكولارها برگرفته از تفكر سوفسطائیان یونان است (نپذیرفتن حقیقت ثابت و جایگزینی پذیرش عمومی به جای حقایق عینی در مبنای سكولارها در دیدگاه های سوفسطائیان شهودی مثل گرگیاس و پروتوگوراس مورد تأكید واقع شده )۴۸.
اگر عقلانیت سكولاری هیچ چیز را ثابت و حقیقی نمی بیند قطعاً گستره این تفكر شامل آرای عمومی كه به آن پناهنده شده اند هم می شود چرا كه آرای عمومی هم چیزی را نباید ثابت كند كه حقیقت داشته باشد .در عقلانیت دینی حقایق عینی و خارجی اند نه ذهنی و قراردادی تا هر روز تغییر كنند.
۲- امكان دستیابی به حقیقت عقلانیت سكولاری معتقد است دستیابی به حقیقت از راه تعقل و اندیشه امكان پذیر نیست لذا حق مداری و حق محوری حكومت دینی را شعار می دانند .
در جواب می گویئم اشتباه پذیری دست آوردهای عقلی انكار ناپذیر است ولكن به معنای عدم امكان وصول به حقیقت فقط برهان یقین آور است چون بین مقدمات و نتیجه رابطهٔ ضروری ایجاد می شود لذا نه تخلف راه پیدا می كند نه اختلاف. تخلف نیست چون نتیجه بدست آمده با حفظ مبادی زوال پذیر نیست ونیز اختلاف نیست چون نتیجه ، همیشه واحد است و چیز دیگری جای او را نمی گیرد .
همانگونه كه آیات متشابه را به آیات محكمات عرضه می كنند تا از اشتباه و خطا مصون بمانند هكذا اندیشه ها اشخاص را كه احتمال خطا و اشتباه در آنها راه دارد به اندیشه افراد محكم وراسخ كه انبیاء و ائمه (ع) باشد عرضه می كنند تا مصون بمانند.
اگر پژوهشگر امین در مسیر تعقل ضوابط برهانی را بررسی كرد و نتایج افكار خود را به محكمات عقل ونقل محك زد اما به معرفت خویش قطع نیافت می تواند به ظن و گمان خویش بسنده كند و از مسیر حق محوری خارج نشده است.
جایگاه آرای عمومی وعقلانیت :
پس از آنكه ساختار و مبانی كلی حاكمیت را آرای عمومی مردم معین كرد دیگر در جزئیات
ساختار و تعیین مسائل و ابعاد مختلف آن (اموری علمی و برهانی است ) دخالتی نخواهد داشت بلكه توسط كارشناسان و صاحبان اندیشه نظرات دین و مصالح حقیقی جامعه مورد ارزیابی قرار می گیرد و هیچ گونه بی توجهی به آرای عمومی نشده است.
قدسی بودن برخی اندیشه ها:
نابجا بودن این ادعا كه فهم حكیمان و فقیهان به كلی نامقدس است و همه فهم های بشر آلوده است روشن می شود چرا ریشه این خطا آنجا بوده كه تصور می شود وقتی حقایق الهی به فهم بشری در می آید نوعی افول و تنزل در آن ایجاد می شود در حالی كه افهام برای نیل به حقایق صعود می كنند و نورانی می شوند به دیگر سخن روح ملكوتی انسان با سعی و تلاش بلیغی كه برای نیل به حقایق به عمل آورده بعد از آنكه حجابها و ظلمت های جهالت را در نوردید به حقیقت نورانی و قدسی نایل شده سپس خود نیز لباس تقدس و تنزه بر تن می كند . در شرع مقدس روح ملكوتی انسان با شهود بسیاری مورد تأكید قرار گرفته ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیك مقتدر ۴۹ و نیز در روایتی چنین آمده كه قلب المؤمن عرش الرحمن ۵۰
عقل و آزادی و عقیده:
تفكر كه از مراتب عقل است یكی از مقدس ترین استعدادهای بشری كه شدیداً نیازمند به آزادی است و در اسلام یكی از واجبات مسلم آزادی تفكر است و از بهترین عبادات در روایات ما مسئله تفكر است (تفكر ساعهٍ خیر من عباده سنه تفكر ساعته خیرُ من عباده سین سنه ، تفكر ساعته خیر من عباده سبعین سنهیك ساعت فكر كردن از یك سال عبادت از شصت سال عبادت و از هفتاد سال عبادت افضل است ).
این كدام تفكر است كه از سالها عبادت افضل است . قطعاً همانطور كه بعضی بزرگان گفته اند تفكر و تعقلی است كه به اندازه همان سالهای عبادت انسان را جلو ببرد .
تمام اركان و اصول مسلم اسلام باید با تعقل پذیرفته شوند بر عكس مسیحیت كه در اصول اساسی دین مسیحی كسی حق تفكر ندارد بلكه محدوده ایمان می دانند و باید تسلیم باشند .
از نظر اسلام عقیده ای كه از راه تعقل تفكر نباشد حتماً انسان را به تعصب و جمود و خمود و سكون رهنمون می كند نه به آزادی و آزاد اندیشی لذا اینكه هر كس هر عقیده ای داشته باشد آزاد است حرف بی مبنایی است استاد شهید مطهری در همین زمینه می فرماید : شما هیچ می توانید باور كنید كه یك بشر با فكر و عقل آزاد خودش به اینجا برسد كه بت را باید پرستش كرد مثلاً بن هبل را ؟ آیا شما می توانید احتمال این قضیه را بدهید كه همین الان میلیونها انسان با فكر آزاد در هندوستان، گاو را پرستش كنند یا در ژاپن با فكر آزاد و منطقی به این جا برسد كه اعضای تناسلی را باید پرستش كرد ؟ آیا آزادی عقلی یعنی اینكه انسان عقیده به این مسائل پیدا كند ؟ ۵۱
در حقیقت عده ای عقل و فكر را به زنجیر امیال و هوسها و تعصبات خشك و تقلیدهای كوركورانه كشیده اند و اسم آن را آزادی عقلی و عقیده هم می گذارند .
شهید مطهری می فرماید كار كورش درست نبود كه با اینكه خود بت پرست نبود اما وقتی وارد بابل شد گفت تمام بت پرستی اینجا محترم است بلكه كار حضرت ابراهیم (ع) صحیح بود كه برای آزادی فكر و عقل بشر ونجات آنها از زنجیر بشر و نجات آنها از زنجیر عقاید سخیف تقلیدی منبر برداشت و تمام بت ها را (به جز بت بزرگ ) در هم شكست چون بنابر اختصار است در پایان این مقال برای تیمن و تبرك و حسن ختام ویژگیهای عقل یا به تعبیری جنود عقل را ذكر می كنیم كه ۷۵ مورد در نقطه مقابل آنها به عنوان لشكر جهل وجود دارد برای كسی كه جنود عقل را ندارد .
سماعه می گوید نزد امام صادق (ع) بودم عده ای از دوستانش حضور داشتند كه ذكر عقل و جهل به میان آمد و فرمود عقل و لشكرش و جهل و لشكرش را بشناسیدتا اینكه هفتاد و پنج لشكر به عقل و هفتادو پنج لشكر به جهل كه بدین قرار است .

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ویستانیوز ، کدخبر: 230107، تاریخ انتشار:- ، www.vista.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین