شعار سال: در سالهای اخیر به بحث کارآفرینی مکرراً ارجاع میشود و واحدهای آموزشی تحت وزارت علوم قرار سعی دارند تا دانشجویان را به صورت اختیاری با مبانی کارآفرینی آشنا کنند. در همین راستا تاکید دکتر ستاری، رئیس بنیاد ملی نخبگان، بر پایان یافتن دوره مطلوبیت استخدام فارغالتحصیلان دانشگاههاست، که نوعی توصیه به کارآفرینی محسوب میشود. در نتیجه هم در حوزه عمومی و هم در سطح سیاستهای ساختاری کشور، بحث کسب و کار، استارتاپ و فعالیتهای خصوصی مطرح است. با این توجه که این حوزهها، مستلزم ایدههایی کاربردی و عملیاتی کردن آن ایدههاست، این گفتوگو درباره وضعیت علوم انسانی در حوزه (کسب و کار و استارتاپ) میتواند ضروری تلقی شود.
علوم انسانی در کشور ما دچار چالش جدی است و به دلایل مختلفی، صاحب نظران بحث کارآمدی و ناکارآمدی آن را مطرح میکنند. خروجی علوم انسانی در کشور ما، کاربردی نیست. دانشآموختگان این علوم با این سوال درگیرند که چه شغلی را انتخاب کنم و چه ایدهای را دنبال کنم؟ شما به عنوان کسی که از طرفی مولد کار در حوزۀ خصوصی هستید و از طرفی دارای پیشزمینۀ علمیِ علوم انسانی هستید، برخلاف بسیاری از کسب و کارهایی که در ساحتی غیر از ساحت علوم انسانی موفقند، در حوزۀ علوم انسانی و مشخصاً با موسسۀ ویراستاران، نمونۀ موفقی در به کار بردن علوم انسانی در حوزه کسب و کار به شمار میآیید . لطفاً خود و سپس موسسۀ ویراستاران را معرفی کنید.
فکر میکنم خوب است کمی از موقعیتی که شروع به کار کردم، حرف بزنم. من علوم اجتماعی و مردمشناسی خواندهام. سالهایی که مردم شناسی میخوندم نگاه مثبتی به مردمشناسی نبود و جامعهشناسی سیطرهاش بیشتر بود. گروه مردمشناسی، قدرتمند نبود. وضعیتی که پیش آمده بود باعث شد من به سمت رشتۀ پژوهش هنر بروم. با اینکه رتبه خوبی در کنکور پژوهش هنر به دست آوردم ولی نشد این رشته را بخوانم. در همان سالها به خاطر علاقه شخصی خودم به ادبیات، بعضی متنها را ویرایش میکردم. روی ذوق و سلیقۀ خودم متنها را ویرایش میکردم. از حدود سال ۸۴ به کارگاهها و کلاسهای این حوزه را وارد شدم. شاید بشود گفت که آن سالها از معدود ویراستارهایی بودم که علوم اجتماعی میدانست، علوم اسلامی میدانست، فلسفۀ اسلامی و فلسفۀ تاریخ اجمالاً به گوشش خورده بود و دستی هم در ویرایش داشت. خب خیلی از ناشران و فعالان عرصۀ نشر علوم اجتماعی حداقل پیش من اینجور میگفتند کتابهایی که شما ویرایش میکنید را قبلا به ویراستارهای دیگری دادیم و اینها از پس کار بر نیامدند، چند بار مجبور شدیم ویرایش کنیم و چون نتیجه مطلوب نبوده، به شما دادیم، حالا خوب شده است و میتوانیم چاپ کنیم. نمیدانم چه قدر درست میگفتند و هیچ وقت هم دنبال این نبودم که حرفشان را اثبات کنم. ش ما میدانید که فضای نشر در این حوزه گسترده نبوده و نیست. آدمها یک دور که بزنند به همدیگر میرسند. سال ۸۵ و۸۶ در این حوزه آدم شناختهشدهای بودم و اغلب اساتید، مجموعهها و انتشاراتیها کتابشان را میدادند که ویرایش کنم. من هم دوست داشتم با آنها همکاری کنم. از جایی به بعد اینقدر این درخواستها زیاد شد که به تبع من رد میکردم. اصلاً نمیتوانستم خدمتی را انجام بدهم. اگر یکی، دوتا کار را همزمان مجبور میشدم بپذیرم، به دلیل رودرواسی یا علاقه یا هرچیز دیگری، ممکن بود بدقول بشوم. موقعیتی پیش آمد که من دیدم این فضا، فضای کار است. یک موقعیت فرهنگیِ منسجم و مطلوب است و بالاخره یک حقوق و حقالزحمهای هم در آن هست. خواهان هم زیاد دارد. اما یک آدم متخصص و پایهکار و دستِ پُر نداریم. نیروی ماهر نداریم. یعنی شما کسی را در نظر بگیرید که علوم اجتماعی خوانده باشد، بفهمد و ویرایش هم بلد باشد و بعد بداند که این دوتا را چه جور باید به کار ببرد. در گفتوگویی که با دوستم آقای باقری داشتم کمکم به این نتیجه رسیدیم که آدمهایی را پیدا کنیم و آموزش بدهیم. از همان سالهای ۸۵ ما در این فکر و پیگیر بودیم. تا اینکه سال ۸۸، به ما اطلاع دادند که مرکز حمایت از کارآفرینی شهرداری منطقه ۱۵ ممکن است بتواند به شما یک فضایی را اختصاص بدهد. ما رفتیم آنجا یک طرح اجرایی دادیم و گفتوگوها و مذاکراتی کردیم. ما را پذیرفتند و یک اتاق واحد رشد، به ما دادند و ما شروع کردیم.
پیشتر در اردیبهشت، سایت ویرایش را راهاندازی کردیم که الان به سایت virastaran.net تبدیل شده است. شروع کردیم با همکاری آقای باقری که الان مدیر عامل مجموعه هستند، موسسه ویراستاران را به عنوان یک واحد کارآفرین راه انداختیم. سایت آن را جدی پیش بردیم و تنها سایت موجود و جدی در این عرصه شدیم. سایتهای دیگری هم گهگاه سر بلند میکردند ولی فعالیتشان یا خیلی اندک بود یا از نظر کیفی خوب نبود. خب در این حوزه ما هم کار ویرایش انجام میدادیم و هم ویرایش را آموزش میدادیم. تنها مجموعهای شدیم که بالای سر کار نوآموز و کارآموز میایستاد تا رشد بکند.
الان که من با شما صحبت میکنم در ۱۵ شهر ایران و دو شهر خارج از ایران، نزدیک ۱۶۰ کارگاه برگزار کردیم. برای مخاطبان مختلف از خبرنگار، دانشجو و طلبه تا خانم، آقا، سن بالا و سن پایین و حوزهها وادارهها. سعی کردیم بذر درست نویسی را بپراکنیم. این اجمالی از کار مجموعه ویراستاران بود. همۀ اینها همت آقای باقری بود. بنده واقعا همکار ایشان بودم و هستم.
دامنه و زمینههای قعالیت ویراستاران را هم شرح دهید.
کانالهای فعالی در شبکههای اجتماعی با عنوان ویراستاران داریم و ویراستاران همهجا نشانی ما است. الان آواچههای آموزشی رایگان تولید و منتشر میکنیم. نماچههای رایگان و آموزشهای مختلف را رایگان منتشر میکنیم. گروه تلگرام ما نزدیک به هشت هزار نفر عضو دارد. سه سال پیش ما به کمکِ یکی دو مجموعۀ ویرایشی دیگر برای راهاندازی انجمن ویرایش و درست نویسی پیگیر شدیم که یک سمن هست. در وزارت کشور هم ثبت شده است و فعالیت میکند. الان فعالیتهای زیرساختیاش در حال انجام است. بعد از ما الحمدلله فعالان دیگر در این عرصه راه افتادند و انجمن صنفی ویراستاران را راه اندازی کردند که مجوز از وزارت کار دارد و حوزۀ مسئولیت گستردهای دارد.
نزدیک ۵ هزار نفر در کارگاههای ما آموزش دیدهاند. شاید این عدد و رقمها برایتان مهم باشد. قریب به سه چهار هزار عنوان کتاب و مجله در مجموعه، ویرایش شده است. یک فقره پروژه، سفارش یکی از ناشران مشهور که اینجا ویرایش شده است ۱۴ میلیون کلمه بوده است. این سفارش تایپ شده، نمونهخوانی شده، ویرایش شده و صفحهآرایی شده است. قریب به صد نفر در این پروژه فقط، مشغول به کار بودند. شاید بشود گفت جدیترین متنی که در این سالها آرزویمان بوده و الحمدلله به بار نشسته است ترجمۀ خواندنی قرآن بود که ثمرۀ هشت سال تلاش مترجم و دو سال همراهی ویراستارانش بود. ما توفیق ویرایش، چاپ و نشر آن را داشتیم. الحمدلله الان هم نشر ویراستاران و هم موسسه ویراستاران فعال است. از سه سال پیش نشستهای متنخوانی را در همۀ شعبههایی که در کشور داریم شروع کردیم. در مشهد، تهران، شیراز، اصفهان، قم و… نشستهای متنخوانی بسیار استقبال هم شده است.
درباره نشستهای متنخوانی بیشتر توضیح بدهید.
محور این نشستها، خواندن کتابهایی است که کسی نمیخواند اما خیلی مهم هستند. کتابهایی چون کلیله و دمنه، تذکرة اولیا و…. یک کارگاه است که دارای تسهیلگر است. همۀ حاضران یک متن روبهرویشان دارند. همه در خواندن متن همکاری میکنند و هرکسی یک پاراگراف میخواند. گروههای فیلمخوانی هم داریم که به تازگی تشکیل دادهایم.
در این سلسله فعالیتها، هدف ما شناخت زبان در جایگاههای مختلف است.
این ایدهها در عمل چگونه اجرایی میشدند؟ مثلا جذب نیرو به چه صورت بود؟ یا ناشران چگونه اعتماد میکردند؟
ایجاد کسب و کار، ریزهکاریهای ناگفته فراوانی دارد. واقعیت این است که ما خیلی تلاش کردیم زیر سایۀ بزرگانِ این عرصه باشیم؛ ولی بزرگان حاضر نشدند ما را بپذیرند. بنابراین ما تلاش کردیم که خودمان زیر پروبال بقیه را بگیریم. آدمها اعتماد کردند که اینجا میشود رشد کرد. ویراستاران از روز اولی که راهاندازی شده، هدفش رشد بوده است. برخلاف خیلی از مجموعههای فرهنگی و کسب و کاری، رشد دیگران را مایۀ زوال نمیدانیم. ما معتقدیم که رقیبهای ما قوی شوند، باز هم رشد کردهایم.
یکی از معضلات موسسه ویراستاران این بود که رقیب نداشت یا رقیبی که به آن تنه بزند نداشت. عرصه، آنقدر گسترده بود که ما یک گوشه بودیم و رقیب یک گوشۀ دیگر بود. هیچ کسی حتی حاضر نبود بیاید به ما طعنه بزند یا چوب لای چرخمان بگذارد. هنوز هم وضعیت همین است.
تمام هدف ما این بوده است که افراد را جذب کنیم، پروبال بدهیم، فکر کنیم، ایده بدهیم و بستری را فراهم کنیم که افراد آموزش ببینند، کارآموزی کنند و به رشد برسند. خب این زمینه انرژیبخشی و اعتماد به نفس دادن به افراد برای ما مهم بود و روی آن کار کردیم. از طرفی هم سپر بلا بودن برای آنها هم بود. ناشر پول ندهد، سخت پول بدهد یا ….
هدف ما، ایجاد قدرتی برای حفاظت از زبان فارسی است. حالا یک بخشی از قدرت در نیروی انسانی است، بخشی در تولید محتوا است و بخشی دیگر در راهاندازی مجموعههای قانونیِ هدفمند و ایجاد بسترهای قانونی است. به عنوان مثال ما یک سمن راهاندازی کردهایم با هدف ویرایش و درست نویسی، پاسداری از زبان فارسی، گسترش زبان فارسی، فهم کاربردهای زبان فارسی و هرچه که شما بتوانید تصور کنید.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت بردار، تاریخ 22 خرداد 97، کد مطلب: -: www.bordar-ensani.ir