
شعار سال : قیمت برابری هر دلار آمریکا در هفته سپریشده، به ١٢ هزار تومان رسید. گرچه پیشنهاد رییس جمهور آمریکا مبنی بر مذاکره بدون پیششرط با مقامهای کشورمان موجب عقبنشینی ١٠ تا ١٥ درصدی قیمت شد اما همچنان قیمتهای جاری بیش از تصور هر تحلیلگر یا فرد عادی است و همگان با نگرانی آینده را دنبال میکنند.
در این یادداشت سعی شده نکاتی را در باب آینده بازار ارز از پنج نقطهنظر عنوان شود:
** دیدگاه بنیادی: در دوره تثبیت حدود ٥ ساله قیمت ارز که قیمت برابری دلار تغییر چندانی در فاصله پاییز ١٣٩١ تا پاییز ١٣٩٦ نداشت، کارشناسان اقتصادی بر این باور بودند که به دو علت وجود تفاوت میان «متوسط سالانه تورم داخلی با تورم متوسط جهانی» و «حجم نقدینگی ایجاد شده با رشد اقتصادی پنج سال اخیر» قیمت ارز نباید تثبیت شود و نیاز است این نرخ با توجه به عدد تفاوت در این دو مقیاس، تعدیل شود. دخالت تفاوت تورم داخل و خارج در چهل سال اخیر اما رقمی حدود ٨ هزار تومان را برای ارزش دلار محاسبه میکرد و تفاوت چند سال اخیر رشد نقدینگی و رشد اقتصادی عددی حتی تا سقف ١٢ هزار تومان را برای دلار مناسب میدانست. در حالت اول، دلار بیش از ظرفیت بنیادی و در حالت دوم تا ظرفیت بنیادی خود رشد کرده و بنابراین از منظر بنیادی، دلار توان رشدی بیش از این را ندارد.
** دیدگاه تکنیکی: تحلیلگران فنی (تکنیکی) با شکست ٤٥٠٠ تومان، کانال صعودی کم شیب دلار در ٥ سال اخیر را تمامشده دانستند و به ثبت سقفهای تازه قیمتی باور پیدا کردند. دلار پس از عید نوروز سه حرکت صعودی جدی داشت: یکبار تا ٦٥٠٠ تومان و زمان اعلام خبر تکنرخی شدن در ٤٢٠٠ تومان، یکبار تا بیش از ٩ هزار تومان و بار آخر تا ١٢ هزار تومان. سطح ١٢ هزار تومان همانند دو سطح قبلتر در نقش مقاومت بیشتر در برابر صعود عمل کرد. تفاوت رشد آخر با دو رشد قبلتر اما کاهش حجم معاملات در بازار بود که از اخبار مختلف میشد آن را متوجه شد. از نگاه تکنیکی، رشد «قیمت» حتماً میباید با رشد «حجم معاملات» همراه شود تا از رشد بتوان اطمینان حاصل کرد. در غیر این صورت، تغییر روند حتمی دانسته میشود. به این ترتیب از منظر تکنیکی نیز برخورد قیمت با مقاومت و کاهش حجم معاملات، دو نشانه افزایش احتمال اتمام روند صعودی است.
** دیدگاه سیاسی: تنشهای اجتماعی دی ماه گذشته و خروج آمریکا از توافق برجام، دو عاملی بوده که در کنار دلایل اقتصادی قرار گرفته و به رشد قیمت ارز منجر شده است. با توجه به این که دلار ظرفیت رشد خود بر مبنای تورم و نقدینگی را پر کرده، رشد اخیر و رشد احتمالی فراتر از سطح ١٢ هزار تومان تنها میتواند به دلایل سیاسی و روانی اتفاق بیافتد. با توجه به این که احتمال مذاکره مستقیم میان سران ایران و آمریکا در روزهای اخیر قوت گرفته، افزایش قیمت ارز تا اندازهای بعید مینماید مگر آن که تنشها بار دیگر افزایش یابد.
** دیدگاه بازار: از دو زاویه میتوان دیدگاه بازار را مورد بررسی قرار داد. دیدگاه اول معتقد است اشتباه سیاست گذاری دولت در تک نرخی کردن دلار در ٤٢٠٠ تومان و اعلام تامین تمامی نیازها با این نرخ، موجب از بین بردن بازار آزاد ارز و تضعیف شدید سمت عرضه شد. در شرایط وجود تقاضا قابل توجه ناشی از عوامل سیاسی و اقتصادی، افت عرضه موجب رشد قیمت ارز حتی بیش از ظرفیت شد. این دیدگاه گشایش جدی بازار ثانویه و ورود عرضه پرحجم به بازار را به افت قیمت منتهی می داند. دیدگاه دوم اما تاثیر نرخ های کنونی ارز بر کسب و کار را مورد توجه قرار می دهد و معتقد است تولید و واردات کالا و خدمات با نرخ های کنونی ارز به کاهش شدید تقاضا خرید منجر می شود و بنابراین بازارهای کالایی تحمل نرخهای کنونی را ندارد. تعدیل نرخ ارز نتیجه چنین روندی فرض میشود.
** دیدگاه خانوار: خانوارها از یک سو، به دیدگاه کارشناسان رجوع می کنند و ظرفیت رشد قیمت را تمام شده میدانند و از سوی دیگر، نگران وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور هستند و خرید و نگهداری ارز و طلا را معقول میدانند. نگهداری کالایی که احتمال افت جدی قیمت دارد اما عده ای را دچار نگران مضاعف می کند. در این شرایط میتوان توصیه کرد تنها بخشی از نقدینگی خانوارها به خرید یا نگهداری ارز و سکه طلا تخصیص یابد تا بخشی از سبد سرمایهگذاریها با کالاهای امن پر شود. در این حالت، نگرانی از تاثیر جدی افت قیمتها بر ارزش دارایی خانوارها نیز کاهش مییابد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از انجمن صنايع خوراك دام، طيور و آبزيان ايران ، تاریخ انتشار 21مرداد 97، کدمطلب: ،IRFIA.ir@