شعار سال: همه ویژگیهای یک شهر اسلامی1 در شهرهای علمی اسلامی وجود دارد؛ اما آنچه شهر علمی را از دیگر شهرها متمایز میکند، فعالیتهای گسترده و متنوع علمی در آن است. آن شهرها دانشمندپرور و استادان و دانشآموختگان آنها منشأ خدمات علمی و فرهنگی بودند، مؤسسات علمی و آموزشی فراوان و متنوع داشتند و حجم سفرهای علمی به آنها بسیار بالا بود. در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی چندین شهر ازجمله سمرقند، هرات، مرو، بلخ، نیشابور، بیهق، ری، اصفهان، مراغه، بغداد، اسکندریه، قاهره قُرطُبه و غَرناطه در دایره تعریف شهر علمی قرار میگیرند. در میان این شهرها بلخ، نیشابور، بغداد، قاهره و قرطبه (که در پنج منطقه گوناگون از شرق تا غرب جغرافیای اسلام قرار داشتند) معرفی و نشانههای حیات علمی آنها بازگو میشود.
بلخ: در بلخ از دیرباز فعالیتهای آموزشی وجود داشت. نشانه آن، یکی از آتشکدههای مهم زرتشتی و چندین دِیر بودایی در این شهر است که در آنها آموزش، دستکم در حد آموزش تعالیم دینی وجود داشت. چند دهه بعد از ورود اسلام به بلخ هم حجم و هم تنوع فعالیتهای علمی رشد چشمگیری یافت؛ چنانکه یکی از تابعان و از اولین علمای بلخ به نام ضحاک بن مزاحم بلخی (د.105ه.ق) سه هزار کودک را تحت تعلیم خود داشت و هر روز از کلاسهایش سرکشی میکرد. مردم بلخ براساس سابقه فرهنگی خود چنان به دانش و دانشمندان توجه داشتند که با وجود جوّ ناآرام سیاسی، هرگز از فعالیتهای علمی دست نکشیدند. آنان به دلیل سروکارداشتن با ادیان و فرهنگهای گوناگون، از روحیه آزاداندیشانهای برخوردار بودند و با سعه صدر با اصحاب آرا و ادیان و مذاهب مختلف برخورد میکردند؛ بنابراین امنیت روحی-روانی برای پرداختن به مسائل و موضوعات متنوع عقیدتی و علمی وجود داشت و این خود، رشد فرهنگی جامعه بلخ را در پی داشت. در سدههای دوم و سوم هجری بیشتر فعالیتهای علمی بلخ در زمینه علوم اسلامی و فلسفه و کلام بود. بهویژه فلسفه و کلام که با توجه به تنوع اندیشهها و نیاز هریک از آنها به دفاع از آرای خود رشد کرد. از دانشمندان این علوم شدّاد بن حکیم بلخی (د.214ه.ق)، ابراهیم بن سیّار (د.220یا230ه.ق)، احمدبن عبدالله بلخی (د.319ه.ق)، عبدالله بن احمد کعبی بلخی (د.319ه.ق) و شهید بن حسین جهودانکی بلخی (د.315ه.ق) هستند. از اواخر سده سوم تا سده پنجم هجری تنوع علوم در بلخ بسیار زیاد شد و افراد نامآوری مانند ابومعشر جعفر بن محمد بن عمر بلخی (د.272ه.ق)، احمد بن جعفر بن برمک بلخی (د.324ه.ق) و ابوریحان بیرونی (د.442 ه.ق) در نجوم، ابوزید بلخی (د.322ه.ق) و ابوعبید عبدالواحد بن محمد جوزجانی (د.438ه.ق) در ریاضیات و نجوم و طب به ظهور رسیدند. ابوزید بلخی، فیلسوف و جغرافیدان و نخستین کسی بود که نقشه کشورها را ترسیم کرد. در سده چهارم ادبیات هم در بلخ رشد بسزایی کرد و شعرایی مانند ابوالمؤید بلخی و بدیع بن محمد بن محمود بلخی به ظهور رسیدند. درباره مؤسسات علمی بلخ اطلاعات مهمی از خلال شرححالها به دست میآید. از واعظ بلخی نقل شده که در بلخ هزارو 300 مدرسه وجود داشت؛ ازجمله مدرسه زندان، مدرسه خلیلیه و یکی از مدارس معروف نظامیه که به دست خواجه نظامالملک طوسی (د.485ه.ق) بنا شد. وجود کتابخانه، بیمارستانهای آموزشی و پژوهشی و رصدخانه هم در بلخ مسلم است؛ چنانکه سلیمان بن عصمت سمرقندی از سال 257 ه.ق چند بار ارتفاع نصفالنهاری خورشید را در بلخ اندازهگیری کرد.
نيشابور: نشانههای فراوانی از وجود فعالیتهای علمی در نیشابور، چه پیش از اسلام و چه در سدههای اول و دوم هجری وجود دارد. طبق نقل حاکم نیشابوری و عبدالغافر فارسی از صدر اسلام تا نیمه دوم سده ششم هجری بیش از چهار هزار نفر از علمای فقه و حدیث در نیشابور زندگی میکردند. پرشماربودن افراد استقبالکننده از حضرت علی بن موسیالرضا(ع) در سال 200 ه.ق که برای شنیدن احادیث نبوی از زبان امام و ثبت آن جمع شده بودند، حضور بیش از 500 دانشجو در جلسات درس ابوطیب صعلوکی در اواخر سده چهارم هجری قمری، حدیثشنیدن حاکم نیشابوری از بیش از هزار شیخ در نیشابور و شرکت 400 نفر از سرآمدان دانش در حلقه درس امامالحرمین جوینی در نیمه دوم سده پنجم هجری قمری نمونههایی از این آمار است. علمای ادب، ریاضیات و طب هم در نیشابور به فعالیت مشغول بودند. وجود بیمارستان نشانه آموزش پزشکی در آن شهر است. برای نمونه، فقیه معروف شافعی ابوسعد عبدالملک بن ابی عثمان خرگوشی (د.406 یا 407ه.ق) بیمارستانی در نیشابور بنا کرد و موقوفات فراوانی را به آن اختصاص داد. در کتاب تاریخ نیشابور، مؤسسات علمی که از آغاز سده دوم تا نیمه دوم سده ششم هجری قمری در این شهر فعالیت داشتند، 29 مسجد، 33 مدرسه، 10 خانقاه و هشت کتابخانه شمرده شده است. بهویژه کتابخانهها و مدارسی که به همت علما و حمایت مردم تأسيس میشد، در نیشابور فراوان بود. مدارس خصوصی بهسادگی با گردآمدن شاگردان در خانه یک استاد تشکیل میشد. این مدارس را در صورت توانایی خود استاد و با حمایت مالی ثروتمندان ایجاد میکرد و این نشانه علاقه و استقبال مردم از علم و علما است. علاوه بر تعداد زیاد مؤسسات علمی و آموزشی، بهویژه مدرسه و کتابخانه، آسانی ورود به این مراکز در شکوفایی علمی و فرهنگی نیشابور نقش بسیار مهمی داشت. رفت و آمدهای زیاد دانشجویان به نیشابور و اقامتهای کوتاه و بلندمدت ایشان در شهر نشان میدهد که امکان دسترسی به مؤسسات مورد نظر و حضور در درس استادان برایشان فراهم بود.
بغداد: اولین مرکز علمی و آموزشی بغداد جامع آن بود که چند سده به فعالیت علمی خود ادامه داد و یکی از مراکز دانش حدیث بهشمار میآمد. در دیگر مساجد بغداد، مانند مسجد براثا، نیز فعالیتهای علمی جریان داشت. یکی از مشهورترین مراکز علمی بغداد بیتالحکمه (تأسيس اواسط سده دوم هجری) بود و برخی از افراد مشهور تاریخ علم مانند حنین بن اسحاق، ثابت بن قرّه، ابن مقفع و بلاذری در آن به ترجمه و تألیف اشتغال داشتند. بیتالحکمه کتابخانه و رصدخانه نیز داشت و محصولات علمی آن در زمینه ریاضیات، نجوم، فیزیک و مکانیک، طب، فلسفه و منطق بود. دارالعلم شاپور بن اردشیر و دارالعلمی که ابن المارستانیه در اواخر سده ششم تأسيس کرد هم از دیگر مؤسسات علمی این شهر بودند. در بغداد به جز کتابخانههای شخصی و مستقل، کتابخانههای عمومی فراوانی وجود داشت؛ مثل کتابخانه شاپور بن اردشیر در محله کرخ و کتابخانه سید مرتضی که حدود 80 هزار کتاب داشت و شیخ طوسی در روزگار تحصیل از آن استفاده میکرد. فراوانی و رونق کتابخانههای بغداد از رواج صنعت کاغذ در آن پیداست. نقل شده است که زمانی مأمون از فروش هیزم به یک تاجر بغدادی منع کرده بود. او نیز کاغذ میخرید و به جای هیزم میسوزاند. مشخص است که فراوانی کاغذ موجب آسانی کار تألیف و نسخهبرداری از کتابها میشد. از دیگر مراکز علمی فعال بغداد رصدخانهها بودند. به جز رصدخانه معروف شماسیه موارد متعددی از رصد یا وجود رصدخانه در این شهر گزارش شده است. برای نمونه، حبش حاسب مروزی از سال 204 هجری تا 40 سال به تحقیقات خود ادامه داد. بنو موسی بن شاکر در سال 225 هجری شروع به کار کردند و آخرین رصد آنها در سال 257 هجری گزارش شده است. محمدبن عیسی ماهانی و گروه عبدالله بن اماجور هم در سده سوم و نیمه اول سده چهارم هجری فعالیت میکردند. بسیاری از پزشکان نامدار جهان اسلام یا از بغداد برخاستند یا جذب این شهر شدند. محل انجام تحقیقات پزشکی بیمارستانها بود که بغداد تعداد زیادی از آنها را در خود جای داده بود؛ ازجمله بیمارستان الرشید، بیمارستان برامکه، بیمارستان ابوالحسن علی بن عیسی، بیمارستان بدر و بیمارستان سیده. از مشهورترین پزشکان بغداد محمدبن زکریای رازی، علی بن عباس اهوازی، خاندان بختیشوع و خاندان ماسویه بودند. برخی از فلاسفه بزرگ اسلامی از جمله فارابی و ابوسلیمان سجستانی در آن شهر زندگی میکردند. شعرا و ادبایی نیز در دربار خلفا رشد یافتند که مشاجرات قلمی آنها، اگرچه گاهی در راستای اهداف حکومت بود اما بیتردید سبب رشد ادبیات شد.
قاهره: پیش از تکمیل بنای شهر قاهره در نیمه قرن چهارم هجری، درباره وجود مراکز آموزش علوم دینی برای کودکان و بزرگسالان و آموزش پزشکی در بیمارستانها گزارشهایی وجود دارد. وقتی فاطمیان قدرت را در مصر به دست گرفتند، برای جلب توجه عموم از بغداد به قاهره، کوشیدند تا از هر جهت به بغداد پیشی بگیرند. اولین مرکز آموزشی عهد فاطمی مسجدالازهر بود که در دوره المعز (341-356ه.ق) ساخته و شبیه مؤسسات علمی عراق سازماندهی شد. در آن علاوه بر دروس اسلامی، ریاضیات، نجوم، نقشهبرداری، حکمت طبیعی، طب، صرف و نحو، شعر و صنایع مستظرفه نیز آموزش داده میشد و دانشمندان مشهوری مانند یعقوب بن کلّس، احمد حمید الدین عبدالله کرمانی، حسن بن زولاق
(د.387 ه.ق)، ابن سعید ازدی (متولد333 ه.ق) حافظ سلفی، ابوعلی انطاکی و ابواسامه جناده بن محمد بن حسین اسدی هروی از ادیبان بزرگ آن روزگار، عبدالغنی بن سعید بن علی و الموید هبة الله شیرازی (که پیوسته با ابوالعلاء معری (د.449ه.ق.) مناظره میکرد) در آن تدریس میکردند2. اولین کتابخانه قاهره هم خزانهالکتب نام داشت. کتابهای آن در زمینه فقه، نحو و لغت، حدیث، تاریخ، فلسفه، هندسه، شیمی و نجوم بود و به نظر جرجی زیدان رقم یک میلیون و ششصد هزار نسخه برای آن رقم قابل قبولی است. مقدار زیادی ابزار مربوط به هندسه و نجوم نیز در خزانهالکتب یافت میشد. ابوالصلت امیه بن ابیالصلت اشبیلی (د.529ه.ق.) طبیب و فیلسوف، 20 سال در این کتابخانه محبوس بود و هنگام خروج از آن در علوم گوناگون سرآمد شده بود. مرکز علمی مهم دیگر، دارالعلم الحاکم بود؛ جایی که کتابهای آن در 14 اتاق نگهداری میشد، ورودش برای همگان آزاد بود، نسخهبرداری نیز در آن جایز بود و قلم و کاغذ و مرکب در اختیار مراجعان قرار میگرفت. تدریس و مباحثات علمی در آن جریان داشت و از علمای قرائت قرآن، فقها، ادیبان، ستارهشناسان و اطبا خواسته شد در آن ساکن شوند و حضور در مجالس درسی آن آزاد بود. در قرن چهارم رصدخانهای هم در کوه مقطم بنا شد و یکی از دانشمندان معروف نجوم، علی بن یونس (د.399 ه.ق.) در آن تحقیقاتی انجام داد که نتیجه آن تدوین زیجِ3الحاکم بود. ابن یونس فرمولی هم در مثلثات کروی به دست آورد که ستارهشناسان پیش از کشف لگاریتم، از آن استفاده میکردند. ابنهیثم (354-430 ه.ق.)، بزرگترین عالم نورشناسی در تمدن اسلامی، در همین دوره زندگی میکرد. بهتدریج به مراکز تحقیقاتی در قاهره افزوده شد، ازجمله بیمارستانها. عمار بن علی موصلی، یکی از نامآوران دانش پزشکی که کتابی درباره بیماریهای چشم نوشت و روشی ابتکاری در درمان آبمروارید داشت؛ اسحاق بن ابراهیم نسطاس، علی بن رضوان (د.460 ه.ق)، ابن السدید (د.592 ه.ق.) و نجمالدین خبوشانی (د.578 ه.ق.) از پزشکان مهم شهر علمی قاهره بودند.
قُرطُبه: جامع قرطبه4 اولین دانشگاه سدههای میانه در اروپاست که فعالیتهای علمی آن شبیه بیتالحکمه بغداد بود و ثمره تلاش دانشمندان شرق اسلامی را در دسترس مردم غرب5 قرار میداد. مهمترین کتابخانه آن هم در کاخ خلافت قرار داشت. ظاهرا تنها فهرست دیوان اشعار این کتابخانه 44 جلد 20 برگی بود، اما بیشتر گزارشهای مربوط به مراکز علمی قرطبه از طریق شرححال دانشمندان به دست میآید. برای نمونه، عباس بن فرناس (د.274 ه.ق.)، اولین کسی که کوشید به روش علمی پرواز کند، در منزل خود نوعی افلاکنما داشت و افراد میپنداشتند آسمان را با جزئیات میبینند؛ وسیلهای به نام میقاته ساخته بود که زمان را نشان میداد؛ همچنین روش ساخت شیشه را اصلاح و تکمیل کرد. بدیع بن زید (رسموند) تقویم مشهوری به نام تقویم قرطبه نوشت. ابوالقاسم سلمه بن احمد معروف به مجریطی (د.398 ه.ق.) سرآمد ریاضیدانان اندلس بود و شاگردانی تربیت کرد که مشهورترین آنها ابنالسمح مهندس غرناطی، ابن الصفار استاد ریاضیات در قرطبه، زهراوی مؤلف کتاب الارکان فی المعاملات علی طریق البرهان و ابوالحکم عمرو کرمانی (د.458 ه.ق.) هستند. از بزرگان قرطبه در زمینه ادبیات، شعر و موسیقی، احمدبن عبدربه (246-328 ه.ق.) صاحب عقدالفرید، ابوزکریا یحیی بن حکم بکری معروف به غزال (156-250 ه.ق.) و علی بن نافع معروف به زریاب بودند. زریاب در موسیقی سبک مستقلی داشت و یک دستگاه موسیقی به نام نوبه ابداع کرد و سیم پنجمی به عود افزود. جالب توجه اینکه او در لباس، آرایش مو و شیوههای پختوپز صاحب نفوذ بود؛ خمیردندان و موادی برای دفع عرق بدن متداول کرد؛ برخی میوهها و سبزیها مثل مارچوبه را به مردم معرفی و در سیستم غذایی نیز تحولاتی ایجاد کرد. او معتقد بود که در هر وعده باید غذا در مراحل جداگانه (پیشغذا، غذای اصلی، دسر) مصرف شود و ظرف بلورین برای نوشیدنیهای مختلف به مراتب بهتر از ظرفهای مسی و سنگی است. برخی از پزشکان مشهور در تمدن اسلامی هم در قرطبه به ظهور رسیدند، مانند حمدین أبّا، دارو و گیاهشناس، حوار طبیب (207-272 ه.ق.) داروساز، ابن ملوکه نصرانی که در جراحی شهرت داشت؛
یحیی بن اسحاق، خالد بن یزید بن رومان که داروساز بود و خدمات زیادی به پزشکی ارائه داد و در قبال معالجه مبالغ هفتگی نقدی یا زمین میگرفت؛
یوسف بن احمدحرّانی که از شرق به قرطبه رفت و ورود وی را سرآغاز نفوذ علمی و فنی شرق اسلامی به اندلس دانستهاند؛ یحیی بن یحیی معروف به ابنسمینه (د.315 ه.ق.)، ابومروان عبدالملک بن حبیب سلمی البیری، مؤلف کتاب طب العرب، یکی از نخستین آثار پزشکی اسلامی که به دلیل تأثیرش در اولین تحقیقات تاریخ علم مسلمانان و در منابع بعد از خود اهمیت خاصی دارد؛ سعیدبن عبدالرحمن بنمحمد عبدربه که در تشخیص علت بیماریهای ذهنی پیشقدم بود و هرگز به خدمت حاکمان درنیامد؛ سلیمان بن عبدالملک باج که شناخت گستردهای از بیماریهای چشم داشت؛ محمد بن تلمیخ تمیمی (د.308 ه.ق.)، عریب بن سعد قرطبی (د.370 ه.ق.) متبحر در علوم طبیعی و مؤلف کتاب خلق الجنین و تدبیر الحبالی و زهراوی (د.حدود 400 ه.ق.) پزشک و جراح نامدار مسلمان که کتاب مهم التصریف لمن عجز عن التالیف و ابزار ابداعی او سرآغاز
جراحی نوین است.
پينوشتها:
1- نشانههای یک شهر اسلامی «مسجدجامع» و «بازار» است.
2- جامعالازهر هم در دورههای مختلف گسترش یافت و امروزه به شکل یک دانشگاه به فعالیت خود ادامه میدهد.
3- جدولهای نجومی
4- «کوردوبا»ی فعلی در اسپانیا
5- در تاریخ اسلام، شمال آفریقا بهجز مصر و اندلس غرب اسلامی نامیده میشد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق تاریخ انتشار 19مهر 97، کدمطلب: 197325، www.sharghdaily.ir