شعار سال : صرفا گفتن از چیزی به کار نخواهد آمد تا اینکه با عمل همراه شود، اگر ما نگران به خطر افتادن فرهنگ اصیل پارسی و رسوخ فرهنگهای بیگانه به بطن مردم و به ویژه جوانانمان هستیم باید کاری کنیم.
تلاش نسل جوان ما برای شبیه شدن به جوانان اروپایی و آمریکایی و اینکه با داشتن تمدن هزاران ساله و فرهنگ غنی اصیل ایرانی چه دلایلی منجر به وقوع این نوع سلیقه و تمایل شده قابل تامل است و نیاز به بررسیهای چندجانبه و موشکافانه دارد، ما فقط در این گزارش، یک بُعد از این تلاش، یعنی انتخاب نوع پوشش برخی جوانان کرمانی را بررسی کردهایم، اینکه در پارهای از موارد جوانان ما بدون آگاهی و تنها از روی علاقهای ساده، پوششهایی منقش به حروف و تصاویری انتخاب کردهاند که معانی صد درصد غیرایرانی و بعضاً متضاد با فرهنگ ما دارد اما همین مساله با کمی آگاهیبخشی و اصلاح خودکمبینی به راحتی قابل حل خواهد بود.
به هر حال با رویهای که در پیش رو است به تدریج نگرانیها از کمرنگ شدن جلوههای ایرانی در زندگی ایرانیان بیش از گذشته میشود و در صورتیکه هر کدام از ما دست از نظارهگر بودن برنداریم به اصطلاح" به شیشه فردا سنگ زدهایم" و شاید زمانی به خود آییم که دیگر تلاشمان برای احیای نفسهای از دست رفته فرهنگ اصیلمان و بازگرداندن "آب رفته به جوی" بیفایده باشد.
این گزارش تنها در بخشی از خیابان اصلی شهر کرمان تهیه شده است، قطعاً محلات و مکانهای دیگری از شهر نیز شاهد مواردی مشابه از نحوه پوششی که در این متن اشاره شده، هستند اما فارغ از خوب، بد و یا زشت پنداشتن این مساله، هدف بیشتر تلنگر زدن و یادآوری یکسری نکات است.
*برای فروش همه سلیقهها را در نظر میگیرم
در نخستین فروشگاه واقع در خیابان شریعتی، جوانی 22 ساله که خود را صاحب مغازه پوشاک مردانه معرفی میکند، خود لباسی پرحاشیه به تن دارد و در مورد چگونگی تهیه لباسها و تیشرتهای خارجی میگوید: از تهران لباسهای دارای متن و نوشتار را تهیه میکنم اما اینکه چه متن و یا چه نوعی را خریداری کنم، انتخابی نیست! یعنی به صورت عمده و گاهی کیلویی میخرم و حق انتخاب ندارم.
وی ادامه میدهد: البته من حواسم به معانی هست و تا حدودی زبان انگلیسی میفهمم، یعنی چیزی را عرضه نمیکنم که مفهوم بدی داشته باشد ضمن اینکه انتخاب این لباسها سلیقهای است.
این جوان 22 ساله اظهار میکند: من نمیتوانم جلوی سلیقه و پوشش دیگران را بگیرم بنابراین برای فروش خودم هم که شده سعی میکنم از هر سلیقهای جنسی تهیه کنم و به فروش برسانم اینکه این نوع نوشتار در فرهنگ ما نیست را هم میدانم اما به هر حال سلیقه نسل جوان است.
فروشنده دیگری در همان حوالی خیابان شریعتی از بیتوجهیاش به معانی لاتین روی لباسها گفته و بیان میکند: گهگاهی لباسی را باز کرده و نگاهی به نوشتههایش انداختهام اما نه برای اینکه بدانم چه نوشته است بلکه برای انتخاب کردن آن لباس و یا نشان دادن به مشتری.
در این فروشگاه کلاههایی با نگینهای درشت، نمادهای خاص و منقش به تصاویری از ماریجوانا نیز به چشم میخورد، از فروشنده میپرسم؛ نظارتی بر فروش این نوع کلاه و پوشاک نیست؟ و به اصطلاح گیر نمیدهند؟ پاسخ میدهد: نه! تاکنون که به چنین موردی برخورد نکردهایم، به هر حال سلیقه نسل جوان و نوجوان میطلبد و ما هم براساس تقاضا عرضه میکنیم.
وی یادآور میشود: بیشتر سنین 18 تا 25 سال طرفدار این نوع پوشش هستند و درواقع شغل ما به همین واسطه ایجاد شده است، یعنی تامین نیاز مشتری، بنابراین چندان خود را درگیر مسائلی مانند تناسب فرهنگ، ایرانی نبودن و ... نمیکنیم.
همانطور که طول خیابان را طی میکنیم به پسری برخورد میکنیم که تیشرتی منقش به حروف لاتین به تن دارد، 17 ساله است و ظاهرا معنی این جمله را میداند.
این نوجوان میگوید: من از هر طرحی که خوشم بیاید استفاده خواهم کرد و فکر میکنم اغلب آدمها همین کار را میکنند، خوشبختانه تا حالا برایم پیش نیامده است که لباسی اینچنینی بخرم و معنی بدی داشته باشد.
*توسط پلیس امنیت اخلاقی دستگیر شدهام
به خیابان بهشتی میرسیم، از جوان دیگری خواهش میکنم به سوالهایم در مورد لباسش توضیح دهد! تیشرتی که پشت و رو پر شده از حروف زیر و درشت انگلیسی، او میگوید: من اغلب لباسهای مارک میپوشم و اجناسم را از کیش تهیه میکنم.
وی ادامه میدهد: کمد لباس من پر شده از لباسهای مارک، طرحدار، پیراهن و تیشرتهایی با واژگان لاتین، به هر حال سلیقهام مرا به سوی این نوع پوشش میکشاند و از چنین تنپوشهایی راضی هستم.
از این جوان در مورد اینکه آیا از معانی جملات نوشته شده بر روی لباسش آگاهی دارد میپرسم، در ابتدا کمی طفره میرود و بعد میگوید؛ راستش یکی دو بار پلیس امنیت اخلاقی مرا به دلیل مفاهیم زشت واژههای حک شده روی لباسهایم دستگیر کرده است! هرچند که من سهوا و به دلیل ناآگاهی آن لباسها را پوشیده بودم اما از آن به بعد دقت میکنم تا چیز بدی ننوشته باشد.
در میان افرادیکه پوششهای خاص را انتخاب میکنند، برخی موارد جالب توجهاند! مثل جوانی که در خیابان بهشتی قدم میزد و لباس مشکی به تن داشت که حروف لاتین سفید رنگش جلب توجه میکرد، سوالم را در مورد او هم تکرار کردم و پاسخ عجیبی شنیدم!
این جوان ادعا میکرد؛ لباسی که به تن کرده متعلق به دوستش است، معانی جملات را نمیداند و درواقع برایش مهم نیست و فقط برای امشب این لباس را قرض کرده است!
*اگر مُد باشد میپوشم
همانطور که قدم میزنیم، سه راه 24 آذر دو نوجوان را میبینیم که لباس یکی از آنها دارای حروف انگلیسی و لباس دیگری تصویری مینیاتوری از چند زن دارد! در مورد نوع لباسهایشان میپرسم و جواب میدهند: از طرحهای این لباسها خوشمان میآید ضمن اینکه این لباسها مُد است و ما هم تابع مُد هستیم.
از این دو نوجوان میپرسم اگر لباسی با طرح و نوشتار فارسی باشد حاضر به پوشیدن آن هستید؟ جواب میدهند: این نوع لباس مختص دراویش است و ما چندان علاقهای به امتحان کردنش نداریم، البته در یک صورت به تن خواهیم کرد، آن هم اگر مد باشد!
نزدیکیهای میدان آزادی آخرین موردی که خیلی جلب توجه میکند پوشش دو جوان غیرکرمانی است، اصالتاً آذریزبان هستند و در کرمان کار میکنند، کلاههای نگیندار، تیشرتهایی با حروف کوچک و بزرگ انگلیسی و شوارهای جین فاقکوتاه!
*تیپم را عوض نمیکنم
یکی از آنها حاضر به پاسخگویی به سوالاتم میشود، از نگاههای اطرافیان خیلی شاکی است و میگوید: مردم طوری نگاه میکنند که انگار ما خطایی مرتکب شدهایم، البته حق دارند چون در کرمان کسی تیپ رپری نمیزند! از این مدلها در تهران زیاد پیدا میشود ولی اینجا نه.
این جوان آذری میداند که تیپش اصلا ایرانی و حتی آذری هم نیست ولی تاکید میکند: من عشقم میکشد این مدل را به تن کنم بنابراین مردم باید نگاهشان را عوض کنند وگرنه من حاضر نیستم تیپم را عوض کنم، فکرش را بکنید من شلوار پارچهای با پیراهن آستینبلند بپوشم، عمراً!
درواقع یکسری عوامل درونی و بیرونی برای تهاجم فرهنگی تعریف میشود که بسترهای درونی آن عناصری است که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک کننده است؛ از جمله ضعف و کاستیهای موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.
با وجود همه مشاهدات و مطالب گفته شده، به اعتقاد نویسنده نباید تیر پیکان مدام به سوی نسل جوان نشانه برود! چراکه سنجیدن جوانب مختلف، دلایل بروز رخدادی را روشنتر خواهد ساخت، به طور مثال وقتی جوانی را به خاطر انتخاب پوششی نامناسب مورد سرزنش قرار میدهیم باید به تلاش تولیدکنندگان داخلی در تضمین کیفیت، استفاده از نشانگرهای ایرانی و اصیل و... هم توجه کنیم و تا وقتی که بازارهای پوشاک ما پر شده از مارکها و برندهای خارجی، علائم و نشانههای غیربومی و لاتین یعنی اینکه خودمان برای نمایش چهره قهرمانان، اسطورهها و نمادهای هویتیمان ارزشی قائل نشده، عرصه انتخاب را تنگ کردهایم و به مخاطب چارهای جز برگزیدن همینها را ندادهایم.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته ازوب سایت ایسنا، تاریخ نشرخبر : 03 آبان 1394 کد مطلب : 948-214-5 www.kerman.isna.ir