شعارسال:نجشنبهشب گذشته در تالار وحدت کنسرت ارکستر سمفونیک تهران به رهبری «منوچهر صهبایی» به روی صحنه رفت. این اجرا اما از آغاز خبر از به حاشیه کشیده شدن را روی پیشانیاش داشت. رهبر میهمان این ارکستر در همان ابتدای کار درگذشت جانباختگان حوادث اخیر در کشور را تسلیت گفت و حتی قطعه آریای باخ به همین بهانه به خانواده بازماندگان تقدیم شد.
صهبایی اما در ادامه حرفهایی زد که باعث تعجب حاضران در تالار وحدت شد. او خبر از فرار شهرداد روحانی از ایران داد و گفت: ماجرای بیماری قلبی رهبر دائم ارکستر سمفونیک تهران دروغ است. در ادامه بعضی از حاضران در سالن به سخنان صهبایی واکنش نشان دادند و صهبایی تلاش کرد با یک جمله حرف و سخنهای مطرحشده در سالن را تمام کند: «مطرب باید بره دنبال جایی که مطربیاش رو بکنه!». پارت اول کنسرت که بهپایان رسید و قرار بود بعد از استراحتی چنددقیقهای قسمت دوم اجرا به روی صحنه برود؛ اما زمان گذشت و ساعت توقف نیم ساعت اجرا را نشان میداد.
در بخش دوم اجرا نوازندگان ارکستر سمفونیک بدون رهبرشان به روی صحنه آمدند و ارکستر مایسر رودرروی مخاطبان ایستاد و گفت:«متأسفانه در بخش اول کنسرت بیاحترامی به آقای شهرداد روحانی شد که ما تصمیم گرفتیم برنامه را در قسمت دوم اجرا نکنیم.» این سخنان هم باعث شد تا تماشاگران برای چندمین بار اعتراضشان را به وضع پیشآمده نشان بدهند.
سرانجام، نوازندگان بخش دوم را با اجرای دو قطعه و البته بدون رهبر ارکستر روی صحنه بردند تا پرحاشیهترین کنسرت ارکستر سمفونیک تهران از زمان تأسیسش تا امروز رقم بخورد. با منوچهر صهبایی درباره ماجراهای پنجشنبهشب گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
چه شد که در میانه راه نام شما بهعنوان رهبر میهمان ارکستر سمفونیک تهران برای اجرای سوم بهمن مطرح شد؟
از طرف بنیاد با من تماس گرفتند و گفتند این آقا یک روزه غیب شده است. من هفته گذشته دچار دلدرد شدیدی شده بودم و این حالت تا یک روز بعد ادامه داشت و شدت درد بیشتر و بیشتر میشد تا اینکه مرا به بیمارستان نیکان بردند. آنجا بعد از معاینه توسط پزشک و بررسی سونوگرافی مشخص شد که باید آپاندیسم را عمل کنم. در این دوره هم باوجود اینکه در بیمارستان نیکان تحت عمل جراحی قرار گرفته بودم و با توجه به خستگی ناشی از روی صحنه رفتن نمایش «مری پاپینز» آنهم برای پنجاه شب، وقتی دیدم مسئولان بنیاد برای رهبری این ارکستر با من تماس گرفتند، باکمال میل پذیرفتم. آن آقا، فردای همان روزی که آمریکاییها سردار سلیمانی را ترور کردند، به لسآنجلس رفت. البته اینکه کسی در مواجهه با چنین وضعی بترسد یا نترسد امری شخصی است، اما ناراحتی من از زمانی آغاز شد که آن آقا در صفحه اینستاگرامش مطلبی را با این مضمون که سرگرم معالجه قلبش شده، گذاشت. این یک دروغ بود. رهبر ارکستر سمفونیک اینطور وانمود کرد که برای تعطیلات به خارج از کشور رفته و طبق برنامهریزیها من بهجای ایشان رهبری ارکستر سمفونیک را بر عهده گرفتهام. درحالیکه من اصلاً این آقا را قبول ندارم که بخواهم بهجایش ارکستر را رهبری کنم.
با توجه به اینکه زمان کافی برای تمرین با ارکستر در اختیار شما نبود، در روند آمادهسازی ارکستر با مشکلی روبهرو نشدید؟
ما برای این ارکستر دو جلسه تمرینی رسمی را پشت سر گذاشتیم، درحالیکه چنین اجرایی حداقل به دوازده جلسه تمرین احتیاج داشت. خوشبختانه همان دو جلسه تمرین جدی باعث شد تا ارکستر آماده شود و پنجشنبهشب در تالار وحدت دیدید که ارکستر در بخش اول اجرای قابلتوجهی را پیش روی مخاطبان قرار داد. در این اجرا قطعهای از باخ را اجرا کردیم که به احترام جانباختگان حوادث اخیر روی صحنه رفت. با این توضیح بخش اول اجرای دیشب بهطور کامل اجرا شد. نکاتی که پنجشنبهشب روی صحنه و رودرروی مخاطبان مطرح کردم، مطالبی بود که در جلسات تمرینی و در پاسخ به اعلام خستگی برخی نوازندگان از تمرینات فشرده مطرح کرده بودم. به نوازندگان ارکستر گفته بودم فشاری که الآن مجبورم روی شما بیاورم به این دلیل است که آن آقا از ترس جانش به ناگاه ارکستر را رها کرد و از کشور گریخت. در طول سالهای گذشته من فداکاریهای زیادی برای این ارکستر انجام دادم و سال ۸۸ که قرار بود این ارکستر را منحل کنند، مانع شدم و محکم ایستادم تا این ارکستر بهکار خودش ادامه بدهد. در جلسات تمرینی هم به نوازندگان متذکر شدم که گناه فشار حاصل از این تمرینات فشرده نه به گردن من است و نه به گردن بنیاد رودکی، بلکه آن کسی در به وجود آمدن این وضع مقصر است که در آنسوی دنیا نشسته و خبر از بیماری قلبی داده است.
با توجه به اینکه شما این مطالب را پیشازاین برای نوازندگان گفتید، چرا ارکستر مایستر در اجرای پنجشنبهشب، آن سخنان را روی صحنه عنوان کرد؟
متأسفانه ایشان نه شخصیت مایستر ارکستر را دارد و نه سطح نوازندگیاش در این حد است. متأسفانه ارکستر سمفونیک در این دوران با مشکلات زیادی روبهرو شده و همین مشکلات باعث شده مایستر ارکستر سمفونیک هم این ارکستر را ترک کند. در اجرای پنجشنبهشب هم میان هشتاد نوازنده تنها چهار یا پنج نفر از نوازندهها در استراحت میان دو پارت اجرایی شروع به بینظمی کردند. من نمیدانم این نفرات چه رابطهای باکسی که فرار کرده دارند. بعضی از آنها گفتند چرا به رهبر ارکستر توهین شده؟ من هم پاسخ دادم حرفهای من توهین نبود، بلکه بازگو کردن حقایق بود. متأسفانه در مملکت ما به گفتن حقیقت میگویند توهین کردن.
شما درباره توضیحات بنیاد به شخص خودتان سخن گفتید. چرا همان زمان که از سوی بنیاد رودکی بیانیهای درباره عدم حضور شهرداد روحانی و البته حضور شما بهعنوان رهبر میهمان ارکستر سمفونیک، در رسانهها منتشر شد، واکنشی نشان ندادید؟
من همان زمان به مسئولان بنیاد و مسئول روابط عمومی بنیاد گفتم که یا این مطلب را تکذیب میکنید یا من عکسالعمل نشان خواهم داد. متأسفانه دوستان مرا باور نکردند، اما من همواره روی سخنان خودم ایستادهام. چندین بار هم تذکر دادم. مدام به من میگفتند چشم؛ تا اینکه پنجشنبهشب مجبور شدم سخنانی را که برآمده از حقیقت بود، مطرح کنم. از نگاه من یک رهبر ارکستر خوب کسی است که حتی زیر بمباران هم در کنار گروهش میایستد و اگر قرار شد کسی کشته شود، همه با هم خواهند مرد. متأسفانه برای کسی که با چنین اتفاقاتی فرار میکند، ارکستر و موسیقی و هنر مملکتش برایش هیچ اهمیتی ندارد. از نگاه من ارکستر باید کنار نوازندههایش بایستد و اگر لازم باشد تا آخرین نفس از آنها حمایت میکند.
چرا حتی بعدازاینکه مشخص شد شما بهعنوان رهبر ارکستر با ارکستر سمفونیک روی صحنه خواهید رفت، هنوز در سایت بلیتفروشی این کنسرت نام شهرداد روحانی بهعنوان رهبر آمده بود؟ آیا این نوع نگاه از سوی بنیاد چیزی شبیه واکنش مسئولان به سقوط هواپیمای اوکراینی نیست؟
من با مسئولان بنیاد هیچ مشکلی ندارم و با علاقهمندی با آنها همکاری کردهام، اما از نگاه من باید به این بیانیه واکنش نشان داده میشد. من برخی از دلایل را نمیتوانم در رسانهها مطرح کنم. اما میتوانم بگویم که این آقا فارغالتحصیل هنرستان ملی است. پیش از انقلاب دو هنرستان در ایران فعالیت میکرد؛ یکی هنرستان موسیقی ملی بود و دیگری هنرستان عالی موسیقی. من در هنرستان عالی موسیقی تحصیل کردم؛ همان هنرستانی که شبیه به یک کنسرواتوار جهانی بود. البته باید بگویم که من احترام زیادی برای موسیقی ایرانی قائلم، اما میگویم کسی که درزمینه موسیقی ایرانی تحصیل کرده نمیتواند رهبری ارکستر سمفونیک را بر عهده بگیرد. اما این آقا احساس کسر شأن میکند که بخواهد ارکستری را مرتبط با تحصیلاتش رهبری کند. گروهی معتقدند شهرداد روحانی سالن وحدت را در همه اجراهای ارکستر سمفونیک پر میکند و این را نشانهای از موفقیت یک رهبر میدانند... دراینباره اجازه بدهید من چیزی نگویم، اما میتوانم به جرئت این گزاره را مطرح کنم که اگر ارکستر سمفونیک را من هم رهبری کنم، همه بلیتها به فروش خواهد رفت.
در اجرای پنجشنبهشب هم دوستان پیشنهاد دادند که چون جلوی تالار مدتهاست که مشکلاتی برای عبور و مرور وجود دارد، اجرا را با کمی تأخیر برگزار کنیم، اما من گفتم چون عموم مردم در جریان وضع خیابان شهریار هستند، ما سر ساعت روی صحنه خواهیم رفت. کسانی هم که دیرتر میرسند در آغاز اجرا از صندلی طبقات بالا استفاده کنند و در ادامه به پایین بیایند. در پارت دوم کنسرت هم وقتی سالن را دیدم تقریباً همه صندلیها پر بود. البته با توجه به اینکه درد مردم را میفهمم، پشت میکروفون از اینکه حدود یازده ماه است، اوضاع خیابان جلوی تالار اینگونه است، گلایه کردم.
چه شد که تصمیم گرفتید در پارت دوم روی صحنه حاضر نشوید؟
راستش همان چند نفر در میانه دو پارت شروع به بینظمی کردند و باعث شدند من عصبی شوم. متأسفانه حالم بد شد و در اتاق رهبر ارکستر روی صندلی نشستم و پاهایم را روی صندلی روبهرو دراز کردم. بعد از اسپری فشار خون زدم. چون اتومبیلم را تا دم در پشتی تالار آورده بودم، موفق شدم خودم را به آن برسانم و به خانه بازگردم. آن فضای متشنج در بک استیج باعث شد اعصاب من به هم بریزد و همین عامل باعث شد نتوانم کار را ادامه بدهم، بنابراین اینکه گفته شد برخی از نوازندگان گفتند ما بهشرط عدم حضور رهبر روی صحنه خواهیم رفت، حرف درستی نیست. روی آن مارشی هم که در پارت دوم اجرا شد، در تمرین کار کرده بودیم و ارکستر برای ارائه آن کاملاً آماده بود. این مارش ریتم مشخصی دارد و همین وجه باعث میشود که ارکستر هرچند نه چندان باکیفیت اما بتواند آن را اجرا کند. درباره بخش اول اما بهجرئت میتوانم بگویم که آریای باخ، اورتور اگموند و کنسرتو پیانوی راخمانینف خیلی بالاتر از سطح ارکستر، اجرا شد. این نکته را هم نباید فراموش کنیم که معمولاً در این کنسرتها صدای ارکستر را تقویت میکنند، اما من حتی اجازه ندادم که یک میکروفون هم لابهلای نوازندهها بگذارند، چون مردم آمدهاند که کنسرتهایی با صدایی طبیعی بشنوند نه از پشت میکروفون و ضبطصوت. با توجه به اینکه به گفته خودتان تنها چهار یا پنج نفر از نوازندگان در میانه دو پارت به مخالفت و بیانضباطی پرداختند، چرا تصمیم گرفتید اجرای بعدی هم که قرار بود ششم بهمنماه روی صحنه برود، لغو شود؟ کافی است که در یک ارکستر با هشتاد نفر جمعیت چند نفر شروع به شلوغ کردن کنند. معمولاً آدمهایی که شعور و ضریب هوشی بالاتری دارند در این مواقع اظهارنظری نمیکنند، اما فضا با بینظمی حتی چند نفر میتواند به هم بخورد. این ارکستر نیاز به یک مدیریت توانای اداری دارد. ارکستر سمفونیک به این اقتدار احتیاج دارد. قطعاً اگر من رهبر دائم ارکستر سمفونیک بودم، این تعداد اندک از نوازندهها جرئت چنین برخوردی را نداشتند، چون هم بهشدت با آنها برخورد میکردم و هم درنهایت میدانستند که لجبازی و بینظمیشان آنها را تا مرز اخراج هم خواهد کشاند.
فکر نمیکنید اگر این سخنان را در یک نشست مطبوعاتی یا در گفتوگویی با یک یا چند رسانه انجام میدادید، تأثیر بهتری داشت؟
راستش این نشست مطبوعاتی برای من در نظر گرفته نشد. من ترجیح میدادم که این سخنان را در نشستی اینچنینی بازگو کنم، اما چون میدانستند در مقابل سخنان مطرحشده واکنش نشان خواهم داد، چنین امکانی برای من فراهم نشد. این نکته را باید یادآوری کنم که از دروغ متنفرم و همیشه حتی اگر بدانم با واکنشهای سختی هم روبهرو خواهم شد، حقیقت را همیشه بازگو خواهم کرد. اگر این سخنان دروغ مطرح نمیشد، من چنین واکنشی را نشان نمیدادم. اما دروغهای مطرحشده واقعاً باعث ناراحتی من شد. از نگاه من کافی بود که آن آقا فقط سکوت کند، اما سخنان دروغی را مطرح کرد و متأسفانه مسئول روابط عمومی بنیاد هم بدون هماهنگی آن سخنان را بهعنوان بیانیه مطرح کرد. همین روند هم باعث شد تصمیم بگیرم آن سخنان را روی صحنه به مخاطبان بگویم. من با بنیاد رودکی، معاونت هنری و بقیه بخشهای وزارت فرهنگ و ارشاد هیچ مشکلی ندارم، اما مایلم واکنش دوستان درباره این ماجرا را ببینم. من همواره از همکاریهای انجامشده با بنیاد رضایت داشتم و تنها مشکلی که پیش آمد انتشار همان سخنانی بود که آن آقا در صفحه اینستاگرامش مطرح کرد.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی ، تاریخ انتشار:5بهمن ماه 1398، کدخبر:www.hamdelidaily.ir،223