پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
کد خبر: ۲۶۵۴۲۳
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۲
در روزهایی که بسیاری به دنبال شغل های دولتی و استخدامی هستند، این که یک هنرمند کار و حقوق مناسب خود در یک شرکت معتبر را رها کند و کارآفرین شود کمی عجیب است، عجیب اما واقعی.

شعار سال: این همان کاری است که «حسن عطاریان شاندیز» انجام داده و با تکیه بر استعداد و توانمندی هایی از جنس فرهنگ و هنر، تلاش کرده نوآور و کارآفرین باشد. با وجود آن که زمینه فعالیت در بخش خصوصی نیز برای او فراهم بوده، عطای آن را به لقایش بخشیده و خود به میدان اقتصاد هنر وارد شده تا با تلفیق خوشنویسی، حکاکی و قلمزنی روی زیورآلات، کارهای متفاوتی را با استفاده از سنگ، تولید کند. آن چه در ادامه خواهد آمد، ماحصل گفت و گوی ما با این هنرمند کارآفرین است:

آغاز کار هنری با خوشنویسی
۲۲ سال است که خوشنویسی می کنم، از سوی دیگر تنها در رشته حکاکی گوهرسنگ ها، سه نشان ملی دارم و یکی از اعضایی هستم که استاندارد حکاکی کشور را تدوین کرده ایم. به واسطه حکاکی، وارد حرفه ساخت زیورآلات شدم و گواهی استادی قلمزنی روی زیورآلات را هم دریافت کردم. بعد از آن کار ساخت مشبک زیورآلات را آغاز کردم و در این زمینه نیز گواهی استادی گرفتم. به مرور و با تجربیاتی که کسب کردم به این نتیجه رسیدم که همان کارهایی را که روی انگشتر انجام می شود می توان در ابعاد بزرگ تر تولید کرد و آن را به منازل برد.

همکلاسی هایم برای بدخط بودنم مسخره ام می کردند
صحبتمان به سال های دور می رود و او برایمان از دوران کودکی اش می گوید : سال ۱۳۶۱ در مشهد متولد شدم. پدرم در سال ۱۳۶۴ به کلاس های استاد موسوی خطاط در حرم مطهر
می رفتند و من آن زمان سه سال داشتم. در دوران ابتدایی بسیار بدخط بودم و دوستانم من را به این دلیل مسخره می کردند اما من به همکلاسی هایم می گفتم روزی می رسد که شماها پیش من بیایید و خط یاد بگیرید! در دوران راهنمایی و زمانی که در طبس ساکن بودیم، مدتی پیش استاد رحمانی به کلاس خوشنویسی می رفتم اما خوشنویسی را به صورت رسمی از دوران دبیرستان و در سال ۱۳۷۶ آغاز کردم. در حضور استادانی همچون مظفری، جافری، قنبرپور و ذوالریاستین، خوشنویسی را تا دوره ممتاز ادامه دادم. دوره فوق ممتاز را هم پیش استاد خروش در تهران سپری کردم و در سال ۱۳۹۱ فوق ممتاز را گرفتم.

از کارگری تا کارآفرینی
از وی درباره ورودش به کارآفرینی می پرسیم که چنین می گوید : هشت سال کارگر یک شرکت بودم و اتفاقا حقوق خوبی هم می گرفتم. همان زمان برخی آموزش ها در زمینه تکنولوژی فکر را گوش می کردم و با شنیدن آن احساس کردم من هم می توانم به جای کارگر، کارفرما باشم. به همین دلیل هم از شرکت خارج شدم. بعد از آن به توصیه یکی از دوستان، به کار حکاکی روی خودکار علاقه مند شدم. کمی در بازار گشتم تا درباره این کار بیشتر بدانم. در همین زمان، حکاکی روی نگین انگشتر را دیدم و به آن علاقه مند شدم، چند ماه به دنبال استادکار بودم که این کار را به من آموزش بدهد اما حتی یکی از دوستان نزدیکم هم که  در این حرفه مشغول بود، قلق کار را به من نگفت و می گفت که اسرار کار را نباید بگویم! در نهایت با چند واسطه، استادی پیدا کردم.
 آن زمان ۵ میلیون تومان برای چهار جلسه یک ساعته آموزش پرداختم اما آن استاد حتی من را به کارگاه خودش هم راه نداد و در منزل به من آموزش می داد.
در این مدت، بخش کوچکی از حکاکی را آموزش دیدم و در نهایت هم به من گفت کار شما ضعیف است و به درد حکاکی نمی خوری!

سرخورده نشدم
با این برخورد به نوعی به کمای فکری رفتم. من از شرکت بیرون آمده بودم و به ناچار با درآمد همسرم که کمک دندان پزشک بود، به سختی زندگی را می گذراندیم. در نهایت با پیشنهاد همسرم، کار حکاکی را شروع کردم و پیشرفتم آن قدر چشمگیر بود که پس از یک سال کار، نام من به عنوان یکی از ۲۰ حکاک معاصر، در کتاب «دانشنامه مهر و حکاکی» نوشته دکتر «محمدجواد جدی» ثبت شد، دو سال بعد هم نشان ملی دریافت کردم. به مرور درآمدم از این تخصص هم خوب شد و کارم در بازار رونق گرفت.
مشبک سازی روی سنگ
مشبک سازی زیورآلات را هم خدمت استاد «یساقل»
فرا گرفتم که استادی بسیار ماهر و بااخلاق هستند. این کار به حدود سال ۹۳ و ۹۴ باز می گردد. پس از آن، به صورت اتفاقی به ذهنم خطور کرد که می توان کار مشبک را به همان شکل که روی زیورآلات اجرا می شود، روی سنگ اجرا کرد. وقتی که این کار را شروع کردم، خیلی ها به من طعنه زدند که امکان پذیر نیست. اصرار داشتند که این کار نمی شود اما در اصل نمی خواستند این کار بشود چون آن ها با همان کار سنتی مشتری خودشان را داشتند و نیازی به تغییر نمی دیدند. با این حال خوشبختانه برایند کار اتفاقات خوبی را رقم زد.

کارگری که کارفرما شد
دیپلم الکتروتکنیک دارد و این تخصص فرصتی به او داده است تا بسیاری از نیازهای فنی کار خودش را تامین کند. وی  دستگاه های مورد نیاز برای کار را هم خودش ساخته و برنامه هایی نیز برای توسعه این صنعت هنری دارد : مدتی کارگاهم در خانه ملک بود اما با توجه به وسعت کاری که انجام می دادیم، دیگر نمی توانستیم در آن جا بمانیم. تصمیم گرفتم باغی را که پس از مدت ها توانسته بودم بخرم به یک مقصد گردشگری تبدیل کنم. محیط باغ نیز به صورت یک محیط سنتی در حال آماده سازی است که در اردیبهشت سال آینده به صورت رسمی افتتاح می شود، اما اکنون حدود 35 نفر در این محل و در رشته های مختلف سنگ تراشی، طراحی، نقاشی، خوشنویسی و ... مشغول به کار هستند. سنگ ها که از معدن به کارگاه می آید، تمام مراحل آماده سازی آن به صورت یک خط تولید و حتی بسته بندی نیز در همین محل انجام می شود.

مسئولان حمایت نمی کنند
این هنرمند از مسئولان هم گلایه هایی دارد : در نمایشگاه های داخلی بسیاری شرکت کرده ام اما درباره نمایشگاه های خارج کشور، مجموعه هایی مانند میراث فرهنگی باید ما را معرفی و اعزام کنند. من کار را به حدی رسانده ام که ارز آور شده و نمونه مشابه ندارد، این کار باید در نمایشگاه های خارجی به نمایش گذاشته شود اما حمایت نمی شود. سال گذشته، مسئولان میراث فرهنگی به من گفتند اگر بتوانی در همین رشته ای که شروع کرده ای، ۲۰ نفر را به کار مشغول کنی و آموزش بدهی، هر کمکی که خواسته باشی، از تو حمایت
می کنیم اما امسال وقتی به آن ها گفتم به جای ۲۰ نفر، ۳۵ نفر را مشغول به کار کرده ام در پاسخ گفتند به دولت و کارهای دولتی نمی شود خیلی دل بست، شما به دنبال سرمایه گذار بخش خصوصی باش! حرف من این است که کاری که ما انجام می دهیم، به سود کشور است، یک قطعه سنگ از معدن استخراج و گاهی خام فروشی
می شود اما همین قطعه سنگ می تواند حداقل برای شش نفر ایجاد اشتغال کند و بازدهی اقتصادی آن هم بیشتر شود اما متاسفانه حمایتی وجود ندارد.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه خراسان رضوی، تاریخ انتشار -، شماره: 235501

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین