شعار سال:چندي پيش در بحبوحه تهديدات و شاخ و شانه كشيدنهاي ديپلماتيك ايران و ايالات متحده امريكا و در ميان هراس وقوع جنگ ميان ايران و امريكا يادداشتي را با اين عنوان كه احتمال وقوع جنگ ميان چين و امريكا بسيار بيشتر از وقوع جنگ ميان ايران و امريكا است منتشر كردم. آن زمان با بررسي گزارشها و مطالب تحليلي اتاقهاي فكر امريكا دريافته بودم توجه آنها بيش از ايران روي رفتارها و حركات چين متمركز شده است. همانگونه كه در زمان جنگ سرد ايالات متحده هزينههاي هنگفتي جهت رصد برنامهها و پروژههاي نيروي هوايي و موشكي شوروي صرف ميكرد متوجه عناوين و پروژههاي پر و پيمان مطالعاتي اتاقهاي فكر روي رصد پيشرفتهاي اقتصادي و علمي و همچنين منازعات منطقهاي چين با كشورهايي همچون تايوان و هنگكنگ شده بودم كه در مقابل گزارشات و مطالعاتي كه در دپارتمانهاي مربوط به خاورميانه و ايران انجام شده بود از تعدد و عمق بيشتري برخوردار بود.
علاوه بر اينها موضوع جنگ تجاري امريكا و چين مدتهاست كه جريان دارد و به اقتصاد جهان صدمات زيادي زده است. پيش از انتخابات رياستجمهوري امريكا نيز ترامپ يكي از اهدافش را مقابله با چين و اعمال تعرفه بر كالاهاي اين كشور به خصوص در حوزه تكنولوژي عنوان كرد چراكه معتقد بود اين كشور بدون توجه به مالكيت معنوي، كالاهاي امريكايي را توليد و صادر ميكند. اولين اقدام ترامپ نيز پس از ورود به كاخ سفيد و پيش از وضع تعرفههاي سنگين، خروج از قرارداد شراكت ترنس- پاسيفيك يا TPP بود كه شامل بندهايي براي كاهش يا حذف تعرفههاي تجاري ميان كشورهاي عضو بود. پس از خروج امريكا از قرارداد TPP ترامپ خبر تعرفهبندي بر برخي كالاهاي چيني و شروع جنگ اقتصادي كه در كمپينهاي انتخاباتياش وعده آن را داده بود را اعلام كرد. چندي بعد چين نيز با وضع تعرفه بر كالاهايي همچون طلا اين اقدامات را محكوم كرد و در صدد مقابله با آنها برآمد.
وقتي در اين ميان مقالات اساتيد بنام رشته روابط بينالملل را ديدم كه توصيههايي براي ترامپ مبني بر هوشيارتر بودن در برابر چين را داشتند بر گمان خود راسختر شدم. براي مثال جوزف ناي در يكي از مقالاتش ضمن مقايسه مضطربگونه قدرت نظامي و اقتصادي چين و امريكا ضمن تلاش در اثبات برتري و توفق امريكا نسبت به چين، به امريكا هشدار داده بود تلاش كند تا در عرصه اعتبار جهاني و قدرت نرم به چين نبازد.
قابل تاملتر اينكه وزير خارجه دولت نيكسون، هنري كيسينجر، سال گذشته در نوامبر 2019 در سخنراني مجمع اقتصادي كه در پكن برگزار شد؛ به اين موضوع كه ادامهدار شدن تنشهاي تجاري بين چين و امريكا زمينههاي وقوع جنگ نظامي بين آنها را افزايش ميدهد، اشاره كرد و گفت: روابط بين اين دو كشور به دليل جديبودن مشكلات بسيار تيره و تار خواهد بود.
اين ديپلمات زيرك امريكايي در آن مجمع، شرايط فعلي بين دو ابرقدرت اقتصادي را به مثابه «كوهپايه جنگ سرد» توصيف كرد. به نظر اين تئوريسين سياسي، اگر پس از گذشت دو سال از جنگ تجاري چين و امريكا توافقي حاصل نشود يا دو طرف براي رسيدن به يك توافق امتيازهايي به يكديگر ندهند، به زودي جهان شاهد درگيري نظامي بين اين دو كشور خواهد بود؛ به گونهاي كه اوضاع جهان را حتي سختتر از جنگ جهاني اول ميكند. تامل بفرماييد كه وي سال گذشته در مجمع مذكور شرايطي را پيشبيني كرد كه در آن علاوه بر نابود شدن اقتصاد كشورهاي در حال توسعه و نوظهور بايد شاهد توليد سلاحهاي جديد نيز بود.گزاره و به عبارتي تهديد ضمني «توليد سلاحهاي جديد» از زبان كيسينجر مرا به صرافت انداخت تا روي اينكه ويروس كوويد 19 يكي از اين سلاحهاي جديد باشد قدري تامل و مطالعه كنم.بنابراين اين نوشتار را با اين پيشفرض جلو خواهم برد كه كوويد 19 يك سلاح جديد در جنگ امريكا و چين است كه به دليل ماهيت ويروسي و پيچيدگي آن توسط لابراتور سازندهاش قابل كنترل نبوده و به هر دو طرف جنگ آسيبهاي جدي رسانده است. ابتدا به دلايلي ميپردازم كه واقعيت شروع جنگ ويروسي ميان چين و امريكا را قوت ميبخشد.نخستين و جديترين دليل سر برآوردن اين اژدهاي زرد به عنوان قدرت برتر اقتصادي جهان است. اگر من و شماي مخاطب به راحتي نميپذيريم كه چين اكنون ابرقدرت اقتصادي است به دليل ايستارهاي ذهني و رجوع به پيشداشتههاي ذهنيمان است كه نوشتار پيش رو سعي دارد قدري اين داشتههاي سابق را بهروزرساني كند.
در ذيل چند شاخص اقتصادي كه بيانگر توفق و برتري تجاري و اقتصادي چين به امريكا است، آورده شده است:
1- رشد اقتصادي
با اينكه رشد اقتصادي هر دو كشور از زمان آغاز جنگ تجاري كاهش پيدا كرده است؛ با اين حال رشد اقتصادي چين هنوز در سطح بالاتري از رشد اقتصادي امريكا قرار دارد.
رشد اقتصادي چين از ۶.۸ درصد در سهماهه نخست سال ۲۰۱۸ به شش درصد در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۹ كاهش پيدا كرده است كه اين رقم براي اقتصاد امريكا ۲.۵ درصد در سه ماهه نخست سال ۲۰۱۸ و ۲.۱ درصد در سهماهه سوم سال ۲۰۱۹ بوده است.
جالب است اينجا به گزارش اخير صندوق بينالمللي پول كه در آوريل 2020 با عنوان «اقتصاد جهان پس از كرونا ويروس» منتشر شده است اشاره كنم كه براساس اين گزارش در سال ۲۰۲۰ رشد اقتصادي در همهجا منفي خواهد بود و اقتصاد تمام كشورها كوچك خواهد شد، به غير از دو كشور؛ «چين» و «هند» كه تنها كشورهايي در جهان هستند كه امسال اقتصادشان به ترتيب ۱.۲ و ۱.۹ درصد رشد خواهد كرد.
۲- تجارت خارجي
علاوه بر رشد اقتصادي، ميزان تجارت هر دو كشور نيز پس از جنگ تجاري كاهش محسوسي داشته است. با وجود توافق بسياري از كشورها با امريكا براي افزايش واردات از اين كشور، كسري تراز حساب تجاري امريكا به ۲۹۴.۵ ميليارد دلار رسيده اما از سوي ديگر چين در اين مدت بيش از ۲۰۰ ميليارد دلار مازاد تجاري داشته است.
۳- وضعيت توليد
در حوزه توليد نيز چين دست بالاتر را در اختيار دارد. شاخص ميزان توليد در چين از ماه اوت همواره بالاتر از شاخص ميزان توليد در امريكا بوده است. اين شاخص در حال حاضر در امريكا ۴۸ واحد و در چين ۵۲ واحد است.
۴- شاخصهاي ارزي
در حوزه ارزي دلار عملكرد كاملا بهتري از همتاي چيني خود در طول دو سال اخير داشته است. رشد شاخص دلار ۲.۱ درصد بيشتر از شاخص يوان بوده است و از چهارم آوريل، اختلاف بين شاخص دلار با شاخص يوان همواره صعودي بوده است.
۵- شاخصهاي بورسي
در بازار بورس نيز امريكا دست برتر را دارد. شاخص «اساند پي ۵۰۰» بورس وال استريت از زمان آغاز جنگ تجاري ۲۸.۹ درصد افزايش يافته اما اين رقم براي شاخص بورس شانگهاي ۲۲.۳ درصد اندازهگيري شده است.
اگر بررسي اجمالي شاخصهاي فوق هنوز ايستارهاي ذهني در خصوص برتري اقتصادي امريكا را از بين نبرده است فكتهاي ذيل نكات قابل تاملتري در بر دارد.
- امريكا به لحاظ سرانه توليد ناخالص داخلي در جهان مقام دهم را دارد.
- به لحاظ صادرات مقام سوم را بعد از آلمان و چين دارد.
- به لحاظ واردات مقام اول را دارد.
- به لحاظ بدهي خارجي مقام اول را دارد.
دومين دليل قابل تامل و بررسي پيشرفتهاي چين در زمينه هوش مصنوعي است. چين زماني براي امريكا به خطر تبديل شد كه وارد حوزه مزيتهاي مطلق و انحصاري به خصوص در حوزههاي تكنولوژيهاي تك، هوش مصنوعي و خودروهاي نسل جديد و الكتريكي شد.
چين اكنون برخي تكنولوژيها از جمله استفاده از G5 را به صورت مزيتي مطلق و حتي انحصاري در اختيار دارد و در حوزه هوش مصنوعي نيز پيشرفتهايي را داشته كه حقيقتا براي امريكاييها نگرانكننده بوده است. حتي از نگاه برخي كارشناسان امريكايي مزيت مطلق و انحصاري در هوش مصنوعي چينيها به حدي نگرانكننده است كه آن را با جنگهاي اتمي امريكا و شوروي سابق مقايسه كردهاند و معتقدند كه در جنگ سرد قبلي محيطي براي توافق حمله نكردن و جلوگيري از بروز فاجعههاي انساني و محيطي در كوبا وجود داشته اما چنين فضايي در حوزه هوش مصنوعي به دليل ماهيت آن وجود ندارد.
به علاوه سرعت گسترش و توسعه اقتصاد ديجيتال كه در همه ابعاد زندگي از پزشكي تا دامداري و نظامي و توسعه بازارها قابل مشاهده است، ميتواند در عمل امريكاييها را كه به جاي رقابت به دنبال تحميل زورگويانه خواستهاي خود بر جهان هستند، به عقب براند.
همانطوركه نيمههاديها، رايانهها و وب در ۲۵ سال گذشته در اقتصاد و رفاه و حتي امنيت كشورها نقش ايفا كرده، هوش مصنوعي نيز تاثير تحولاتي بسيار زيادي در تجارت و امنيت ملي در دو دهه آينده خواهد داشت.
اگرچه بررسي دقيق جنگهاي بيولوژيكي و انواع و تكنيكهاي آنها به دلايل متعددي از جمله عدم ثبت دقيق وقايع، روشن نبودن عامدانه بودن يا نبودن رويدادهاي مربوط به بيماريهاي فراگير، عدم بررسي و آزمايش علمي آنها، سوگيري يا نقص گزارشها يا مخفيكردن مدارك آن توسط دولتها يا روسا و... امكانپذير نيست اما آنچه فرضيه اين نوشتار را تقويت ميكند بررسي واقعبينانه رقابتها و نگرانيهاي دو كشور در عرصه توليد سلاحهاي جديد بر مبناي هوش مصنوعي است. آنچه فاصله ميان ناچيزي چين و برتري امريكا در كارخانههاي توليد تسليحات را به سرعت پر كرده است پيشرفتهايي در حوزه هوش مصنوعي است كه ميتواند كارخانههاي تسليحات را از درجه ارزش و كارآمدي خود ساقط كند.
در جنگهاي بيولوژيكي تسليحات و سختافزارهاي جنگي فاقد ارزش هستند. جنگ بيولوژيكي را ميتوان «استفاده عامدانه از ميكروارگانيسمها و سموم كه عموما منشا آنها ميكروبي، گياهي يا حيواني است، براي بيماري و مرگ در انسانها، احشام و محصولات زراعي» تعريف كرد. سوال اينجاست كه اگر كوويد 19 يكي از آن سلاحهاي جديد جنگ بيولوژيكي و برساخته توسط يكي از اين دو ابرقدرت جهاني است چرا به هر دو طرف جنگ آسيبهاي جدي وارد كرده است؟ به راستي اين سلاح را امريكا ساخته است يا چين؟
در روسيه، سياستمداران و دانشمندان علوم زيستي معتقدند كه ويروس كرونا سلاح بيولوژيكي امريكاست كه از دل آزمايشگاههاي آنها سربرآورده تا جايگاه اقتصادي خود را در جهان حفظ كند. ولاديمير ژيرينفسكي، نايبرييس دوماي روسيه، امريكا را عامل اصلي انتشار ويروس كرونا دانسته و در سخنراني خود توضيح داده كه امريكا مقصر است و از نظر اقتصادي، امريكاييها هراس دارند كه نتوانند بر چين غلبه كنند يا حداقل همسطح آنان باشند. ديميتري نوويك، معاون اول رييس كميته بينالملل پارلمان روسيه نيز به دست داشتن امريكا در آنچه در چين در حال وقوع است، اشاره كرده و مطرح ميكند كه امريكا در ساخت سلاحهاي بيولوژيكي فعال است.
البته فرضيه اين يادداشت مبني بر انتشار عمدي يا تصادفي ويروس كرونا از آزمايشگاهي در چين قبل از اين توسط يكي از افسران سابق اطلاعاتي رژيم صهيونيستي به نام دني شوهام، مطرح شده است. وي كه متخصص جنگافزارهاي بيولوژيك است، معتقد است ويروس كرونا يك سلاح بيولوژيكي است كه تصادفي يا تعمدي از تاسيسات تحقيقاتي استان هوبئي انتشار يافته است. در ووهان چين، انستيتو ويروسشناسي اين شهر و همچنين وجود آزمايشگاههاي تحقيقاتي بيولوژيكي در اين شهر اين فرضيه را مورد توجه گروهي از افراد قرار داده است. هر چند چين اين ادعا را رد كرده و افرادي مانند استانيسلاس ريانترا، تحليلگر اندونزيايي تروريسم با رد اين ادعا توضيح ميدهد كه اگر اين ويروس در آزمايشگاه توليد شده باشد، ابتدا بايد كاركنان آن آزمايشگاه مبتلا شوند و همچنين اگر چين اين ويروس را توليد كرده باشد، منطقي نيست كه در كشور خود آن را به صورت فراگير منتشر كند.
اما حلقه مفقوده اين بحث در رقابتهاي اين دو ابرقدرت در عرصه هوش مصنوعي است. با توجه به سفيدي پكن و شانگهاي از ويروس و مصون ماندن از تسري ويروس و رشد اقتصادي چين در اين شرايط هر چند كه اندك است ميتوان اينگونه هم تصور كرد كه ويروس ساخت آزمايشگاههاي چيني نيز بوده باشد. به هر حال اينكه ويروس كوويد 19 ساخت اژدهاي زرد و هماوردي جديد يكجانبهگراييهاي امريكا بوده يا ساخت ايالات متحده خشمگين از هماورديها و پيشرفت چين باشد چندان تفاوتي ندارد. موضوع مهم رويكرد و خط مشيهاي كشورمان در برابر تغييرات جهان است. فرض كنيد يك دهه ويروسي و مملو از جنگهاي بيولوژيكي اين دو كشور پيش رويمان باشد الزامات اقتصادي و بهداشتي زندگي در چنين دههاي چه ميتواند باشد؟اولا ايران ميتواند در چنين شرايطي از فرصت نزديكي ميان پكن و اسلامآباد بهره جسته و منافع اقتصادي كلان خود را در پاكستان احيا كند.اكنون كه چين و هند به عنوان قدرتهاي اقتصادي سر برآوردهاند ميتوان از طريق بندر چابهار به پاكستان كه راه سهلالوصول براي استفاده از فرصت احياي روابط اقتصادي با چين است بهره برد.
چين در سالهاي گذشته با سرمايهگذاري بيش از 46 ميليار دلاري در پروژه كريدور اقتصادي «چين – پاكستان» موسوم به «سيپك» اراده جدي خود براي حضور در پاكستان و اتصال گوادر به كاشغر را نشان داده و بدون توقف در حال پيشبرد اين پروژه است، همچنين فرصت خوبي براي اتمام پروژه خطوط انتقال گاز ايران به پاكستان موسوم به آيپي است كه تاكنون به دلايلي از جمله عدم خواست طرف پاكستاني اين موضوع به تعويق افتاده بود.
برخي چابهار و گوادر را دو رقيب در منطقه ميدانند حال آنكه اگر از فرصت حضور چين در گوادر استفاده شود و كمي نگاه از غرب و هند به سمت پاكستان و چين تغيير يابد بيشك در كنار هم قرار گرفتن گوادر و چابهار ميتواند بهشدت چابهار و استان سيستان و بلوچستان را با شكوفايي اقتصادي روبرو كند كه البته اين موضوع نيازمند همت دولتمردان براي تصميم جسورانه كاهش فروش نفت به هند و دل بستن به صادرات غيرنفتي و حداقلي فرآوردههاي نفتي به پاكستان و پس از آن با استفاده از طرفين چابهار به ساير نقاط جهان است.از سويي ديگر دولت ايران بايد با چابكي هر چه تمامتر در راه ديجيتالشدن اقتصاد و الكترونيك كردن كليه خدمات خود به شهروندان اعم از سرويسهاي اداري- بانكي و شهري گام بردارد.
كارشناس اقتصاد سياسي
وزير خارجه دولت نيكسون، هنري كيسينجر، سال گذشته در نوامبر 2019 در سخنراني مجمع اقتصادي كه در پكن برگزار شد؛ به اين موضوع كه ادامهدار شدن تنشهاي تجاري بين چين و امريكا زمينههاي وقوع جنگ نظامي بين آنها را افزايش ميدهد، اشاره كرد و گفت: روابط بين اين دو كشور به دليل جديبودن مشكلات بسيار تيره و تار خواهد بود. اين ديپلمات زيرك امريكايي در آن مجمع، شرايط فعلي بين دو ابرقدرت اقتصادي را به مثابه «كوهپايه جنگ سرد» توصيف كرد. به نظر اين تئوريسين سياسي، اگر پس از گذشت دو سال از جنگ تجاري چين و امريكا توافقي حاصل نشود يا دو طرف براي رسيدن به يك توافق امتيازهايي به يكديگر ندهند، به زودي جهان شاهد درگيري نظامي بين اين دو كشور خواهد بود؛ به گونهاي كه اوضاع جهان را حتي سختتر از جنگ جهاني اول ميكند.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه اعتماد،تاریخ انتشار:4اردیبهشت1399،کد خبر:146109،www.etemadnewspaper.ir