شعار سال: تاریخ آمریکا، اگرچه دیرینگی چندانی ندارد، با کشتار نظاممند بومیان و بردگی سیاهپوستان درآمیخته است. تا همین چند دهه پیش، سیاهان حق نداشتند در حضور فرد سفیدپوست، روی صندلی مترو یا اتوبوس بنشینند. نژادپرستی در غرب به نازیسم و فاشیسم رسید، از نظریات علمی (جامعهشناسی و زیستشناسی و علم ژنتیک و...) استفاده کرد. خلاصه اینکه نژادپرستی در غرب نوعی ایدئولوژی و مرام است که خواست سیاسی دارد، حزب دارد، به علم استناد میکند و معتقد است که جهان را بهتر از دیگران میفهمد.
نژادپرست غربی به برتری ذاتی سفیدپوستان بر دیگران اعتقاد دارد. برخلاف ادعای نورسان کافهنشین- که برای توصیف اوضاع ایران زیاد از این اصطلاح استفاده میکنند- نژادپرستی در ایران وجود ندارد؛ دست کم تا امروز وجود نداشته است (اگر قوم و قبیلهگرایان آن را وارد نکنند!) در ایران نفرت مذهبی، آن هم در نزد اقلیتی وجود دارد و خطرناک است. دعوای کارگر ایرانی و افغانستانی هیچ ربطی به نژادپرستی ندارد، چون آن زمینههایی که انسان سفیدپوست غربی را به نژادپرستی وامیدارد، آن انگارهها و روایتها در اینجا وجود ندارد.
به همین اندازه، تلاش صداوسیما برای مقایسهٔ ایران و آمریکا بیهوده و عبث است. خواستهای تظاهرکنندگان در ایران و آمریکا، شاید همانندیهایی داشته باشد، اما تفاوتهایش بیشتر است. از مقایسهٔ ایران و آمریکا دست بردارید. ایران باید خود را با ترکیه مقایسه کند و توضیح دهد که چرا هزاران خانوادهٔ ایرانی در سال به ترکیه مهاجرت میکنند؟ چرا هشت میلیون ایرانی از کشور خارج شدهاند؟ چرا سالی صد میلیارد دلار نفت فروختید و حالا برای دو میلیارد جلوی روسیه دستتان دراز است؟ چرا فرزندان برخی مسٔولان این کشور در خارج از ایران به سر میبرند و پدرانشان برای پوشاک و نوشاک دیگران قانون تعیین میکنند؟ چرا برخی نظامیان، برخلاف نص صریح قانون، در سیاست و اقتصاد دخالت میکنند؟
از آنجا که مشکلات دو کشور دقیقاً از یک جنس نیست، مقایسهشان هم اشتباه است.
برگرفته از فضای مجازی