پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۷۹۵۷۸
تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۶
توجه بیش از حد مدیران بخش کشاورزی به تجربیات کشورهای مختلف در حوزه مدیریت و سیاستی کشاورزی،در حالیست که راهبردهای کشاورزی در ایران می تواند کاملا متفاوت از کشورهای دیگر باشد زیرا فضای روستایی و کشاورزی ایران کاملا متفاوت با تجربه های جهانی در حوزه سیاست ها ،ماموریت ها،راهکارها ،راه حل ها و اقدام های عملیاتی است. و باید بسته‎های مدیریتی- سیاستی مبتنی بر تجربه‎های جهانی و تقویت رویکرد حل مسئله و تدوین سیاست کشاورزی مبتنی بر توانمندی‎های داخلی مورد توجه نهاد سیاست‎گذار بخش کشاورزی قرار گیرد.
شعار سال: نگاه مثبت به تجربه‎های جهانی در حوزه‎های مختلف مدیریتی و سیاستی کشاورزی در دو دهه اخیر رشد شتابانی یافته است به‎گونه‎ای که بسیاری از مدیران به‌رغم مشاهده نتایج ناموفق آن در فضای کشاورزی ایران، همچنان به آن‎ها امید بسته‎اند. این نگاه مثبت به‌ اندازه‌ای در سازمان مدیریت و تصمیم بخش کشاورزی نفوذ و رشد یافته است که حتی در سطح کلان راهبردی و سیاستی اقتصاد کشاورزی نیز تلاش می‎شود از راهبردهای کشاورزی و پشتیبان‎های آن از جغرافیای کشاورزی دیگر با پروفیل بهره‎برداران خاص بهره گرفته شود این در حالی است که فضای روستایی و کشاورزی ایران کاملاً متفاوت با تجربه‎های جهانی در حوزه سیاست‎ها، مأموریت‎ها، راه‎کارها، راه‎حل‎ها و اقدام‎های عملیاتی است که توسط اندیشکده‎ها (Think tanks) یا مؤسسات سیاستی (Policy institute) و مراکز تحقیقات کشاورزی کشورهای توسعه‌یافته تدوین می‎شود و با قابلیت دانلود رایگان در اختیار کشورهای مختلف قرار می‎گیرد که به نظر می‎رسد بیشترین مشتری‎های آن‌هم کشورهای درحال‌توسعه ‎باشند.

اما حداقل دو سؤال مهم در ارتباط با این رویکرد آن‎ها مطرح می‎شود که اندکی تأمل راجع به آن ارزش لازم را داشته باشد:


1. چرا اندیشکده‎ها و مراکز تحقیقاتی کشورهای توسعه‌یافته حتی به‌روزترین بسته‎های سیاستی- مدیریتی حلّال مسئله‎های کشاورزی را به‎طور رایگان در اختیار کشورهای درحال‌توسعه قرار می‎دهند اما این رویکرد در ارتباط با بسیاری از تحقیقات و مطالعات دیگر در حوزه کشاورزی موضوعیت ندارد و دسترسی امکان‎پذیر نبوده و یا این‌که محرمانه تلقی می‎شود؟ آیا سیاست و برنامه ویژه‎ای پَس این رویه و رویکرد این اندیشکده‎ها و مراکز تحقیقاتی و درواقع این‎گونه کشورها و حتی با اندکی کاهش درجه حساسیت، فائو وجود دارد؟
2. آیا استفاده از این بسته‎های مدیریتی- سیاستی در جغرافیای کشاورزی ایران موضوعیت دارد که با مشاهده یک مسئله در بخش کشاورزی، بلافاصله با رجوع به تجربه‎های جهانی پیرامون آن مسئله، نسخه شفادهنده و حلّال مشکل در آن جستجو و در نهایت از آن استفاده‎ می‎شود و حتی در توجیه راه‎کارها و سیاست‎ها گفته می‎شود که مثلاً کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی یا کشورهای توسعه‌یافته یا فائو این‎گونه تجویز کرده‎اند؟
 در پاسخ به سؤال‎ اول باید به این نکته اشاره شود که یکی از سیاست‎های ویژه این اندیشکده‎ها و مراکز تحقیقات و سازمان‎های تحت کنترل کشورهای توسعه‌یافته، جلوگیری از استقلال در تفکر بر مسئله‎ها و درواقع جلوگیری از قدرت تفکر و تأمل بر مشکلات بومی- محلی و به‌تبع آن استفاده از راه‎حل‎های بومی متناسب با جغرافیای کشاورزی برای برون‎رفت از مشکلات بخش کشاورزی و به‌نوعی وابسته کردن فکری دانشمندان و متخصصین این کشورها به دیدگاه‎های این اندیشکده‎ها و مراکز است. به‌بیان‌دیگر، با این رویکرد نوآوری و خلاقیت در طراحی سیاست‎ها و روش‎های مدیریتی برای حل مشکلات بخش کشاورزی را در نطفه خفه می‎کنند تا رخداد مسئله باعث بلوغ فکری متخصصین نشود (رخ دادن انجماد فکری) و همواره به ساده‎ترین راه‎حل یعنی کپی‎سازی اکتفا کند.

 و اما پاسخ سؤال دوم، جدای از مثبت بودن روش‎های حل مسئله، اصول و تکنیک‎ها و نیز برخی از این سیاست‎ها و راه‎حل‎ها و آگاهی از راه‎حل‎های تجربه‌شده در ارتباط با یک مشکل در مقیاس جهانی و داشتن تصویر از راه‎حل‎ها، باید به این نکته اشاره شود که مرور تجربه‎ها و گرفتن تصویر اولیه بدون داشتن تفکر تکمیلی و اندیشیدن راجع به ماهیت این راه‎حل‎ها، مطلوب نیست و شاید بهتر باشد گفت شود که مانع اندیشیدن قوی پیرامون حل مسئله به‌طور دقیق خواهد شد. علاوه بر آن، بیشتر بسته‎های مدیریتی- سیاستی مبتنی بر تجربه‎های جهانی به ویژه تجربه کشورهای توسعه یافته به دلیل تفاوت ماهوی در جغرافیای کشاورزی و ویژگی‎ها و پروفیل کشاورزان، از قابلیت انتقال و تعمیم برخوردار نبوده و دارای کارکردهای نقطه‎ای در همان جغرافیای کشاورزی خود می‎باشند. به همین دلیل، در بسیاری از موارد کپی کردن این‌گونه بسته‎های مدیریتی- سیاستی در جغرافیای دیگر یا موضوعیت ندارد یا کارایی لازم را نخواهد داشت و یا این‌که حداقلِ کارایی را در حل مسئله خواهد داشت به‌گونه‌ای که نه‌تنها مسئله موردنظر حل نمی‎شود بلکه مسائل موجود را تشدید کرده و یا مسائل جدید و نوپدیدی را ایجاد خواهند کرد که عملاً این فرایند آزمون‌وخطا و کپی‎سازی‎ها از راه‎حل‎های جغرافیای کشاورزی فراسرزمینی تنها بر کشور پذیرنده هزینه تحمیل می‎کند.‎ این هزینه‎ها در صورتی کاهش خواهد یافت که از این بسته‎های مدیریتی- سیاستی تنها برای چگونگی طراحی راه‎حل‎های مبتنی بر جغرافیای کشاورزی الهام گرفته شود و یا این‌که تغییرات محتوایی در آن ایجاد و به بیانی بومی‎سازی بر جغرافیای کشاورزی و پروفیل کشاورزان کشور پذیرنده صورت گیرد تا بتواند کارایی لازم را در صحنه میدانی برای مدیریت مسئله داشته باشد. توجه به این نکته هم مهم است که گاهی بومی‎سازی یک راه‎حل سیاستی یا مدیریتی زمان‎بر بوده و خود نیازمند تجربه در عرصه میدانی به لحاظ حداقل‎سازی خسارت‎های احتمالی راه‎حل سیاستی یا مدیریتی بومی‎شده و یا حداقل از دست دادن زمان برای حل مسئله و درنتیجه تحمیل هزینه‎های ناشی از تأخیر در مدیریت مسئله خواهد بود. در بسیاری از شرایط بومی‎سازی‎ راه‎حل‎های سیاستی یا مدیریتی نیازمند آماده‎سازی بسترهای لازم برای آن است تا اثربخشی لازم را داشته باشد که در شرایط با فوریت در اخذ تصمیم، ناسازگار است. به همین دلیل، عملاً ورود به مسئله با متدولوژی حل مسئله از ابتدا از توجیه زمانی و مدیریتی لازم برخوردار است. به‌عنوان‌مثال، استفاده از راه‎کار آزادسازی نهاده‎ها مبتنی بر تجربه جهانی برای واقعی‎سازی قیمت‎ها و تقویت کارکردهای بازار نمی‎تواند بدون توجه به زیرساخت‎های عملیاتی‎سازی و پیش‎نیازهای آن در جغرافیای ایران موضوعیت داشته باشد زیرا در جغرافیای کشاورزی ایران برخلاف کشورهای توسعه‌یافته، کشاورزی معیشتی است و نه تجاری. ضمن این‌که علاوه بر ساختار بازار، پروفیل کشاورزان از زاویه‎های مختلف به‌ویژه توان مالی برای خرید نهاده‎ها، سطح سواد و دانش‎پذیری کشاورزی و یا ذخیره‎سازی کالاهای کشاورزی تولیدشده برای بهره‎مندی از قیمت‎های بالاتر، چانه‎زنی، وجود اتحادیه‎های قدرتمند متشکل از کشاورزان، زیرساخت‎های حمل‌ونقل و غیره کاملاً متفاوت با کشورهای توسعه‌یافته است؛ بنابراین استفاده از یک بسته سیاستی- مدیریتی عاریتی مبتنی بر تجربه‌‎های جهانی نیازمند بسترسازی‎های زمان‎بر بوده و به سرمایه‎گذاری‎های بالای بلندمدتی نیاز دارد و عملاً موضوعیت چندانی ندارد و لاجرم باید در بهترین حالت، گزینه بومی‎سازی آن‎ها با توجه به مختصات کشاورزان و جغرافیای کشاورزی مدنظر قرار گیرد.

 این فقط یک پیشنهاد به نهاد سیاست‎گذار بخش کشاورزی است تا واحد ویژه‎ای برای سیاست‎گذاری کشاورزی تدارک ببیند زیرا نگاه به تجربه‎های جهانی تنها یک مؤلفه با وزن پایین از اجزای تصمیم و سیاست است نه یک مؤلفۀ با وزن بالا. مؤلفه‌های اصلی با وزن‎های بالا با شناخت از طریق کالبدشکافی درست مسئله، بررسی پروفیل کشاورزان و دیگر بازیگران زنجیره ارزش کشاورزی به ویژه از بُعد رفتاری و جغرافیای کشاورزی ایران و توجه به تفاوت‎های مؤلفه‌های پیش‎گفته قابل‌استخراج است تا در نهایت سیاست و راه‎حل متناسب با مسئله شکل گیرد. چنین سیاست و راه‎حلی می‎تواند به حل مسئله‎های فراروی بخش کشاورزی کمک کند.


امید این که گذار از بسته‎های مدیریتی- سیاستی مبتنی بر تجربه‎های جهانی و تقویت رویکرد حل مسئله و تدوین سیاست کشاورزی مبتنی بر توانمندی‎های داخلی و مسائل پیش‎گفته مورد توجه نهاد سیاست‎گذار بخش کشاورزی قرار گیرد.

محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد
 
برگرفته از فضای مجازی
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین