شعار سال: نهاده دیگر اثر قابلانتظار را نخواهد داشت و حتی شاید محصولات کشاورزی نسبت به آن نهاده مقاوم شوند. به نظر میرسد بتوان به دیدگاه جاست و پاپ این مطلب را نیز اضافه کرد که نهادهها در گذر زمان اثرات جانبی (Externalities) نیز خواهند داشت. در علم پزشکی نیز این قضیه وجود دارد که در اثر استفاده از برخی از داروها برای مدت طولانی، یا اثرگذاری مثبت خود را از دست میدهند (مقاومت دارویی) و یا دارای اثرات جانبی (Side effects) خواهند شد.
- قاعده درمانی یا نسخه تجویزی هم این است که در چنین شرایطی برای اثربخشی و کارآمدسازی اثر نهادهها یا داروها، باید نهادههای با ویژگی بالا را از عرصه تولید و یا حفاظت کشاورزی و یا دارو را از فرایند مصرف برای درمان بیماری خارج و به جای آن نهادهها و یا داروهای جدید جایگزین کرد تا انتظارات از مصرف آنها در فرایند تولید یا حفاظت کشاورزی و یا درمان بیماریها تحقق یابد. این یک رفتار عقلایی در عرصه مدیریت کشاورزی و نیز مدیریت درمان بیماریها محسوب میشود.
- سؤال این است که آیا سیاستهای کشاورزی در بخش کشاورزی همین ماهیت را دارند؟ آیا برای مشکلات کشاورزی در ایران که ماهیتی تکرارشونده دارند، سیاستهای تجویزی تکراری اثربخشی لازم را دارند؟ چرا سیاستهای تکراری نمیتوانند حتی برای چالشهای تکرارشونده کارایی لازم را داشته باشند و خود یک چالش محسوب میشوند؟
- به اعتقاد نویسنده سیاستهای کشاورزی نیز مانند یک نهاده در بخش کشاورزی برای حل مشکلات کشاورزی و تولید ستاده مطلوب عمل میکنند. بهعبارتدیگر، هدف سیاستهای کشاورزی این است که بر بخش کشاورزی اثر مثبت به جهت حل مشکل داشته باشد تا علاوه بر افزایش تولید، هزینههای بخش کشاورزی کاهش یابد و همه ذینفعان بتوانند منافع خود را بهطور منصفانه داشته باشند؛ بنابراین، طبیعی خواهد بود که استفاده از این سیاستها به دفعات در گذر زمان برای حل مشکلات کشاورزی اثربخشی لازم را نداشته باشد. درواقع، سیاستها دارای تاریخ انقضاء بوده و به دفعات بر مشکلات تکراری اثرگذاری مثبت نخواهند داشت و نمیتوانند مفید و مؤثر واقع شوند بهبیاندیگر، چالشهای کشاورزی در برابر سیاستهای تکراری و تخفیفدهنده مقاوم میشوند و بهنوعی از خود مقاومت نشان میدهند مگر اینکه تغییراتی در ساختار سیاستهای مورداستفاده ایجاد شود.
- سیاستهای تکراری اگرچه میتوانند تخفیفدهنده چالشها برای زمانی بسیار کوتاه باشند اما حلّال مشکلات نبوده و بلافاصله چالشها مجدداً ظهور پیدا کرده و حتی تشدید میشوند و میتوانند بحران ایجاد کنند. سیاستهایی با این ویژگی اگر توأم با نوآوری و خلاقیت نباشند به تولید رانت و فساد کمک میکنند و علاوه بر فراهم آوردن زمینههای لازم برای کارکردهای غیرقانونی و غیراخلاقی، به رشد آنها نیز کمک میکنند. این سیاستها بیشتر از آنکه اثربخش باشند و تولید منافع کنند، هزینههای اقتصادی و حتی بیشتر از آن، هزینههای اجتماعی ایجاد میکنند و ضمن تنزل سرمایههای اجتماعی، موجبات کاهش اعتماد بهرهبرداران و فعالان کشاورزی را به اثربخشی سیاستهای موجود و نیز سیاستهای جدید در حل مشکلات کشاورزی فراهم میآورند.
- در پاسخ به اینکه چرا برخی از سیاستهای تکراری و یا سیاستهای تاریخ گذشته، کارایی لازم را در حل چالشهای فراروی بخش کشاورزی ندارند و باید طراحی و یا بهکارگیری سیاستهای جدید و یا سیاستهای مناسبتر را در دستور کار قرار داد، باید اشاره شود که اگرچه در گذر زمان ظاهر چالشها تغییر محسوسی نخواهند داشت اما چند عامل بسیار مهم بر اثربخشی سیاستها و درنتیجه شکل و الگوی رفتاری چالشها تأثیرگذارند: جغرافیای کشاورزی، پروفیل کشاورزان، پروفیل نهادهها و محصولات کشاورزی، پروفیل رفتاری فعالان بازار ستادهها و نهادهای کشاورزی، محیط اجرایی سیاست، استفاده از الگوی واحدی از سیاست برای همه، سیاستهای موازی و یا رقیب و اثرپذیری از رفتار در سطح بینالملل. این مجموعه عوامل بهشدت کارایی نسخههای تجویزشده بر اساس سیاستهای تکراری (و حتی برخی از اینها برای سیاستهای جدید) را تحت تأثیر قرار داده و بهجای اثربخشی مثبت قابلقبول، یا اثرگذاری مثبت بسیار اندک داشته و یا اساساً بدون اثر مثبت (خنثی) و حتی با آثار منفی هزینهای خواهند بود. باید توجه داشت که حداقل به دلیل تغییر جغرافیای کشاورزی و پروفیل کشاورزان استفاده از نسخههای قدیمی سیاستهای کشاورزی برای چالشهای قدیمی قابلقبول نیست و بهروزرسانی سیاستها، موضوع بسیار مهمی است که باید موردتوجه تصمیمگیران بخش کشاورزی قرار گیرد.
- خلاصه کلام اینکه، برای اثربخش کردن سیاستها، باید اجرای سیاستهای تاریخ گذشته و قدیمی و غیر مناسب برای چالشهای کشاورزی و کشاورزان امروزی از دستور کار خارج و متوقف شوند، سیاستهای جدید و مناسب با توجه به مختصات جدید چالشها جایگزین آنها شده و مورداستفاده قرار گیرند و یا اینکه در سیاستهای گذشته تغییراتی را ایجاد کرد تا علاوه بر جذابیتبخشی برای گروههای هدف، با تغییر شکل و مختصات جدید مشکلات (با شناخت دقیق مسئله و ابعاد آن) متناسب شود بهگونهای که با حل مشکلات و نه رفع آنها، تولید منافع ترسیمشده را داشته باشند.
نویسنده:محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد
برگرفته از فضای مجازی