پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۸۲۶۶۴
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۶
زهره زمانی که تصمیم گرفت برای تن ندادن به ازدواج اجباری دست به خودکشی بزند، قطعا مرگ را تنها گزینه پیش پای خود می دانست؛ اما چرا دخترک معصوم 13 ساله کرمانی که هنوز شیطنت دوران کودکی خود را به همراه دارد، به جای زندگی، مرگ را انتخاب کرد؟
شعار سال: این روز‌ها به طور عجیبی روز‌های بدی بر دختران این مرز و بوم می‌گذرد. زمانی که ماجرای قتل رومینا، دختر ۱۳ ساله تالشی جامعه مردسالار ایران را در اندوه برد تا امروز، چندین فقره قتل دیگر مشابه همین قتل ناموسی به وقوع پیوسته است. کم نیستند دخترکان نوجوانی که در فرهنگ مردسالار ایران به دلایلی قربانی افکار و عقاید پدران خود می‌شوند. روزی رومینای ۱۳ ساله و روزی دیگر ریحانه ۲۲ ساله.
اما داستان زهره از نوع ازدواج اجباری است که او را وادار کرد دست به خودکشی بزند.
«می خواستند عروسش کنند، ولی دخترم نمی‌خواست به زور عروسی کند. می‌گفت من قصد ازدوج ندارم.» این صحبت‌های دوربی بی، مادر زهره است. زهره همان دخترک معصوم ۱۳ ساله‌ای است که هرچند با خوردن قرص، مرگ را به جان خرید، اما با دلسوزی و هوشیاری مادرش خوشبختانه به زندگی بازگشت.

امنیت جانی نداریم
دوربی بی در گفتگو با «کسب و کار» گفت: «شوهر من ۹ سال است که به رحمت خدا رفته و پولی برای امرار معاش نداریم. اما تمام تلاشم را می‌کنم که با یارانه زندگی را بگذرانیم و دو دختر نوجوانم طعم بی پدری را نچشند. عمو‌های زهره می‌خواهند او به اجبار با پسر عمویش ازدواج کند. اما زهره نمی‌خواهد ازدواج کند. چند بار دخترکم را کتک زده اند و حتی زمانی که خواستم جلوی آن‌ها را بگیرم، مرا نیز کتک زدند و تهدید کردند که باید از خانه ام بروم.»
مادر زهره که با لهجه غلیظ کرمانی صحبت می‌کند، ادامه داد: «خدا شاهد است که دارم به این فکر می‌کنم که دخترکانم را بردارم و از اینجا فرار کنم قبل از اینکه زهره را وادار کنند عروسی کند و برای او اتفاقی بیفتد.»
دوربی بی که حالا دو دختر را سرپرستی می‌کند، ادامه می‌دهد: «به دلیل فشار زیادی که به زهره آوردند تا او را مجبور به ازدواج با پسرعمویش کنند، او قرص خورد تا خودش را بکشد؛ اما تا رسیدم آمبولانس را خبر کردم. زهره یک هفته بیمارستان بود تا بهتر شد، ولی زمان مرخص شدن دکتر توصیه کرد برای ادامه درمان او را نزد روانپزشک ببرم، اما من پولی در بساط ندارم. دخترکم از عموهایش می‌ترسد، اما نمی‌خواهد به زور و اجبار ازدواج کند.»
دوربی بی که در روستای جعفرآباد کرمان به همراه دو دخترش زندگی می‌کند، ادامه داد: «چند بار شکایت کرده ام، اما هنوز دستم به جایی بند نیست. دخترم از نظر روحی بسیار آسیب دیده است. سه دختر دارم. دختر اولم در ۱۳ سالگی عروس خاله ام شد. زهره هم الان ۱۳ ساله است. خودش می‌گوید من می‌خواهم درس بخوانم، اما عموهایش می‌خواهند به زور عروسش کنند. چند بار به منزل ما آمده اند و هم زهره و هم مرا کتک زده اند. به دادگاه و کلانتری شکایت کردیم، اما هنوز امنیت جانی نداریم. آن‌ها می‌خواهند خانه ام را از من بگیرند و هم دخترم را و بعد مرا به زور از خانه بیرون کنند. دادگاه اول را رفتیم، ولی آن‌ها نیامدند. آن‌ها هم به شورای حل اختلاف مراجعه کرده اند. بعد از شکایت نیز دو روز پیش دوباره عمو‌ها و زن عمو‌ها و ۱۰ نفری جمع شدند و به خانه ما آمدند و مرا و دخترم را کتک زدند. الان فقط این راه حل به ذهنم می‌رسد که دخترانم را بردارم و از اینجا فرار کنم.»
این دخترک معصوم همان دختری است که می‌خواهد زندگی عادی مثل تمام دختران این سرزمین داشته باشد، اما آیا کسی به حمایت از او برخواهد خواست؟

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری کسب و کار، تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، kasbokarnews.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین