شعارسال: آمارهای مربوط به کتاب های پرفروش و صحبت با برخی از کتابفروشان نشان میدهد کتابهای پیشگویی، امیدبخش و انگیزشی پس از شیوع کرونا در میان مردم محبوبتر شده و همین باعث شده این بحث نیز پیش بیاید که کرونا، حتی اگر به صورت موقتی، مخاطبان جدیدی را به کتابخوانی وا داشته است.
تغییر رویه معمول جریانهای فرهنگی و هنری به واسطه شیوع کرونا حالا دیگر کمی عادیتر شده و برگزاری کنسرتها و نمایش فیلمهای آنلاین از نمونههایی است که بسیاری از هنرمندان و مخاطبان فرهنگ و هنر را بیشتر به سمت استفاده از این شیوه سوق داد. عرضه و خرید کتاب هم از این قاعده مستثنی نبوده و با تعطیلی کتابفروشیها در هفتههای آغازین شیوع این بیماری، فروش آنلاین کتاب بیشتر شد.
با همه اینها نحوه خرید و خواندن کتاب تنها تاثیرات کرونا بر صنعت نشر یا کتابخوانی نبود. نگاهی به آمار فروش کتابها و صحبت با کتابفروشیها ما را متوجه این نکته هم میکند که حداقل در بخشی از مخاطبان کتاب، ذائقه کتابخوانی تحت تاثیر کرونا قرار گرفته و در کنار ادبیات داستانی و رمان که همچنان از پرفروشها هستند، کتابهایی با موضوع کرونا و راههای غلبه بر فشار روانی حاصل از آن به فهرست جستوجوکنندگان کتاب اضافه شده است.
در این گزارش ضمن مرور این کتابها از تعدادی از کتابفروشان و خریداران چنین کتابهایی درباره دلایل جذب مردم به کتابهای پیشگویی و پرسیدیم.
کاسبان نویسندگی کرونا
از آمار و گزارشهای بینالمللی چنین برمیآید که با همهگیری جهانی کرونا، مردم دنیا دوست دارند بیشتر درباره این ویروس و تاثیرات آن بر زندگی آینده بدانند. به عنوان نمونه خبرگزاری ایرنا در گزارشی به نقل از گاردین که در روز ۲۴ اسفند منتشر شد، به سایت آمازون اشاره کرد که یکی از بزرگترین کتابفروشیهای آنلاین دنیا به شمار میرود.
در این گزارش درباره تاثیر کرونا بر وضعیت کتابخوانی و صنعت نشر آمده است: «آمازون در حال مبارزه با هجوم نویسندگان ناشر-مولفی است که میخواهند از ترس ناشی از انتشار کرونا سود ببرند. بیشتر این کتابها کمتر از ۱۰۰ صفحه هستند و در هفتههای اخیر توسط خود نویسنده منتشر شدهاند و به خوانندگان نگران، راههایی برای پیشگیری یا درمان کرونا نشان میدهند.»
آمازون عناوینی را که مطابق دستورالعملهای فروش کتاب این سایت نیستند از فروشگاه خود حذف و در بیانیهای اعلام کرد: «ما همیشه فروشندگان، نویسندگان و ناشران را ملزم کردهایم که اطلاعات دقیقی در مورد جزئیات محصول ارائه دهند و مواردی را که نقض خطمشیهای ماست حذف میکنیم. علاوه بر این، در صفحات نتایج جستوجوی مربوطه، با مرکز پیگیری جرائم دولت انگلیس ارتباط داریم تا مشتریان بتوانند درباره هر نوع ویروس و اقدامات محافظتی اطلاعات بیشتری کسب کنند.»
تغییر ذائقه روسها
در کنار توجه به کتابهایی که درباره کرونا چاپ شدهاند، یکی دیگر از موضوعهایی که به موازات شیوع این بیماری شکل گرفت تغییر ذائقه مردم در کتابخوانی بود.
سیدحسین طباطبایی، وابسته فرهنگی پیشین ایران در روسیه، در یادداشتی که با عنوان «تاثیر کرونا بر ذائقه کتابخوانی روسها» ۱۸ تیر از سوی موسسه فرهنگی شهر کتاب منتشر شد نوشت: «تغییر نسبی ذائقه کتابخوانی روسها در این ایام جالب است و تقریباً مدلی همانند دیگر کشورهای جهان را به نمایش گذارده است.»
به گفته او اگر در سالیان پیش ادبیات داستانی و آثار تخیلی و فانتزی در رده یک علائق جامعه کتابخوان روس بود، نتیجه مطالعه و نظرسنجی Bookmate نشان میدهد در دوران قرنطینه، کتابهایی با موضوعات روانکاوی و رشد و تعالی شخصیتی با ۱۴ درصد و ادبیات علمی عامهپسند با ۱۳.۸ درصد نسبت به دوره مشابه سال پیش با بیشترین اقبال از سوی علاقهمندان مواجه شده و این در حالی است که این رقم در مورد ادبیات داستانی که همواره از پرطرفدارترین ژانرهای کتاب برای روسها بوده ۱۱.۸ درصد است.
پیشگوییها دست به دست چرخیدند
در ماه نخست شیوع کرونا، صفحهای از کتابی در میان کاربران صفحات مجازی دست به دست میچرخید بدون آنکه نام کتاب، نویسنده یا مشخصات دیگری از آن شفاف باشد، تنها به این نکته استناد میشد که پیش از این همهگیر شدن ویروس کرونا یا کووید-۱۹ از سوی نویسندهای پیشبینی شده بوده است.
یکی از این پیشبینیها مربوط به کتاب «چشمان تاریکی» است که در سال ۱۹۸۱ شیوع کرونا را پیشبینی کرده است و حتی از شهر ووهان به عنوان مرکز اصلی شیوع نام میبرد.

باشگاه خبرگزاری جوان و تسنیم در گزارشی که عیناً یکی است و روز ۱۱ اسفند منتشر شده، به گفته رویترز اشاره کردهاند که دستکم ۲ هزار توییت و ۲۷ هزار پست راجع به این کتاب در فضای مجازی منتشر شده است.
در این گزارش آمده است که در چاپ نخست «چشمان تاریکی»، از این ویروس با عنوان بیماری عفونی گورکی-۴۰۰ یاد شد که در روسیه ساخته شده، اما در چاپ بعدی در سال ۱۹۸۹ به ووهان- ۴۰۰ تغییر نام داد، اما رویترز شباهتها و تفاوتها را ذکر کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده که ادعای پیشبینی، دروغین است.
کتاب پیشگوییهمچنین یکی دیگر از کتابهایی که صفحهای از آن در میان فضای مجازی بسیار مورد توجه قرار گرفت «پیشگویی» نوشته سیلویا براون نویسنده آمریکایی است که در سال ۲۰۰۸ نوشته و در سال ۱۳۸۷ در ایران نیز از سوی انتشارات «سایه گستر» و «مهرگان دانش» به صورت مشترک در قزوین چاپ شد.
در بخشی از کتاب آمده است: «تا سال ۲۰۲۰ بیش از هر زمان دیگری در اماکن عمومی ماسکهای جراحی و دستکشهای پلاستیکی استفاده میکنند. علت این کار شیوع یک بیماری شدید شبیه ذاتالریه خواهد بود که به ریهها و نای حمله میکند و به شدت در برابر درمان مقاوم است. این بیماری به طور ویژهای گیجکننده خواهد بود، زیرا بعد از آنکه در یک زمستان ترس و وحشت مطلق ایجاد میکند تا ۱۰ سال بعد کاملاً ناپدید میشود و باعث میشود هم منبع بیماری و هم درمان آن اسرارآمیز باشد.»
حسین مافی، مدیر انتشارات سایه گستر، در مصاحبهای که ۱۰ فروردین خبرگزاری صداوسیما منتشر کرد درباره این کتاب گفت: «من هم به خاطر نداشتم که چنین مطلبی در کتاب بود تا اینکه یکی از دوستانم از انتشار این صفحه در فضای مجازی خبر داد. کتابهای سیلویا براون معمولاً پرفروش است. این نویسنده فوت کرده، اما در همان زمان خبرهایی رسیده بود که با افبیآی همکاری داشته و خودش هم در مطالبی به این موضوع اذعان کرده که به خاطر قدرت پیشگوییاش برای کشف جرم در آمریکا از قدرت حس ششم او استفاده میکردهاند.»
در ادامه این گزارش از قول احسان رضایی، نویسنده و منتقد کتاب که در صفحه ضخصی خود درباره چنین کتابهایی نوشته، عنوان شده است: «سیلویا براونِ آمریکایی ادعا میکرد که دارای قدرت ارتباط با عالم ماوراست، اما پیشگوییها غلط زیادی داشت. به نظر میرسد نباید این کتاب را زیاد جدی گرفت، چون پر است از مطالب نادرست، مثل اینکه پیشبینی شده از ۲۰۱۵ عملهای جراحی فقط با لیزر انجام و نابینایی با نصب تراشه در مغز درمان میشود.»
او همچنین به این نکته هم اشاره میکند که کتابهای پیشگویی این روزها ممکن است بازار خوبی داشته باشند، اما دامن زدن به خرافات همیشه و در همه دورههای تاریخ وقتی رخ نموده که بشر از جواب منطقی و راهکار جدی و عقلانی عاجز بوده است و شاید توجه به کتاب پیشگویی هم از همین منظر باشد.
اضافه شدن مخاطبان جدیداز فضای مجازی که بگذریم، کتاب «پیشگویی» از جمله کتابهای پرفروش بهار ۹۹ بوده است. در گزارشی که اعتمادآنلاین پیش از این منتشر کرد، این کتاب جزو پرفروشهای نشر ثالث بود.
وقتی از جواد رحیمی یکی از فروشندگان کتابفروشی ثالث درباره تغییر ذائقه مردم در خرید کتاب پس از شیوع کرونا میپرسیم، او با تایید این موضوع که ذائقهها در این دوران تغییر کرده است توضیح میدهد: «خیلیها به سمت کتابهای تاریخی به ویژه تاریخ جهان و آنها که پیشبینیهایی انجام دادهاند رفتند، چون دوست داشتند بدانند چه کسانی برای سالهای آینده پیشبینیهایی کردهاند.»
او در تحلیل بیشتر اقبال مردم از چنین کتابهایی میگوید: «آنها دنبال یک واژه معنای زندگی میگردند که میتوان آن را در رمانها، فلسفه و هنر پیدا کرد. مردم بیشتر دنبال فلسفه زندگی میگردند تا دوران کرونا را بهتر بگذرانند، چون کلمه امید با شیوع کرونا کمی کمرنگ شد و اکنون در دورانی به سر میبریم که قبلاً تجربه آن را به این شگل گسترده در قرن ۲۱ نداشتهایم.»
رحیمی البته به این موضوع هم اشاره میکند که بعد از کرونا مخاطبان جدیدی به کتابخوانها اضافه شدند. او گفت طی ۱۳ سالی که در زمینه کتاب فعالیت کرده کمتر شاهد چنین اتفاقی بوده، اما طی این مدت مخاطبان جدیدی را میبیند که پیش از این اهل مطالعه نبودهاند، اما الان به دنبال خرید کتاب آمدهاند.
اقبال کتابهای انگیزشی و معنای زندگیهرچند بحث بر سر اینکه کتابهای انگیزشی تا چه میزان برگرفته از علم روانشناسی هستند و تا چه حد از تجربه زیسته و شهود افراد گرفته شده همواره وجود داشته است.
همچنین با وجود اینکه این کتابها همیشه خوانندگان پروپاقرص خود را داشتهاند و این اتفاق تنها محدود به دوران کرونا نیست، اما از میان پرفروشهای کتاب در بهار ۹۹، تعداد کتابهای پرفروش انگیزشی، امیدبخش و معنای زندگی هم کم نیست از جمله: «هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند: زیست با استفاده از خرد فلاسفهی بزرگ» نوشته دانیل مارتین کلاین و ترجمه حسین یعقوبی، «فلسفهای برای زندگی» (تجربه و هنر زندگی ۱۳) نوشته ویلیام اروین و ترجمه محمود مقدسی، «زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی فقط یک زندگی داری» نوشته رافائل ژیوردانو و ترجمه معصومه خطیبی بایگی، «هنر ظریف رهایی از دغدغهها» نوشته مارک منسن و ترجمه میلاد بشیری، «دروغهایی که به خود میگوییم» نوشته جان فردریکسون و ترجمه علیرضا (امیر) منشی ازغندی، «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» نوشته مگان دیواین و ترجمه سیدهسارا ضرغامی و آرزو مومیوند، «نیمه تاریک وجود» نوشته دبی فورد و ترجمه فرناز فرود، «انسان در جستجوی معنی» نوشته ویکتور فرانکل و ترجمه امیر لاهوتی و «اثر مرکب» نوشته دارن هاردی و ترجمه لطیف احمدپور و میلاد حیدری.
امیددهنده و کمککنندهبه غیر از کتابفروشان به سراغ خوانندگان کتابهای انگیزشی هم رفتیم. روزبه اعتمادی که پیش از این عمران خوانده و در این رشته تحصیل میکند، یک سالی است تحصیل در رشته معماری را هم آغاز کرده است.
او در شهر کتاب فرشته واقع در خیابان شریعتی مشغول بررسی کتابهاست و میگوید میزان خرید کتابهای انگیزشی در دوران کرونا برایش بیشتر نشده است چراکه به واسطه پروژههایی که برای خودش تعریف کرده و تحصیل در یک رشته تازه، بیشتر تمرکزش را بر یادگیری نرمافزارهای مربوط به کار جدیدش معطوف کرده است.
او، اما بسیاری از کتابهای شناختهشده انگیزشی را خوانده و میگوید برای مدتی خواننده بسیاری از این کتابها بوده است. اعتمادی البته به این نکته هم اشاره میکند که به بعضی از این کتابها «زرد» میگویند و خیلی کارایی ندارند، اما تعداد دیگری از آنها واقعاً خوب هستند، منتها هرچند وقت یک بار باید این کتابها را مرور کرد و الان هم خیلیها به سمت کتابهای صوتی یا سخنرانیهای صوتی رفتهاند.
او در جواب این سوال که چه موضوعی باعث شده است به سمت این کتابها برود توضیح میدهد: «همه آدمها دوست دارند در زندگی موفق شوند و امیدهای زیادی داشته باشند. این کتابها تجربیات افراد مختلف را منعکس میکنند و میتوانند به ما کمک کنند.»
موقتی برای مخاطبان گذری
استقبال از کتابهای پیشگویی یا انگیزشی در دوران کرونا این سوال را هم پیش میآورد که آیا فروش بیشتر این کتابها مربوط به این دوران باقی خواند ماند یا ممکن است برای سالها در میان خوانندگان مورد توجه قرار گیرد.
یکی از فروشندگان نشر بیدگل با تایید اینکه در این دوران فروش کتابهای مربوط به پیشگویی و انگیزشی بیشتر شده، معتقد است این موضوع موقتی و گذراست: «توجه مردم به این کتابها جریان ضعیفی است که نمیتوان به عنوان یک اتفاق تاثیرگذار در جریان کتاب به آن نگاه کرد. در ابتدای شیوع کرونا افرادی بودند که به سراغ کتابهایی از این دست رفتند، اما آنها معمولاً مخاطبان گذری هستند در حالی که مخاطبان جدی و علاقهمند به کتاب ربطی به این جریان ندارند.»
قابل تحملتر شدن زندگی
رویا محبی یکی از کسانی است که مقابل غرفه کتابهای روانشناسی در کتابفروشی فردوسی در میدان تجریش در حال ورانداز کردن کتابهاست؛ ترانه و شعر میگوید و در مقطع کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی درس خوانده و کار مشاوره روانشناسی را هم آغاز کرده است.
او هم میگوید مطالعه کتابهای انگیزشی برایش در دوران کرونا فرق چندانی نداشته چرا که چند سال است خواندن این کتابها حجم بیشتری را به خود اختصاص داده است.
او ادامه میدهد: «الان ارتباط آدمها خیلی محدودتر شده است، اما در همین دوران نزدیکانی برای مشاوره از من میخواهند کتابهایی را به آنها معرفی کنم. البته به صورت مستقیم نبوده است که بخواهند کتابهایی را برای گذراندن دوره کرونا بخوانند، اما این شرایط باعث شده افراد بخواهند پرسوجو کنند و دنبال کتابهای انگیزشی و امیدبخش بروند.»
به گفته محبی، هر زمان که انسانها تحت فشار قرار میگیرند، ناامیدی از دنیای مادی باعث میشود به سمت چنین کتابهایی بیشتر سوق پیدا کنند: «افرادی را دیدهام که به سمت کتابهای انگیزشی مثل «چهار اثر» فلورانس اسکاول شین رفتهاند. هرچند وقت یک بار که درگیر مسالهای میشویم و فکر میکنیم کاری از عهده آدمها و جهان مادی برنمیآید، به سراغ این کتابها میرویم.»
او که خودش کار مشاوره روانشناسی هم انجام میدهد، اظهار میکند که برخی روانشناسان این کتابها را قبول ندارند و به روشها و کتابهایی که صرفاً پایه علمی داشته باشد معتقدند؛ اما یونگ روانشناسی است که فوقالعاده روی این مساله مانور میدهد.
محبی سپس درباره مسائل دینی و مباحث مطرحشده در آن برای گذر از چنین بحرانهایی چنین توضیح میدهد: «در مسائل دینیمان هم آمده است که وقتی انسانها با مشکل مواجه میشوند دنبال دستاویزی برای یاری میروند و کتابهای انگیزشی معمولاً همچون گریزی هستند که با خواندن آنها، قدرت ایستادگی در برابر مسائل و مشکلات برایتان آسانتر میشود.»
او در پاسخ این پرسش که چه نکاتی باعث جذب او به کتابهای انگیزشی میشود عنوان میکند: «انگار این کتابها زندگی را قابل تحملتر میکنند. زمانهایی هست که نمیدانی دردت چیست یا چه کاری باید بکنی. در واقع سردرگم هستی. در جریان شناخت درونی خودم از طریق مطالعه این کتابها، زندگی برایم قابل تحملتر شد و با شناخت نقطهضعفهایم متوجه شدم افراد دیگری هم هستند که چنین مشکلی دارند و تنها مشکل من نیست.»
محبی درباره اینکه چه کسانی بیشتر به سراغ خواندن این کتابها میروند از افرادی یاد میکند که «شهودی» توصیف میشوند: «این افراد معمولاً فکر میکنند زندگی معنادار است.»
او، اما در پایان صحبتهایش این کتابها را همچون مکملی برای مواجهه با ترسها و بحرانها قلمداد میکند: «خواندن این کتابها به تیپ شخصیتی افراد بستگی دارد؛ مثلاً کتاب «راز» در دورهای بسیار معروف شد، اما افرادی هم بودند که از خواندن آن سرخورده شدند. در واقع این کتابها همچون مکملهایی هستند که در کنار رشد روانی افراد میتوانند کمککننده باشند وگرنه اگر کسی به جنبههای دیگر برای کمک به رشد شخصیتی خود توجه نکند، این کتابها در حد جملات باقی میمانند.»
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از اعتمادآنلاین، تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۹، کد خبر: ۴۲۰۱۵۵، www.etemadonline.com