شعار سال: چندی پیش نظرخواهیای انجام شد با این پرسش که چاپلوسی پارهای اعضاء هیأتعلمی در مراکز علمی مانند دانشگاه و پژوهشگاهها در مقابل رئیس آن دستگاه و سکوت در برابر مظالم، نشانۀ چیست و اولویت با کدام است؟ پرسش مذکور سه گزینه داشت:
1. نشاندهندۀ اینکه در آن مرکز، افرادی سیاسی حاکم هستند و نه شخصیتهای علمیِ پایبند به اقتضائات رفتارها و مناسبات علمی.
2. نشاندهندۀ ضعف شخصیتی اعضاء هیأتعلمی است.
3. نشاندهندۀ ساختار معیوب و ناکارآمد آن مرکز است.
نتیجه نظرخواهی این بود: گزینه 1: 7%، گزینه 2: 53% و گزینه 3: 40%.
این نتیجه نشان میدهد هنوز در تحلیل مسائل انسانی و اجتماعی جامعه، عوامل فردی را بر سایر مؤلفهها و شرایط اجتماعی ترجیح میدهیم، حال آنکه سازمان فاسد (از جهت فساد سیستماتیک خود)، زمینه را برای بروز مفاسد یا ضعفهای روانی و شخصیتی و فردی افراد فراهم میسازد و در چنین شرایطی، انسانهای دارای عزت نفس و آزادگی نیز زمینهای برای ظهور و بروز نمییابند. اظهار نظر بعضی از مشارکتکنندگان مبنی بر اینکه این عوامل از یکدیگر جدا نیستند و مسئله، تک ساحتی و تک علتی نیست، کاملاً درست بود، اما پرسش از اولویتهاست، چرا که به هر روی، تمامی عوامل مؤثر در بروز یک مسئلۀ اجتماعی در یک سطح نبوده و بار یکسانی ندارند و به همین دلیل اولویتبندی، موضوعیت پیدا میکند.
علاوه بر این، مشارکت کنندگان به درستی اظهار کرده بودند که چنانچه درصدد ریشهیابی باشیم باید از ساختار معیوب نظام اداری یاد کرد.
اگرچه رأی نویسنده این سطور با گزینه 1 همراه بود، اما در جمعبندی نهایی میتوان گفت که گزینه 1، نشاندهنده و علامت بروز این بیماری مهلک است که البته پرسش هم از آن بود که نشانه و علامت چنین وضعیتی در اعضاء هیأتعلمی، حاکی از چیست؟ اما اگر به دنبال ریشهیابی مسئله باشیم البته که میتوان به سراغ زمینههای دیگری رفت؛ از جمله، ریشههای ساختاری در نظام معیوب سازمانی حاکم بر مراکز علمی؛ و از سوی جنبههای فردی نیز میتوان به ضعفهای شخصیتی پرداخت. بدینسان دو دسته ریشه برای تحلیل مسئله وجود دارد.
با وجود این، نباید از یاد برد که چنانچه افرادی سیاسی با دغدغههای جناحی و یکسویه بر پارهای مراکز علمی چنبره زنند (به مانند آنچه در سالهای پیش و اکنون مشاهده میکنیم)، نتیجۀ حکمرانی غیر آکادمیک و غیراخلاقی چنین افرادی چیزی جز سرکوب و تهدید و ارعاب مجموعه زیردست آنهم در مسیر تحقق امیال شخصی و سیاسیشان نخواهد بود.
طبیعتاً همین امر، عامل بروز بیشتر ضعفهای شخصیتی عناصر یک مجموعه علمی خواهد شد و در ادامه، ریشۀ حاکم کردن افرادی سیاسی در محیطهای علمی نیز به سیاستهای ساختاری سازمانهای برتر و حاکم مانند وزارت علوم و دولتها بازمیگردد که هنوز، همقبیلگی را بر شایستگیهای علمی ترجیح میدهند!