شعار سال: سیدجواد میری؛ «چرا شجریان مهم است؟» این پرسشی است که یک جامعهشناس باید از خویش بپرسد.او چه چیزی را تمثیل میکرد؟ هر نظام سیاسی دارای اهداف و فلسفهای است. جامعه نیز مجموع عواطف و دغدغهها و دردها و رنجها و آرزوها و آمال و آماجها میباشد. نظامی موفقتر است که میتواند بین ساحت سیاست و اقلیم جامعه «پلی مستحکم» پی ریزی کند که دائماً این دو قطب در حال گفت و شنود و داد و دهش و تناور کردن یکدیگر باشند. هنرمندان و اندیشمندان و متفکران و فعالان عرصههای گوناگون اجتماعی و اقتصادی و تجاری و صنعتی و کارآفرینان همان «پل مستحکمی» هستند که بین عرصه قدرت و ساحت جامعه قرار گرفتهاند و امکان «تداوم زیست جمعی» را در جوامع انسانی فراهم میکنند.
اما گاهی اتفاق میافتد که این پل قویم دچار ترک و شکستگی میشود و نقل و انتقال ایدهها و عواطف و احساسات و مطالبات بین عرصه قدرت و ساحت جامعه دچار خلل میگردد و «زبان مشترک» از میان برمیخیزد و امکان «گفتگو» کاهش مییابد و هر کدام از طرفین این «پل» در دنیای خویش فرو میرود و سخن از «فهم ناپذیری» دیگری به میان میآورد. جامعه فریاد برمیآورد که من در «درد» میسوزم و قدرت برمیآشوبد که «منطق» قدرت را چرا جامعه درک نمیکند؟
آنچه که به جامعه و سیاست و حوزه قدرت یکپارچگی میدهد «درد مشترک» است و این نکته که قدرت «در خدمت» جامعه باید باشد و تداوم آن مستلزم فهم «جغرافیای خدمت» و بسط اَشکال گوناگون آن در گوشه گوشه جامعه است. اما وقتی این «فهم مشترک» بین جامعه و سیاست دچار خلل میشود، نخبگان جامعه که بسان «پل ارتباطی» هستند، دچار تشتت و اختلاف میگردند و کارکرد «پل بودگی» خود را از دست میدهند و هر کدام به بخشی از «درد» یا «زیربنای هستی اجتماعی» توجه میکنند و این موجب میگردد که «رویای مشترک» تکه تکه گردد و نخبگان طبقهبندی میشوند. برخی تبدیل به نخبگان جامعه میشوند و محبوب مردم و برخی نخبگان قدرت میشوند و محبوب حکومت و آنچه در این میان از بین میرود «رویای مشترک» است که میبایستی زیربنای سیاست و جامعه و هستی اجتماعی کشور باشد که نیست.
به نظر من، شجریان به تدریج در بین شکاف دولت و ملت قرار گرفت و این موجب شد که او محبوب جامعه باشد و مغضوب قدرت و در این کسوت او سخنگوی «درد مشترک جامعه» در برابر قدرت گردید.
اما آنچه ما امروز به آن نیاز مبرم داریم نخبگانی نیستند که در «شکاف» عرصه جامعه و ساحت سیاست و قدرت قرار میگیرند بلکه ایران نیازمند نخبگانی است که توانایی «پل بودگی» داشته باشند تا بتوانند هم زبان قدرت را بفهمند و هم زبان جامعه را و از پس گفتگو با قدرت و جامعه یک «جامعه قدرتمند» و «قدرت جامعه محور» را صورتبندی کنند تا دوباره «درد مشترک» و «فهم مشترک» و «زبان مشترک» بین قدرت و جامعه آفریده شود و کلید آن هم، قدرتِ در خدمت جامعه است؛ زیرا همانگونه که مولا علی میگوید «دست خدا با جماعت است».
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازایلنا، تاریخ انتشار: ۱۹مهر ۱۳۹۹، کد خبر: ۹۸۰۰۰۱، ilna.news