پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۳۵۹۶۳۱
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۰
من برای نگه داشتن بورس جلسات زیادی رفتم از سازمان برنامه و بودجه گرفته تا حضور آیت الله‌های قم. حتی درروزنامه‌های مختلف از جمله روزنامه کیهان بر علیه بورس می‌نوشتند من با همه آن‌ها مصاحبه می‌کردم تا دیدگاه‌ها در مورد بورس تغییر کند که بالاخره با ارتباطاتی که با سازمان‌های مختلف داشتیم و دلایلی که آوردیم کارخود را کرد و خوشبختانه بورس درتاریخ ایران ماند.

شعار سال: بورس و اوراق بهادار تهران ، با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 تعطیل شد و مدت ها طول کشید تا مجددا احیاء شود . مسئولیت راه اندازی مجدد بورس بعد از انقلاب را الله وردی رجایی سلماسی عهده شد. در بخش سوم گفتگوی مجله کارخانه دار با او، این دوره از تاریخ بورس مورد بررسی قرار گرفته است:
 

پس با این ترتیب 11 سال از تاسیس بورس گذشت که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد؛ در زمان انقلاب چه اتفاق هایی برای بورس تازه نفس افتاد؟
 
تا دوسال بعد از انقلاب یعنی از اواسط سال 1357 بورس تعطیل بود . زیرا بطوریکه قبلاْ گفته شد شرکت های پذیرفته شده در بورس اغلب مشمول قانون حفاظت یا ملی شده بودند و بقیه هم بلاتکلیف بودند ضمناْ دبیرکل بورس مرحوم ظابطیان از بورس رفته بود بورس دبیرکل نداشت ،جلسات هئیت مدیره تشکیل نمی شد کارگزارها از 16 نفر به 4 نفر تقلیل پیدا کرده و جلسات معاملات تعطیل شده بود در نتیجه بورس به تعطیلی اجباری کشیده شده بود.
 
بدلیل آغاز جنگ و شرایط انقلابی کمتر کسی سراغ بورس را میگرفت و اکثریت مردم هم از عملکرد بورس بی اطلاع بودند و اصلاْ نمیدانستند بورس چکار میکند کجا هست. دقیقاْ آنهایی هم که با بورس آشنایی داشتند. بورس را بعنوان یک شرکت مضاربه ای میپنداشتند بطوریکه تابلوی بورس را هم کنده بودند تا اینکه من در آذرماه 1359 از طرف بانک مرکزی بعنوان دبیرکل بورس معرفی شدم تا مجدداْ بورس را راه بندازم زمانی که به بورس رفتم دیدم از 16 کارگزار قبل از انقلاب، فقط 4 کارگزار باقیمانده و آنها هم بعلت نگرانی از وضعیت اجتماعی و ناامنی، از اطاقهای خود بیرون نمی آیند و جلسات هم تشکیل نمی شود .
 
 لذا اولین کاری که کردم هئیت مدیره بورس را راه انداختم و تنها اوراقی که بعداز انقلاب در بورس معامله میشد اوراق گسترش مالکیت بود زیرا اوراق قرضه و اسناد خزانه را می گفتند ربوی است و معاملات آنها متوقف شده بود و همانطوریکه در پیش گفته شد از 105 شرکت پذیرفته شده در بورس 55 شرکت مشمول بندهای قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران شده  و یا طبق قانون ملی شدن بانکها و بیمه ها در سالل 1358 در اختیار دولت قرار گرفته و یا سهام شان به بنیادها وسازمان صنایع ملی  واگذار شده بود و سهام شرکتهای باقی مانده که اغلب شرکتهای کوچک و متوسط بودند در حالت بلاتکلیفی به سر میبردند و هیچ معامله ای روی سهام آنها صورت نمیگرفت و اوراق گسترش مالکیت هم که معامله روی آنها صورت میگرفت در سال 1362 دولت دستور داد سود آنها هم پرداخت نشود لذا معامله اوراق مزبور هم متوقف شد.
 
چه افرادی با تشکیل بورس موافق و چه افرادی مخالف بودند ؟
 
بورس خودش هم در حالت بلاتکلیفی بود من در سال 1360 زمانی که مرحوم دکتر نوربخش رئیس کل بانک مرکزی شد پیش ایشان رفتم .نمیدانستم که میخواهند بورس بماند یا نه . چون خیلی ها با بورس مخالف میکردند . از ایشان در این باره سوال کردم . گفتند گزارشی تهیه کنید تا به شورای عالی بورس ببریم ببینیم میخواهند فعالیت بورس ادامه داشته باشد یا خیر .
 
باتفاق کارشناسان بورس یک گزارش مستدلی تهیه کردیم و دلایل خود مبنی بر  لزوم ادامه فعالیت بورس و نقش آن در توسعه اقتصادی کشور را توضیح دادیم در اولین جلسه شورای عالی بورس بعد از پیروزی انقلاب که ، با حضور نمایندگان دولت ، شورای انقلاب ، اتاق بازرگانی و رئیس کل بانک مرکزی و حتی رئیس کل سابق بانک مرکزی (مرحوم سمیعی ) برگزار شد  این گزارش را ارائه کردیم در این جلسه بحث های زیادی صورت گرفت و خوشبختانه هم نماینده شورای انقلاب و هم نماینده دولت ( مرحوم عالی نسب) و سایرین موافق بودند تنها یک نفر مخالف بود و بقیه با تداوم فعالیت بورس موافقت نموند که خوشبختانه بورس ماند.
 
با توجه به مخالفتی که از سوی بعضی گروه ها ابراز میشد اگر این جلسه تشکیل نمیگردید و تصمیم گیری نمیشد معلوم نبود که چه بر سر بورس می آمد زیرا همانطوری که گفته شد بسیاری  مخالف وجود بورس کشور بودند اما چون من با بسیاری افراد در دولت آشنا بودم در حضور من مخالفت نمی کردند اما وقتی من نبودم بسیاری ازهمان افراد با تشکیل بورس مخالفت میکردند. شرایط آن زمان برای بورس خیلی حساس شده بود. مرزبودنی ان بودن بورس فقط یک جلسه بود که شکرخدا نتیجه مثبتی ازآن حاصل شد.
 
دلیل این همه مخالفت بااین سازمان چه بود؟
 
بسیاری معتقد بودند که بورس یک نماد سرمایه داری است وباید تعطیل شود. یادم است دریک جلسه ای مخالفت های زیادی بود و یکی ازبهانه هایشان این بود که بورس باعث میشود تا شرکتها مالیات کم بدهند چون شرکت های بورسی معافیت مالیاتی داشتند. آنها معتقد بودند که معافیت از مالیات این نشرکت ها به ضرر دولت است، البته دارایی از این حرف بدش نمی آمد وطرف مخالف ها رامی گرفت.
 
وقتی ازمن پرسیدند به آنها گفتم اشتباه فکر می کنید، درست است که شرکت های پذیرفته شده در بورس معافیت مالیاتی دارند اما حساب و کتاب شان شفاف است، حسابرس دارند ومالیات واقعی می دهند اما ممکن است شرکت های خارج از بورس حساب سازی کنند تا مالیات پرداخت نکنند. این حرف ها را درجلسه ای که آقای ماجدی قائم مقام وزیر هم بودند، گفتم و ایشان پیشنهاد کردند این حرف ها را پیش وزیر آقای ایروانی هم بگویید زیرا ذهن آقای ایروانی را هم نسبت به بورس خراب کرده اند. یک بار که شب هم بود همراه با مخالفین بورس پیش وزیر رفتیم و بعد از کلی بحث و استدلال آقای ایروانی قبول کردند که بورس بماند. به هرحال کار ساده ای نبود اما بورس را نگه داشتیم.
 
من برای نگه داشتن بورس جلسات زیادی رفتم از سازمان برنامه و بودجه گرفته تا حضور آیت الله های قم.  حتی درروزنامه های مختلف از جمله روزنامه کیهان بر علیه بورس می نوشتند من با همه آنها مصاحبه می کردم تا دیدگاه ها در مورد بورس تغییر کند که بالاخره با ارتباطاتی که با سازمان های مختلف داشتیم و دلایلی که آوردیم  کارخود را کرد و خوشبختانه بورس درتاریخ ایران ماند.
 
یعنی می توانیم بگوییم که پابرجا ماندن بورس مدیون روابط شما بوده است؟
 
بله. اما رئیس جمهوروقت مرحوم هاشمی رفسنجانی ومرحوم دکترنوربخش و آقای دکترحسین عادلی روسای کل وقت بانک مرکزی مساعدت های زیادی برای رشد و توسعه بورس انجام دادند.
 
قطعا نظر روحانیون هم در این باره مهم بود؟
 
بله. نظرمشورتی مرحوم آیت‌الله رضوانی در جلسه شورای بورس مهم بود ایشان از مشاورین بانک مرکزی بودند.با توضیحات من برای آیت الله رضوانی بالاخره پذیرفتند که بورس بماند، اعلام نظرایشان درنتیجه آن جلسه شورای عالی بورس هم خیلی تعیین ‌کننده بود.
 
 درادامه چه اتفاقی افتاد؟
 
بعد ازآن جلسه رفتیم وخودمان را برای راه‌اندازی هیات مدیره، شورای بورس، هیات پذیرش، هیات داوری که ارکان بورس بودند آماده کردیم. اینکارها بتدریج انجام شد وسال 68 هم با تصویب قانون برنامه اول توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بحث خصوصی ‌سازی مطرح و زمینه مساعدی برای حضور شرکت‌های تولیدی که کمتروابسته به دولت بودند دربازارسرمایه فراهم شد.
 
در واقع درزمان مرحوم رفسنجانی تصمیم گرفتند به اقتصاد ومالکیت خصوصی و تولید رونق بدهند وقرار شد بورس را فعال کنند. بخشی ازسهام شرکت ها مصادره شده بود. یعنی مشمول بندهای”ب وج”شده بودند، بند “ب” شامل شرکت هایی می شد که متعلق به حدود 52 نفر بودند واشخاص طاغوتی بشمار می آمدند . بند “ج”  مشمول شرکت هایی می شد که بدهی به بانک ها داشتند ودولت تصمیم گرفته بود که بانکها در مقابل طلبی که ازشرکت ها دارند، درصدی ازسهام آنها رابگیرند.
 
قبل از انقلاب هم بخشی از سهام، سهام کارگری بود که به کارگران و کشاورزان اختصاص داده شده بود. برای مثال در شرکت ایران خودرو، تمام کارگران دارای سهام ایران خودرو بودند که ازسال 1357 تاسال 1370 هیچ سودی به آنها داده نشده بود و وضعیت سهام آنها نامشخص بود. اگرهم افزایش سرمایه داده بودند،معلوم نبود چه میزان افزایش سرمایه به آنها تعلق گرفته است. جهت اصلاح نابسامانی های موجود درشرکت های تولیدی تصمیم گرفتند از طریق بورس مشکل کارگزاران را حل کنند مثلاً برای ایران خودرو محاسبه کردند که دراین 13 سال چه مقدارسود تعلق گرفته است وگفتند کسی که دارای 100 سهم بود،به او 340 سهم دیگرهم داده شود. به این صورت برای سهام داران افزایش سرمایه تعلق گرفت وسهام قابل معامله شد و سود گذشته هم پرداخت گردید.
 
از این کار استقبال شد؟
 
اولین سهمی هم که بازار را رونق داد سهام شرکت سرمایه‌گذاری ملی متعلق به بانک مرکزی بود که در آبان ماه 1368 در بورس عرضه شد . استقبال خیلی خوبی از سهام این شرکت شد. چون متعلق به بانک مرکزی بود،اعتماد زیادی نسبت به آن وجود داشت. تقاضا آن‌ قدر زیاد بود که کارگزاران فرصت نداشتند حتی تقاضاها را بگیرند. من دیدم اوضاع برای کارگزاران خوب نیست به کارمندان بورس گفتم که به کمک کارگزارها رفته و تقاضاها را برای آنها جمع‌آوری و بینشان توزیع کنند.
 
این اتفاق سال 68 افتاد و قرار شد دولت به تدریج سهام را به بخش خصوصی واگذار کند. از نیمه دوم سال 1368  با تصویب برنامه اول توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خصوصی سازی بنگاه های اقتصادی بویژه آنهائی که چسبندگی کمتری به دولت داشتند مورد توجه قرار گرفت .
 
در سال 1371  در زمان آقای دکتر حسین عادلی رئیس کل وقت  بانک مرکزی و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهورکه خوشبختانه هر دو طرفدار بورس بودند با کمک آنها ساختمان حافظ که یکی از ساختمان های  بانک کار سابق  بود  و پس از ادغام آن بانک در بانک تجارت،  مالکیت آن به بانک تجارت منتقل شده بود تخلیه شد و بورس به آنجا نقل مکان کرد.
 
کم کم وضعیت بورس بهتر شد و معاملات فزونی گرفت . سیستم معاملاتی بورس را مکانیزه کردیم و شاخص بورس وسیستم معاملات پایاپای ایجاد کردیم. درقدیم چک بین کارگزارفروشنده وخریدار رد و بدل می شد اما با ایجاد سیستم پایاپای این مشکل حل شد.
 
قبل از مکانیزه شدن بورس، روندمعاملات چگونه بود؟
 
ساعت 9 شروع معاملات بازار بود که دبیر کل یا نماینده اش با یک چکشی زنگ آغاز جلسه را به صدا در می آورد ومعاملات با نام خدا شروع می شد. کارگزاران در دور یک میز بزرگ در سالن می نشستند . درابتدا تابلوی معاملات تخته سیاه بود و خرید وفروش سهام با گچ نوشته می شد و سپس تابلوهائی برای هر صنعت اختصاص داده بودند که اخرین قیمت سهام هر صنعت در پایان معاملات روی یک کارت مخصوص نوشته و در تابلو اعلانات نصب میشد و بعد با همان چکش پایان جلسه اعلام می شد.
 
تاسال 1373 که هنوز سیستم مکانیزه نشده بود،به همین روش عمل می‌شد.معاملات سهام رونق پیداکرده بود وپول زیادی وارد بازارمی شد و تعداد شرکت ها اضافه می شد بنابر این تنها راه حل مکانیزه شدن بورس بود.
 
در سال 1373 سیستم کامپیوتری را در بورس پیاده کردیم، تابلوها را عوض کردیم و اوایل 1374 مرحوم هاشمی رفسنجانی سیستم کامپیوتری بورس را افتتاح کرد. ما سیستم مکانیزه بورس را از کشور کانادا خریداری کردیم. اولین معامله با سیستم الکترونیکی بورس با حضور مرحوم هاشمی با خریدن سهمی از طرف ایشان برای یک خیریه انجام شد. در روز افتتاح تالار الکترونیکی، مرحوم رفسنجانی به مردم توصیه کردند که به جای مخفی کردن پولهایتان دربالش،پس اندازهای خودرا به بورس بیاورید،مردم استقبال کردند بنابراین حجم معاملات افزایش یافت.
 
بعد از الکترونیکی کردن بورس، عضو فدراسیون های  بین المللی بورسها و منطقه ای شدیم. البته قبل از انقلاب ما عضوفدراسیون بین المللی بورسها بودیم اما وقتی انقلاب شد از این فدراسیون خارج شده بودیم بعد از عضویت فدراسیون بین المللی بورسها، با کمک استانبول و بورسهای منطقه اورآسیا فدراسیون منطقه  اروپا و خاورمیانه را ایجاد کردیم  مابه عنوان نایب رئیس فدراسیون بورس منطقه ای در مجامع بورسی شرکت می کردیم. همچنین از روسای بورسهای منطقه ای دعوت کردیم به ایران آمدند و جلساتی در تهران و اصفهان داشتیم یک جلسه هم مرحوم رفسنجانی رئیس جمهور با روسای بورسهای منطقه ای تشکیل داد که ایشان سخنرانی نموند بعد از آن در شهرستانها هم شروع به فعالیت کردیم و کارگزاران در شهرهای مشهد، کرمان و یزد شروع به ایجاد نمایندگی کارگزاری کردند.
 
اولین سهم معامله شده قبل و بعد از انقلاب را به یاد دارید؟
 
اولین سهم قبل از انقلاب سهم بانک صنعت و معدن و نفت پارس بود که معامله شد و  اولین سهمی که بعد از انقلاب بازار را فعال کرد سهم شرکت سرمایه گذاری ملی بود که آن زمان آقای طهماسب مظاهری که دبیرکل بانک مرکزی بودند خیلی کمک کردند تا این سهم در بورس عرضه شدو خیلی هم از این سهم در بازار سرمایه استقبال شد و به قدری جمعیت به ساختمان حافظ آمده بودند که ما نگران ساختمان بودیم اصلا جا برای ایستادن نبود. هم زمان کار در بورس را از طریق تلویزیون، رادیو و مطبوعات آغاز کردیم.
 
الان شرایط خیلی با آن زمان فرق کرده است. آن زمان بورس را زیاد نمی‌شناختند من که وارد بورس شدم، تمام سهام داران قیمت سهام شان صفر بود و مردم  نسبت به بورس بدبین شده بودند. انرژی زیادی برای بازگرداندن اعتماد مردم به این بازار و فرهنگ سازی برای ورود افراد به بازارسرمایه صرف کردیم. خوشبختانه درمدت زمانی نه‌چندان طولانی هم تا حدودی اعتماد مردم به بورس جلب شد.
 
آقای رجایی بورس با هدف کمک به خصوصی سازی تاسیس شد به نظر شما بورس چه کمکی به خصوصی سازی کرده است؟
 
 ببینید! قبل از فعال شدن بورس در سال 1368 هیچ نهاد مالی و سرمایه گذاری در کشور وجود نداشت و این بورس بود که باعث بوجود آمدن نهادهای سرمایه گذاری و بطور کلی ایجاد بازار سرمایه شد
 
 حتی با تجمیع مبالغ خرد هم می توان کمک بزرگی به شرکت ها کرد و این امر هم از طریق بازار سرمایه شدنی است. موضوع دیگر این است که بازار سرمایه مکمل بازار پول است. بخش واقعی اقتصاد احتیاج به منابع دارد، و این منابع باید از بازارهای پول و سرمایه تامین شود.
 
معمولاً در اقتصادهای پیشرفته منابع کوتاه مدت از طریق بانک ها و منابع بلند مدت از طریق بازار سرمایه تامین میگردد. اما از آنجاکه اقتصاد ایران بانک محور است نقش بازارها جابجا شده است، خوشبختانه به تازگی بازار سرمایه جای خود را باز کرده است. در حال حاضر در بازار سرمایه علاوه بر سهام اوراق بدهی مختلف ، اوراق مشارکت و اسناد خزانه و اوراق تبعی و غیره معامله میشود بنابراین تامین مالی بنگاههای اقتصادی از طرق مختلف از جمله عرضه اولیه ، انتشار اوراق بدهی، اوراق مشارکت و اوراق تبعی انجام میگردد که خود دولت هم از این بازارمثل بخش خصوصی با انتشار اسناد خزانه و اوراق بدهی  استفاده می کند. بنابراین تاثیر بازار سرمایه در اقتصاد زیاد شده است. به عنوان مثال در سال 1399 دولت استفاده زیادی از بازار سرمایه برای تامین منابع مورد نیاز  خود داشته است. الان 50 میلیون کد سهامداری دارند، یعنی 70% مردم ایران سهامدار بورس هستند و بورس جایگاه خود را در اقتصاد تا حدود زیادی پیدا کرده است . کشورهای پیشرفته، بیشترین موفقیتشان مدیون  بورس پیشرفته شان است.
 
اجرای شش برنامه توسعه ای طی 30 سال گذشته هم باعث شد که اغلب شرکت‌ها،بانک ها و بیمه ها خصوصی شده وبنگاه‌های اقتصادی بزرگی مانند بانک ها ، بیمه ها ، فولادها، پتروشیمی‌ها ونیروگاه‌ها وارد بورس شوند. خصوصی سازی از ریاست جمهوری مرحوم هاشمی در سال 1368 آغاز شد که واقعا هم شروع خوبی بود و بعد از آن هم ادامه پیدا کرد. در زمان مرحوم هاشمی برنامه اول اجرا شد و در زمان آقای خاتمی برنامه سوم تصویب شد که اجازه تاسیس بانک های خصوصی داده شد. در زمان آقای احمدی نژاد قوانینی در جهت پیشرفت بورس از جمله قانون بازار سرمایه تهیه و تصویب شد. و در زمان آقای روحانی کارهای زیادی برای اعتلای بازار سرمایه انجام گرفت  همه اینها در جهت تقویت خصوصی سازی در ایران صورت گرفت هرچند ناکافی بود.
 
البته باید بگویم که هرچندهمه دولتها برای رونق بازارسرمایه تلاش داشتند، اما شناخت عمیق مرحوم هاشمی رفسنجانی از تعاملات بین المللی، اقتصاد آزاد وبازاررقابتی بی نظیر بود و تنها رئیس جمهوری هم که به ساختمان بورس آمد مرحوم هاشمی رفسنجانی بود، ایشان خیلی به بورس علاقه مند بودند گاهی مواقع ایشان ما را به هئیت دولت دعوت میکردند تا درمورد بورس توضیح دهیم. یعنی درآن زمان و دورهای بعدی تاکنون حمایت ازبورس همه جانبه بوده و هست و همه رئیس جمهورها ازبورس حمایت کرده اند.
 
خصوصی سازی در ایران با حاشیه های زیادی روبرو بوده است. از جمله به وجود آمدن خصولتی ها و در حال حاضر هم بسیاری از خصوصی سازی ها توسط قوه قضائیه ابطال شده اند،برخی معتقدند که با خصوصی سازی ها، مشکلات دیگری بر مشکلات اقتصادی افزوده اند، آیا شما این دیدگاه را قبول دارید؟
 
زمانی که من دبیرکل بورس بودم، برنامه این بود تا شرکت هایی که مشمول بند «ب»، «ج» و«د» در قانون حفاظت توسعه صنایع ایران شده بودند، به تدریج به بورس برگردانده شوند. حتی بنیادها ، بانکها و سازمان صنایع ملی هم تعداد زیادی از سهام زیرمجموعه خود را به بورس آوردند و فروخته شد ( سازمان صنایع ملی پس از واگذاری سهام  منحل شد.)
 
این کار در همه سالها انجام شد و همه دولتها هم موافق خصوصی سازی بودند اما یک واقعیت وجود دارد و آن این است که دولت ها هیچوقت نخواستند تا شرکتهای خوب خود را از دست بدهند و شرکتهایی را که به بورس آوردند، و بخشی یا تمام سهام آنها را فروختند بجای اینکه قصدشان کم کردن تصدی دولت و خصوصی سازی واقعی باشد بیشتر نظرشان کسب درآمد و منابع مالی جهت تامین کسری بودجه خود بوده است و به مین جهت در واگذاری ها قیمت گذاری ها چندان  منصفانه نبوده است .
 
البته در این واگذاری ها ، خصوصی سازی هایی صورت گرفته که ظاهرا خصوصی سازی بوده اما هنوز مدیریتش در دست دولت است وقتی مدیریت آن مجموعه را دولت انتخاب می کند دیگر خصوصی سازی معنی پیدا نمی کند. خصوصی سازی واقعی زمانی است که انتخاب هئیت مدیره هم با بخش خصوصی باشد.
 
مثلا ایران خودرو از زمانی که من دبیرکل بورس بودم در بورس معامله می شد و تعداد زیادی از سهم هایش هم دست کارگران ایران خودرو بود و بخش زیادتری هم در دست سازمان گسترش و نوسازی بود اما هنوز هم هئیت مدیره و مدیرعامل ایران خودرو را دولت انتخاب می کند. اما باید اذعان نمود شرکتهایی که به بخش خصوصی واقعی داده شده اند، خیلی خوب عمل کرده اند مگر اینکه نیت بدی پشت خصوصی سازی بوده که با مشکل مواجه شده است.
 
آیا بورس الان درست و کامل کار می کند و اگر نه چه کارهایی برای اینکه به بورس واقعی تبدیل شود باید صورت گیرد؟
 
یکی از مشکلات بورس ما این است که دولتی شده است. مدیر سازمان بورس را شورای عالی بورس انتخاب می کند رئیس شورای عالی بورس وزیر دارایی است و اعضایش هم غالباً وابسته به دولت هستند. به نظر من بورس باید خصوصی باشد تا دولتی. اعضاء شورا باید بیشتر خصوصی باشند. همچنین مقرارتی که برای بورس وضع می شود باید با هماهنگی با کارشناسان بورس و نهاد های بازار سرمایه صورت گیرد.
 
قبلا در دانشگاه ها واحدهای درسی درباره بورس وجود نداشت، اما الان این درس در اکثر موسسات آموزش عالی تدریس می شود و دوره های تخصصی در این رابطه در بورسهای پیشرفته برای کارشناسان ایرانی برگزار میشد . بنابراین امروزه افراد متبحر با تجربه زیادی در بورس وجود دارند و باید از این افراد برای بهبود و تعمیق بورس بهره ببرند.
 
همچنین افراد فرصت طلب در بورس نباید فعال باشند. این افراد شناسایی و از بورس خارج شوند. در ادامه متذکر می شوم که باید کانون سهامداران خرد تشکیل شود. سهامداران خرد سالها به دنبال یک تریبون برای گفتن حرف های خود هستند. گاهی سهامداران عمده در شرکتها حق سهامدران خرد را تضعیف می کنند که باید بورس از حق سهامداران خرد دفاع کند.
 
 کارهای زیاد زنجیرواری باید انجام شود تا بورس ما یک بورس کامل و جامع شود. اگر بورس کوچکترین آسیبی ببیند کشور لطمه می خورد. بیش از  50 میلیون نفر در کشور کد سهام داری دارند  و با توجه به رشد حبابی قیمتها در سال 1399تعداد زیادی دچار خسارت و ضرر و زیان شدند و از عملکرد بورس ناراضی هستند و اعتماد مردم به بورس کاهش یافته است باید مقصران این امر در سال 1399 مشخص شوند  در مدت کوتاهی چگونه شاخص بورس در ظرف 6 ماه 4 برابر میشود  و قیمت سهمی 5 برابر می شود. بازارسرمایه به دلیل اینکه سرمایه های اندک را هم جذب می کند مورد توجه تمام اقشار جامعه است اما سایر بازارها از قبیل بازار مسکن، ارز و سکه سرمایه های کلان تری را می طلبد به همین دلیل مردم برای آنکه بتوانند سرمایه ودارایی خود را در مقابل تورم و کاهش ارزش پول ملی حفظ کنند به بورس آورده اند.  بنابراین باید نظارت همه جانبه بر بازار وجود داشته باشد. که بنظر من متاسفانه نظارت در بورس بسیار ضعیف است.
 
تجربه مهمی که در سالهای فعالیت خود به دست آورده اید را به عنوان یک توصیه به جوانان علاقمند به این حرفه بفرمایید؟
 
در اینجا لازم میدانم در ارتباط با حمایت بورس از سهامداران خرد یکی از خاطراتی را که در این رابطه بیاد دارم عرض کنم. در یکی از سالهائیکه دبیرکل بورس بودم عده ای سهامدار خرد یک شرکت شکایت کردند که در مجمع عمومی سالانه آن شرکت که متعلق به یک بنیاد بود در تقسیم سود سالانه حقشان ضایع شده و سهامدار عمده بخشی از سود شرکت را به موسسه خیریه بخشیده است
 
از آنجا که دو نفر از اعضای هئیت امنای آن شرکت از مراجع تقلید و علمای عظیم اشان بودند و احتمالاً از این جریان خبر نداشتند من باتفاق آقای فهیمی راد که معاون بورس بودند به قم رفتیم و خدمت آن دو بزرگوار رسیدیم و جریان را خدمتشان عرض کردیم خوشبختانه بلافاصله دستور دادند مبالغ برداشتی از سود سالیانه سهام برگشت و بسهامداران پرداخت گردید و موجبات رضایت سهامداران خرد فراهم شد و همچنین برای حصول اطمینان از شفافیت و صحت اطلاعات که در زمان تقاضای پذیرش و یا موردی از پذیرش به بورس میدادند اعضای هئیت پذیرش از واحدهای تولیدی درخواست کننده بازدید میکردند و یا هر سال کارگزاران ضمن بازدید از واحد های تولیدی که سهامشان در بورس معامله میشد با مدیران شرکتها در جلسات حضوری به مذاکره و گفتگو می نشستند و ابهاماتشان را برطرف میکردند.
 
بنظر من هرکاری یا سمتی که به فردی سپرده میشود باید اولاً آن فرد توانائی انجام آن کار یا سمت را داشته باشد و اگر تخصص با توانائی انجام آنرا نداشته باشد نباید بپذیرد ثانیاً وظایف محوله را بدرستی و با رعایت ضوابط و مقررات مربوط به آن کار بایست انجام دهد و منافع جامعه را برمنافع شخصی ترجیح دهد .
 
زمانی که من به عنوان دبیرکل بورس انتخاب شدم،روزهایی بودکه به سرمایه‌گذاران زالوصفت می گفتندونزدی کبودکه کلابورس از بین برود. بورس و کارگزاران بورس با محدودیت‌ های بسیاری مواجه بودند، زیرا بورس ما سنتی بود که دوران انقلاب را گذرانده بود و در این راستا مکانیزه شدن را هم تجربه کرده بود.
 
من همه تلاش خود را برای حفظ بازاری که تقریباً تعطیل شده بود، به کار گرفتم. با 55 شرکت بورسی و 4 کارگزاربورس راتحویل گرفتم ودرمهر 1376 بورس را با 260 شرکت و 24 کارگزارتحویل دادم. انجام این کارها اصلا ساده نبود اما من عاشق کشورم و کارم بوده و هستم. عشق و تلاش در هرکاری موفقیت آن کار را تضمین می کند.
 
ضمناً لازم میدانم از شخصیتها و همکارانی که در آن شرایط سخت در پیشرفت و توسعه بورس نقش داشتند و با من همکاری صمیمانه نمودند بویژه مرحوم جناب دکتر نوربخش ، جناب وهاجی قائم مقام  وقت بانک مرکزی جناب دکتر عادلی و جناب آقای مظاهری و کارگزاران محترم بویزه مرحوم کریشچی و آقای معینی ،  اقای سلطانی ( که عضو هئیت مدیره بورس هم  بودند ) همکاران محترم آقایان حسن فهیمی ، پرویز گلستانی ، مرحوم زرگانی نژاد و آقای جهانی ، آقای کوچاری ، مرحوم رجب زاده ، آقای دکتر آرمان  و مرحوم دکتر مشیرزاد و خانمها ملکی ، فرودی ، سلیمانی ، قمصریو مرحوم خانم کشاورز و سایرین که اسامی شان را فراموش کرده ام تشکر و سپاسگزاری کنم. و برای درگذشتگان غفران الهی مسئلت نمایم .


شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی کارخانه دار  ، تاریخ انتشار: 19 شهریور1400، کدخبر: ، www.karkhanedar.com

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین