شعارسال: دکتر نعمت الله فاضلی، جامعه شناس معاصر ماجرایی بسیار شنیدنی را تعریف میکند به نقل از استاد پاپلی یزدی از جلد دوم شازده حمام. اول این ماجرای جذاب را با هم بخوانیم و سپس تحلیل کنیم. قبلش خیلی شفاف بگویم که واژه حمال به هیچ وجه نباید ذهنیت منفی ایجاد کند. هر کاری شریف است از جمله باربری. بر شانه تمام باربران با شرافت با افتخار بوسه میزنم!
پاپلی یزدی در سال ۱۳۴۶ تصادفی اصغر حمال را در مشهد موقع گدایی میبیند و او را میشناسد. اصغر پیشتر در گاراژی در یزد باربری میکرد. پاپلی احوالش را میپرسد و ناهار مهمانش میکند و با هم دوست میشوند. زمان میگذرد و اصغر داستان زندگی اش را برای پاپلی میگوید.
اصغر برای زیارت به مشهد آمده و شبی کنار حرم نشسته و سرش را روی زانویش گذاشته بود. عابران به گمان این که گداست، جلوی پایش پول میگذاشتند. اصغر میبیند در زمان کمی ۵ تومن پول به او داده اند. همان شب دو ساعت دیگر سرش را به زانو میگذارد و ده تومن جمع میکند. پولی بسیار بیشتر از بار زدن یک کامیون.
اصغر حمالی را رها میکند و به گدایی میپردازد و روزی ۵۰ تومن گدایی میکند. مدتی بعد پاپلی، اصغر را در حال نزول دادن میبیند، در حالی که شالی سبز دارد و سید هم شده! پنج سال میگذرد و سید صاحب خانهای بزرگ و مال و منال اشرافی میشود. همسرش را هم وارد دلالی میکند و او جهیزیه دخترش را از همین راه فراهم میسازد. حالا اصغر حمال مشهور شده به «حاج سید اصغر».
حاج سید اصغر حمال ساکن تهران میشود. سال ۶۷ پاپلی «حاج سید اصغر» که اکنون دیگر حمال نیست، در تهران مجدد میبیند که صاحب صرافی در خیابان فردوسی و کاخ و جلال و جبروت است.
فقط اصغر حمال نیست که درمی یابد با زحمت کشیدن نمیشود پولدار شد، اطراف ما پر است از «حاج سید اصغر حمالها» که از راه گدایی، ربا، دلالی و زندگی رانتی و انگلی، گنج قارون دارند و سید سبز پوش هم شده اند.
حاج سید اصغر حمالها همه جا هستند، حتی در دانشگاه ها. کم نیستند اعضای هیات علمی که بدون زحمت و صلاحیت و با دوشیدن دانشجویان استاد شده اند. در ادارات دولتی، صنایع و کارخانه جات و بانکها هم مدیران زیادی میبینیم که همان اصغر حمال اند که از نردبان باندبازی و رانت بالا رفته اند. یکی از علل فلاکت ایران رشد این «طبقه انگل» است. دکتر نعمت الله فاضلی در دامه نوشته خود این پدیده را تحلیل میکند (رفرنس: کانال تلگرامی ایشان) اجازه میخواهم با اندکی تفاوت، تحلیل خودم را ارایه کنم.
تحلیل و تجویز راهبردی:
چرا جامعه ما حاج سید اصغرحمال پرور است؟ سوال مهمی است. اگر از جوابهای ساده بگذریم و کمی عمیقتر نگاه کنیم: پاداش ها، پیشران رفتار ما هستند. اگر رفتاری، پاداش دریافت کند؛ تقویت و تکثیر میشود و اگر رفتاری پاداش دریافت نکند یا در عوض با عقوبت روبرو شود تضعیف و محو میشود. (مثلا اگر آن روز اصغر حمال از گدایی پول خوبی دریافت نمیکرد آن رفتار ادامه پیدا نمیکرد). دقت کنید که وقتی میگوییم پاداش یا عقوبت شامل همه چیز میشود مالی، معنوی، روانی اعم از ثروت، شهرت، منزلت و ...
خب سوال این است که چه چیزی پاداشها یا عقوبتها (یا بازخورد مثبت و منفی) را رقم میزند. برخی از دانشمندان میگویند: نهادها. نهادها چه هستند؟ قواعد زندگی جمعی که توسط خود انسان در طول تاریخ ایجاد میشود و تعیین میکنند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. چه چیزی شدنی است و چه چیزی نشدنی است و هر کاری باید چگونه انجام شود. نهادها روی پاداشها تاثیر میگذارند و پاداشها روی انگیزه ما و انگیزه هم رفتار (عملکرد) ما را جهت میدهد. بگذارید نمونه موردی اصغر حمال را به خاطر کمبود جا صرفا با دو نهاد ساده تحلیل کنیم.
۱) اگر صدقه فردی در ایران رواج نداشت و همه از طریق سازمانهای تخصصی نیکوکاری مانند خیریهها صدقه میدادند آیا امکان داشت که اصغر حمال به چنین درآمدی برسد؟ خیر. نهاد صدقه فردی به جای نیکوکاری/صدقه جمعی یک نهاد موثر در پاداش دهی به اصغرحمال هاست.
۲) در برخی کشورها قاعده پولت را از کجا آوردهای حاکم است. یعنی حتی اگر شما بخواهی پول را به حساب شخصی خودت آن هم در بانکی که ۲۰ سال است در آن حساب داری واریز کنی، و مبلغش بالاتر از یک حدی باشد باید مدرک بیاوری. همین نهاد ساده باعث میشود که امکان شکل گیری طبقه انگل کمتر و پرهزینهتر شود.
شکل گیری طبقه انگل (مدیران دولتی که با باندبازی پست میگیرند، کاسبانی که با رانت و رشوه رشد میکنند و ...) ناشی از نهادهایی است که خودمان طراحی کرده ایم. اگر میخواهیم جامعهای بدون انگل داشته باشیم، باید نهادهای توسعهای ایجاد کنیم و جایگزین نهادهای غارتگر کنیم، بدون نهادهای درست آدمهای خوب و زحمت کش هم «حاج سید اصغر» میشوند.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرآنلاین، تاریخ انتشار: 20تیر1403، کدخبر:1930598، www.khabaronline.ir