پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۵۰۵۶۹
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۸
مدیرانتشارات «شمع و مه» راه‌حل رفع قاچاق کتاب را رفع بی‌قانونی تأسف‌برانگیز در فضای نشر عنوان کرده و می‌گوید:‌ قاچاق کتاب با بیانیه و میزگرد برطرف نمی‌شود،‌ آقایان به فکر تصویب قانون باشند.

شعارسال: بیش از یک ماه از امضای قرارداد میان معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در برخود با پدیده انتشار غیرقانونی کتاب‌های ناشران(قاچاق کتاب) می‌گذرد،‌ اما با وجود متضرر شدن بسیاری از ناشران در این جریان هنوز خبری مبنی بر اجرایی شدن تفاهم نامه و موفقیت اتحادیه و وزارت ارشاد در برخورد با عاملان قاچاق کتاب شنیده نمی‌شود.

قاچاق کتاب که از اواسط سال گذشته به صورت جدی و فراگیر گریبان نشر را گرفته، تاکنون ضرر و زیان‌های بسیاری بر پیکره نحیف این روزهای نشر وارد کرده است،‌ از آنجا که قانون مشخصی برای مقابله با این موضوع تاکنون وجود نداشته است و ناشران برای طی کردن مسیر قانونی باید هزینه‌های بسیاری را تحمل کنند،‌ کار چندان به شکایت و برخورد قاطع نیانجامیده است،‌ اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به عنوان قدیمی‌ترین صنف نشر در کشور هم که از چندی پیش حرکت‌هایی را برای مبارزه در این راه آغاز کرده است، به باور بسیاری از ناشران هنوز نتوانسته گامی عاجل بردارد.

اما به راستی چرا قاچاق کتاب تا این اندازه در ماه‌های گذشته فراگیر شده است؟ و چرا نمی‌توان مقابله درستی با آن کرد؟ آیا روند کند بروکراسی اداری در کشور موجب شده تا ناشران نتوانند از طریق مراجع قضایی با خاطیان برخورد کنند؟ آیا مخاطبان و کتابفروشان به طمع تخفیف بیشتر به این بازار دامن زده‌اند و یا اینکه خود ناشران در این زمینه مقصر هستند؟

افشین شحنه‌تبار معتقد است، مهمترین عامل به وجود آمدن قاچاق کتاب بی‌قانونی است و تا قانون درستی تدوین نشود،‌ شاهد برچیده شدن آن نخواهیم بود.متن گفت‌وگو با شحنه‌تبار به شرح ذیل است:

*چند سالی است که نشر درگیر معضلات و مشکلات گوناگونی شده است که برخی از آن‌ها نتیجه عوامل بیرونی و برخی نتیجه عوامل درونی است.در این میان به نظر می‌رسد برخی عوامل درونی موجب شده است که صنعت نشر رو به زوال رود،‌ اگر بتوان از این عوامل به فساد نشر تعبیر داشت،‌ خمی‌توان به قاچاق کتاب اشاره کرد‌، معضلی که این روزها ناشران پرفروش را به شدت درگیر کرده است. شما چه اندازه این موضوع را جدی می‌دانید؟

چه جوابی می‌توان داد جز نبود قانون. خلأ قانون در کشوری که یک قرن در حال تدوین لوایح و قوانین است،‌ تأسف‌برانگیز است. در کدام صنفی مثل نشر و کتاب می‌توان در روز ‌روشن اموال دزدی را در کنار خیابان در شلوغ‌ترین ساعات بساط کرد و فروشنده اجناس دزدی (همان به اشتباه قاچاق) سربلند از این بیع آن را با صدای بلند جار بزند. چه حس و حالی دارد، ناشر و نویسنده‌ای که گاهی سالها قلم زده تا اثری بیافریند که در کنار افتخار و ارزش معنوی ریالی از کنار آن به زندگی خود تزریق کند، ولی در یک روز همه آنها را دست به دست بین اهالی ادب ببیند. باز هم تکرار می‌کنم بی‌قانونی تأسف برانگیز حاکم بر فضای بازار کتاب، موجب شده دزدان ادبی چه در روز روشن در کنار خیابان و چه در فضای مجازی در سایت‌های گوناگون که به تعداد سلولهای بدن خود سارق وجود دارد، با افتخار به قول خود به کار فرهنگی ادامه دهند.

می‌شنویم که کارگروه تشکیل شده. می شنویم که اتحادیه ناشران سارقان را تهدید کرده‌اند. می‌شنویم که وزیر محترم ارشاد ابراز نگرانی کرده‌اند، اما آیا تا قانونی با مجری قوی همانطور که سرقت در جامعه کراهت داشته و با آن مبارزه می‌شود، پدید نیاید، می‌توان منتظر پاک شدن این غده‌های سرطانی بر پیکر نیمه جان نشر در ایران بود؟

* غیر از تدوین قانون راهکار دیگری هم برای مبارزه با قاچاق کتاب مدنظر دارید؟

برای جلوگیری از رواج پدیده قاچاق یا سرقت ادبی راهی جز تدوین قانون کامل و به روز شده بخصوص در بحث فضای مجازی نداریم. به‌نظر قبل از اینکه زمان را از دست بدهیم،‌ باید به قوانین کشورهایی که در این مسیر موفق بوده‌اند‌، رجوع کنیم.

در خیلی از مواقع می‌شنویم که در بعضی از کشورها مردم قانون را رعایت می‌کنند و حقوق مولف و ناشران بسیار دقیق اجرا می‌شود. آیا آنها بصورت ژنتیکی قانون مدار به دنیا آمدند؟ خیر،‌ نحوه اجرای قانون آنها را به سمتی سوق داده که فردی جرأت خطا ندارد و بعد از مدت زمانی آن فرایند به صورت فرهنگ خود را نشان می‌دهد. همانطور که سختگیری در ابتدای قانون بستن کمربند در قوانین رانندگی آن را به صورت یک فرهنگ عادی در جامعه درآورده است. شاید خیلی از عزیزان یاد داشته باشند در گذشته‌ای نه چندان دور همین بستن کمربند دلیلی بر تمسخر افراد در همه سطوح در جامعه کشورمان بود.

* ‌ اقدامات اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد در رفع این معضل چه اندازه اجرایی شده و چقدر موفقیت‌آمیز بوده است؟

اتحادیه ناشران به تنهایی در این مسیر هیچ کاری نمی‌تواند پیش ببرد، مگر از حمایت و همراهی قوه قضاییه برخوردار باشد. موضوع قاچاق کتاب در جامعه به طوری عیان شده که با بیانیه و میزگرد نمی‌توان از شیوع بیشتر آن جلوگیری کرد. وزارت ارشاد نقش پر رنگ‌تری در هدایت قوای سه گانه با توجه به ارتباط با سطوح بالای دولت داشته و توقع می‌رود، اگر فعلا نمی‌توان به پیوستن به قانون کپی رایت اندیشید، حداقل در حفظ و اجرای قانون حمایت حقوق مادی و معنوی مولف و ناشر بیشتر تلاش کرده و نقش ایفا کند.

* اگر از موضوع قاچاق کتاب بگذریم،‌ روی دیگر سکه فساد نشر،‌ بازار داغ ترجمه‌های کپی از یکدیگر است.. اگر بتوان عنوان کتاب‌سازی را به این اقدام اطلاق کرد،‌ ما هر روزه شاهد صدها عنوان کتاب هستیم که به اسم ترجمه متفاوت از یک اثر منتشر می‌شود،‌ اما همه از روی نسخه اولیه کپی‌برداری شده و تنها در اندک مواردی تغییر داشته‌اند، چه اندازه نشر را مشمول چنین پدیده‌ای می‌دانید؟

این مقوله را با ذکر یک تجربه در سالهای نه چندان دور بیان می‌کنم. در حدود سال 80 در زمینه خرید حق رایت یک سری کتاب آموزش زبان با دانشگاه کمبریج در انگلستان مکاتبه و با هزینه زیاد حق رایت و چاپ آن را در داخل کشور به دست آوردیم و دقیقا با همان استاندارد تولیدی در اروپا آن را تولید و عرضه کردیم. تنها در کمتر از دو ماه چند ناشر مطرح داخل کشور که از بردن ذکر نام آنها معذورم، دست به تولید همان اثر زدند و وقتی با آنها صحبت و خلافشان را گوشزد کردیم، گفتند در ایران چنین قانونی وجود ندارد و همه ناشرین هم بخواهند می‌توانند بدون اجازه این سری کتاب را چاپ کنند. جالب این است که وزارت ارشاد هم دقیقا در آن زمان همین جواب را داد و بدتر از همه وقتی در دادگاه شکایت بردیم و جلسه‌ای با حضور مدیران متخطی برگزار شد، قاضی مجری قانون هم گفت آنها خلاف نکردند و .....

چیزی که برای یک ناشر دزد زده به جا ماند صرف وقت و هزینه بسیار زیاد و بدتر از همه سرافکندگی مال باخته برابر دزدان سربلند فضای فرهنگی بود. چندی پیش یکی از ناشران خوب کشور که او هم دزد زده بود، دست و پایی زد و ناله از سرقت و چاپ قاچاق آثارش سر داده بود که در روز روشن در خیابان انقلاب نه در کنار خیابان بلکه در ویترین مغازه‌ها مشاهده کرده بود. تهدید، تمسخر و سرافکندگی چیزی بود که نصیبش شد.

در انتها باز تکرار می‌کنم تا قانون و مجری ضابطه مند وجود نداشته باشد دزدان سربلند و خوشنود از کار فرهنگی خود خواهند بود.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: 23بهمن1395، کدخبر: 1324898: www.tasnimnews.com


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین