شاید شما نیز با بنده هم عقیده باشید که جهان رسانه ای امروز ، صحنه رقابت های بی پایان و همه جانبه ، با تاکید بر دو شاخص " تولید ارزانتر و تولید مبتنی بر کیفیت بالاتر" است. به عبارتی چنانچه هر کمپانی در هر رشته و صنفی بتواند تولیدات خود را با قیمت ارزانتر و کیفیت بالاتر به مشتریانش ارائه دهد، کمتر نگرانی از نظر ورشکستگی یا عدم بازگشت سرمایه گذاری، او را تهدید می کند. چنین کمپانی هایی نیازی ندارند از قاچاق کالای مشابه به کشورشان بهراسند یا آنکه منتظر دولت متبوعشان بمانند تا با نظام تعرفه از آنها حمایت صورت پذیرد، آنها نه تنها مشتریان داخلی خود را دارند ، بلکه بازار مصرف تولیداتش به گستردگی همه عالم خواهد بود.
صنایع هنری و تولیدات سمعی و بصری مبتنی بر تکنولوژی جدید که از پتانسیل بالای له کنندگی ایدئولوژی زیر چرخ های شبه مدرنیته خود برخوردارند نیز از این قائده مستثنی نیستند. در بازار رقابتی، مشتری به سمت تولیداتی از محصولات فرهنگی و هنری(فیلم ها و سریال ها )خواهد رفت که اولا در راستای پاسخگویی به نیازهای آنان طراحی و تهیه شده باشد ، ثانیا ارزانتر به دست او برسد و سالثا از کیفت بالاتری برخوردار باشد.
قضاوت در خصوص تعریف کیفیت و ارزیابی آن نیز، همواره با مشتری می باشد. مشتری هایی که در بحث مربوط به تلویزیون ، آنها را بیننده می نامیم و ممکن است یکی شان طالب برنامه های فان باشد، دیگری، برنامه های آموزشی، یکی ورزشی و نفر بعدی،برنامه های علمی یا سرگرمی را بپسندد.
چنانچه رقابتی براساس نیازهای مشتری نباشد باخت در آن حتمی است. پذیرش این قاعده، اول داستان ما را تشکیل می دهد . داستان رقابت مابین صدا و سیمای ملی کشورمان و انواع شبکه های ماهواره ای که در ادامه به مراتب این رقابت معنا دار خواهیم پرداخت.
در خصوص شاخص ، بهای کالاهای ارائه شده که از آیتم های اصلی رقابت محسوب می گردند شاهد آنیم که قیمت پرداخت شده به ازای چند ساعت تماشای برنامه های تلویزیون در ایران، همان بهای عمر و وقت مفید یک شهروند است. زمانی برای استراحت و مطالعه در منزل یا مابین شیفت های کاری ، درست همان اوقاتی که با فرصت طلایی تسخیر فکر، جسم و روح بیننده سروکار داریم و با برنامه ریزی صحیح می توان ضمن استفاده از یک برنامه تلویزیونی توسط مخاطب، اقدام به معماری فرهنگی وی نمود.در چنین شرایطی، متاسفانه کنترل تلویزیون ملی، بر اساس نوعی سردرگمی استراتژیک ، صرفا بر اساس فانتزی های مدیران درون این رسانه ، هدایت می شود.
مدیرانی که ممکن است در حال ، بنا بر دستور یا ترجیح شخصی، اخبار جنگ خمرهای سرخ درکامبوج برایشان جذابتر از هر برنامه قابل ارایه دیگر باشد. و از آنجا که در هر صورت ، این بیننده یا مشتری است که تعیین کننده و مختار است که چه چیز را ببیند و از چه چیز بگذرد، ممکن است دستش بر روی کانالی دیگر بلغزد. کانالی که این بار نامش تلویزیون ملی یا سیمای جمهوری اسلامی ایران نبوده و اصطلاحا نام ماهواره بر آن نهاده شده است .
اجازه می خواهیم به تیتر مقاله باز گشته و با طرح این پرسش مهم که به عنوان یک ایرانی آیا این حق را داریم بنا به هر دلیلی، با تلویزیون ملی خودمان قهر باشیم؟ به ادامه بحث بپردازیم.
ممکن است شما نیز در مواردی با افراد یا خانواده هایی برخورد نموده باشید که با افتخار تمام عنوان می نمایند سال هاست برنامه های تلویزیون کشورمان را نمی بینند، اصولا آنتن آن را از بیخ و بن قطع کرده اند و تمام برنامه هایی که از گیرنده خود دریافت می کنند ماهواره ای است. کسانی که با فخر از چنین موضوعی حرف می زنند و آنرا نوعی منزلت اجتماعی برای خود و خانواده شان می دانند. اتفاق نه چندان خوشایند اجتماعی که شاید در مرحله نخست نتوان خرده ای بر آنان گرفت و باز توجیه آن باشد که حق با مشتری است و اصطلاحا " دند تلویزیون ما نرم " کیفیت تولیدات خود را بالاببرد تا مردم از پای ماهواره به نزد آنان کوچ کنند.
اما تمامی داستان این نیست. قسمتی که باید عمیقا بدان فکر شود، مربوط به مباحث مهندسی فرهنگی و جهت دهی به سامانه های فکری و سبک زندگی شهروندان است . امپریالیسم خبری با مهندسی محتوای همگرا با سواد رسانه ای شهروندان، اقدام به هم جهتی و ایجاد وحدت فکری بین خود و مصرف کننده محتوای رسانه ای می کند. این کارزار با عرصه ی تولیدات نخود و لوبیا، خودرو، جارو برقی، سنگ، آهن، سیمان، کابینت و پوشک نوزاد متفاوت است و جایی نیست که بستر با خورد و خوراک، سرعت، زیبایی، شیشه و پلاستیک سنجیده شود . معرکه رسانه با حضور انبوهی از ابرقدرت های مالتی مدیا، بستری برای پیاده کردن، مغز، تفکر و اندیشه انسانها و ملت ها روی میز صاحبان این نوع کمپانی هاست . ساده لوحی محض است بپنداریم " بفرمایید شام " آنها تنها یک وجه داشته و یا استیج های شان تنها نمایاندن چند خواننده و آوازه خوان شرقی باشد.
اما راهکار چیست؟ آیا می توان صرفا از صدا و سیما درخواست و تقاضای بهبود در کیفیت و کمیت برنامه ها را داشت؟آیا می شود صرفا با در پیش گیری نوعی انفعال فرهنگی و انتظار محول نمودن امور تخصصی به سازمان تخصصی ، شاهد ارتقا کیفیت تولیدات صدا و سیما بود؟ چگونه باید ضمن رعایت چارچوب های فعالیت سازمان های تخصصی و احترام به بحث وحدت مدیریت، تاثیر و جهت دهی لازم بر چنین سازمان هایی را سبب شد؟ چگونه می توان حتی، شهروندان بریده از برنامه های سیما و غرق شده در برنامه های ماهواره ای را مجددا پای سفره تولیدات وطنی نشاند؟ و ...... .
به کف جامعه برمی گردیم.شخص و یا خانواده ای که سال هاست تلویزیون کشورش را ندیده و نق مشکلاتی را می زند که نمی داند جنس شان چیست و مهمتر آنکه ملتفت نیست هیچ کجای دنیا کشوری وجود ندارد که مشکلاتش بدون آگاهی مردم حل شده باشد. باید برایش حق پرسشگری و مطالبه را قابل باشیم . حتی باید ظرفیت خودمان در غر زدن های بعضا نابجا و انتظارات افلاطونی وی را زیاد کنیم. این هزینه امروزین همان غفلتی است که دیروز انجام داده ایم. با در پیش گیری چنین سیاسی، می توان بتدریج انتظار داشت که وجدان های خفته و بعضا مسموم شده شهروندان قهر با رسانه ملی، بتدریج بخود امده و از خودشان جویا شوند که چه اتفاقی رخ داده که تلویزیونی اینگونه داریم؟ از خودشان بپرسند که در دایره این مشکلات، کجای کارند و هزار پرسش دیگر؟ تفکر ، پرسشگری ، مطالبه و انتقادی که آغاز اصلاح از درون محسوب شده و در صورت فضا دادن بدان (همراه با اصلاح برنامه های سیما) ، به آرامی جای لم دادن روی کاناپه را می گیرد.
در پایان مجددا متذکر می شویم که هدف از نوشتن چنین مقاله ای، هرگز به معنای تعیین تکلیف نمودن برای مردم و یا زیر سوال بردن عملکرد مدیران سیمای ملی نیست. قطعا پژوهش هایی لازم است که نشان دهد راهکارهای ارتقا کیفیت و کمیت تولید داخلی چیست؟ نشان دهد که چگونه می توان ظرفیت تحمل انتقادات را در مدیران و کارشناسان سیما بالا برد؟ نشان دهد که خانواده هایی که به طور مفرط بیننده شبکه های ماهواره ای شده اند نبست به گروه های که با این شبکه ها میانه ای ندارند و یا آنکه به شکل توام از هر دو بخش استفاده می کنند به چه میزان از سردی روابط ملی برخورداند ؟
لازم است بدانیم در هیچ کیش و فرهنگ متمایل به توسعه ای ، اینگونه نیست که صرفا با سپردن کار به دست متولیان امور، انتظار معجزه وجود داشته باشد. اگر هزاران دولت و مجلس تغییر یابند و مردم مشارکت متعهدانه و نظارت فعال نداشته باشند، مشکلاتمان حل نخواهد شد.
نویسنده : قاسم خوش سیما
با اندکی اضافات و تلخیص ، مقاله اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال
ا.ف75
وقتیرسانهملی صدای مردم رو پخش نمیکنه همین میشه دیگه