پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۵۱۴۶۹
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۷:۴۶
دباغان محله ای که نامش اصالت قزوین را در برداشت، این روزها به خرابه ای بدل شده است که اتباع بیگانه و سرنگ های معتادان متجاهر ناامنی را در سلول های آن تزریق می کند.

شعارسال: قزوین با قدمت هزاران ساله دارای محله های قدیمی است که هر کدام اصالت این شهر باستانی را بیشتر نمایان می کند. محله دباغان از محله های قدیمی است که این روزها حال خوشی ندارد.

اینجا دیگر نشانی از محله اصیل قزوین نیست، محله ای که نامش اصالت قزوین را در برداشت، این روزها به خرابه ای بدل شده است که دیگر اثری از اصالت ندارد و اتباع بیگانه و سرنگ های معتادان متحاجر ناامنی را در سلول های منطقه تزریق می کند.

برای پیگیری مشکلات محله دباغان قزوین راهی جنوب شهر می شوم از اهالی میپرسم محله دباغان کجاست؟ پیرمردی می گوید: دباغان محله قدیمی شهر است و همه می شناسند کجاست بپرس تا نشانت دهند، همین را مستقیم برو به شیشه‌بری که رسیدی همانجا دباغان است، الان که تخریب شده و چیزی ندارد ولی بپرسی نشانت می دهند.




گرد غفلت بر بافت اصیل دباغان قزوین


مسیر مستقیم را ادامه می دهم تا به شیشه ‌بری که پیرمرد گفته بود می رسم، سر کوچه تابلو مسجد دباغان مشخص است، تابلو سبز رنگ دیگری با فلشی به سمت چپ محله را نشان می دهد، داخل کوچه می‌شوم، محله قدیمی و با صفاست کمی آنطرف ‌تر مغازه کوچکی است که چند پیرمرد کنار آن نشسته اند.

سراغ یکی از آن ها می روم و می پرسم: اینجا محله دباغان است؟ پیرمرد خوش صحبتی که خودش را از اهالی قدیمی محله معرفی می کند، می گوید: اینجا دباغان است اگر خبرنگاری و آمده ای ببینی شهرداری چطور اینجا را خراب کرده برو سمت چپ ببین چه بلایی سر محله آمده است.

از لحنش معلوم است که این روزها خبرنگاران زیادی آمده اند، می گوید خانم آمدنت چه فایده ای دارد هر روز یک نفر می آید یکی خبرنگار است و یکی هم دانشجو؛ می آیند برای تحقیق دانشگاه، این آمدن ها چه مشکلی از ما حل نمی کنند.

میگویم انشالله که این خبرها باعث شود تا مسئولین رسیدگی کنند، پیرمرد دیگری که صاحب مغازه است دستش را به سمت هوا پرتاب می کند و می گوید دلتان خوش است و سوژه ای پیدا نکردید آمدید سراغ ما، یک روز شما یک روز صدا و سیما، ما خبرنگار نمی خواهیم، مشکلمان را حل کنید.

راهم را می گیرم که محله را ببینم ناگهان پیرمرد اول می گوید، نمیخواهی که تنها بروی اینجا خطرناک است، بلند میشود و به دوستش می گوید من بروم محله را نشانش دهم؛ با هم راهی محله می شویم.

از کوچه که گذر می‌کنیم ناگهان چهره محله تغییر می‌کند، خانه ها آوار شده است و اثری از زندگی نیست.


گرد غفلت بر بافت اصیل دباغان قزوین

با گذر از کوچه انگار که از محلی آباد به منطقه ای زلزله زده وارد شدیم، خانه هایی با دیوارهای ریخته شده. ناگهان ماشینی با دو سرنشین جوان با سرعت از کنارمان عبور می کنند وتا دقایقی گرد و خاک در هوا می رقصد، پیرمرد میگوید: ببین، همین یکی از اصلی ترین مشکلات اینجاست، کوچه شده گذر این افراد و هر لحظه صدای بلند ماشین ها باعث آزار افراد باقی مانده در محل می شود.

خانه ها آوار شده اند، دیوارهای رنگی با طاقچه های قدیمی مزین به گل های حکاکی همچنان ایستاده و در برابر این همه بی تدبیری مقاومت کردند؛ تمام طول مصاحبه سعی می کنم تصویری از گذشته محله را برای خودم ترسیم کنم، پیرمرد هم کمکم می کند.

با حرکات دستش خانه‌ها و اهالی خانه را معرفی می‌کند، خانه هایی که جز دیوار و آوار از آن‌ها چیزی باقی نمانده است، در خرابه ها و آوارها حرکت می کنیم و پیرمرد مانند یک راهنمای گردشگری جزیئات محله را برایم ترسیم می کند.

به خانه‌ای نیمه کاره می رسیم، خانه ای که ویرانی نیمه کاره اش چیزی از شکوه و جلالش کم نمی کند، میگوید این خانه را میبینی داشتند تخریب می کردند اما میراث فرهنگی اجازه نداد، مثل اینکه خانه تاریخی است اما ما نمیدانیم دقیقا خانه چه کسی هست ولی اجازه تخریب نمیدهند اما نمی آیند ساماندهی کنند؛ پیرمرد از ورودم به خانه جلوگیری می کند و می گوید: مگر نمی بینی که خانه تخریب شده و خطرناک است بیا برویم.

در میان خانه های ویران شده خانه ای را می بینم که سالم است و زندگی در آن جریان دارد، می گویم اجازه بدهید با این خانواده صحبت کنم، گویا سر و صدای ما به گوش اهالی خانه رسیده است و پیرمردی با چهره ای بیگانه در را باز می کند و همسرش نیز به دنبالش می آید، هر دو به ما خیره می شوند.

اما پیرمرد زیرگوشم زمزمه می‌ کند اینها افغانی هستند،می گویم مگر ساکنین اینجا از اهالی اصیل قزوین نیستند، می گوید بودند!

نگاه متعجبم را که می بیند می گوید: این خانه ها را که می بینی افتاده دست وراث، آنها هم تا به نتیجه برسند دادند دست افغانی ها.

نگاه خیره زن و مرد افغان از روی ما برداشته نمی‌شود، به آرامی از کنارشان عبور می کنیم، چند جوان از خانه بیرون می آیند و می روند، پیرمرد با تاسف می گوید اینجا را اجاره داده اند و رفتند و امنیت ما را زیر سوال بردند، می گویم چرا با شما چکار دارند؟ چند قدم جلوتر می رود از آواری که چون صخره شده بالا می رود، میگوید آن خانه را ببین آنجا هم دست افغانی هاست، بی موقع آمدی دیگر باید عصر یا شب بیایی ببینی که چه اتفاقی می افتد، این افغانی ها شب اینجا را به بیش از ۲۰ نفر جوان بی نام و نشان اجاره می دهند که اغلب معتاد هستند.

گرد غفلت بر بافت اصیل دباغان قزوین


نگرانی در چهره اش ملموس است، همانطور که از کوچه های صاف شده حرکت می کنیم و به کوچه دیگری می رسیم، پیرمرد می گوید: اینجا را ببین خانه برای مادر و دختری است که بی کس و کار هستند و خانه شان تخریب شده است، خانه ای که نشانم می دهد بین دو خانه تخریب شده قرار دارد.

گوشه دنجی را نشانم می دهد که از سرنگ های خون آلود پر شده است و می گوید اینها را ببین مال همان خانه هاست که گفتم، خانه ای به ظاهر سالم را می بینم که بر درش قفلی بزرگ زده شده بود، از لای در که نگاه می کنم یخچالی باز است و ته سیگار و سرنگ در حیاط خانه پر است.

می گوید اینجا هم که پاتوق کارتن خواب ها است، درختی تقریبا بزرگ در میان آواری از گچ و خاک سربرآورده است و زیر سایه اش به راحتی می توان بالش و پتوهای معتادان را دید.

بخش قابل توجهی از منطقه آسیب جدی دیده است به طوری که اندک خانه‌های به ظاهر سالم در این نقاط قابل رویت است، در نقطه ای می ایستیم و خانه های باقی مانده را نگاه می کنیم، پیرمرد با صدای بلند شروع به شمردن می کند، یک، دو، سه، ...... و ۳۰؛ سرش را تکان می دهد و می گوید بله همین ۳۰ تا خانه سالم مانده اند!

روی دیوارهای شکسته شده شماره‌های مختلفی از تخریب ساختمان وجود دارد، چند دیوار تخریب شده با شماره های مختلف در کنار هم چشم را می آزارد اما در میان این همه تخریب درختی جوان سربرآورده است که گلهای انار آن به وضوح قابل رویت است، پیرمرد می گوید این دیوار را تخریب چی خریده است و برخی خانه ها را هم اجاره می دهد به همان افغانی ها!

همانطور که در تلی از خاک و آوار حرکت می کنیم، گنبد فیروزه ای امامزاده حسین (ع) نمایان می شود، پیرمرد که متوجه نگاه من می شود می گوید اینجا قبلا مسیر گردشگران بوده است، می گویم الان که دیگر اینجا نمی آیند.

پیرمرد خنده اش را پنهان می کند، می گوید از شما چه پنهان ما که زبان انگلیسی بلد نیستیم ولی وقتی گردشگران از روی نقشه و بدون راهنما می آیند دقیقا همینجا که شما والیستادی سردرگم می شوند، نمی دانند کجا بروند.

می گوید باورت می شود هر کدام که می آیند مثل شما می آیم راه را نشان دهم از مسجد که رد می شویم و درست همینجا میگویند، یمن! لبنان! جنگ! داعش! ما که نمیدانیم چه میگویند همین ها را میفهمیم خیلی ناراحت می شویم.

قبلا اینجا برو و بیایی داشت، در خانه های مان از زائران امامزاده حسین که از شهرهای مختلف می آمدند پذیرایی می‌کردیم اما الان چه؛ توریست ها و گردشگران خارجی این منطقه را با یمن و لبنان اشتباه می‌گیرند و دیگر خبری از صفا و صمیمیت مردم ایرانی نیست.

شرمساری و ناراحتی در چهره اش موج می زند، به سمت مسجد برمی گردیم پبرمرد با هر قدم خاطرات سالیان سال زندگی در این بافت اصیل را زیرپا می‌گذارد و هر نقطه از محله ویران شده را با جزئیات ترسیم می کند.

به مسجد که می‌رسیم از پیرمرد خداحافظی می‌کنم و جدا می شوم، می‌گوید خانم یادتان باشد شما نماینده ما هستید اینها که دیدید همه اش درد بود، این بار برای ما مرهم بیاورید.

پروژه ساماندهی و توسعه امامزاده حسین حدود ۲۰ سال است که مطرح شده و از سال ۹۲ مردم محله منتظر ایجاد بافت جدید هستند، توسعه ای که در گیرو دار ادارات مختلف گیرافتاده است و مردم امیدشان به شهرداری و میراث فرهنگی است.

گرد غفلت بر بافت اصیل دباغان قزوین


مهدی عبدالرزاقی رئیس کمیسیون املاک و مستغلات شورای شهر قزوین در این خصوص می‌گوید: ساماندهی دباغان هزینه هایی دارد که ۲۵ درصد از هزینه هایی که قرار شده برای طرح انجام شود به عهده شهرداری، ۲۰ درصد اوقاف، ۵۰ درصد اداره کل راه و شهرسازی و ۵ درصد سازمان میراث فرهنگی برای بقعه و گنبد است.

وی می‌ گوید: این پروژه ۷۲ هزار متر بنا دارد که این ۷۲ هزاربنا ۱۵۰ میلیارد تومان هزینه نیاز دارد که با محوطه سازی، تملک و سایر هزینه ها قطعا بالای ۲۵۰ میلیارد تومان هزینه دارد.

عبدالرزاقی تاکید می کند: در این پروزه قرار شد بازنگری و بازبینی شود و از وضعیت اسفناک خارج شود و تا پایان تابستان فضای ظاهری درست می شود.

وی خاطرنشان می‌ کند: باید بافت فرسوده بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و نباید اجازه دهیم بافت فرسوده تخریب شود و افغانی ها جایگزین مردم بومی اصیل شوند.

انتظار می‌رود با توجه به اصالت بافتهای قدیمی شهر و توجه ویژه دولت به بازسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شاهد پروژه های نیمه کاره نباشیم که آسیب های اجتماعی را افزایش میدهد.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری مهر ، تاریخ انتشار: 3 شهریور 1397 ، کد خبر: 4383398، www.mehrnews.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین