پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۳۳۹۵۹
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۵
جمعیت کشور به‌سوی افزایش سالمندان به پیش می‌رود و این واقعیتی است که همه به آن اذعان دارند. به‌ویژه موج جمعیتی سال‌های ۷۰-۱۳۵۵ که اکنون بیشتر آنها در سن کارند، به‌تدریج به خیل سالمندان و کهنسالان کشور افزوده می‌شوند. اما آیا ساختارهای جامعه، اعم از فضاهای اجتماعی و ذهنی یا فضاهای شهری برای استقبال از آن آماده‌اند؟ اگر با کشوری همچون ژاپن مقایسه کنیم، پی می‌بریم که به هیچ‌وجه چنین نیست. و اگر بر این منوال پیش برویم، دست و پا بسته به بحرانی دچار می‌شویم که تا چند دهه گرفتار آن خواهیم بود. برای گذار از چنین بحران بزرگی، لازم است از هم‌اکنون که آن جمعیت در سنین کار و فعالیت است، به تدارک بپردازیم.

شعار سال: یکی از تدارک‌ها، ایجاد آمادگی اجتماعی و روحی و ذهنی است. حضور انبوه سالمندان سال‌های ۷۰-۱۳۵۵ و نبود امکانات نگهداری از آنها، همچون نیروی انسانی محدود، کمبود خانه‌های سالمندان، بیمارستان‌ها و امکانات بهداشت و درمان ناکافی، کاهش درآمد سرانه به دلیل خروج این جمعیت بزرگ از محیط کار و اضافه شدن آنها به خیل بازنشستگان، ساختارهای خانوادگی کم‌جمعیت، متفرد شدن انسان‌ها، ضعف روحیه جمعی و دلسوزی همگانی و نبود نهادهای جانشین برای پوشش و جبران این حفره‌ها، باید تکانه شدیدی در برنامه‌ریزان سطوح گوناگون جامعه وارد سازد و آنها را وادار به جنبشی برای شکل‌دهی به ساختارهای مناسب برای استقبال از این پیش‌آیند سازد. تدارک چنین سازواره‌هایی به هیچ‌وجه در بازه زمانی چند ساله انجام‌شدنی نیست. برخی از آنها تدارک فرهنگی درازمدت لازم دارند. برخی در حوزه اخلاق اجتماعی‌اند، برخی به تقویت عواطف اجتماعی و فردی نیاز دارند، برای برخی باید به آموزش‌های گسترده‌ای برای تحمل و شکیبایی دست زد. اما یکی از موارد این تدارک، پاسخ به این پرسش بنیادی است که آنها در کجا زندگی خواهند کرد؟ مسکن مناسب آنها کجا است و چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

انبوه جمعیت کهنسال در سال‌های آینده، به سادگی ما را به این نتیجه می‌رساند که راه حل خانه‌های سالمندان، به هیچ‌وجه خردمندانه نیست. زیرا معدود نیروی انسانی‌ای که باید به تولید بپردازند، نمی‌توانند به امر نگهداری از کهنسالان تخصیص یابند. همچنین، نمی‌توان این خیل جمعیت را از مناسبات اجتماعی ، خانوادگی و محلی‌شان که بر محور خانه‌هایی که در طول عمر ساخته‌اند شکل گرفته است، بیرون کرد. خانه‌های سالمندان ممکن است برای گروهی از سالمندان به‌شدت نیازمند مناسب باشد، اما اگر به بزرگی موج جمعیتی سال‌های ۷۰-۱۳۵۵ و محدودیت جمعیت پشتیبان آنها در دهه‌های پس از آن نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که تاکید بر توسعه خانه سالمندان راهبرد بی‌سرانجام و نادرستی است؛ بنابراین مساله مهم در این دوران آن است که بتوان شرایطی را فراهم کرد که این افراد در خانه‌های خود به سکونت خود ادامه دهند و همچنان در لابه‌لای مناسبات اجتماعی خود، در فضایی که خود ساخته‌اند و اعتبار یافته‌اند، با عزت و سربلندی زندگی کنند.

اما چالش‌های پیش‌رو در حوزه مسکن چیست؟

نخستین مساله، وجود خانه‌های بزرگ‌تر از ۱۰۰ مترمربع است. خانه‌هایی که اکنون در بسیاری از مناطق شهری با طراحی انعطاف‌ناپذیر و با مصالح سخت و مقاوم ساخته می‌شوند و حداقل عمر آنها کمتر از ۵۰ سال نیست. گروه هدف این ساخت و سازها به‌تدریج به سوی همان موج جمعیتی سال‌های ۷۰-۱۳۵۵ گرایش می‌یابد. اما خانه‌های با این مساحت، در کهنسالی، خود به معضل جدی همین جمعیت و البته برای کل جامعه تبدیل می‌شوند. زیرا در حوزه خانوادگی، با خانوارهای کم‌جمعیت و اغلب کهنسال مواجه خواهیم شد که به ناچار بخش‌هایی از خانه خود را به ندرت استفاده خواهند کرد. نگهداری این خانه‌ها از نظر نظافت، گرمایش و سرمایش، استهلاک و مرمت، برای آن خانوارها هر روز سخت‌تر و پرهزینه‌تر خواهد شد. و در حوزه اجتماعی با تهدید بحران انرژی که سال‌های آینده گریبان جامعه را خواهد گرفت، سرانه زیربنای بیش از ۲۵ متر مربع، امکان پشتیبانی زیرساختی جامعه را از آنها بسیار سخت خواهد کرد. اما اثر روانی این خانه‌های بزرگ بر این جمعیت، ایجاد حس تنهایی، افسردگی، وهم، ترس و انزوا است. عمق دید در این خانه‌ها به حدی است که از توان درک سالمندان خارج است و ادامه حیات سالمندان را به مخاطره می‌اندازد. این در شرایطی است که ساختارهای فکرنشده و انعطاف‌ناپذیر این خانه‌ها امکان کوچک شدن یا تقسیم شدن خانه‌ها را برای آنها بسیار سخت و تا حدودی نشدنی می‌کند.

خانه‌های مناسب زندگی در دوره سالمندی، باید در حدی کوچک باشد که آنها بتوانند چه از نظر هزینه و چه نیروی انسانی فردی خودشان از پس اداره آنها برآیند. آنها باید بتوانند با کمترین هزینه و کمترین زمان، دما و شرایط آسایش را فراهم کنند. اما شواهد موجود حاکی از آن است که هم‌اکنون ساختار واحدهای مسکونی ما برای پوشش موج نیاز به مسکن سالمندان نامناسب است و طراحان و مهندسان نیز تاکنون به صورت جدی به این موضوع نیندیشیده و توجه نکرده‌اند. حتی از سوی سیاست‌گذاران بخش مسکن نیز در این زمینه اراده قوی و جدی مشاهده نمی‌شود. آیا مجتمع‌های مسکونی بزرگ مقیاس برای زندگی سالمندان مناسب است؟ به شرایط کنونی که موج جمعیتی ۷۰-۱۳۵۵ سر حال است، کار می‌کند، پر تلاش است و خانواده‌اش با وجود کودکان پرغوغا است، نگاه نکنیم. به زمانی بیندیشیم که آنان فرزندان خود را بیرون فرستاده‌اند، بازنشسته شده و به کهنسالان تنها و کم‌توان تبدیل شده‌اند. اکنون به‌تدریج و یک به یک، چراغ خانه‌ها خاموش شده و مجتمع‌های مسکونی، به مجتمع‌های تکیده و تُنُک تبدیل می‌شوند. نمونه‌هایی از این سرنوشت را می‌توان در بسیاری از مجتمع‌های آپارتمانی کنونی مشاهده کرد.

سهم چشمگیری از خانه‌ها در این مجتمع‌ها سال‌ها است خالی از سکنه‌اند. با توجه به روند کاهش جمعیت، نمی‌توان امیدوار بود که خانه‌های خالی از سکنه با متقاضیان جدید پر شوند. اکنون هزینه‌های سرسام‌آور نگهداری فضاها و تاسیسات مشترک بر دوش معدود خانوارهای کهنسال باقی‌مانده سنگینی می‌کند، که مهم‌ترین آنها هزینه تعمیر و نگهداری آسانسورهایی است که برای مقیاس‌های بزرگ طراحی و ساخته شده‌اند. بروز کمترین اختلال در کارکرد این آسانسورها، سلامتی و حتی حیات سالمندان را به خطر می‌اندازد و موجی از بیماری و مرگ را در این مجتمع‌ها به راه خواهد انداخت. تفاوتی نمی‌کند که در این مجتمع‌ها خانوارهای پردرآمد زندگی می‌کنند یا کم‌درآمد. به هر حال، بحران هزینه‌های مشترک، بحرانی است که گریبان همه آنها را خواهد گرفت. با نگاهی به سیاست‌های تولید مسکن انبوه، که در چند دهه اخیر اوج گرفته است، می‌توان پی برد که این سیاست‌ها به هیچ‌وجه به این سونامی جمعیتی توجهی نکرده است. مجتمع‌های پراکنده مسکن مهر و شهرهای جدید در بیابان‌ها و در کوهستان‌های پرشیب که حتی اکنون نیز دسترسی بسیار نامناسبی برای ساکنان دارد، چه برسد به زمانی که ساکنان آن به کهنسالی برسند و همچنین تداوم و پافشاری این سیاست‌ها، گویای بی‌توجهی جدی سیاست‌گذاری و دوراندیشی بخش دولتی، بخش خصوصی و حتی خود خانوارها است.

آیا محله‌های متعارف درون شهرها و کلان‌شهرها برای زندگی سالمندان مناسب است؟ آنچه در سیمای اجتماعی محله‌ها مشاهده می‌شود، گویای جابه‌جایی‌های بزرگ جمعیتی است. میانگین مدت ماندگاری جمعیت در محله‌ها به کمتر از ۱۰ سال رسیده است. تراکم‌فروشی‌های مکرر و بی‌امان، ناسازگاری ساختار محله‌ها با الزامات شیوه‌های زندگی نسل‌های گوناگون، دخالت‌های شهرداری‌ها در بر هم زدن مراکز محله با ایجاد مجتمع‌های تجاری بزرگ و از رونق افتادن مراکز محله‌ای و بسیاری دیگر از اقدام‌های غیر دوراندیشانه، شرایط مساعد برای شکل‌گیری پیوندهای همسایگی و محلی را از بین می‌برد و در این شرایط، نمی‌توان به حمایت‌های محله‌ای و همسایگی امید بست. در واقع، نسل کنونی ساکن در شهرها آینده خود را برای دستیابی به درآمدهای رانتی فروخته و نابود کرده است.

آیا محله‌های فقیرنشین در شهرهای ما آمادگی پذیرش سالمندان را دارند؟ الگوی سکونت در این محله‌ها، به سوی خانه‌های کوچک‌مقیاس و کم‌ارتفاع گرایش دارد. بنابراین، اگرچه مشکلات خانه‌های بزرگ و مجتمع آپارتمانی در آنها نیست یا کمتر هست، اما این محله‌ها از نظر امکانات زندگی در شرایط سالمندی به هیچ‌وجه آماده نیستند. با نگاهی به شرایط رفاهی، خدماتی و بهداشتی این محله‌ها، می‌توان به فقر گسترده و نهادینه شده آنها پی برد، این در شرایطی است که آنها از نظر سکونت، ثروت و رفاه، امکان کمتری برای انباشت در شرایط کهنسالی داشته‌اند. در واقع، زندگی سالمندان در این محله‌ها بیش از هر جای دیگر در معرض مخاطره است. با این حال از هم‌اکنون تا ۲۰ سال آینده این فرصت در اختیار برنامه‌ریزان، طراحان و سیاست‌گذاران بخش مسکن، سازندگان و تامین‌کنندگان مالی قرار دارد که با اندیشه‌ای متناسب با فرا رسیدن بحران سالمندی در سال‌های پیش رو، اقدام به تغییر الگوی فعلی ساخت مسکن در شهرها کنند.

لازم است از جنبه‌های مختلف تدارکات مورد نیاز به لحاظ اجتماعی، فرهنگی، ساختمان‌سازی، مسکن‌سازی و شهرسازی برای مواجهه درست و اصولی با بحران سالمندی دیده شود. در فضای حرفه‌ای معماری کشور باید تدارکاتی به این منظور اندیشیده و اجرایی شود و وضعیت فعلی با طرح این پرسش و یافتن پاسخ درست برای آنکه آیا اساسا امکان تغییر الگوهای کنونی وجود دارد یا خیر و این تغییر باید به چه شکلی اعمال شود و چگونه باشد، مدیریت و بازتعریف شود. به طور قطع هر معمار و طراح ساختمان وظیفه دارد از این پس با اندیشه درست و نگاه واقع‌بینانه به تحولات جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی اقدام به طراحی واحدهای مسکونی در پروژه‌های ساختمانی جدید کند.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه دنیای اقتصاد ، تاریخ انتشار 27 شهریور 98، کد خبر: 3572517، www.donya-e-eqtesad.com

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین