پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۲۴۸۶۹۹
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۰۳:۲۷
میزگرد نقد و بررسی اهمیت و جایگاه دانشگاه در حل مسائل اساسی کشور و نسبت آن با جریان دانشجویی با حضور نمایندگان اتحادیه‌های دانشجویی برگزار شد.

شعارسال: همواره این انتظار از دانشگاه وجود داشته تا به عنوان اصلی ترین نهاد تولید علم نقش خود را در پیشرفت کشور ایفاء کند و برای هر یک از مشکلاتی که جامعه با آنها دست به گریبان است به ارائه راهکارهای علمی و عملی بپردازد؛ اما اینکه پس از گذشته چهار دهه از انقلاب اسلامی دانشگاه چقدر توانسته به رسالت  خود عمل کند و به آنها جامه عمل بپوشاند موضوعی است که «خبرگزاری دانشجو» در گفتگو با دانشور خدابنده لو دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت، حمزه دستیار دبیر سیاسی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل و سید محمد بیژنی فر فعال دانشجویی به واکاوی آن پرداخته است. در ادامه این گفتگو را می خوانید:

* ارزیابی شما از میزان تاثیرگذاری دانشگاهها در تحولات ایران چیست؟

خدابنده لو: همواره در طول تاریخ قدرت دانشجویان و دانشگاهیان در تغییر سرنوشت و اصلاح جوامع مختلف اثرگذار بوده است. دانشگاهیان به عنوان پیشران حرکت و تحول به خوبی از وضع جامعه خود اطلاع دارند و فهم آن‌ها نیز نسبت به مسائل جامعه دقیق‌تر و عمیق‌تر است به همین دلیل در برابر واقعیت‌های موجود بهتر می‌توانند واکنش نشان دهند.

یقینا موتور محرک جامعه در دست دانشگاهیان است و آنها رهبری و هدایت جامعه را در دست دارند با این وجود دانشگاهیان باید   تاثیرگذار باشند و وضع نابه سامان جامعه را متحول و دگرگون کنند. به عقیده بنده رسالت اجتماعی دانشجویان و روحیه یاری رساندن آن‌ها در حل مسائل و مشکلات جامعه دوباره در حال متولد شدن است به گونه‌ای که موج دوم حرکت جنبش دانشجویی را در یکی دو سال اخیر شاهد بوده ایم؛ بنابراین امید داریم این جریان و جنبش دوباره احیاء شود.

دانشجویان باید روحیه همدیگر پذیری را در نهاد خود تقویت کنند و در کنار هم بتوانند به بحث، نقد و تبادل نظر راجع به مسائل اساسی جامعه بپردازند. جنبش دانشجویی برای قدرتمندی و اثرگذاری دانشگاه در جامعه نیازمند این است که از خط کشی‌های دست و پا گیر عبور کند و به مسائل اصلی و اساسی جامعه بپردازد. از طرفی دانشجویان نقادان جامعه و سیاست‌های آن هستند؛ بنابراین باید از حالت وابستگی صرف به یک جریان موثر و مستقل تبدیل شوند.

جنبش دانشجویی برای اینکه بهتر بتواند مشکلات جامعه و چالش‌های آن را توصیف و تبیین کند و در رفع این چالش‌ها مشارکت داشته باشد نیازمند یک بازاندیشی در فهم جایگاه اصلی دانشگاه است. در هر حال امروز برخی از جریانات روحیه و تفکر نقادانه دانشجویان را مخل قدرت و تفکر خود می‌دانند به همین دلیل با ایجاد محدودیت و منفعل کردن دانشجویان تلاش می‌کنند که دانشجو اثرگذاری خود را از دست بدهد.

بیژنی فر: واقعیت این است که امروز دانشگاه‌ها با فقر حرکت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی روبه رو هستند؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت: امروز به غیر از ۵ یا ۶ دانشگاه در کشور که حرفی برای گفتن دارند و آن هم نه حرف کاملی مابقی دانشگاه‌ها با یک فقر علمی، فرهنگی و سیاسی مواجه اند و این همان ناعدالتی است که در بحث علمی وجود دارد.

امروز بسیاری از اساتیدی که در دانشگاه‌ها هستند اساتیدی نیستند که بار علمی لازم را داشته باشند و بتوانند به دانشجو آن چیزی را که باید یاد بدهند. امروز با اساتیدی روبرو هستیم که با مقاله نوشتن از طریق دانشجویان رتبه علمی خود را ارتقا می‌دهند یعنی اساتید در بعضی مواقع برای رسیدن به اهداف متعالی که برای خود ترسیم کرده اند دانشجویان را پله می‌کنند و این نقدی است که ما نسبت به جریان علمی در دانشگاه‌ها داریم.

از بعد فرهنگی یک زمانی حرکت‌ها و تئوری‌های فرهنگی از دل دانشگاه‌ها بیرون می‌آمد، اما الان دانشگاه‌ها بیشتربه پاتوق مفاسد فرهنگی تبدیل شده اند. مثلا اگر سری به همین دانشگاه تهران سری بزنیم می‌توانیم مفاسد فرهنگی را به وضوح ببینیم.

دانشگاه‌ها در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ معادلات سیاسی را در کشور تغییر می‌دادند و دانشجو این قدرت و خودباوری را داشت که وزیر را جابه جا کند و در تصمیمات مجلس اثرگذار باشد؛ اما امروز عالم و آدم از مسئولان دانشگاه گرفته تا افراد بیرون از دانشگاه به هر دری می‌زنند تا دانشجو را از جایگاهی که در آن قرار دارد دور کرده و با از کار انداختن این موتور پیشران، او را به یک دانشجوی بی بخار تبدیل کنند تا صرفا سرش در کتاب باشد و در مسائل اجتماعی بازیگر نباشد.

معتقدم جریان دانشجویی هنوز به خودباوری نرسیده و نقش و هویت خود را باور نکرده است؛ مثلا وقتی برنامه‌های روز دانشجو را می‌بینیم متوجه می‌شویم که تشکل‌ها بعضی مواقع در پازل جناح ها، احزاب و افراد بازی می‌کنند یعنی یک گوششان در دست این جناح و گوش دیگرشان در دست جناح دیگر است و به همین دلیل است که می‌توان گفت: جنبش دانشجویی در فقر سیاسی به سر می‌برد.

در هر حال درست است که کیفیت تشکل‌های دانشجویی افزایش یافته، اما همین مباحث درون دانشگاهی و روند بیرونی جامعه باعث شده که آن دانشجویی که قرار بود موذن جامعه باشد الان سکوت کرده و نماز امت هم قضا شده است. در واقع امروز به گونه‌ای عمل شده که جنبش دانشجویی روند تحرک و آوانگاراد بودن خود را نداشته باشد. مثلا در دهه ۸۰ دانشجویان به مسائلی مانند دانشجوی پولی، کارتون خوابی ورود پیدا کردند و یا در سال ۸۴ که کسی جرات نمی‌کرد در مقابل قوه قضائیه تجمع کند دانشجویان این تجمع را برگزار کردند؛ اما بعد از فتنه ۸۸ می‌بینیم که دانشگاه‌ها خسته و افسرده شده اند و هیچ حرکت سیاسی ندارند و حرکت آوانگاردی از دانشگاه نمی‌بینیم.

معتقدم نگاه لیبرالی که از سال ۱۳۷۰ و در دوران آقای هاشمی نسبت به علم و روند ترجمه محور شدن کتب دانشگاهی و مرجع شدن کتب اروپایی شکل گرفت دانشگاه و اساتید را طوری بار آورده که در مورد کتاب‌های امثال شهریار زرشناس می‌گویند این کتاب‌ها ساینس نیست، چون جنبه علمی بودن کتب مخصوصا کتب علوم انسانی را انتزاعی می‌دانند. در واقع اساتید از سال ۱۳۷۰ به بعد در حوزه علوم انسانی سیستمی را معین کرده اند که براساس آن تعیین می‌کنند که این کتاب ساینس است و آن کتاب ساینس نیست و این سیستم هم متاثر از آن خط فکری لیبرالی است که از سال ۷۰ تا کنون ضربه اش را خورده ایم.

دستیار: لازمه بررسی اثرگذاری دانشگاه این است که به بررسی سطح اساتید، سطح تشکل‌های دانشجویی و سیاست گذاری کلی حاکم بر آموزش عالی کشور بپردازیم. واقعیت این است که امروز اساتید دانشگاه هیچ گونه مرجعیت علمی در سطح کشور ندارند یعنی هیچ استاد برجسته علمی که در سطح کشور شناخته شده باشد تا مردم و دانشجویان به او رجوع کنند نداریم؛ بنابراین خود به خود تاثیرگذاری اساتید به عنوان یک بخش عمده در دانشگاه از بین می‌رود.

امروز در کشورمان یک علم نامانوس و آریتی وجود دارد که به هیچ وجه با ساختار فرهنگی و بنیه‌های اجتماعی مردم سازگار نیست در نتیجه مردم نیز هیچ ارتباطی با این علم برقرار نمی‌کنند.

موضوع دیگر سیاست گذاری کلی در فضای آموزش عالی است. امروز با وزارتخانه‌ای مواجه هستیم که در سیاست‌های کلی کشور، بودجه بندی و در کابینه دولت کمترین درصد اهمیت را دارد و در بعضی مواقع بودجه مازاد به این وزارت خانه می‌رسد. از طرفی امروز دانشگاه به حیاط خلوت برخی احزاب تبدیل شده به گونه‌ای که در بین این همه دانشگاه پولی و غیرانتفاعی که به وجود آمده هر کدام به یک جریان و حزب خاص منتصب هستند یعنی به اسم دانشگاه حیاط خلوتی درست شده که در چارچوب تفکرات یک حزب قرار دارند و نه در چارچوب آموزش عالی کشور.

امروز دانشگاه به جای اینکه مولد باشد مصرف کننده است. این دانشگاه هیچ ارتباطی با صنعت، تولید شغل و کارآفرینی ندارد با این وجود خیلی هم از تفاوت خاصی نسبت به مدرسه برخوردار نیست.

در بحث اثرگذاری تشکل‌های دانشجویی بنده برخلاف تمام تصورات و نظرات ادوار جنبش دانشجویی و اساتید مختلف دانشگاهی معتقدم جنبش دانشجویی به نسبت زمان هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی رشد داشته، اما اینکه جنبش دانشجویی دیده نمی‌شود به این دلیل است که به نسبت خودش رشد نداشته و در آن جایگاهی که باید باشد قرار نگرفته است. در هر حال امروز به خاطر افسارگسیختگی وحشتناکی که بر فضای مجازی حاکم است -برخلاف گذشته که امثال جلال آل احمد، کمال الملک و محمود دولت آبادی مرجع فکری بودند- سلبریتی‌ها به دلیل غلبه جذابیت بر آگاهی و برندسازی‌های پوچی که نهاد‌های مختلف از جمله صدا و سیما انجام می‌دهند به مرجع فکری جامعه تبدیل شده اند. با این وجود سوال بنده این است که صدا و سیما به عنوان یک تریبون عمومی چند بار از ظرفیت تحلیل دانشجویان استفاده کرده جز اینکه این تریبون را در اختیار کسانی قرار دهد که فالور بیشتری داشته باشند؟

دلیل دیگری که موجب شده جنبش دانشجویی در جایگاه واقعی خود نباشد کنترل شدیدی است که متاثر از رویکرد دولت‌ها در سطح دانشگاه‌ها و کشور وجود دارد. مثلا دانشگاه‌ها در روز دانشجو که روز بزرگداشت سه شهید دانشجوی دانشگاه تهران است به برنامه‌های سیاسی مجوز نمی‌دهند و یا مجوز این برنامه‌ها را لغو می‌کنند، ولی برنامه‌های طنز، شوخی و استندآپ و خواننده‌ها مجوز می‌گیرند و ساختار وزارت علوم و دانشگاه‌ها نیز به این مسائل دامن می‌زند. از طرفی یکی دیگر از عواملی که باعث افت اثرگذاری و تقریبا مرگ تشکل‌های دانشجویی شده وجود محافظه کاری در تشکل‌ها به دلیل نزدیک بودن به سلایق سیاسی و طیف‌های سیاسی است. در هر حال وقتی تمام این موارد را کنار هم می‌گذاریم متوجه خواهیم شد که اثرگذاری جنبش دانشجویی کم شده، اما باز هم نسبت به گذشته افت نداشته است.

*جنبش دانشجویی چگونه می‌تواند از حالت رکود و رخوت خارج شود؟

خدابنده لو: در دهه‌های گذشته دانشجویان در مسائل مختلف فعال و خط شکن بوده اند؛ اما امروز دولت، وزارت علوم و وزارت بهداشت در زمان‌های مختلف سعی کرده اند تا هویت مستقل دانشجویان را با سرگرم کردن آن‌ها به طرق مختلف سلب کرده و فرصت نقد و فعالیت را از آن‌ها بگیرند؛ معتقدم اگر می‌خواهیم جنبش دانشجویی از حالت رکود و رخوت خارج شود باید به تقویت عواملی مانند علم جویی و پیشرفت در علم، آرمان خواهی، در صحنه بودن و بی تفاوت نبودن به مسائل جامعه، سیاسی بودن، مطالبه گری و پرهیز از محافظه کاری و احیاء روحیه تمدن سازی دانشجو بپردازیم.

* آیا جنبش دانشجویی توانسته است صدای مردم باشد؟

دستیار: رهبر معظم انقلاب می‌گویند خدا لعنت کند کسانی را که نمی‌گذارند دانشجو سیاسی باشد؛ اما سوال این است که چه کسانی نمی‌گذارند دانشجو سیاسی باشد؟ ببینید امروز جامعه نسبت به مسائلی اعتراض دارد و دانشجویان نیز به عنوان فرزندان جامعه می‌خواهند صدای اعتراض مردم باشند؛ اما شاهدیم که برنامه‌های سیاسی دانشجویان در سطح دانشگاه با ممانعت وزارت علوم امنیتی‌ترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی لغو می‌شوند تا جایی که نه در داخل و نه در بیرون از فضای دانشگاه مجوز برگزاری تجمع در مورد مسائل مختلف مثل FATF، افزایش قیمت بنزین و حتی آمریکاستیزی را به دانشجویان نمی‌دهند و بنده خود در دو سال اخیر که راسا در تشکل‌های دانشجویی هستم این مسائل را شاهد بوده ام. در هر حال دانشجو بدون مجوز هم می‌تواند اعتراض کند و تجمع برگزار کند، اما اگر دانشجوی انقلابی خودش قانون شکن شود دیگر نمی‌تواند در فتنه ۷۸، ۹۶ و ۹۸ ضد قانون و به برانداز اعتراض کند.

واقعیتی که وجود دارد این است که در بعضی جا‌ها ساختار‌های کشور عمدا و یا به هر شکلی که یا از روی خیانت است یا لجاجت اجازه نمی‌دهند که دانشجو مطالبات مدنی خود را مطرح کند؛ بنابراین اگر دانشجو بخواهد اعتراض خود را بدون مجوز اعلام کند جریان متحجری که در کشور وجود دارد دانشجو او را صدای آمریکا و تریبون فلان خطاب می‌کند و اگر هم اعتراض نکند می‌گویند دانشجو تاثیرگذاری ندارد. پس ببینید بعضی وقت‌ها این نهاد‌های حاکمیتی و حکومتی و ساختار‌ها هستند که اجازه بروز و ظهور به دانشجویان را نمی‌دهند؛ پس وقتی دانشجو صدای مردم نباشد خود به خود تاثیرگذاری دانشگاه در سطح جامعه از بین می‌رود.

در هر حال بنده قبول دارم که ما در جا‌هایی محافظه کار بوده ایم، ولی در جا‌هایی هم مرجعت علمی دانشجویان انقلابی از شهید بهشتی، رهبر معظم انقلاب، شهید مطهری و امام خمینی (ره) به آقای پناهیان، رائفی پور و چند سلبریتی دیگر که در فضای انقلابی صحبت می‌کنند تغییر یافته است؛ البته نه اینکه این افراد آدم‌های کمی هستند؛ اما نباید مرجعیت علمی دانشجو باشند.

* در شرایطی که کشور با چالش‌هایی از جنس سیاست گذاری، حکمرانی و فنی مواجه است آیا این وظیفه را برای دانشگاه که محل تولید علم و گسترش دانش است قائل هستید که در مسیر حل مشکلات جامعه قدم بردارد. آیا چنین بستری برای نقش آفرینی دانشگاه فراهم شده است؟

خدابنده لو: بنده در ابتدا، راه برون رفت کشور از چالش‌ها را اصلاح ساختار‌ها می‌دانم و اتفاقا وظیفه ذاتی دانشجو هم همین است که نسبت به مسائل و مشکلات جامعه حساس باشد، نسبت به این مشکلات واکنش نشان دهد و آن‌ها را بازتاب بدهد. در هر حال دانشجو حلقه واسط و رابط بین مردم و مسئولین است و وقتی این حلقه رابط می‌تواند صدای اعتراضی مردم را به گوش ناشنوای مسئولین برساند؛ البته به نظر بنده به دلیل ناکارآمدی مجلس و ناتوانی دولت فرایند اصلاح ساختار‌ها و رویه‌ها در کشور به طول می‌انجامد با این وجود دانشجویان خود باید بستر‌های جدیدی را برای حل مشکلات جامعه چاره جویی کنند؛ که در این راستا خوشبختانه چند وقتی است مسئله محوری در اولویت تشکل‌های انقلابی و بسیج دانشجویی توسط تشکل‌های انقلابی و بسیج دانشجویی قرار گرفته است.

معتقدم تشکل‌هایی که در سطح استان‌ها و شهرستان‌ها فعالیت می‌کنند باید پیگیری مشکلات شهری، دانشگاهی و استانی را در اولویت خود قرار دهند و بعد به مشکلات و دغدغه‌های کشوری در حوزه مجلس، دولت و دیگر مسائل بپردازند. از طرفی تشکل‌هایی هم که در سطح دانشگاه‌های تهران هستند باید به مسائل کشوری بپردازند؛ البته این به معنای انکار نقش دانشجویان تشکل‌های استانی در مسائل کشوری نیست.

مسئله حائز اهمیت این است که امروز تشکل‌های انقلابی باید حرف مردم را بزنند نه اینکه اجازه دهند تشکل‌های دولت ساخته و یک بار مصرف که در بازه‌های زمانی خاصی مثل روز دانشجو و در ایام انتخابات ظهور و بروز می‌یابند داعیه دار گفتن حرف مردم شوند.

شنیده‌های حاکی از این است که در دیداری که اخیرا تشکل‌های اصلاح طلب با وزیر بهداشت داشته اند وقتی این تشکل‌ها به بهانه اعتراض جلسه را ترک می‌کنند یکی از مدیران وزارت بهداشت گفته است ما خودمان شما را به وجود آوردیم الان شما از جلسه قهر می‌کنید و بیرون می‌روید. در هر حال امروز شاهدیم که آقایان خودشان هم اذعان می‌کنند تشکل‌ها را ما خودمان ساخته ایم چنانچه همین اتفاق هم در وازرت علوم افتاده و در یک بازه مشخص دو ماهه ۳۰ تشکل از طرف معاونت فرهنگی سابق این وزارت خانه در دانشگاه‌های مختلف تاسیس شد.

در حال حاضر تشکل‌های اصلاح طلب دولت ساخته در رخوت و سکوت به سر می‌برند و هیچ دستاورد و حرف جدیدی در خصوص مسائل جامعه برای عرضه ندارند، چون خودشان عامل شکل گیری وضع موجود هستند و با این حال این احتمال وجود دارد که این تشکل‌ها از اواسط آبان ماه تا انتخابات دوم اسفند تجمعاتی را با شعار‌هایی مثل عدالت، آزادی و مطالبه گری که شعار‌های جریان انقلابی هستند در دانشگاه‌ها برگزار کنند تا هم دیده شوند و هم خود را به دانشجویان عرضه کنند؛ بنابراین نباید اجازه دهیم که تشکل‌های یک بار مصرف شعار‌های جریان انقلابی را به دست بگیرند چرا که با این رویه مکمن است جریان در انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری باز هم بازنده میدان باشیم.

بیژنی فر: یک زمانی از دید یک محافظه کار به جنبش دانشجویی نگاه می‌کنیم خب آن موقع دانشجو باید سرش در لاک خودش باشد و فقط درسش را بخواند، اما یک زمانی از دید انقلابی به این موضوع می‌نگریم آن موقع علاوه بر تحصیل، کشنگری اجتماعی هویت دانشجو را شکل می‌دهد. به این معنی که دانشجو باید در امور و مسائل کشور بازیگردانی کند.

واقعیت این است که امروز جدای از تاثیرات وزارت علوم و اساتید در عملکرد جنبش دانشجویی یک دید امنیت محور نیز نسبت به ورود دانشجویان به برخی مسائل و موضوعات به وجود آمده است؛ مثلا وقتی بحث واکنش به FATF پیش می‌آید می‌گویند حواستان باشد فلان جریان در کمین است و یا وقتی در مورد رئیس صدا و سیما بحث می‌شود می‌گویند منصوب رهبر معظم انقلاب است و شما روی بعضی اشخاص نظر ندهید، چون از پشت پرده بی خبرید و البته ما هیچ وقت این پشت پرده‌ها را نفهمیدیم. در هر حال می‌خواهم بگویم این دید امنیت محور باعث شده دانشجو احتیاط کند و محافظه کار شود به گونه‌ای که وقتی بحث گرانی بنزین پیش می‌آید دانشجو با خودش می‌گوید نکند من کاری انجام دهم که در پازل دشمن باشد و یا در مورد FATF با خودش می‌گوید نکند من موضعی بگیرم و در کشور اتفاقی بیفتد و این همان نگاه امنیت محوری است که اجازه کنشگری را از دانشجو می‌گیرد و محدودش می‌کنند و همین مسئله از یک بعد به مرگ دانشجو منجر می‌شود.

دستیار: امروز کشور با چالش‌های اقتصادی مواجه است با این وجود رهبر معظم انقلاب به عنوان سیاست گذار کلان، اقتصاد مقاومتی را به عنوان راهکار مقابله با این چالش‌ها مطرح کرده، اما دانشگاه اقتصاد آزاد را درس می‌دهد پس می‌توان گفت که این دانشگاه علی رغم اینکه اسم و لگوی اسلام را با خود به همراه دارد و تصاویر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب هم بر در دیوار آن نفش بسته، اما هیچ سنخیتی با اسلام ندارد به همین دلیل نمی‌تواند مسائل کشور را حل کند.

سوال این است که وقتی علمی در دانشگاه تدریس می‌شود که با واقعیت جامعه هم خوانی ندارد و در واقع نه ایرانی است و نه اسلامی پس این دانشگاه چگونه می‌تواند چالش‌های جامعه را حل کند. بحث دیگری که وجود دارد این است که در ایران وقتی می‌خواهند بودجه را در تفسیم کنند آموزش که مهمترین مولفه پیشرفت در کشور است نادیده گرفته می‌شود. چرا؟ چون که بخش آموزش در ایران اهمیتی ندارد. در هر حال تا زمانی که به ساختار دانشگاه اهمیت ندهیم و آن را بومی نکنیم مطمئنا دانشگاه نمی‌تواند مشکلات کشور را حل کند.

معتقدم الان شاید جامعه اقتصاد ایران بتواند مشکلات اقتصاد فرانسه را حل کند، ولی مشکلات خودش را نه، چون ما نتوانسته ایم علم بومی را در دانشگاه‌ها محقق کنیم و این در حالی است که در دانشگا‌ها مشکی از حیث کمبود دانشجوی با سطح کمالات علمی و استاد خوب نداریم.

امروز اعضای هیات علمی به عنوان اساتید اصلی دانشگاه‌ها باید مشکلات و چالش‌های کشور را حل کنند؛ اما سوال این است که این اساتید چگونه رشد کرده اند؟ متاسفانه ارتقاء علمی در ایران به این صورت است که اساتید باید تعداد مقالات بیشتری ارائه کنند و نه ارجاع مقالات بیشتری داشته باشند با این وجود در ارزیابی که بین تعداد مقالات ارائه شده در ایران، عربستان و اسرائیل صورت گرفته ایران به شدت از این کشور‌ها جلوتر است؛ اما از لحاظ کیفیت مقالات که شاخص ارجاع به مقالات محسوب می‌شود بعد از عربستان و اسرائیل قرار دارد. یعنی ما صرفا یک سری مقالاتی را که در میدان انقلاب تولید می‌شوند را ارائه می‌کنیم و بعد می‌گوییم ایران تعداد مقالات بیشتری دارد پس از رشد علمی بیشتری برخوردار است و این یک خودفریبی عجیبی است که به آن دچاریم.

بحث دیگر اینکه در ایران تعداد مقالات ISI به عنوان یکی از شاخص‌های ارتقاء علمی اساتید محسوب می‌شود و این در حالی است که وزارت علوم چندین سال است که قول داده این شاخص را اصلاح کند، اما اقدامی نکرده است. مقاله ISI یعنی تولید مقاله‌ای که با ساختار‌ها و روش‌های خارج از کشور مطابقت داشته باشد؛ بنابراین وقتی مقاله‌ای با زمینه‌های کاملا بیگانه با چالش‌های کشور به مرجع ارتقاء علمی اساتید تبدیل می‌شود مطمئنا این دانشگاه نمی‌تواند چالشی از چالش‌های کشور را حل کند. پس باید مقالاتی را ملاک ارزش گذاری قرار دهیم که کاربردی باشند و به کارآفرینی و درآمدزایی منجر شوند.

امروز در دنیا جایزه‌های علمی را به اسم دانشمندان بزرگ به برگزیدگان همایش های علمی اعطاء می کنند، اما در دانشگاه تبریز همایشی با عنوان همایش بزرگ کارآفرین ثروتمند برگزار شده که این آقای ثروتمند در کانادا زندگی می‌کند با این وجود معتقدم همین یک مورد برای نابود شدن جامعه علمی ایران کفایت می کند. متاسفانه امروز تفکری در کشور وجود دارد که اصلا خودباوری ملی را قبول ندارد و می گوید جامعه ایرانی نمی تواند مشکلات را حل کند تا جایی که وزیر صنعت، معدن و تجارت هم می گوید ما باید مدیر از بیرون بیاوریم تا مسائل کشور را حل کند از طرفی یکی دیگر از همین آقایان می گوید باید توتال بیاید تا نفت و گاز ایران استخراج شود و این در حالی است که پارس جنوبی و ستاره خلیج فارس را ایرانی ها ساخته اند و امروز نان جمهوری اسلامی از این محل تامین می شود. علی ایحال تفکر ضد خودباوری ملی به مدت ۳۰ است که بر امور کشور حاکم بوده و حامیان این تفکر هم هیچ باوری به سیاست های رهبری و دانشجو ندارند و در دوران همین آقایان هم فناوری هسته ای و پرتاب ماهواره به فضا که جزو دستاوردهای ملی به حساب می آمدند حذف شدند.

امروز در کشور به اساتیدی اهمیت می دهند که رهبر معظم انقلاب از آنها با عنوان بدخواهان جنبش علمی تعبیر کرده است. این اساتید با وجود اینکه در بهترین دانشگاههای کشور حضور دارند؛ اما نه تنها هیچ اعتقادی به جمهوری اسلامی و به این مردم ندارند بلکه سر کلاس های درس هم دانشجویان نخبه را تشویق می کنند که از کشور مهاجرت کنند وگرنه در ایران بدبخت می شوند و متاسفانه حاکمیت نیز از طریق بازوهای نظارتی خود هیچ نظارتی بر این اساتید و یا قاچاق علمی و فرار نخبگان ندارد چون این نهادها نهایتا می توانند با کولبرها برخور کنند.

*اثرگذاری جریان دانشجویی در تحولات کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بیژنی فر: واقعیت این است که سیستم حاکمیت دانشجو را مجیزگوی خود می‌خواهد و اینکه دانشجو مدام بگوید چه دولت خوبی و چه رئیس جمهور خوبی و هیچ واکنشی هم نسبت به مسائل نشان ندهد.

کسی در اوایل انقلاب و تا دهه ۸۰ کسی جرات نمی‌کرد به دانشجو بگوید «به تو چه»، ولی الان در کف دانشگاه‌ها دانشجو را کتک می‌زنند و می‌گویند «به تو چه» و یا در جریان اعتراضات دانشجویی به واگذاری هپکو به دانشجو می‌گفتند تو از تهران آمده‌ای تا مسئله هپکو را حل کنی «به تو چه».

دستیار: نظر بنده نسبت به دانشجو و دانشگاه روشن است. مثلا در بعد سیاسی اگر فتنه‌های مختلف در کشور را بررسی کنیم می‌یبینیم که فتنه ۷۸ در داخل دانشگاه شکل گرفت و محور آن دانشجو هم دانشجو بود و در فتنه ۸۸ نیز بیشترین استفاده از دانشجو شد، اما در فتنه ۹۶ استفاده کمتری از دانشجویان صورت گرفت و در فتنه اخیر نیز فتنه گران اصلا نتوانستند از فضای دانشگاه استفاده کنند. علی ایحال این موضوع بیانگر چند مسئله است نخست اینکه حضور به موقع و با بصیرت دانشجویان انقلابی در صحنه فرصت هر گونه فتنه گری را در دانشگاه گرفت و دیگر اینکه امروز فهم دانشگاه به حدی رسیده که کمتر ابزار فتنه ضد نظام شود. با این وجود می‌توان گفت: امروز نقش مخرب دانشجو و دانشگاه نسبت به نظام کمتر شده است.

امروز وقتی بیانیه ها، تحلیل‌ها و راهکار‌های تشکل‌های دانشجویی را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که تشکل‌ها دیگر مثل سابق حرف‌های شعاری نمی‌زنند و شعاری عمل نمی‌کنند. امروز جنبش دانشجویی برای پیدا کردن راهکار حل مشکلات و چالش‌های کشور با کارشناسان نشست و برخواست دارد و راه حل ارائه می‌دهد و این احساس نیاز که برای ورود به حل چالش‌های نظام در تشکل‌های دانشجویی ایجاد شده خیلی امیدبخش است.

خدابنده لو: موج جدید احیاء جنبش دانشجویی با دو چالش مواجه است. نخست اینکه جنبش دانشجویی باید از محافظه کاری دست بردارد و حالت اثرگذار و فعال داشته باشد و دوم اینکه در مسیر اصلاح ساختار و انتقاد از راه اصلی منحرف نشود. معتقدم تشکل‌های دانشجویی می‌توانند پایبندی خود به اخلاق را با ولایتمداری و در چارچوب نظام حفظ کنند.

شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری دانشجو، تاریخ انتشار: 16آذر1398 ، کدخبر: 810174: snn.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین