
شعارسال:
حاشیه اول این هفته نفتی ها را با طرح پالایشگاه سیراف و مشکلات به وجود آمده برای آن آغاز میکنیم.
مدیر اسبق برنامهریزی تلفیقی پالایش و مدیرعامل اسبق پالایشگاه تهران در نامهای به بیژن زنگنه وزیر نفت با اشاره به برداشت از منابع مالی ذخیره پالایشگاه تهران جهت طرح پالایشگاه های سیراف، نسبت به وضعیت نابسامان پالایشگاه تهران در تولید فرآوردههای نفتی هشدار داد. در نامه محسن قدیری آمده است:
«جناب آقای مهندس زنگنه وزیر محترم نفت، همانگونه که میدانیم از دهه ۶۰ میلادی ایجاد پالایشگاههای تفکیککننده و عریانکننده مستقل بدون تلفیق با واحدهای پتروپالایشی دیگر، در دنیا منسوخ شده است. در بحث پالایشگاه سیراف، وزارت نفت تا ۱۲ سال بعد از تعیین سرمایه گذار، تعهد تامین خوراک طرح سیراف را بر عهده گرفته بود و قرار بر راهاندازی و بهرهبرداری این طرح در سال ۱۳۹۶ بود که در این صورت طبق تعهد وزارت نفت تنها ۵ سال امکان تامین خوراک وجود خواهد داشت. همچنین ساخت پروژههای پالایشی در کشور ایران زمانی بین ۶ تا ۱۰ سال به طول میانجامد. بر اساس مطالعات امکانسنجی، طول عمر بهرهبرداری از پروژههای پتروپالایشی را حدود ۲۵ سال در نظر میگیرند و معمولا بعد از سال سوم تا پنجم به نقطه سربهسر میرسد. در نتیجه پس از اتمام ساخت طرح سیراف، تعهد وزارت نفت نیز به پایان میرسد.
دارند پالایشگاه تهران را مجبور میکنند تا در دو واحد مجموعه سیراف سرمایهگذاری کند.این طرح فاقد توجیه اقتصادی است و مجموعه پالایشگاه تهران نیز با آن مخالفت کرده است زیرا چنانچه منابع مالی پالایشگاه در این طرح هزینه شود موجب ورشکستگی این شرکت میشود.
متاسفانه ژنرالهای شما در مدت حضور دولت تدبیر و امید هیچگونه پروژهای را در پالایشگاه تهران انجام ندادند تا کیفیت محصولات پالایشگاه تهران را ارتقاء و بهبود دهند؛ در حالیکه اینجانب در سال ۹۱ به صورت محرمانه به مدیرعامل محترم وقت شرکت پالایش و پخش نامه نوشتم که طرح جامع پالایشگاه تهران نیاز به یک واحد ccr دارد و دولت قبل به پایان رسید ولی مسئولین پالایشگاه تهران در طول مدت دولت یازدهم و دوازدهم با وقت کشی هیچ اقدامی جهت احداث واحد ccr و یا سایر واحدهای پتروپالایشی انجام ندادند. همین موضوع باعث شد پالایشگاه پایتخت از کورس رقابت با سایر پالایشگاههای تولیدکننده بنزین یورو ۴ و یورو ۵ باز بماند و اکنون بنزین پالایشگاه که فاقد استانداردهای یورو ۴ و ۵ است.| فارس
حاشیه دوم این هفته هم به ماجرای فاز ۱۱ پارس جنوبی و حاشیه های به وجود آمده برای آن میپردازد.
اداره کل روابط عمومی وزارت نفت در پاسخ به گزارشی در خصوص ضرر ۳۵ میلیارد دلاری کشور از عدم توسعه فاز ۱۱ طی هفت سال اخیر جوابیهای منتشر کرده است که حاوی چند نکته مهم است که میز نفت به آن اشاره کرده است.
وزارت نفت رقم ضرر ۳۵ میلیارد دلار از عدم توسعه فاز ۱۱ را «عددسازی خیالی» عنوان کرده است اما گویا فراموش کرده است «پایه» این عدد، اظهارات زنگنه در مجلس بود. وی در تاریخ ۲۱ تیر ۹۶ در صحن علنی مجلس رسماً گفت هرسال تأخیر در بهرهبرداری از هر فاز پارس جنوبی معادل از دست دادن ۵ میلیارد دلار درآمد است. گرچه وزیر نفت قصد داشت با این عدد، موافقت مجلس را برای امضای قرارداد با توتال جلب کند اما بههرحال با توجه به ۷ سال تأخیر در بهرهبرداری از این فاز در دولت یازدهم و دوازدهم،ناگفته پیداست که ۳۵ میلیارد دلار از درآمدهای گازی از بین رفته است. اگر اداره کل روابط عمومی وزارت نفت معتقد است این ۳۵ میلیارد دلار عددسازی است، باید این نقد را به وزیری وارد کند که در عددسازی، ید طولایی دارد. چنانچه رقم ۳۵ میلیارد دلار «توهم» بوده، متهم نخست این توهم شخص وزیر نفت است!
و اما درباره تیتر گزارش مورداشاره؛ «خادم افتخاری قطریها» تیتری نبود که با اتفاقات رخداده در فاز ۱۱ بیگانه باشد، بهحسب تصمیمات وزارت نفت طی ۷ سال اخیر، قطریها بیشترین نفع را برده و بجای اینکه ۳۵ میلیارد دلار نصیب ایران شود، به قطریها رسیده است. وزارت نفت معتقد است این رسانه با مهندسی کردن اعداد، سعی کرده مطالب را طور دیگری جلوه دهد درحالیکه اگر قرار به مهندسی بودن باشد، این وزارت نفت است که با مهندسی کردن عملیات توسعه فاز ۱۱ راه را اشتباه رفته و بیشتر در خدمت قطر بوده است تا جمهوری اسلامی ایران.
در بخش دیگری از این جوابیه، گفتهشده در سال ۹۱ فاز ۱۱ فقط یک جکت داشت و کار دیگری نشده بود؛ این هم از عجایب این روزهای وزارت نفت است زیرا اصولاً نخستین مرحله توسعه هر فاز پارس جنوبی، ساخت و نصب جکت برای عملیات حفاری است و پتروپارس هم با این روند طبیعی، جکت را بهسرعت ساخت که با دستور زنگنه در سال ۹۲ به انبار قشم منتقل شد.
امروز که وزارت نفت میگوید فاز ۱۱ را با پتروپارس میخواهد توسعه دهد، آیا نمیداند همین توجیه خندهدار، در زمان فعلی هم کاربرد دارد؟! امروز هم فاز ۱۱ تنها یک جکت دارد و بارگیری آن برای نصب در محل در نظر گرفتهشده، در شرایطی تبدیل به یک نمایش قدرت شده است که میشد در سال ۹۲ هم همین کار را کرد ولی شخص زنگنه مجوزش را صادر نکرد تا ۷ سال بعد، دقیقه کاری را انجام دهد که در سال ۹۲ میتوانست انجام دهد. جکتی که امروز وزارت نفت برای آن فیلم می سازد، همان جکتی است که در سال ۹۲ ساخته شد ولی آن دوره همه چیز بد بود و این دوره همان جکت، نشانه تدبیر وزارت نفتی است که در فاز ۱۱ مدافع قطر بوده تا جمهوری اسلامی ایران!
حاشیه بعدی هم به اعتراض اکبر ترکان به استخدام نمایندگان در نفت میپردازد که بخشی از یادداشت وی در روزنامه شرق منتشر شد: در مقطعی قرار گرفتهایم که نمایندگان دوره قبل مجلس تشریف بردهاند و ظرف چند روز آینده نمایندگان جدید وارد مجلس جدید خواهند شد. نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که آیا نمایندگانی که مورد اعتماد و امین مردم یک منطقهای بودند و سالها آن منطقه را در مجلس شورای اسلامی نمایندگی کردهاند، حالا که رای نیاورده یا تایید صلاحیت نشدهاند، باید جلای وطن کنند؟ آیا بهتر نیست که به مردمشان وفادار بمانند و به شهرشان بازگردند و همانجا به مردم خدمت کنند؟
اما چطور ممکن است یک وزارتخانه یا ارگان دولتی نمایندهای را که به هر دلیلی صلاحیتش رد شده، تایید و به پستهای مهم منصوب کند.
البته دستگاههای اجرائی و عمدتا اقتصادی هم باید این موضوع را جدی بگیرند و نمایندههای ادوار قبل را جذب نکنند.
پیشنهاد میکنم دستگاهها این رویه و رفتار غیرحرفهای در جذب این نمایندگان را پایان دهند؛ به طور خلاصه اگر نمایندهای به فرض چهار سال رئیس کمیسیون پزشکی بوده، آیا ایشان بعد از رد صلاحیت یا اتمام دوره نمایندگیاش میتواند جراحی قلب انجام دهد و ادعا کند من در چهار سالی که در کمیسیون پزشکی بودهام اکنون در امور پزشکی تخصص دارم؟! این طور نیست.
بعضی از نمایندگان محترمی که در چهار سال گذشته در یکی از کمیسیونهای مجلس بودهاند، بعد از اتمام دورهشان ادعا میکنند که ارشد تخصصی آن رشته هستند و تلاش میکنند به بنگاههای اقتصادی ورود پیدا کنند.
شخصی در کمیسیون نفت بوده الان میخواهد معاون وزیر نفت بشود! مدعی هم هست که متخصص در صنعت نفت است. به همین سادگی نیست. این فرد باید دوره علمی، آموزشی و دانشگاهی نفت یا رشتههای مرتبط با نفت را گذرانده باشد. عضو کمیسیون بودن به معنای ارتقای تخصص نیست.
این مهم به نفع دولت هم نیست و در این یک سال باقی مانده از دولت آقای روحانی .گفتنی است برخی رسانهها از استخدام چند نماینده دوره دهم مجلس در وزارت نفت خبر دادهاند. این رسانهها علاوه بر نام ۲۰ نفر نماینده ادوار پیشین که گفته شده از ورود به مجلس دهم بازمانده و اغلب در دوره زنگنه به استخدام وزارت نفت درآمدهاند، لیستی هشت نفره هم از برخی نمایندگان دهم که وارد مجلس یازدهم نشدهاند، منتشر کردهاند. بهروز نعمتی، الیاس حضرتی، محسن بیگلری، جلیل مختار، عامر کعبی، غلاممحمد زارعی، حسن بهرامنیا و علی ساری کسانی هستند که شماره پرسنلی آنها در وزارت نفت منتشر شده است.
حاشیه آخر این هفته هم به ناتمام ماندن خط اتیلن غرب میپردازد.
عبدالحسین بیات، مدیرعامل اسبق شرکت ملی پتروشیمی گفت: احداث پتروشیمیها در راستای خط اتیلن غرب باید بستری برای راهاندازی و شکلگیری زنجیرههای پاییندستی فراهم میکرد تا هم نیاز مردم تامین شود و هم اشتغالزایی شود که متاسفانه این اقدام انجام نشده است.
در اهداف اولیه این طرح قرار نبود که ما اتیلن را از عسلویه به ۱۷۰۰ کیلومتر آن طرفتر به پتروشیمی سنندج برسانیم، سپس پلیمر تولید شده را بار تریلی کنیم و برگردانیم به بندرعباس و صادر کنیم.| احداث این پتروشیمیها باید بستری میشد برای راهاندازی و شکلگیری زنجیرههای پاییندستی. باید در استان کردستان پلیمر را تبدیل به کالای مورد مصرف خانوار میکردیم تا بدین صورت نیاز این استان و استانهای همجوار برطرف شود نه اینکه این پلیمر را دوباره به جنوب منتقل و صادر کنیم. لذا تا وقتی این مهم اجرایی نشود خط اتیلن غرب عقیم مانده و زنجیره ناقص تلقی می شود.
مناطقی که طرح خط اتیلن شرق برای احداث پتروشیمی پیشبینی میکرد، مناطق کم آب بودند و با آمایش سرزمینی انطباق نداشتند. همچنین این مناطق به عسلویه نزدیک بود و امکان انتقال مواد پلیمری و میانی پتروشیمی و تبدیل به صنایع پاییندستی وجود داشت و هزینهاش از انتقال اتیلن و تبدیل آن ارزانتر بود. در نتیجه به جای احداث خط لوله میتون این پلیمرها را از طریق جاده انتقال داد و صنایع پایین دستی در این مناطق ایجاد و نیازها را تامین کرد.
در حال حاضر تعدادی پروژه پتروشیمی تعریف شده است که از نظر فنی و اقتصادی هیچ توجیهی ندارند و در مناطقی تعریف شدهاند که با مشکل کمبود آب نیز مواجه هستند.اگر هدف از احداث پتروشیمیها، تامین نیاز کشور باشد؛ باید به صورت یک زنجیره کامل در مناطقی که شرایط مناسبی از منظر آمایش سرزمینی دارند احداث شوند. همچنین بهتر این است که پتروشیمیها در کنار پالایشگاهها و به صورت پتروپالایشگاه احداث شوند. در نتیجه اگر اجرای مدل خط اتیلن غرب با سیاستی که عرض کردم انجام میشد الان در ۱۲ استان کشور یک تحول اساسی شکل میگرفت و از لحاظ اشتغالزایی و تامین نیاز مردم تمامی خلاء ها را پوشش میداد.|فارس
شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری نفتی ها ،تاریخ انتشار: 3 خرداد 1399،کدخبر: 38392،www.naftiha.ir