پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۰۲۸۹۴
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۵
ساخت ساختمان جدید بنیاد شهید و امور ایثارگران چند سالی است که کلید خورده است، ساختمانی ۱۲ طبقه واقع در خیابان طالقانی که با هزینه‌ی چند ده میلیارد تومانی در حال ساخت است.
شعار سال: بسیاری با اشاره به مشکلات عدیده‌ی جانبازان و خانواده‌ی شهدا ساخت چنین سازه‌ای را غیرضروری می‌دانند و به آن انتقاد دارند. در شرایطی جانبازان برای هزینه‌ی درمان خود دچار مشکل هستند و خانواده‌های شهدا نیز در معاش روزمره‌ی خود مشکل دارند چنین خرج بزرگی برای بنیاد شهید را از نظر بسیاری بلاموضوع کرده است. از طرف دیگر تعداد کارمندان این نهاد که گفته می‌شود که در کشور به ۸ هزار و ۶۰۰ نفر می‌رسد که بسیاری این تعداد کارمند را برای این بنیاد ضروری نمی‌دانند.

این در حالی است که مسئولین بنیاد شهید معتقدند که این کار برای جمع کردن همه‌ی کارها در یک ساختمان صورت گرفته است و به نفع خود مراجعین است که مجبور نباشند نقاط مختلف شهر را برای انجام کارها طی کنند. پس از پیگیری بسیار این بنیاد در روند بروکراسی مصاحبه در مورد این ساختمان را مدام به تاخیر انداخت و این گزارش بدون توضیحات مسئولین منتشر می‌شود.

در همین مورد حسین کروبی، که پدرش-مهدی کروبی- سال‌ها رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران بود می‌گوید این گونه گسترده‌کردن بنیاد شهید را با توجه به گذشت سی سال از جنگ ایران و عراق تناقض بزرگی می‌داند. یک جانباز نیز به مشکلاتی پرداخت جانبازان و خانواده‌ی شهدا با آن دست به گریبان هستند. او می‌گوید: «فقط آدم جمع کردند به آنها پول بدهند. درصورتی که این موضوع با یک کارت هوشمند حل می‌شد و احتیاجی به اینها نبود. اینها مراجعه‌ی ما به سیستمشان را می‌خواهند تا افراد را زیاد کنند. در کشورهای خارجی پرسنل کم است و سیستم هوشمند جایگزین شده است.»

متن کامل این گفت‌وگوها را در ادامه می‌خوانید:

حسین کروبی: رحیمیان گفت پدرت پدر بنیاد بود من رییسم
حسین کروبی که پدرش، مهدی کروبی سال‌ها ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران را به عهده داشت در این مورد به انصاف نیوز گفت: «بنیاد شهید تا اواخر جنگ هر روز با آمدن شهید و جنازه‌ها و مجروحین و جانبازان مواجه بود و کار فوق‌العاده زیادی داشت، بعد از خاتمه‌ی جنگ بحث این بود که حالا که جنگ تمام شده، این بنیاد را کوچک و محدود کنند. پدر من چهار سال بعد از اتمام جنگ هنوز رئیس بنیاد شهید بود، متاسفانه بعد از رفتن ایشان ریاست وقت بنیاد شهید، جناب آقای رحیمیان از همان روز اول سیاست دیگری را در بنیاد شهید در پیش گرفت.

من از ایشان سوال کردم که می‌گویند شما دستور دادید که خانواده‌ی شهدا را دیگر از در بنیاد شهید راه ندهند، آیا این درست است؟ گفت: «پدر تو -آقای کروبی- پدر بنیاد شهید و خانواده‌های شهدا بود من اینجا رئیس بنیاد شهید هستم. خانواده‌ها هرکاری داشتند هر روز راه می‌افتادند می‌آمدند بنیاد شهید. اما من اینطور قبول ندارم که مدام راه بیافتند بیایند بنیاد شهید.» بنابراین ورود اینها را به بنیاد شهید به شدت محدود کرد. خانواده‌ها هم می‌توانند بگویند که بعد از رفتن آقای کروبی چه برخوردی با خانواده‌ی شهدا شد.»

او در ادامه افزود: «با توجه به اینکه سی سال از جنگ گذشته؛ دیگر ما نه شهید داریم، نه مجروح داریم، نه دیگر آن برخوردی که آقای کروبی با خانواده‌ها داشتند ادامه پیدا کرد و محدود شده به یک حقوق و یک سری امکانات مختصر. من خیلی تعجب کردم وقتی فهمیدم چند هزار متر زمین را در خیابان طالقانی -که زمان پدر من پارکینگ بنیاد شهید بود- به ساخت یک برج خیلی عظیم تخصیص دادند و هزینه‌های آن آنقدر سنگین است که شنیده‌ام که در هزینه‌های آن هم مانده‌اند.

به جای آنکه بعد از گذشت ۳۰ سال از حنگ بنیاد شهید را کوچک کنند و آن را خیلی محدود کنند و نیاز چندانی به آن نبود، برای ما هم مایه‌ی تعجب بود که چنین ساختمانی برای بنیاد شهید می‌سازند. محدود کردن خانواده‌ی شهدا برای حضور در بنیاد شهید که آقای رحمانیان گفت، با این بزرگ کردن بنیاد در تناقض است. شما که آن موقع این قدر بنیاد شهید را جمع و جور کردید و محدود کردید چه لزومی دارد که بعد از سی سال، ساختمان به آن عظمت بسازند؟ این چه تناقضی است؟»

وقتی داروهای ما را تامین نمی‌کنند، ساختمان برای چه؟
یک جانباز جنگ که نخواست نامش فاش شود نیز در این باره گفت: «احتمالا می‌خواهند همه ساختمان‌ها را یک جا مستقر کنند ولی اگر از هرکسی بپرسید مخالف این هستند که چیز تجملی و بزرگی درست شود. وقتی داروهای ما را تامین نمی‌کنند مسلما با ساخت ساختمان بزرگ و تجملاتی مخالف هستیم، باید برویم آزاد بخریم، نیازی به ساختمان نیست، در همین جایی که هستند می‌توانند همه را یک جا متمرکز کنند، مثلا همین ساختمان که کنار هتل انقلاب است این قابلیت را دارد. افراد فامیل خود را استخدام می‌کنند و مسئولیت می‌دهند ولی جانباز باید برای پول دارویی که خریده یک سال و نیم یا دو سال صبر کند که آن را هم کامل نمی‌دهند، در قانون آمده که صد درصد هزینه‌ی درمان جانبازان رایگان است ولی در عمل اینطور نیست.

بیمه طرف قرارداد را هم که عوض کردند دیگر با خیلی از بیمارستان‌های خوب قرارداد ندارد، من کمرم را عمل کردم و مدارک آن را به بیمه‌ی دی دادم که گفتند قابل پرداخت نیست، با شکایت و پیگیری بخشی از آن را پرداخت کردند ولی در کل خیلی اذیت می‌کنند. فقط هم من نیستم در کل خیلی اذیت می‌کنند. یکی از جانبازان در شیمی درمانی خودش و هسرش مشکل داشت. رفته بود بیمارستان خاتم، باور می‌کنید بیمارستانی که برای ما است ما را قبول نمی‌کند و باید پول بدهیم؟ فقط آشنایان آقایان رئیس را قبول می‌کنند.»

او در مورد تعداد کارمندان بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: «به خدا به این قدر کارمند هم نیاز نیست. الان در بنیاد قم بروید در هر اتاقی دو آخوند نشسته، قبلا جوان‌ها بودند که خب نیاز دارند ولی الان آخوند نشسته که یک شغل دیگر هم جای دیگر دارد. کاری هم ندارند، برای خود من یک نامه را چهار بار اشتباه نوشتند، رفتم پیش معاون بنیاد گفتم این آخوندی که گذاشتید چهاربار نامه‌ی من را اشتباه نوشته و من مجبورم با این وضعیت بارها بروم که درستش کند. خب بدهید خودم درستش را می‌‌نویسم. گفت این آخوند دکترا دارد و چهار برابر من حقوق می‌گیرد. به آن آخوند گفتم تو خجالت نمی‌کشی یک متن را نمی‌توانی بنویسی؟ خندید گفت: «حالا پیش میاد» می‌دانید چند نفر از اینها هستند. مگر مملکت ما سیستم نظارتی دارد؟ هر کسی آمده فامیل خودش را سرکار گذاشته است.»

این جانباز در ادامه از یکی دیگر از تجربیات خود از بنیاد شهید می‌گوید: «بنیاد من را فرستاد صندوق شاهد که یک وام بگیرم، رفتم یک آقایی نشسته بود، سلام کردم جواب سلام نداد و گفت: «جانبازی؟ آمدی اینجا وام بگیری؟ ما اینجا به جانبازها وام نمی‌دهیم. الکی هم نیا داخل برو بیرون.» گفتم من نمی‌دانم شما اینجا چه کاره هستید ولی من را فلانی فرستاده، یک آخوندی است که آنجا سمت دارد. گفت: «نه ما به هیچ وجه به شما وام نمی‌دهیم.» دیدار می‌گذارند، می‌آیند خانه یک ساعت دیواری می‌آورند و مشکلاتم را می‌پرسند، خدا شاهد است چهار سال است که راهشان نمی‌دهم. پانصد بار مشکلات من را نوشته‌اند بعد می‌روند که می‌روند و اصلا خبری نمی‌شود. اینها ماموریت محسوب می‌شود و پول می‌گیرند.»

او در پایان افزود: «کاش یک نهادی بود که آدم‌هایش کمتر بودند و از خود جانبازان استفاده می‌کردند. از بین جانبازان کسانی را داریم که حقوقدان هستند یا خیلی به این سیستم واردند. در قانون هست که هر سه سال برای جانبازان کمیسیون برگزار کنند که ببینند مشکلات جسمی آنها بیشتر شده یا نه تا به درصدهایشان اضافه کنند ولی عملا به این قانون عمل نمی‌کنند یا اگر جانباز به کمیسیون برود درصدش را کم می‌کنند. این دیگر خیلی خنده‌دار است! در تمام کشورهای دنیا دیگر بر اساس درصد نیست. یک کارت دست جانباز می‌دهند که با این کارت می‌توانند داروخانه و تجهیزات پزشکی و همه جا بروند. ما یک دارو می‌خواهیم باید هفت خان رستم را رد کنیم. در این وضعیت کرونا باید برویم یک جا دارو را تایید کند، یک جای دیگر تایید آنها را تایید کند، فقط آدم جمع کردند به آنها پول بدهند. درصورتی که این موضوع با یک کارت هوشمند حل می‌شد و احتیاجی به اینها نبود. اینها مراجعه‌ی ما به سیستم‌شان را می‌خواهند تا افراد را زیاد کنند. در کشورهای خارجی پرسنل کم است و سیستم هوشمند جایگزین شده است. این ساختمان را من دیدم به نظرم خیلی مسخره است.»

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی انصاف، تاریخ انتشار: 8 مهر1399، کد خبر: 260220،  www.ensafnews.com

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین