اعداد و ارقام نیز از نکته یاد شده حکایت می کند و دیدگاه مکانیک اجتماعی را دامن می زند.

جامعه شناسی پیشرفت محور، توسعه ساز و جهانی ساز از همین دیدگاه به وجود می آید که خود بیشترین بیگانگی سازی انسانی را رقم می زند و روان اجتماع را به مثابه فیزیک و مکانیک، قانون ریزی می کند و در تضاد با نگاه سنتی به انسان، قرار می گیرد.

تاریخ تجدد در ایران و کشورهای دیگری اثبات کننده نکته مذکور است. مهم ترین ساز و کار حیات سنت و انتقال نسل آن، در نهاد خانواده رخ می دهد.

پس مدرنیسم با خانواده درگیر می شود و ساز و کار معرفتی خود را برای نابودی خانواده و تضعیف آن قرار می دهد که در جهت محدود سازی ابعاد خانواده است و خانواده را در حد یک رابطه جنسی تقلیل می دهد.

امروزه به دلیل هیمنه ی جهانی مکتب لیبرالیسم و آن بر تمامی شقوق نظام های اجتماعی، زندگی تمام ابنا بشر در حال لیبرالیزه شدن است.

در ایران اسلامی نیز پدیده ی لیبرالیسم و نفوذ آن در بخش های گوناگون زندگی مردم متاسفانه مشاهده می شود، به واقع بشری که اصل و اساس تمدن را بر پایه ی اومانیسم و امیال نفسانی پایه ریزی کرده " من حقیقی " خویش را که از نور الهی گرفته شده فراموش کرده است.

* ذهن های عاجز نظریه پردازی:

از زمانی که " گری بکر" « نظریه اقتصادی ازدواج » را مطرح کرده بود، تاکنون شماری از اقتصاددانان مقالاتی در مورد ازدواج تالیف کرده اند که هر کدام از آنها جنبه خاصی را مورد توجه قرار داشت.

او در نظریه ای نوشت: « انتخاب شریک زندگی یک بازار است و ازدواج تنها زمانی اتفاق می افتد که هر دو فردی که در بازار در جست و جو هستند پیش بینی کنند در شرایط تازه، بعد از ازدواج منتفع شوند.در واقع اگر معامله ازدواج سودآور باشد انتظار تحقق آن وجود دارد » " لنا ادلوند" و " اولن کورن" دو اقتصاد دان زن، چندمین سال قبل مقاله ای با عنوان « نظریه ی روسپیگری » در نشریه اقتصاد سیاسی منتشر کردند.

این مقاله نه تنها از این نظر که در یکی از برجسته ترین و مهم ترین نشریات پژوهشی و اقتصادی دنیا منتشر شده بود بلکه به این دلیل که همسران و روسپیان را به عنوان دو کالای اقتصادی در نظر گرفته بود که امکان جانشینی دارند، اهمیت داشت.

در حقیقت همسر یک مرد از نظر اقتصادی بسیار برتر از یک روسپی است و می توان در رابطه اقتصادی تعریف شده وی را کالای بهتری نسبت به روسپی ها دانست.

کالای برتر کالایی است که با افزایش درآمد میزان استفاده از آن بیشتر می شود و کالای پست که فواحش هستند با افزایش درآمد تمایل به استفاده از تقلیل پیدا می کند.

با افزایش درآمد تمایل به استفاده از آنها تقلیل پیدا می کند. ادلوند و کورن با استناد به این نظریه بیان می کنند که روسپیگری در کشورهای صنعتی و اقتصادهای ثروتمند دنیا کمتر از کشورهای فقیر دیده می شود و تقاضا برای آن کمتر است.

این نظریه در تلاش است تا به چندین سوال مهم پاسخ دهد از جمله اینکه چرا روسپی ها درآمد بالایی دارند؟ در حالی که به نظر می رسد روسپیگری شغلی باشد که نیاز به مهارت بسیار اندکی دارد و هزینه های جاری آن قابل توجه نیست ولی در زمره مشاغل پردرآمد قرار گرفته است، ادلوند و کورن در این مقاله می نویسند: « ازدواج می تواند منبع مهمی از درآمد برای یک زن باشد. بنابراین زنان روسپی برای جبران هزینه فرصتی که به دلیل شغل خود از دست می دهند و فرصت ازدواج را از بین می برد باید دستمزدهای بالاتری دریافت کنند.»

این نظریه گرچه زن را در حد یک کالا تنزل می دهد اما اعتراف می کند که داشتن یک زن رسمی، بسیار با ارزش تر از ارتباط با فاحشه های گوناگون است.

مردان ثروتمند در صورتی نیازهای جنسی شان را از طریق ازدواج رسمی صورت دهند، بسیار ارجمند تر از این هستند که به روابط با فاحشه ها روی بیاورند.

در غرب، داشتن یک زن رسمی، نوعی اعتبار و شان محسوب می شود. اما ایراد این نظریه این است که زن را کالا فرض کرده و بسیاری از مسائل عاطفی را ندیده می گیرد. به تبع آن نتیجه می گیرد که در جوامع ثروتمند، ازدواج ها باید بیشتر باشند و فاحشه گری نباید رونق داشته باشد.

* در حال آنکه واقعیت چیزی متفاوت با این نظریه است.

کشورهای ثروتمند عموما بالاترین نرخ روابط نامشروع را دارند. اگرچه در کشورهای ثروتمند داشتن زن رسمی، اعتبار می آورد اما بی بند و باری به حدی است که فاحشه گری هم چنان ادامه دارد.

نظریه پردازان غربی از این نکته غافل اند که اگر محیط آلوده باشد و وسوسه گری از طریق سینما و مجلات و اجتماع ادامه یابد، صرف داشتن یک همسر رسمی باعث کم شدن فاحشه گری نمی شود.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، تاریخ انتشار: سه شنبه 13 مهر 1395، کدخبر: 914055، www.dana.ir