شعار سال: در دهههای اخیر استان مازندران همواره به عنوان یکی از مناطق پرچالش در حوزه محیط زیست بهشمار میرود. درحالی که از دیرباز وضعیت اقلیمى مناسب، موقعیت جغرافیایى ویژه، منابع غنى، آبهاى زیرزمینى فراوان و همچنین باران و رطوبت کافى باعث شده بود که مازندران گسترهای از جنگلهاى انبوه و مراتع سرسبز و خرم شود، اما متاسفانه در سالهای گذشته همه اتفاقات دستبهدست هم داد تا اوضاع بر وقف مراد محیط زیست مازندران نباشد.
نام سال 99 نیز به مانند سال 98 گره خورد با مرگومیر گسترده پرندگان در میانکاله، آتشسوزیهای گسترده در اراضی استان و همچنین شکارهای بیرویه و غیرمجازی که اکوسیستم نحیف مازندران را نشانه رفتهاند. در کنار اینها اما مسائل همیشگی مانند نبود امکانات و مشکلات اعتباری و قانونی عرصه را برای سازمان حفاظت محیط زیست مازندران تنگتر از گذشته نیز کرد. دوستداران طبیعت میخواهند بدانند که در این سال دشوار چه بر این سازمان حیاتی در مازندران گذشته و برای پاسخ به این پرسش هم کسی بهتر از مدیرکل این سازمان نیست.
حسینعلی ابراهیمی کارنامی مدیرکل محیط زیست استان مازندران متولد سال 1351 در بخش چهاردانگه ساری است. وی لیسانس خود را در رشته منابع طبیعی از دانشگاه چالوس گرفت و دارای مدرک کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری نیز هست. ابراهیمی تجربه کار در بسیاری از سطوح مدیریتی را در کارنامه خود دارد. از کارشناس شهرداری چالوس گرفته تا مدیر کل محیط زیست استان مرکزی.
او از 15 دیماه سال 95 به سمت مدیرکلی در سازمان حفاظت محیط زیست استان مازندران منصوب شد و از آنزمان تا امروز از نزدیک در جریان حالوروز طبیعت و اکوسیستم شمالیترین استان ایران قرار دارد. به بهانه نوروز 1400،عبارت گفتگویی را با ابراهیمی ترتیب داد و در آن به آخرین وضعیت محیط زیست در استان مازندران پرداخت. مسئلهای که شاید زیاد روی جلد نشریات نباشد اما هیچکس نمیتواند منکر اهمیت آن در زندگی حال و آینده بشر شود.
در ادامه گفتگوی عبارت را با مدیرکل سازمان حفاظت محیط زیست مازندران از نظر میگذرانید.
-این روزها میانکاله داغترین موضوع بحث در میان طبیعتدوستان مازندران است. درحال حاضر اوضاع در تالاب به چه ترتیب است و چگونه میتوان به آینده آن امیدوار بود؟
متاسفانه در بهمنماه امسال نیز مانند سال گذشته دچار یک اتفاق بد در تالاب میانکاله شدیم. درحال حاضر همکاران ما به صورت شبانه روزی و با اقامت در منطقه درحال جمعآوری لاشه پرندگان هستند که تلاش و از خودگذشتگی آنان در شرایط کرونایی واقعا ستودنی است. همکاران ما در دامپزشکی از نخستین روزها درکنار ما بودند و دلیل تلفات را انتشار سم بوتولیسم در آب تشخیص دادند. یکی از دلایل مهم انتشار این سم از بین رفتن و خشک شدن تالاب در سالهای اخیر است. البته کارهایی در سطح استانی و ملی درحال انجام است اما احیای مجدد این تالاب همکاری و مساعدت بیشتر همه دستگاهها و سازمانها را میطلبد.
-چه کارهایی در سطح استانی برای بهبود وضعیت تالاب صورت گرفته؟
یکی از کارها لایروبی رودخانهها و مسیلهای منتهی به تالاب بود که انجام شد و دیگری تکمیل مسیر انتقال آب از سد گلورد به میانکاله بود که خوشبختانه آنهم به پایان رسید و رهاسازی آب از 16 بهمنماه درحال انجام است. هرچند که ورودی آب از این سد آنقدرها هم چشمگیر نیست اما میانکاله به حدی تشنه است که همین مقدار آب نیز برای ما غنیمت محسوب میشود. همچنین بحث نهایی کردن شرح خدمات مطالعه امکان سنجی انتقال آب از سایر حوزههای همجوار به میانکاله و بحث برقراری ارتباط منطقی و علمی بین دریای خزر و تالاب میانکاله به عنوان یک تالاب ساحلی در دستور کار ستادملی احیای تالابها قرار گرفتهاست. درکنار این موضوع تصفیه فاضلاب انسانی در 3 شهر گلوگاه، بهشهر و نکا نیز ردیف اعتباری دریافت کرده و در دست پیگیریاست.
-یکی از موضوعات همیشگی در مازندران بحث زباله است. وضعیت مدیریت پسماند را در سال 99 چطور ارزیابی میکنید؟
در این سال پس از مدتها کارهای خوبی در زمینه پسماند صورت گرفت و حتی یک نیروگاه زبالهسوز نیز در نوشهر به بهرهبرداری رسید و یک زبالهسوز کوچک هم به صورت پایلوت در گلوگاه آماده به کار شد. اقدامات خوبی نیز در جهت تامین اعتبار مورد نیاز زبالهسوز ساری انجام شد اما میخواهم گله کنم که به طور کلی خیلی در این زمینه عقب ماندهایم. زیرا سرعت اقدامات ما با سرعت افزایش تولید زباله در مازندران برابر نیست و همین مسئله همواره ما را چند قدم عقبتر نگه میدارد. متاسفانه شهرداریها و دهیاریهای ما هیچ ارادهای برای حل مشکل پسماند و پسآب ندارند و با آنکه سالها عوارض حاصل از اجرای تبصره ماده 38 به حساب آنها واریز شده اتفاق خاصی را در این زمینه مشاهده نکردیم. اگر هم این زبالهسوزها به اینجا رسیده همه و همه با منابع اعتباری خاص و با تلاش استانداری بوده نه بودجهای که قانون برای شهرداریها و دهیاریها تعریف نموده است. چه موضوعی در شهر مهمتر از سلامتی شهروندان است که شهرداریها چنین مسئله حساسی را سالها پشت گوش انداختهاند. باید در این حوزه با افرادی که به تکلیف قانونی خود عمل نمیکنند برخورد قضایی شود تا اتفاقات بهتری را در آینده شاهد باشیم. این کوتاهیها در چند دهه گذشته سبب شده تا ما امروز شاهد تلنبار چند میلیونتنی زباله در دل محیط زیست مازندران باشیم. متاسفانه ما برای دفن پسماند نیز حتی یک سایت 100درصد بهداشتی در اختیار نداریم و این مسئلهای است که باید همه را نگران کند. بخشی از وظایف هم بر عهده مردم است و آنها باید در این زمینه یاریگر ما باشند. علاوه بر تفکیک زبالهها برای بازیافت که همواره بر آن تاکید میشود، سرانه تولید زباله در مازندران بسیار بیشتر از میانگین کشوری است. به طوری که این عدد در کشور به ازای هر نفر 600 گرم در روز و در مازندران یک کیلوگرم در روز تخمین زده میشود. این مسئلهای است که مردم باید به آن توجه کنند و اگر به محیط زیست خود علاقه دارند کمی بیشتر در آن دقت به خرج دهند.
-آتشسوزیها در سال 99 دست از سر مراتع خشک مازندران برنمیداشت. شرایط این مناطق به چه صورت است؟
در سال جاری به دلیل محدودیتهای کرونایی تعداد و میزان آتشسوزیها در مناطق جنگلی کاهش داشت اما در مناطق خشک مانند میانکاله ما شاهد آتشسوزی گسترده در طبیعت بودیم. شاید یک دلیل آن این باشد که ما برنامه جامعی برای استفاده از محیط زیست نداریم و قانون وظایف دستگاهها و سازمانها را در حفظ و حراست از آن به خوبی مشخص نکرده است. از طرف دیگر هم مردم باید طبیعت را متعلق به خودشان بدانند و آن را امانتی در نظر بگیرند که باید به فرزندانشان تحویل دهند. نمیتوان تنها چند سازمان را متولی محیط زیست دانست زیرا این سرمایه متعلق به مردم است و آنها نیز باید در نگهداری از آن کمی بیشتر توجه به خرج دهند.
-از مشکلات قانونی گفتید. کمی بیشتر در این رابطه برای ما توضیح دهید.
مشکلات زیاد است اما برای مثال در سال گذشته در مجلس شورای اسلامی قانونی وضع شد که سازمان محیط زیست را از اعضای ستاد مدیریت بحران حذف کرد و بحث اطفا حریق در منابع ملی را به جهادکشاورزی واگذار نمود. این تناقضات مسئلهای جدیاست که سازمانها را در اجرای وظایف محوله دچار مشکل میسازد. مثلا در همین آتشسوزیهای میانکاله جز در مواردی پراکنده که منابع طبیعی به کمک ما میآمد، حضوری از جهاد کشاورزی ندیدیم و این محیط زیست بود که برخلاف چیزی که در قانون نوشته بود به خاموش کردن آتش با کمترین امکانات پرداخت. همکاران ما نمیتوانند بایستند و سوختن ثروت ملی را تماشا کنند زیرا آنها عاشقانه طبیعت را دوست دارند. حتی نوک پیکان سوالات و انتقادات نیز بعد از این اتفاق به سمت سازمان محیط زیست است و هیچکس از جهاد کشاورزی که متولی اصلی اطفاحریق در منابع طبیعی است سوالی نمیپرسد.
-با این تفاسیر امکاناتی برای این کار در اختیار شما قرار داده میشود؟
هیچ اعتبار و یا امکاناتی برای اطفا حریق به محیط زیست اختصاص نیافته و نمییابد. سالهاست ما از تجهیزات قدیمی استفاده میکنیم بارها درخواست دادیم تا برخی امکانات را در اختیار ایستگاههای محیطبانی قرار بدهند تا در صورت وقوع حادثه زودتر به محل آتش برسد و خسارت کمتری به این مناطق وارد شود اما کسی به حرف ما توجهی نکرد. سالهاست که ما میگوییم باید یک پایگاه متمرکز اطفاحریق جنگل و مرتع در استان داشته باشیم اما هنوز خبری نیست. حتی ما از داشتن یک "لودر" برای کنترل شعلههای آتش در میانکاله عاجزیم پس صحبت درخصوص امکانات بحث بیموردی است. تمام کارهایی که انجام میشود از روی غیرت و تعصب بچههای محیط زیست مازندران است.
-در این شرایط دشوار احوال محیط زیست مازندران چگونه است؟
اگر بخواهیم صادقانه بگوییم حال محیط زیست مازندران خوب نیست و دلیل آنهم استفاده غلط و بیبرنامه ما از آن است. ما باید به کمک طبیعت بیاییم. کارهای سادهای مانند آتش روشن نکردن در طبیعت، یادگاری ننوشتن روی درختان و نشکستن ساخهها شاید به نظر کماهمیت جلوه کنند اما برای محیط زیست و فرهنگی که برای آن ایجاد میکنیم بسیار باارزش است. ما باید فرصت تجدید حیات و زادآوری را به جنگل بدهیم و اجازه دهیم تا نهالهای کوچک تبدیل به درختان آینده این سرزمین شوند. اگر این کارها را انجام ندهیم تهدید بسیار جدی است. در عرض چند دهه سطح جنگلهای مازندران از 3و نیم میلیون هکتار به کمتر از 2 میلیون هکتار کاهش پیدا کرد و این روند در سالهای اخیر سرعت بیشتری نیز گرفته است. تغییر کاربریها، تصرفهای غیرمجاز، از بین بردن جنگل به بهانههای توسعه صنعت و یا کشاورزی و مواردی از این دست همگی پتکی شده که درحال ضربه زدن به منابع زیستی ما است. با ادامه این روند نه آیندگان ما را خواهند بخشید و نه حتی نسل حاضری که امروز کودکان سرزمین ما را تشکیل میدهند.
-مشکلات سازمان محیط زیست مازندران برای حفاظت از این ثروت ملی چیست؟
در ابتدا باید گفت که یک سازمان به تنهایی نمیتواند در این بخش معجزهای انجام دهد اما فارغ از آن سازمان محیط زیست به عنوان متولی اصلی حفاظت از این مناطق به طور شدیدی با فقر امکانات و سختافزار روبهروست که همین مسئله سختی کار را برای ما دوچندان میکند. بسیاری از خودروهای ما که برای حفاظت و صیانت از این مناطق حساس در دل کوهها و جنگلها به گشتزنی مشغولند، فرسوده هستند و میانگین عمر خودروهای سازمان ما بیش از 12 سال است. آنهم درحالی که با توجه به مصوبه هیات وزیران حداکثر عمر خودروها روی آسفالت در کشور 10 سال اعلام شده اما خودروهای ما در سختترین مسیرها رفتوآمد میکنند. این یعنی یک فاجعه. از طرفی 58 درصد ردیفهای شغلی سازمان ما در بخش اجرایی در استان مازندران خالی است و افرادی که مشغول هستند باید جای خالی این افراد را هم پر کنند. در عین حال ما حتی نمیتوانیم حقوق و دستمزد کافی برای آنان در نظر بگیریم. محیطبانان ما نه حقوق متناسب با زحماتشان دریافت میکنند و نه اضافهکار خاصی به آنان تعلق میگیرد و نه خدمات پشتیبانی و حتی بیمههای آنها چنگی به دل میزند. این مسائل باید دیده شود. بالاخره یک جایی ما هم نیاز به کمک و توجه داریم. تا کی ما باید بنالیم و هیچ اتفاق خاصی در استان رقم نخورد؟ هنوز ما در مازندران با "لندروور" گشت کنترل و پایش را انجام میدهیم. هنوز در بعضی جاها محیطبانان ما از "پیکان" برای ماموریتهایشان استفاده میکنند. خیلیها از ما انتقاد میکنند اما همانها کسانی هستند که میتوانند امکانات در اختیار ما بگذارند اما این کار را انجام نمیدهند. بالاخره این مشکلات یکبار برای همیشه باید حل شود اما کی و چگونه من نمیدانم. سالهاست که ما این حرفها را میگوییم اما انگار کسی نمیشنود.
-ساختوسازها در عرصههای ملی مازندران در این سالها همواره مورد توجه قرار گرفته است. موضع محیط زیست نسبت به این اتفاق چیست؟
متاسفانه بازهم گرههای قانونی در این مورد وجود دارد. مثلا تنها ابزار ما برای جلوگیری از واگذاری مناطق تحت حمایت محیط زیست، تبصره 4 ماده 31 قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع بود که متاسفانه اخیرا در سال 99 این قانون نقض شد. از طرفی میگوییم با ساختوسازهای غیرمجاز برخورد کنیم اما متاسفانه در سال 96 قانونی وضع میکنیم که دستگاههای خدماترسان مکلف میشوند تا آب و برق و گاز را در اختیار آنان قرار دهند و 3 سال به این افراد مهلت میدهیم تا حقانیت خود را ثابت کنند! تا پیش از این که این قانون وجود نداشت و خدمات قانونی داده نمیشد کار تخریب این واحدها به سختی صورت میگرفت حال با این قانون معلوم است که اوضاع به چه ترتیب شده. ما چند صدهزار واحد غیرمجاز مسکونی در مازندران داریم و اکنون 3 سال گذشته آقایان بیایند و بگویند چند واحد از این خانهها که در سال 96 مجوز دریافت خدمات گرفتند را تخریب کردهاند. انگار همه تلاشها میشود تا یکسری از افراد که زمینخواری میکنند و فقط به فکر ساخت ویلا برای خانه دوم و سوم و دهم خود هستند سود ببرند و دود این اتفاق مستقیما به چشم محیط زیست مازندران میرود.
-درکنار این مسئله باید به موضوع چاههای غیرمجاز آب در مازندران هم اشاره کرد. اوضاع در آن زمینه چگونه است؟
متاسفانه چاههای غیرمجاز رگهای استان را خشک کردهاند و براساس آمار رسمی مازندران سالانه 6 میلیون متر مکعب کسری مخزن آب زیرزمینی دارد. یعنی از سال 70 تا 97 چیزی بالغ بر 160 میلیون متر مکعب کسری آب مخازن زیرزمینی داشتیم اما با این وجود در سالهای گذشته قانونی وضع شد که بسیاری از چاههای غیرمجاز استان را مجاز اعلام کردیم. این چه کار غیرکارشناسانهای است؟ چه علتی پشت این تصمیمات نهفتهاست؟ دستگاههای متولی آب کشور چه کار میکنند؟ قرار بود کنتور هوشمند روی چاههای آب نصب شود تا جلوی برداشت غیرمجاز در چاههای مجاز آب گرفته شود اما این طرح هم به سرانجام نرسید تا این مشکل کماکان پابرجا باقی بماند.
-آیا میتوان ارتباطی میان این مسئله با کمآبی در میانکاله پیدا کرد؟
کاملا درست است. چرا امروز میانکاله به این وضعیت افتاد؟ این تالاب مرکز جمع شدن آبهای شیرین و آبهای شور بود و این موقعیت جغرافیایی خاص سبب شده بود تا به عنوان یکی از پایگاههای مهم حیات وحش در مازندران و یا به عبارتی بهشت پرندگان مهاجر محسوب شود. اما امروز آب میانکاله مانند آب دریا شور است چون ما جلوی ورود آب شیرین به این تالاب را گرفتیم. البته ما نگرفتیم و این آب از مازندران غصب شده. چندین آببندان و سایتهای پرورش ماهی، میگو و سایر آبزیان در شرق مازندران دایر شد. طبق آمارهای رسمی فقط در حوزه آبریز شرق استان یعنی شهرستانهای بهشهر و گلوگاه حدود 31 میلیون متر مکعب آب مهار میشود و 90 میلیون متر مکعب نیز میزان برداشت غیرمجاز از چاههای این دو شهرستان است که سرجمع چیزی حدود 120 میلیون متر مکعب میشود. این درحالی است که ما اگر تنها 400 میلیون متر مکعب آب در میانکاله داشته باشیم دیگر به آن خشک نمیگوییم. متاسفانه این اتفاقات در حوزه آبریز خلیج گرگان و تالاب میانکاله در استان گلستان نیز درحال رخ دادن است و همین مسئله نگرانیهای ما را افزایش میدهد. امروز اگر بوتولیسم در منطقه بیداد میکند و دهها هزار پرنده را در سال گذشته و امسال به کام مرگ میکشاند علتش این است که میانکاله خشک شده و آب پسروی کرده. شرایط برای ایجاد سم بوتولیسم فراهم شده و تا ما تالاب را احیا نکنیم به نظر اوضاع به همین شکل ادامه خواهد یافت.
-این اتفاقات بر روی دریای خزر هم تاثیری خواهد داشت؟
بدون شک همینطور است. ما با استفاده بیرویه باعث شدیم تا ذخایر آبزیان در دریای خزر کاهش محسوسی پیدا کند و از سوی دیگر هر اداره و سازمانی در کنار دریا اقدام به ساخت مجتمعهای تفریحی کرد بدون آنکه برای وضعیت بهداشت و فاضلاب آن در فاصله چند قدمی دریا فکری کرده باشد. صدها میلیارد تومان از منابع دولتی صرف ساختن این مجتمعهای عظیم میکندد اما حاضر نیستند هزینه اندکی بابت تصفیه خانه بپردازند و فاضلابشان را مستقیم روانه دریا میکنند. این اتفاق ضربه مهلکی به اکوسیستم خزر وارد میآورد. به محض این هم که محیط زیست مازندران وارد میشود و قصد برخورد را دارد با هزار و یکجا تماس میگیرند و لابی میکنند تا این اتفاق نیفتد. متاسفانه باید بگویم که دستگاههای استانی نیز از آنها حمایت میکنند و دربرابر محیط زیست میایستند.
-دلایل افت کیفیت هوای مازندران در سالهای اخیر را در چه میبینید؟
واقعیت امروز این است که مازندران در حال خفه شدن است. این یک اتفاق جدید نیست و من از سال 96 تا همین امسال مرتبا این هشدار را دادم. کافی است از سمت محمدآباد به سمت غرب استان بروید. دیوار درست کردند جلوی دریای خزر. این چه قانونی است که به این کار مجوز میدهد؟ یکی از مزایای شمال همواره آبوهوای خوب و معتدل آن به شمار میرفت که یکی از دلایل مهم این آب و هوا وجود جریانهای باد از ساحل به دریا در طول روز و از دریا به ساحل در طول شب بود. اما امروز این ساختمانها و آسمانخراشها جلوی ایجاد کوریدور باد در مازندران را گرفتهاند. جالب اینجاست که هرروز هم بر تعدادشان افزوده میشود و اصلا مشخص نیست چه کسی مسئول دادن مجوز به این ساختمانهای مخرب محیط زیست است. چرا نظارتی در این بخش صورت نمیگیرد؟ برای تامین مالی شهرداریها که حتی در حل مسئله پسماندشان هم درماندهاند امروز مجبوریم چوب حراج به منابع محیط زیستی بزنیم و مردم را فدا کنیم. دهها بار در جلسات مختلف گفتیم اما هیچکس برایش اهمیتی ندارد. بروید و ببینید در شهرهایی مثل بابلسر، فریدونکنار و یا سرخرود چه اتفاقی درحال رخ دادن است. واقعا مازندران در معرض خطر قرار دارد و اگر نجنبیم فاجعه در انتظار مردم مازندران است. من همینجا از دادستان محترم مرکز استان به عنوان مدافع حقوق بیتالمال درخواست دارم تا جلوی ساختوسازهای اینچنینی در استان را بگیرد.
-صحبت پایانی
ابتدا باید توجه همه مردم و مسئولان را به شعار سال رهبری عزیزمان جلب کنم. تولید تنها به صنعت محئود نمی شود و به نظرم هرچه ارزش افزوده داشته باشد نوعی تولید است و محیط طیست و به تبع آن گردشگری یکی از بالاترین ارزش های افزوده را در جهان دارد، که انشالله امسال با استفاده از رهنمودهای رهبری مانع زدایی ها و پشتیبانی های لازم صورت می گیرد تا به اهداف بالاتری برسیم. بازهم از مردم درخواست دارم تا به محیط زیست به عنوان یک سرمایه و امانت نگاه کنند و تلاششان را بکنند تا با اصلاح الگوی مصرف گام مهمی در جهت حفظ آن برای آیندگان بردارند. امیدوارم که سال 1400 شروعی باشد برای یک حرکت جدی با همکاری همه دستگاهها در جهت حفظ منابع پایه و صیانت از مواهب الهی و محیط زیست.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت عبارت، تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۴۰۰، کد خبر: ۵۹۵۰۲، www.ebaarat.ir.